تالار گفتمان مانشت

نسخه‌ی کامل: کنکور مجدد یا شروع به یک کار تخصصی (در شرایط خاص من)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
سلام
امروز هرچه در این سایت جست و جو کردم مطالب زیبایی را یافتم(قبلا مطالب به این زیبایی ندیده بودم)
هر چه بیشتر سرچ کردم
مطالب زیبا تر

نمیدانم مدیران چگونه انتخاب شده اند و در راس آن ها -آقای فرداد- چگونه؟
برایم بسیار زیبا بود که انقدر اطلاعات شما مدیران زیاد است و با بیانی زیبا آن را در اختیار دیگران میگذارید آن هم بدون هیچ چشم داشتی

بنابراین خواستم مطلبی را مطرح نمایم تا بدانم نظر شما چیست و باید چه اقدامی صورت گیرد
قسمت های مختلف این سایت در این زمینه صحبت هایی شده است به خصوص جناب فرداد خان صحبت های زیبایی داشتن

خلاصه که خواستم بگم
اگه کنکور دادیم و قبول نشدیم بعد دوباره توکل کردیم و دوباره هم قبول نشدیم باز هم...
نمیدونم اما شما خودتونو در نظر بگیرید که حسابی خونده باشید قبل از کنکور دقیقا هفته ای که باید در آرامش کامل باشی
اتفاقاتی بیفتد که آرامشت را به هم بزند
مثلا فوت یکی از عزیزانت و...

۵-۶ساله کنکورمیدی و...میری سر جلسه با این طرز فکر که خدایا هرچی تو بخوای اگه قراره آرامش زندگیم بهم بخوره نمیخوام قبول شم بعد

یه سال چون انتظار داری که رتبه ات بهتر از سال قبل بشه سعی میکنی زیاد بزنی بازم خراب کاری میشه
یه سال همین طوری میری کنکور بدی بدون هیچ خوندنی ،استرسی- رتبه ات هم خوب میشه اما به خاطر راهنمایی گرفتن از افرادی که با نام مشاور لقب خورده اند انتخاب رشته بد میکنی و همه دانشگاه های بالا را میزنی بعد متوجه میشوی که ای داد بی داد که قبول نشده ای در حالی که بعد متوجه مبشوی اگر درست راهنمایی ات میکردند شیراز قبول میشدی
نتیجه اش چی میشه؟ کسانی که هم رشته تو اند و اشکالاتشان را برطرف میکنی میدانند که چه هوش و استعدادی داری اما دیگران چه میگویند؟
کسانی که خویشاوند نامیده میشوندو تنها سرشان در کتاب است و رتبه تک رقمی و مقام در المپیاد و پزشکی و سایرین:
چقدر خنگ است هر سال کنکور میدهد و هیچ هم نمیشود

حال نمیدانی منظور خدا چیست؟کلی هم ناراحت شده ای
آیا مصلحت نیست ؟تغییر رشته دهی و بیخیال شوی ؟ یا صبور باشی و مسئله دیگریست؟

میخوای بری سرکار میگن این کار به درد خانم ها نمیخوره
میخوای کلاس خصوصی بذاری نمیتونی -چون خانمی نمیتونی خونه هر کسی بری و به هرکسی هم نمیتونی اعتماد کنی برای ورود به خونت
میخوای مغازه بزنی حتما باید یه مردی هم کنارت باشه
میخوای این کلاس و اون کلاس بری باید پول باشه
خلاصه به هر دری میزنی دره بسته میشه

شما بودید چکار میکردید؟
اصلا امید داشتید که ۵-۶سال کنکور دهید و کنکور و کنکور

الان کاملا خودتونو تصور کنید با این جملات چه فکرایی می کردید؟
اگه رفته بودم تو یه زمینه دیگه شاید الان تخصصم رو هم گرفته بودم

الان برم یا نرم؟
خب این همه وقت گذاشتم واسه این کنکوره
همه مطالبش رو بلدم چطوری میتونم بی خیالش بشم؟
وای اگه دوباره قبول نشدم چی؟

نمیدونم دیگه چی بگم
و چی لازمه که بگم

لطفا مرا راهنما باشید

پیشاپیش سپاسگزارم
شما مگه چند سال کنکور دادی؟!
به نظر من ما باید به خودمون بگیم یا امسال یا سال دیگه رتبه خوب میاریم اما نه سال های بعد!
اینهمه نکات منفی بکار نبریم به جنبه مثبتش فکر کنیم ...
با اون شناختی که ازت دارم مطمئنم رتبه برتر خواهی شد!ناامید نباش
(19 تير 1392 11:56 ب.ظ)jparisa نوشته شده توسط: [ -> ]شما مگه چند سال کنکور دادی؟!
به نظر من ما باید به خودمون بگیم یا امسال یا سال دیگه رتبه خوب میاریم اما نه سال های بعد!
اینهمه نکات منفی بکار نبریم به جنبه مثبتش فکر کنیم ...
با اون شناختی که ازت دارم مطمئنم رتبه برتر خواهی شد!ناامید نباش

