01 تير 1394, 11:26 ق.ظ
سلام،
بحث از
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
بین من و کاربر محترم behnam5670 استارت خورد.
در ادامه کاربر صاحب اندیشهی دیگری مثل Faridfo وارد بحث شدن که ازشون تشکر میکنم. و چون اونجا جای مناسبی برای بحثهای سنگین و جدی نبود، این تاپیک رو ایجاد کردم تا از
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
به بعد، بحث رو ادامه بدیم.
من خیلی مطالعه و سواد فلسفی و این ها ندارم ولی اعتقاد دارم اکثر ماها درحد این بحثها هستیم و نباید خودمونو کنار بکشیم. همچنین آقای behnam5670 اگه تمایلی به ادامه ندارن، من این حق رو براشون قائلم.
از این دو کاربر و همچنین بقیهی دوستان منتقد و صاحب اندیشه تقاضا دارم بیان و در بحث شرکت کنن.
در ابتدا جداً عذر میخوام که دیر دیر ظاهر میشم و پابرهنه تو بحثها وارد میشم!
و همچنین از چند نفر به یک نفر شدن بحث خشنود نیستم، فقط میخوام حرفهامو مطرح کنم تا بقیهی موافقان و مخالفان هم اضافه بشن.
لااقل وجود فرگشت رو قبول دارید ظاهراً، چون از روز اول، مذهب در برابر این قانون مقاومت میکرد (behnam5670):
در این مورد من اثری از این مخالفت که میگید در متون اصیل دینی نمیبینم. صدها سال قبل از خطور مفاهیمی همچون چرخش کرات، اقمار، سیارات، و ستارگان روی مدارات کیهانی، قرآن خیلی واضح به این موضوع اشاره داشته؛ و دیگر جزئیات پیدایش خلقت در قرآن و نهج البلاغه که با علم و مهندسی روز نه تنها تضادی نداره، بلکه این اشارات به لحاظ علمی قابل تأمله ...
قطعاً اولین جایزهی نوبل فلسلفه رو شما میگیرید(behnam5670):
من کارای مهمتری دارم و فعلاً دنبال جایزهی نوبل نیستم، شکر خدا!
البته اگه خیلی لازم دونستید، حاضرم ارجاعاتی که میدید رو بخونم، ولی بگذارید بیشتر حرفهای خودمونو بزنیم.
اتفاقاً من شدید رفتم بحرش و اصلاً ناگوار نبود(behnam5670):
آنوقت شما مرز بین خودبهخود و علتدار را کجا میگیرید؟
اگر یک نفر جسارت کرد و زد توی گوش شما، این یک اتفاق خودبهخود جدید است که قبلی ندارد و باید به آن ایمان آورد و زین پس این مولود مبارک را پذیرفت، یا علت دارد و باید پیگیرش شد؟
اگر سر سلسلهی علل یک چیز خودبهخود بوده (که شما میفرمایید میشود ادعا کرد که خدا نبوده)، چطور بدون هیچ عامل خارجی دیگری بالنده شده، حال آنکه خودش ماهیتاً باید چیزی بسیار بسیط و ساده باشد.
ناگواری اینجاست که شما دارید میپذیرید که این پیچیدگیها از اول هیچگونه وجودی نداشتهاند ولی مدام پدید میآیند. من فکر میکنم یک چیز، با تمام استعدادی که درون خودش داره، بدون هیچگونه عوامل خارجی امکان پدید آوردن چیزهای متکاملتر از خودش رو نداره.
جهان را ما قبول داریم که باندازه کافی منظم نیست (Faridfo):
این گزاره درست نیست، اگر ما ارتباطاتی را درک نکردیم، دلیل بر نبود آنها نمیشود.
آنچنان که ممکن است شما دادههایی را از چند جنبه آنالیز کنید و کلاستری یافت نشود ولی مثلاً با افزودن یک بعد (ویژگی) جدید به دادهها، ارتباطاتی رخ بنماید.
مو لای درز خلقت نمیره؛ من نمیگم، قرآن میگه و من نمیتونم ردش کنم!
میدونیم موضوعیت نداره، حتی اون موقع زمین و خورشیدی نبود که زمان و روز مفهوم داشته باشه. خب این باعث شد فیالفور علماتون معنی "یوم" رو از روز به "مرتبه" تغییر بدند(behnam5670):
اولاً که لااقل من یکی نمیدونم!
برای درآوردن معنی یک کلمه، راهی به جز ردگیری ریشهی اون در تاریخ هم وجود داره؛ از راه بستر استفاده از آن (راهی که همهی ما از کودکی خودکار از اون برای فهم زبان مادری بهره بردیم) معانی یوم بر آنها که با ادبیات قرآن آشنایی دارند واضح است و به مچگیری اغیار نیازی ندارند!
