01 خرداد 1392, 10:58 ب.ظ
سلام..
این روزا که دانشجوها امتحاناتشون کم کم شرو شده... و همینطور دانش اموزا... یاد دوران امتحانات مدرسه و دانشگاه افتادم... یادش بخیر... شب امتحان چقدر سخت بووووود..هر ترم از خدا طلب معجزه میکردیم تا ترم بعد همیشه هر هفته درس بخونبم ولی باز ترم بعد می اومد و روز از نو روزی از نو
به هر حال،خاطرات دانشجویی و خوابگاه جز بهترینهااااای زندگیه منه... الان خاطره ای که دارم مینویسم مربوط به دانشگاه نیست... واس دوره مدرسه که سال دوم هنرستان بودمه..
امتحان زبان داشتیم.. خوب مثل همیشه لغت میدادند تا جای خالی رو با لغت پر کنیم... و بعضی وقتام اون لغت رو کامل نمینوشتند مثلا از ۱۰ حرفش..۷،۸، تاشو مینوشتند بقیه حروف رو ما باید مینوشتیم...
یکی از این حروف ها سر جلسه امتحان کلمه هزار بود که به انگلیسی چند تا حروفشو دادن و باقیمانده رو ما باید مینوشتیم .. تو ذهنم بود چی میشد.. اما خوب بین o و u و ... مونده بودم کدوم صحیحه .(thousand )
خوب اونم ۱ نمره ای فکر کنم داشت و من هرکاری کردم نتونستم یقین پیدا کنم که کدومه... بد جوری ناراحت بودم... تقلب هم نشد بگیرم... یادمم که نمی اومد.. گفتم بیخیال دیگه... مراقبه هم هی می اومد میرفت..
تاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
تا اینکه در عرض ۵ ثانیه فهمیدممممممممممممممممممم . فهمیدم چی به چیه..... اگه گفتید؟؟؟؟
تو جیبم اسکناس ۵۰۰ تومنی بود و رو پولها هم به انگلیسی مبلغ نوشته میشه دیگه.. ۵۰۰thousand rials
منم با خیال رااااااااحت و آسوده ۵۰۰ تومنی رو در آوردم و گذاشتم رو برگه و ازش نوشتم....... مراقبم رد میشد میرفت اماااااااااااا نمیدونست من دارم چه نقشه ای رو پیاده میکنم....
و من بعد اون همه سال همیشه یادم میاد...از هوش خودم لذت میبرم
این روزا که دانشجوها امتحاناتشون کم کم شرو شده... و همینطور دانش اموزا... یاد دوران امتحانات مدرسه و دانشگاه افتادم... یادش بخیر... شب امتحان چقدر سخت بووووود..هر ترم از خدا طلب معجزه میکردیم تا ترم بعد همیشه هر هفته درس بخونبم ولی باز ترم بعد می اومد و روز از نو روزی از نو
به هر حال،خاطرات دانشجویی و خوابگاه جز بهترینهااااای زندگیه منه... الان خاطره ای که دارم مینویسم مربوط به دانشگاه نیست... واس دوره مدرسه که سال دوم هنرستان بودمه..
امتحان زبان داشتیم.. خوب مثل همیشه لغت میدادند تا جای خالی رو با لغت پر کنیم... و بعضی وقتام اون لغت رو کامل نمینوشتند مثلا از ۱۰ حرفش..۷،۸، تاشو مینوشتند بقیه حروف رو ما باید مینوشتیم...
یکی از این حروف ها سر جلسه امتحان کلمه هزار بود که به انگلیسی چند تا حروفشو دادن و باقیمانده رو ما باید مینوشتیم .. تو ذهنم بود چی میشد.. اما خوب بین o و u و ... مونده بودم کدوم صحیحه .(thousand )
خوب اونم ۱ نمره ای فکر کنم داشت و من هرکاری کردم نتونستم یقین پیدا کنم که کدومه... بد جوری ناراحت بودم... تقلب هم نشد بگیرم... یادمم که نمی اومد.. گفتم بیخیال دیگه... مراقبه هم هی می اومد میرفت..
تاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
تا اینکه در عرض ۵ ثانیه فهمیدممممممممممممممممممم . فهمیدم چی به چیه..... اگه گفتید؟؟؟؟
تو جیبم اسکناس ۵۰۰ تومنی بود و رو پولها هم به انگلیسی مبلغ نوشته میشه دیگه.. ۵۰۰thousand rials
منم با خیال رااااااااحت و آسوده ۵۰۰ تومنی رو در آوردم و گذاشتم رو برگه و ازش نوشتم....... مراقبم رد میشد میرفت اماااااااااااا نمیدونست من دارم چه نقشه ای رو پیاده میکنم....
و من بعد اون همه سال همیشه یادم میاد...از هوش خودم لذت میبرم