خیلی ممنونم پریسا خانوم
اما هیچ کس چنین فکری را نخواهد کرد
همه به دنبال قبول شدن سریع تر هستند
کسی به چند سال آینده فکر نخواهد کرد(کسی که هدفش را به خوبی مشخص کرده باشد)
و کسی که این همه کنکور داده نا امید نشده که باز هم رفته به سمتش

من واقعا توی کارهای خدا مانده ام
یه نفر این همه درسو نخونده(مثالی که زدم) رتبه اش 2 رقمی میشه
یه نفر تمام کتابو بلده بهش بگید فلان فصل فلان کتاب بدون آوردن کتاب واستون توضیح میده
دقیق میدونه هر فصل چند صفحه هست-چند تا تست داره-دیگه تست هاشو تقریبا بدون حل کردن نگاشون که میکنه میدونه چی میشه و داره حالش بهم میخوره(جوری خونده که کتابه آرزو میکنه از دستش راحت بشه)
اما...
هیج جا قبول نمیشه
خداگر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری
ما که منتظریم بعد سال ها ببینیم کدوم در هست که باز میشه

از لطف سایر دوستان نیز متشکرم
بعد از مدت ها عجب پستی متفاوت و شایسته ای!

بالاخره یکی پیدا شد که از واقعیتی که خیلی ها (نه فقط بعضی از مانشتی ها) درگیرش هستند پرده برداشت.

بنظر باید مانشت روی دسته ای که به یقین به این روز خواهند رسید تمرکز کنه که این هدف مهم تره.

کسانی که دارند این پست را می خوانند خود می توانند یکی از این افراد باشند اما نمی دونند...
امیدواری کاذب.
این عامل خیلی ها رو به بی راهه کشیده و می کشه...

بله شما درست می گید.
اگه شما این ۵ سال رو برای مثال، ۳DMAX کار می کردید یا اصلا هر تخصص دیگه ای، بی شک شما الان یک استاد بودید.

اما الان... می دونید باید چی کار کنید؟
الان باید به واقعیت خودتون رجوع کنید.
کاری که این چند سال نکردید.

هیچکسی دوست نداره حتی سال اول هم رد بشه.
اما خدا هر آدمی رو بهر کاری ساخته.

بزارید یک مثال و کاملا واقعی در زندگی خودم بزنم دوستان توجه کنند:

من یک دوستی دارم، این آدم رو ۴ سالی میشه می شناسمش. این شخص همیشه در درس و تئوری از من ضعیف تر بود و اصلا کلا تکلیفش با خودش مشخص بود و بعضی درس های ساده (مثل معادلات دیفرانسل) رو حتی ۲ بار هم افتاد.
همونطور که گفتم این آدم در مسائل تئوری خیلی ضعیف ظاهر می شد اما در حوزه عملی یه استاد کامل بود!

من ۲ سال تو خانه (و کاری هم نداشتم تازه)، درس خوندم و کنکور دادم و رد شدم و در نهایت جلوی همه ضایع شدم، اون آقا حتی یک بار هم نداده و علاقه ای هم نداره که همین الان هم بره دانشگاه شریف.

خوب حالا خودتون ببینید...

یک استاد دانشگاه با مدرک دکتری، حداکثر با این اوضاع اشباع فارغ التحصیلان ۱ میلیون تومان اونم تو یه دانشگاه تقریبا سطح پایین می گیره، اون آقا همین چند روز ۵ میلیون تومان گرفت واسه یه پروژه معمولی برنامه نویسی مخابرات!!!

تازه نه شرکتی هم داره نه چیزی... وقتی می بینیدش باورتون نمیشه این آدم اینقدر با این جسه کوچیک و این طرز حرف زدنش که طوریه آدم میگه بیچاره عقب موندست، ۵ میلیون واسه چند روز بگیره و تازه علاوه بر اون یه پلاگ این هم واسه یک موتور بازی با یک بازی ساز دیگه که چند روز پیش رفت انگلستان نوشته ۱۵۰ دلار رو سایت های خارجی می فروشه که با حرکت دادن سر، کاراکتر بازی جابجا میشه!

من همیشه اون رو به خیالبافی متهم می کردم و می گفتم بابا کم خیالبافی کن.
مگه بچه ای!؟

اما آیا منی که از دروس مختلف در دانشگاه هر درسی حداقل ۴ ۵ نمره از اون بالاتر بودم واقعا موفقترم یا ایشون؟؟؟

من الان پشت کنکور می مونم، ایشون داره تو این دوره گرانی دالاراش رو میشماره و در نهایت داره به من می خنده.

چرا این آدم مشروطی الان از موفق ترین متخصصین کشوره؟

چون واقعا خودش رو می شناخت و به توانایی هاش شناخت کامل داشت و به راهی که مال اون نبود حتی نگاهی هم نکرد و آشکارا هم ابراز می کرد که این راه مال من نیستم.

بله؛ ایراد اصلی ما اینه که، همه ما می گیم فقط تلاش کنیم کافیه، نتیجش میشه این.
باید هر کسی خودش رو پیدا کنه و ببینه در چه راهی مستعدتره و در اون راه تلاشش رو انجام بده.
این چشم و هم چشمی ها آدم رو حتی در بعضی از موارد از پا در میاره.