یا مثلاً تولید اسپرم از ستون فقرات که خب اشتباه هست. موضوعات علمی زیادی به طور مستقیم در کتاب دین شما بهش اشاره نشده که بخوایم بگیم با علم در تضاد هست(behnam5670):
قرآن به محدودهی اون اشاره کرده، ولی شما فقط سمت پشتی این محدوده رو گرفتید، دور کمر رو شامل میشه و میاد تا دو استخوانی در جلو که میتونید همین الآن لمسشون کنید. (معذرت، قرآن مؤدبانهتر و خانوادگیتر بیان کرده )
درسته که قرآن کتاب فنی و علمی نیست به اون معنا، ولی فقط اون اشاراتی که من تشخیص میدم بالای هزاران تاست.
اینکه پا رو از علماش فراتر قرار داده و نظرات فلسفی داده که ممکن هست ناپختگی داشته باشه رو من نباید جواب بدم(behnam5670):
پس شما هم فقط اون قسمتهایی رو ایراد بفرمایید که من نوعی بخوام جوابش رو بدم (در پستهای پیشین شما مثالهای زیادی داره که بیخیال)، وگرنه میشه مغلطه که از شأن شما به دوره.
اینکه شما برداشت علمیتر و روشنفکرانهتر از دین میکنید علتش این هست دین رو با دانستههای علمی و اخلاقی مدرن خودتون تطبیق میدید و الا در طول تاریخ و یا همین الان جاهایی که صرفاً دین رو ملاک قرار دادند نتیجهی خوبی مشاهده نشده(behnam5670):
البته که برای فهم دین نیاز به رویکرد روشمند و آگاهی نسبی است. دین ما دعوت به تعقل داره (نه صرفاً علم و اخلاق و مدرنیته که هر کدوم نواقصی دارند) و کسانی که به قول شما "صرفاً دین رو ملاک قرار دادند"، در واقع دین را آن طور که شاید عمل نکردهاند.
و جهت اطلاع میگم که مثلاً من خودم وقتی متون دینی رو مطالعه میکنم به علمم اضافه میشه؛ اونقدر جوشنده و فعال که کمتر بخواهم دین را با دانستههایم تطبیق بدهم، بلکه برعکس این جریان رو مفیدتر میابم.
... و بر اساس انتخاب طبیعی برتر ... (behnam5670):
آهان!!! خب الآن دوباره رسیدیم به سؤال اولیهی من که بحث از قوانین بود و شما پاسخ ندادید. به طور واضحتر، چرا طبیعت به طور منظم طوری عمل میکنه که برتر انتخاب بشه، دقت کنید که نمیتونید بگید که این هم نتیجهی فرگشت طبیعته!
بحث از
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
بین من و کاربر محترم behnam5670 استارت خورد.
در ادامه کاربر صاحب اندیشهی دیگری مثل Faridfo وارد بحث شدن که ازشون تشکر میکنم. و چون اونجا جای مناسبی برای بحثهای سنگین و جدی نبود، این تاپیک رو ایجاد کردم تا از
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
به بعد، بحث رو ادامه بدیم.
من خیلی مطالعه و سواد فلسفی و این ها ندارم ولی اعتقاد دارم اکثر ماها درحد این بحثها هستیم و نباید خودمونو کنار بکشیم. همچنین آقای behnam5670 اگه تمایلی به ادامه ندارن، من این حق رو براشون قائلم.
از این دو کاربر و همچنین بقیهی دوستان منتقد و صاحب اندیشه تقاضا دارم بیان و در بحث شرکت کنن.
در ابتدا جداً عذر میخوام که دیر دیر ظاهر میشم و پابرهنه تو بحثها وارد میشم!
و همچنین از چند نفر به یک نفر شدن بحث خشنود نیستم، فقط میخوام حرفهامو مطرح کنم تا بقیهی موافقان و مخالفان هم اضافه بشن.
لااقل وجود فرگشت رو قبول دارید ظاهراً، چون از روز اول، مذهب در برابر این قانون مقاومت میکرد (behnam5670):
در این مورد من اثری از این مخالفت که میگید در متون اصیل دینی نمیبینم. صدها سال قبل از خطور مفاهیمی همچون چرخش کرات، اقمار، سیارات، و ستارگان روی مدارات کیهانی، قرآن خیلی واضح به این موضوع اشاره داشته؛ و دیگر جزئیات پیدایش خلقت در قرآن و نهج البلاغه که با علم و مهندسی روز نه تنها تضادی نداره، بلکه این اشارات به لحاظ علمی قابل تأمله ...
قطعاً اولین جایزهی نوبل فلسلفه رو شما میگیرید(behnam5670):
من کارای مهمتری دارم و فعلاً دنبال جایزهی نوبل نیستم، شکر خدا!
البته اگه خیلی لازم دونستید، حاضرم ارجاعاتی که میدید رو بخونم، ولی بگذارید بیشتر حرفهای خودمونو بزنیم.