من اگه می دونستم ۲ سال رد می شم، عمرا اگه این سمت می اومدم و می رفتم پی یک تخصصی که منو با ارزش کنه بطوریکه دیگران برای وجود من پول بدن و بوجود من در جمع فعالان افتخار کنند.

____________________________

دوست عزیز الان هر کار عملی ای، تخصص عملی حداقل ۲ تا ۳ سال (نه برای سابقه کار و برای تسلط کار) لازم داره.
پس بجمب...

واقعیت این بود که من به کار عملی علاقه ای نداشتم و ندارم...
اما وقتی دیدم که می تونم از نظر مادی خودم رو تامین کنم و در نهایت حداقلی ارزش اجتماعی داشته باشم به خودم گفتم دیگه چاره ای نیست و باید کار عملی یاد بگیرم که درآمدی داشته باشم که شخصیتم خراب نشه در نظر اجتماع، به دوستم گفتم منم می خوام شروع کنم و یاد بگیرم که ایشون هم استقبال کرد و اینطور کنکور رو در پس زمینه کار عملی گذاشتم و الان راضی هستم و فکر می کنم تازه دارم برای کنکور می خونم.


هر تصمیمی داری زودتر بگیر که به قول خودت (که درست هم میگی)، مردم فکرهای نامربوط زیاد می کنند (اگه دیدگاه اونا برات مهمه) و بدتر از هر چیز دیگه عمر مفیدت بیش از این از دست نره.

____________________________

حالا که بحثش شد من یه چیزی بگم.

خواهشی از دوستان دارم. در جهت مقابله با امیدواری کاذب و پیشگیری از شکست های متوالی به خودشون رجوع کنند که آیا واقعا می توانند و توان تحمل اینگونه سختی را دارند؟؟؟
واقعیته که امید خالی که کاری رو پیش نمی بره...
جواب رو به خودتون بدید و از اینکه نکنه فلان فامیل بگه نتونست و فلان نگران نباشید که این معنای واقعی امیدواریه و نه پافشاری و لجبازی های بی هدف.
آگاه باشید که خداوند شما رو هر کدام از ما رو به شکلی، و برای مسیری، توانمند آفریده و همه یکسان نیستند.


مرسی از پستتون.
امیدوارم موفق باشید.
سلام
بچه ها بجایی اینکه ذهن و فکرتون و درگیر این افکار منفی کنید اگه به درس خوندن علاقه داری به خدا توکل کن و کتابهات و بر اساس یه برنامه خوب بخون الان وقت این حرفا نیست الان وقت تلاش و پشتکار نجنبی می بینی مهر و ابان شده و کاری نکردی بعد کنکور میدی میگی من خوندم من فلان کار و کردم من هزینه کردم و .... دوستانی که سالهای قبل موفق نشدن حتما تو برنامه ریزیشون که سال قبل انجام دادن نگاه کنن ببینن کجاها کم کاری کردن کجاها صعف دارن اون صعف ها رو بر طرف کنن شما یه نقطه قوت نسبت به بقیه دارین اون هم اینکه درس ها رو حداقل 1 بار خوندی و میدونی امسال چی و بخونی من که امسال سال اولم هست باید تلاشم و دوبرابر کنم
تو این شبهای عزیز دعامون کنید
ممنون از دوستان
فقط این جمله
"ترس از شکست انسان را به شکست میکشاند. "
همیشه با "برنامه ریزی" درست و "انگیزه" کافی و "هدف" معین و "توکل" به خدا و نیز "تمرکز" میشود اهداف ناممکن را ممکن کرد، من به این جمله و کلمات ایمان دارم....
مثبت بیندیشید
نظر شخصی من:

می دونید من کنکور رو به چی تشبیه می کنم؟

به یکی قمارهای زندگی (مثل ازدواج که معلوم نیست تا فرداش چی میشه).
شما هر چقدر با برنامه و سیاست پیش برید بازم احتمال باخت دارید و این در هر قماری متاسفانه طبیعیه.
یکی از خاصیت های منفی قمار، اعتیاد به اونه.
یعنی طرف دوست داره هر سال کنکور بده و می دونه احتمال باختش هم زیاده ها.
اما عادت می کنه و هر سال هم ممکنه بدونه احتمال رد شدنش بیشتره!
اما خودش رو گول می زنه که نه امسال می برم دیگه.
از طرف دیگه سرمایه اصلی شما در این قمار مهمترین سرمایتون یعنی عمرتونه! نه اندکی مال فانی و ناقابل.
بنظرم شما هر چقدر هم که بخونید بازم کنکور جماعت یه ریسکه و همونطور که خودتون هم می دونید حق خیلی ها پایمال میشه.
قمار کنکور بازیگرهای خودش رو می خواد و تنها آگاهی علمی و اصطلاحا برنامه ریزی کافی نیست.
در نتبیجه باید به خودتون بقبولانید که اگه باختم دیگه دنیا به آخر نمی رسه! چون دست بالای دست زیاده و البته همونطور که خودتون هم گفتید یه کار تخصصی یاد بگیرید که پشتوانه مادی و روانی باشه براتون که اگه کنکور قبول نمی شه واقعا ناامیدی و تاثیرات روانی و اجتماعی منفی روی شما نداشته باشه.
سلام
بهتون پیشنهاد میکنم کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین مطالعه کنین و حتما حتما تا اونجایی که میتونین بهش عمل کنین
+ کتاب راز شاد زیستن - اندرو متیوس
یخورده رو باورها و دیدتون به زندگی کار کنین اینجوری با این روحیه ای که شما دارین بنظرم نه تنها تو کنکور بلکه هر کار دیگه ای که شروع کنین به مشکل بر میخورین!
به نظر من حیفه با این تجربه و پایه ای که تو درسها دارین همینجوری بیخیال کنکور بشین!
و فراموش نکنین که شما یک قدم که نه چندین قدم از ما جلوتر هستین.
امیدوارم در تمام مراحل زندگی و کارهاتون موفق باشین
با یکی از دوستان صحبت می‌کردم، می‌گفت شاید Bug کنکور باشه Smile البته اینکه شوخی است اما خیلی از مسائلی که در مقایسه با دیگران پیش میاد، موجب آزار میشه. شخصاً به خاطر دو اشتباه واقعاً از روی بی‌دقتی و اصلاح‌نشدن یک تست سیستم‌عامل، اختلاف ۲۲ درصدی در دروس تخصصی پیدا کردم و رتبه‌ام طوری شد که نباید! ۲۲٪ اختلاف در کنکور آنهم به خاطر ۲-۳ تا تست، فاجعه‌ست و این می‌شود معیار عدالت‌سنجی داوطلبان.

ببینید، چند سال دیگه، همین کسانیکه ممکنه نگاه خوبی به تلاش‌های شما نداشته باشند، ممکنه هیچ جایی در زندگی شما نداشته باشند. حساب کوتاه‌مدت از ۱۰-۱۵ سال دیگه سواست. نمیشه با اتکا به همین اطرافیانی که گاهی باعث اذیت فکر و ذهن شخص میشن، سال‌های آینده زندگی کرد.
در واقع میخوام اینطور بگم که مسیر ۱۰-۱۵ سال آینده‌ی زنگی رو ولو به صورت کلی اگر بشه ترسیم کرد، به نتایج بهتری هم میشه رسید. بگذریم از مشکلات اجتماعی این روزها که اجازه‌ی برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت رو هم داره می‌گیره. صحبت من در واقع برنامه‌ریزی کلی و جهت‌های کلی هست.

یک مثال بزنم:
برنامه‌نویسی کامپیوتر سطح‌های متعددی داره. از مقدماتی و کارهای ساده‌تر شروع میشه تا به تدریج میره بالاتر، کارهای تحت وب تا بالاترین سطوح مسابقات بین‌المللی المپیادهای برنامه‌نویسی و... سوال من اینجاست که چی میشه که یک شخصی به اون مرتبه‌ی بالای سطوح میرسه؟ مشخصه که از همون اول، چیزی در برنامه‌نویسی بلد نبوده... اما با علاقه‌ای که داشته و پشتکار و اعتقادی که به کارش داشته، خودش رو بالاتر می‌‌بره... چطوری بالاتر می‌بره؟ میدونید احتمالاً برنامه‌نویسی یکی از کارهایی هست که با تلاش و خطا به نظرم راحت‌تر جلو میره تا اینکه یک کتاب جامع راهنما را بگذاریم جلومون. در نتیجه مثل یه مسیری که ممکنه کلیتش رو بدونیم اما از جزئیات خبر نداشته باشیم، تاریک هست و تنها یک فانوس داریم (فانوس و راه تاریک برای یکی از مسائل دکتر قدسی هست) حتی در همین برنامه‌نویسی هم ممکنه گلایه‌ی اطرافیان، متوجه شخص باشه که کار بیهوده می‌کنه اما در نهایت با اعتقاد و پشتکاری که داره، میتونه خودش رو به بالاترین سطوح برسونه و طبیعتاً مفید بودنش میتونه از شخص خودش هم بالاتر بره و به یک جمع بزرگ‌تری کمک بکنه.

من شاید کمتر از کسی باشم که بخواد کسی را راهنمایی کنه و صرفاً بر اساس تجربه‌هایی که دارم، چیزی رو میگم. اما اگر حرف اطرافیان‌تان براتون مهمه، حدالمقدور اونها رو دسته‌بندی کنید که این اهمیت چقدر هست. شاید اگر این دسته‌بندی نگاه بلند‌مدت با نظر داشتن شرایط کوتاه‌مدت باشه، نتایج بهتر هم باشه. در نهایت به نسبت علاقه‌ای که دارید جلو برید. به هر حال در ایران گاهی کارها اگر از آخر شروع بشه، تحملش توسط اطرافیان راحت‌تر خواهد بود! من فکر می‌کنم علاقه‌ی شخصی را تابلوی مسیرتون بگذارید؛ اما مشخصه که ممکنه این مسیر، همیشه انطوری که ما میخواهیم نیست ولی با اعتقاد و اطمینان به هدف خودمون و بررسی همه‌ی جوانبی که الآن با تجربه‌هایی که داریم، به ذهنمون می‌رسه، حرکت می‌کنیم.