اتفاقاً من شدید رفتم بحرش و اصلاً ناگوار نبود(behnam5670):
آنوقت شما مرز بین خودبهخود و علتدار را کجا میگیرید؟
اگر یک نفر جسارت کرد و زد توی گوش شما، این یک اتفاق خودبهخود جدید است که قبلی ندارد و باید به آن ایمان آورد و زین پس این مولود مبارک را پذیرفت، یا علت دارد و باید پیگیرش شد؟
اگر سر سلسلهی علل یک چیز خودبهخود بوده (که شما میفرمایید میشود ادعا کرد که خدا نبوده)، چطور بدون هیچ عامل خارجی دیگری بالنده شده، حال آنکه خودش ماهیتاً باید چیزی بسیار بسیط و ساده باشد.
ناگواری اینجاست که شما دارید میپذیرید که این پیچیدگیها از اول هیچگونه وجودی نداشتهاند ولی مدام پدید میآیند. من فکر میکنم یک چیز، با تمام استعدادی که درون خودش داره، بدون هیچگونه عوامل خارجی امکان پدید آوردن چیزهای متکاملتر از خودش رو نداره.
جهان را ما قبول داریم که باندازه کافی منظم نیست (Faridfo):
این گزاره درست نیست، اگر ما ارتباطاتی را درک نکردیم، دلیل بر نبود آنها نمیشود.
آنچنان که ممکن است شما دادههایی را از چند جنبه آنالیز کنید و کلاستری یافت نشود ولی مثلاً با افزودن یک بعد (ویژگی) جدید به دادهها، ارتباطاتی رخ بنماید.
مو لای درز خلقت نمیره؛ من نمیگم، قرآن میگه و من نمیتونم ردش کنم!
میدونیم موضوعیت نداره، حتی اون موقع زمین و خورشیدی نبود که زمان و روز مفهوم داشته باشه. خب این باعث شد فیالفور علماتون معنی "یوم" رو از روز به "مرتبه" تغییر بدند(behnam5670):
اولاً که لااقل من یکی نمیدونم!
برای درآوردن معنی یک کلمه، راهی به جز ردگیری ریشهی اون در تاریخ هم وجود داره؛ از راه بستر استفاده از آن (راهی که همهی ما از کودکی خودکار از اون برای فهم زبان مادری بهره بردیم) معانی یوم بر آنها که با ادبیات قرآن آشنایی دارند واضح است و به مچگیری اغیار نیازی ندارند!
یا مثلاً تولید اسپرم از ستون فقرات که خب اشتباه هست. موضوعات علمی زیادی به طور مستقیم در کتاب دین شما بهش اشاره نشده که بخوایم بگیم با علم در تضاد هست(behnam5670):
قرآن به محدودهی اون اشاره کرده، ولی شما فقط سمت پشتی این محدوده رو گرفتید، دور کمر رو شامل میشه و میاد تا دو استخوانی در جلو که میتونید همین الآن لمسشون کنید. (معذرت، قرآن مؤدبانهتر و خانوادگیتر بیان کرده )
درسته که قرآن کتاب فنی و علمی نیست به اون معنا، ولی فقط اون اشاراتی که من تشخیص میدم بالای هزاران تاست.
اینکه پا رو از علماش فراتر قرار داده و نظرات فلسفی داده که ممکن هست ناپختگی داشته باشه رو من نباید جواب بدم(behnam5670):
پس شما هم فقط اون قسمتهایی رو ایراد بفرمایید که من نوعی بخوام جوابش رو بدم (در پستهای پیشین شما مثالهای زیادی داره که بیخیال)، وگرنه میشه مغلطه که از شأن شما به دوره.
اینکه شما برداشت علمیتر و روشنفکرانهتر از دین میکنید علتش این هست دین رو با دانستههای علمی و اخلاقی مدرن خودتون تطبیق میدید و الا در طول تاریخ و یا همین الان جاهایی که صرفاً دین رو ملاک قرار دادند نتیجهی خوبی مشاهده نشده(behnam5670):
البته که برای فهم دین نیاز به رویکرد روشمند و آگاهی نسبی است. دین ما دعوت به تعقل داره (نه صرفاً علم و اخلاق و مدرنیته که هر کدوم نواقصی دارند) و کسانی که به قول شما "صرفاً دین رو ملاک قرار دادند"، در واقع دین را آن طور که شاید عمل نکردهاند.
و جهت اطلاع میگم که مثلاً من خودم وقتی متون دینی رو مطالعه میکنم به علمم اضافه میشه؛ اونقدر جوشنده و فعال که کمتر بخواهم دین را با دانستههایم تطبیق بدهم، بلکه برعکس این جریان رو مفیدتر میابم.
... و بر اساس انتخاب طبیعی برتر ... (behnam5670):
آهان!!! خب الآن دوباره رسیدیم به سؤال اولیهی من که بحث از قوانین بود و شما پاسخ ندادید. به طور واضحتر، چرا طبیعت به طور منظم طوری عمل میکنه که برتر انتخاب بشه، دقت کنید که نمیتونید بگید که این هم نتیجهی فرگشت طبیعته!