چقدر حرف زدم! قرار نبود اینقدر بنویسم Big Grin
درسته همان طور که خودتونم گفتید" اگه میدونستم 2سال پشت کنکور میمونم کنکورنمیدادم"
آدمی چگونه میتواند تضمین کند که راهی را که در پیش گرفته است به کجا ختم خواهد شد؟

چون راه دوستتان را اصلا امتحان نکرده اید و در مسیر خودتان نیز شکست خورده اید این حرف را میزنید
شاید در آن وادی هم قدمی برداشته بودید بدتر از این میشد
چگونه می توان این اطمینان را حاصل نمود که راه دوستتان برای من به پیشرفت منتهی میشود؟

چگونه است که 2نفر مغازه میزنند هر 2 مغازه ای یکسان یکی در شهر یکی در بیابان
جالب این است که آن که در بیابان مغازه زده است که دور از شهر نیز قرار دارد درآمد بهتری دارد
مهم این است که خدا واسه آدم بخواد فقط همین

نمیگم خدا واسه من نمیخواد نه خدا بد بنده اش رو هیچ وقت نمیخواد
میگن اگه به اون چیزی که میخواستی نرسیدی ناراحت نباش خدا بهتر از اون رو واست در نظر گرفته

اما من این و نمیدونم که چی در نظر گرفته شده؟
همان طوری که قبلا عرض کردم راه های دیگر هم به بن بست رسیدیم

شرکت نشد
کلاس خصوصی یه کم شرایط گذاشتیم واسه شرکت کننده ها بازم کسی پیدا نشد
....
وقتی انسان راه های دیگه رو امتحان میکنه نتیجه نمی گیره برمی گرده از اول دیگه

**************************
از جمله شما هم خوشم اومد S_Mehrjoyan
اما هر کسی بالاخره از یه جا شروع کرده نه نا امید بوده(الانم نیست) نه ترسی داشته به بهترین ها هم فکر میکرده
اما بعد از این همه نتیجه نگرفتن خب چی میشه؟
شما خودتونو اول جای من بذارید بعد

**************************
در جواب شما ☺☺☺☺☺☺☺هم باید بگم اگر آدم بخواد اینطوری فکر کنه باید قید همه چی رو بزنه
چون هر چیزی احتمالش بین صفر و یک است و هیچ چیز حتمی نیست

باز هم مثل جوابSubManesht چرا فکر میکنید راه های دیگر نتیجه میدهد؟
امتحان نکرده اید که میگویید
************************
جواب شما هم تکراری میشهmostafa122

متشکرم از محبت هاتون و توجه ای که داشتید

(20 تير 1392 11:20 ق.ظ)mohammad-a نوشته شده توسط: [ -> ]با یکی از دوستان صحبت می‌کردم، می‌گفت شاید Bug کنکور باشه Smile البته اینکه شوخی است اما خیلی از مسائلی که در مقایسه با دیگران پیش میاد، موجب آزار میشه. شخصاً به خاطر دو اشتباه واقعاً از روی بی‌دقتی و اصلاح‌نشدن یک تست سیستم‌عامل، اختلاف ۲۲ درصدی در دروس تخصصی پیدا کردم و رتبه‌ام طوری شد که نباید! ۲۲٪ اختلاف در کنکور آنهم به خاطر ۲-۳ تا تست، فاجعه‌ست و این می‌شود معیار عدالت‌سنجی داوطلبان.

ببینید، چند سال دیگه، همین کسانیکه ممکنه نگاه خوبی به تلاش‌های شما نداشته باشند، ممکنه هیچ جایی در زندگی شما نداشته باشند. حساب کوتاه‌مدت از ۱۰-۱۵ سال دیگه سواست. نمیشه با اتکا به همین اطرافیانی که گاهی باعث اذیت فکر و ذهن شخص میشن، سال‌های آینده زندگی کرد.
در واقع میخوام اینطور بگم که مسیر ۱۰-۱۵ سال آینده‌ی زنگی رو ولو به صورت کلی اگر بشه ترسیم کرد، به نتایج بهتری هم میشه رسید. بگذریم از مشکلات اجتماعی این روزها که اجازه‌ی برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت رو هم داره می‌گیره. صحبت من در واقع برنامه‌ریزی کلی و جهت‌های کلی هست.

یک مثال بزنم:
برنامه‌نویسی کامپیوتر سطح‌های متعددی داره. از مقدماتی و کارهای ساده‌تر شروع میشه تا به تدریج میره بالاتر، کارهای تحت وب تا بالاترین سطوح مسابقات بین‌المللی المپیادهای برنامه‌نویسی و... سوال من اینجاست که چی میشه که یک شخصی به اون مرتبه‌ی بالای سطوح میرسه؟ مشخصه که از همون اول، چیزی در برنامه‌نویسی بلد نبوده... اما با علاقه‌ای که داشته و پشتکار و اعتقادی که به کارش داشته، خودش رو بالاتر می‌‌بره... چطوری بالاتر می‌بره؟ میدونید احتمالاً برنامه‌نویسی یکی از کارهایی هست که با تلاش و خطا به نظرم راحت‌تر جلو میره تا اینکه یک کتاب جامع راهنما را بگذاریم جلومون. در نتیجه مثل یه مسیری که ممکنه کلیتش رو بدونیم اما از جزئیات خبر نداشته باشیم، تاریک هست و تنها یک فانوس داریم (فانوس و راه تاریک برای یکی از مسائل دکتر قدسی هست) حتی در همین برنامه‌نویسی هم ممکنه گلایه‌ی اطرافیان، متوجه شخص باشه که کار بیهوده می‌کنه اما در نهایت با اعتقاد و پشتکاری که داره، میتونه خودش رو به بالاترین سطوح برسونه و طبیعتاً مفید بودنش میتونه از شخص خودش هم بالاتر بره و به یک جمع بزرگ‌تری کمک بکنه.

من شاید کمتر از کسی باشم که بخواد کسی را راهنمایی کنه و صرفاً بر اساس تجربه‌هایی که دارم، چیزی رو میگم. اما اگر حرف اطرافیان‌تان براتون مهمه، حدالمقدور اونها رو دسته‌بندی کنید که این اهمیت چقدر هست. شاید اگر این دسته‌بندی نگاه بلند‌مدت با نظر داشتن شرایط کوتاه‌مدت باشه، نتایج بهتر هم باشه. در نهایت به نسبت علاقه‌ای که دارید جلو برید. به هر حال در ایران گاهی کارها اگر از آخر شروع بشه، تحملش توسط اطرافیان راحت‌تر خواهد بود! من فکر می‌کنم علاقه‌ی شخصی را تابلوی مسیرتون بگذارید؛ اما مشخصه که ممکنه این مسیر، همیشه انطوری که ما میخواهیم نیست ولی با اعتقاد و اطمینان به هدف خودمون و بررسی همه‌ی جوانبی که الآن با تجربه‌هایی که داریم، به ذهنمون می‌رسه، حرکت می‌کنیم.

چقدر حرف زدم! قرار نبود اینقدر بنویسم Big Grin

درسته
ادم توی جامعه داره زندگی میکنه حتی اگر نخواد هم حرف دیگران تاثیر گذار خواهد بود

(20 تير 1392 11:05 ق.ظ)Lover Of Science نوشته شده توسط: [ -> ]سلام
بهتون پیشنهاد میکنم کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین مطالعه کنین و حتما حتما تا اونجایی که میتونین بهش عمل کنین
+ کتاب راز شاد زیستن - اندرو متیوس
یخورده رو باورها و دیدتون به زندگی کار کنین اینجوری با این روحیه ای که شما دارین بنظرم نه تنها تو کنکور بلکه هر کار دیگه ای که شروع کنین به مشکل بر میخورین!
به نظر من حیفه با این تجربه و پایه ای که تو درسها دارین همینجوری بیخیال کنکور بشین!
و فراموش نکنین که شما یک قدم که نه چندین قدم از ما جلوتر هستین.
امیدوارم در تمام مراحل زندگی و کارهاتون موفق باشین

ممنون از راهکار خوبتون کتاب اولی رو دارم اما دومی نه

منم نظر شما رو دارم
حیفه واقعا البته همانطوری که گفته شد در های دیگر رابسته یافتم و برگشتم به عقب
من هم ۲ سال کنکور دادم ولی موفق نشدم. برنامه ریزیم درست نبود، کتاب هایی که خوندم کتابهای خوبی نبودند، انگیزه کافی نداشتم و هزار و یک دلیل دیگه که باعث شد نتیجه اصلا خوبی از کنکور نگیرم. اون زمان فکر میکردم که هم کتاب های خوبی می خونم هم برنامه ریزیم خوبه و کلا همه چی بدون نقصه.
بعد از ۲ سال کنکور ناموفق تصمیم گرفتم به درمان کاربر SubManesht رو بیارم. رفتم سر کار به امید اینکه خوب باید کار کرد و حرفه ای بلد بود. بعدش نهایتا میرم یه دانشگاه معمولی و نه چندان خوب یه مدرکی هم میگیریم. با این که تلاشم خوب بود به خاطر اینکه جایی که کار میکردم یه مدیر مذخرف و بی وجدان داشت، تقریبا ۲ سال دیگه رو از دست دادم. به امید آموزش با حقوق کم راضی شدم کار کنم که یه دفعه به خودم اومدم و دیدم که بدون این که متوجه بشم داره کاری میکنه که از خیلی از کسانی که از لحاظ سواد نصف من هم نبودند عقب موندم. حاصل این ۲ سال من نه پس انداز مالی بود و نه پس انداز علمی.
یک سال هم مثل آدمی که در حال دویدن با شتاب زیاد محکم بخوره به دیوار در حال چرخیدن دور خودم و پیدا کردن خودم بودم.
تا حالا شد ۵ سال.
اینایی که میگم کافیه برای اینکه یه آدم رو از پا دربیاره. اونم کسی که استعدادش واقعا خوب بوده فقط بی تجربه.....
به فکر تغییر رشته افتادم.......خلاصه میگم...اون چیزی که میخواستم و هدفی که داشتم رو تو هیچ رشته ای پیدا نکردم. هر کاری هم پیشنهاد میشد یه چیزی بود شبیه به کار قبلیم یا من از ترس و شکستی که خورده بودم فکر میکردم شبیه اونه.
تا این که یه روز موقع گشت زنی تو نت سایت مانشست رو دیدم. وقتی مصاحبه های بچه های قبول شده رو خوندم تازه فهمیدم که اون ۲سالی که واسه کنکور خوندم نه برنامه ریزی درستی داشتم و نه منابع خوبی رو میخوندم....در حالی که تا روز قبلش فکرم این بود که من همه کارم و تلاشم درست بوده و من شانس نداشتم و خدا صلاح نمیدونسته و .....

مهم این نیست که چند سال از دست رفته...مهم این نیست که چقدر دیگران درباره تو فکرای دیگه میکنند....ببین هدف چیه و با یه روش درست و انگیزه بالا شروع کن...راحت نیست... برای کسی تو موقعیت امثال ما، اصلا شروع دوباره راحت نیست.. ولی از یک جا موندن بهتره....این که میگن مسیرتو پیدا کن، ببین واسه چی ساخته شدی درسته ولی گاهی آدم میمونه که مسیرش کدومه؟؟؟؟ من که تو هر دو شکست خوردم یعنی مسیرم هیچ کدوم از این دو نیست؟؟؟؟ نه...شکست لزوما به معنی مسیر اشتباه نیست. باید ببینی اشتباهت در چی بوده..میتونه حتی بی ربط به موضوع باشه ولی اثر خودشو بذاره.

یه مثال میزنم که خوب منظورم رو بگیری. یه دوستی داشتم با یکی از پسرای فامیلشون رقابت داشت. پسره حسابی درس خون بود و درسش از دوست من بهتر بود. یادمه تعریف میکرد که این بنده خدا اینقدر حواسش به درس بوده که روز کنکورش حوزه امتحانیشو جا به جا میره و اون سال از کنکور جا میمونه. دوستم میگفت وقتی شنیدم گفتم یعنی چه؟! خوب آماده نبوده این طوری گفته که یک سال دیگه وقت داشته باشه درس بخونه.
مهم اینجاست: دوست خودم دقیقا سالی که کنکور داشتیم حوزشو اشتباه رفت و تا فهمید و به حوزه خودش رسید درها بسته شده بودند و یک سال از کنکور جا موند........!!!!! دوست من نه روش درس خوندنش ایراد داشت.. نه انگیزش کم بود...نه منابعش اشتباه بودند و ..... هیچ کس هم نفهمید دختر منضبط و دقیق کلاس چرا باید حوزشو اشتباه بره و ...!!!!!!!!!!!!!

بشین ببین چی میخواهی... اگر دیدی نمیتونی از ادامه تحصیل بگذری و هدفت اینه که درس بخونی.... تو که این همه زحمت کشیدی.... یک سال دیگه هم روش. توکل به خدا کن. همه شرایط و وسایل رو درست بچین و به نظر من همین یک سال رو براش بذار با همه تلاشت. هرچی شد همون رو برو.
من کلا به حرف اطرافیان اهمیت نمیدم بذارین بگن شما خنگین بی استعدادین یا هرچی اونچه که مهمه اینه که شما خودتونو شناخته باشین و بدونید که چقدر باهوشین حالا بقیه هر نظری میخوان داشته باشن الان شریط تو کشور ما جوریه که هر کی درست میره راهش خیلی سخته ولی ما یه بار فرصت زندگی داریم پس باید از اون حداکثراستفاده رو ببریم وتا میتونیم دنبال علاقه هامون بریم و به خاطر حرف یه عده که اصلا ممکنه ندونن کنکور چیه و رتبه یعنی چی مسیرمونو عوض کنیم!
دوست عزیز
به نظر من شما فرد کمال گرایی هستید،برا همین اینقدر ناامیدین
مطمئنا شما رتبه ای اوردین( با اینهمه خواندن) که دانشگاه غیر انتفاعی میتونستین قبول بشین
مگه قراره همه برن شریف و امیر کبیر و ...؟
خود من سال 75 میخواستم حتما برم رشته پزشکی،در حالیکه توان من در ریاضی بود نه حفظیات و زیست و...
اخر پرستاری دانشگاه تهران قبول شدم،ولی دیدم بابا من اصلا مناسب این رشته نبودم،چون درسها حفظی و زیاد و نوع کاراصلا مناسبم نبود
،بعد 2 سال انصراف دادم و امدم مهندسی کامپیوتر ازاد تهران (همزمان قبول شده بودم و ان زمان حتی برای بچه های ریاضی ،قبولی خوبی بود)
دوستم 5 سال کنکور داد،اخر پزشکی قبول شد،بعدش گفت کاش قبول نمیشدم،درسها برام خیلی سنگینه(میخواستم بگم میتونم قبول بشم!استعدادشو دارم. ولی الان دوست ندارم)
رفت زبان فرانسه ،بعدش لیسانس زبان المانی و ... .خیلی موفق تره.
خود من هم مثل شما بودم،ولی فرصتهای زیادی را در زندگی از دست دادم،بخاطر رسیدن به بهترینها...
شما ببین به چه شاخه ای از کامپیوتر واقعا علاقه داری؟شبکه ،برنامه نویسی موبایل ،وب ،طراحی وب؟فکر کنم با فروش کتابهای کنکورت پول کلاس جور میشه،مخصوصا کلاسهای جهاد دانشگاهی که ارزانتره ،یا حتی کتاب خود اموز و سی دی که الان تو بازار پره
من خودم با همین ها شروع کردم و از کلاس بهتر جواب داد،حتی کلاس هم بری،باز هم کنجکاوی و تلاش خودته که به جایی میرسی
ولی الان در سنی هستی که میتونی یاد بگیری و تلاش کنی نه چند سال دیگه
هر کسی را بهر کاری ساختند مهر انرا در دلش انداختند
فقط اینقدر نا امید نباش و زندگی را کمی اسانتر بگیر،و دعا کن که خدا در نشان دادن مسیر مناسب زندگیت کمکت کند.
سلام
همین اول داستان بذار ی چیزو بهت بگم که تا تهشو بگیری اونم اینکه تا زمانی که روحیت انقد خرابه و فازت اینققققققققققققد منفیه و سرتا پای طرز فکرت با اینهمه موج منفی کاور شده,امکان نداره راه به جایی ببری حتی اگه توو ایده ال ترین شرایط باشی.چون نباید فراموش کرد قسمت بزرگی از موفقیت به انگیره و روحیه بر میگرده
درسته ک باید از شکستها درس گرفت اما خدا وکیلی اون کشی که این جمله رو گفته,منظورش این نبود که زووم کنی همچییییین روی ناکامیهات که اصل مطلب که در واقع صرفا ی عبرت گرفتن هستشو تکرار نکردنه دوباره ی اشتباه,از دستت در بره
بیا با هم صادق باشیم.تا حالا جای اینکه همش بشینیو به ناکامیهات فکر کنی و ی لیست بلند بالا از موارد شکستت اماده کنی,شده صادقانه بررسی کنی کجای کار میلنگید؟؟؟؟جون من شده؟
اگه نشده,که بجنب.بجنب تا چندباره به ته خط نرسی و ببینی بازم دستت خالی هستش.جدی بگیر حرفمو.اگه هم این کارو بارها انجام دادی پس حاضرم قسم بخورم که ی جای کارت میلنگه.شک نکن.بیرودر وایستی دارم باهات میحرفم.یا نمیدونی و نتونستی نقطه ضعفاتو پیدا کنی یا هم اگه پیداش کردی, هنوز نمیدونی چطور باید رفعشون کنی و این سد رو از سر راهت برداری.با تمام وجودم مطمئنم یکی از این دو گزینه چاره کارت هستش
دو چیز دیگه هم هست که نه تو بلکه همه ما نباید فراموش کنیم.یکیش اینکه درسته ادم میدونه خدا صلاحشو در تمام مراحل زندگی میخواد و خوبه که راضی ب رضای حق باشیم اما یادمون باشه خدا گفته حرکت از تو و برکت از من.نمیشه کم کاری یا اشتباهاتمون و در نتیجه اش رسیدن به شکستو بذاریم پای خواست یا صلاح خدا.گاهی لازمه بجنگیم با سرنوشت.و دومی اینکه همه چیز یا بهتر بگم مطلوبترین حالت واسه ی دانشجو یا دانش اموز که سد کنکور رو جلوی راهش داره,گذشتن از اون و شکستنش نی.یا حداقل میشه گفت به مطلوبترین شکل پیروز شدن واسه همچین ادم هایی,لزوما به معنای قبولی توو کنکور ویا بهترین دانشگاه نی
همیشه یادت باشه گاهی(گاهی) ی دانشجو توو دانشگاه مثلا غیرانتفاعی یا حتی اصلا شاید ی ادم که دانشگاه نرفته و شاید توی بازار کار فعالیت مثبت داره,از اونی که توو شریف ارشدشو گرفته,مفیدتر باشه.ی یا علی بگو و با قدرت مضاعف واسه پیشرفتو مفید بودن گام بردار.بیا توو همین تالار گفتگو بیشتر سر بزن.بچه ها بهم زیاد کمک میکنیم واسه موفقیت توو کنکور.من خودمم امسال ارشد باید شرکت کنم.واقعا کمک گرفتم از بچه ها
اینقدر پاسخ ها خوب و کامل است که من حرفی برای گفتن ندارم . جز اینکه دوست عزیز امیدت به خدا باشه و برای رسیدن به هدفت نا امید نباش. سعی کن تلاش و پشتکاری را هم که داری، درست هدایت کنی، که نتیجه بهت بده.
برات آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم که به هدفت برسی.
صفحه‌ها: 1 2 3
لینک مرجع