تالار گفتمان مانشت

نسخه‌ی کامل: چطور میتوان بهتر زندگی کرد؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
از خدا پرسیدم چطور میتوان بهتر زندگی کرد؟
گفت : گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر
با اعتماد زمان حال را بگذران
و بدون ترس برای آینده آماده شو
ایمان را نگهدار
و ترس را به گوشه ای انداز
اشکهایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است فقط اگر بدانی خدا
با توست.
گفتنش راحت
بله
گفتن تمام چیزای سخت آسونه.. مثلا همین قبولی تو ارشد که باید براش روزی 7 ،8 ساعت مفید بشینیم و بخونیم، سخته! اما اگه کسی بخواد میتونه!بستگی به مخاطب داره که کیه! که چی میخواد!
این مطلبم گفته چطور "میتوان" بهتر زندگی کرد.. یعنی طرف واقعا دلش میخواد عوض شه

این برنامه رو میشه رو کنکوری خوندن هم پیاده کرد.. بدون تاسف کم کاریا قبل شروع کرد.. با اعتماد از تواناییمون بخونیم و ... و... و...

چون از این مطلب خوشم اومد و خیلی زیبا از گذشته و حال و آینده توصیف شده بود آخرشم به مطلب مهمی اشاره شده بود، گفتم در اختیار بچه های مانشت هم بزارم شاید به درد کسی بخوره
Smile
من از مطلبتون متشکرم ولی من باور نمی کنم.
خدا خودش می دونه زمانی که اتفاقی خوبی تو زندگیم می افتده بیشتر به فکرشم . زمانی که خوشحالم بیشتر ازش تشکر می کنم. زمانی که غصه دارم ازش فاصله می گیرم. می دونم برعکسش درستره ولی من اینطوریم . میدونید خیلی وقته یک اتفاق خوب تو زندگیم نیافتاده یه اتفاقی که به زندگی امیدوارم کنه. یک تحول یک تغییر نمی دونم یک موفقیت. هیچی
نمی دونم شاید خدا من رو نمی بینه. الان خیلی به کمکش نیاز دارم ولی هیچی هیچی
چند ساله زندگیم راکد راکد شده خواستم توش تغییر و تحولی بدم همش به شکست خورد. عمرم داره تو افسردگی و خمودگی تلف میشه. همش به این فکر می کنم وقتی پیر شدم و به گذشتم نگاه کردم چه نکته مثبتی تو زندگیم هست که می تونم بهش افتخار کنم. زمانی که مردم و رفتم اون دنیا باید به چه نکته مثبتی تو زندگیم اشاره کنم. به چه کار مفیدی باید امیدوار باشم. یعنی خدا من رو آفریده که عمرم به بطالت بگذره. واقعا هدف خیلی بی ارزشیه. اگه این طوره باید تو حکمت خدا در خلق من شک کرد.
حوصله حرف های امیدواره کننده رو ندارم. حوصله این جملات مثبت و قشنگ رو ندارم وقتی نتیجه ای ندارند.
یه جایی یه سخن جالبی خوندم . مضمونش این بود که اگه می بینی بخدا کمکت می کنه چون تو بهش ایمان داری ولی اگه به کمک خدا نیاز داری ولی به نظرت کمک نمی کنه بدون اون به توانایی تو ایمان داره Smile

و این که باید دید چقدر من نوعی واسه خروج از یه جالت بد تلاش می کنم؟ همه تلاشم رو کردم؟ همه راه های ممکن رو امتحان کردم؟ نمی شه دیدگاه رو عوض کرد و ...

البته به قول شما من در موقعیت شما نیستم و شاید از یه دیدگاه فقط شعار باشه و خرفای قشنگ که همه میگن ولی کسی توی اون موقعیت نیست. منکرش نیستم.
آدم اگر همیشه به این فکر باشه که میمیره ,خودش میفهمه که چجوری میتونه خوب زندگی کنه و چطوری خوب باشه.
(03 شهریور 1391 11:25 ق.ظ)hajar2261 نوشته شده توسط: [ -> ]من از مطلبتون متشکرم ولی من باور نمی کنم.
خدا خودش می دونه زمانی که اتفاقی خوبی تو زندگیم می افتده بیشتر به فکرشم . زمانی که خوشحالم بیشتر ازش تشکر می کنم. زمانی که غصه دارم ازش فاصله می گیرم. می دونم برعکسش درستره ولی من اینطوریم . میدونید خیلی وقته یک اتفاق خوب تو زندگیم نیافتاده یه اتفاقی که به زندگی امیدوارم کنه. یک تحول یک تغییر نمی دونم یک موفقیت. هیچی
نمی دونم شاید خدا من رو نمی بینه. الان خیلی به کمکش نیاز دارم ولی هیچی هیچی
چند ساله زندگیم راکد راکد شده خواستم توش تغییر و تحولی بدم همش به شکست خورد. عمرم داره تو افسردگی و خمودگی تلف میشه. همش به این فکر می کنم وقتی پیر شدم و به گذشتم نگاه کردم چه نکته مثبتی تو زندگیم هست که می تونم بهش افتخار کنم. زمانی که مردم و رفتم اون دنیا باید به چه نکته مثبتی تو زندگیم اشاره کنم. به چه کار مفیدی باید امیدوار باشم. یعنی خدا من رو آفریده که عمرم به بطالت بگذره. واقعا هدف خیلی بی ارزشیه. اگه این طوره باید تو حکمت خدا در خلق من شک کرد.
حوصله حرف های امیدواره کننده رو ندارم. حوصله این جملات مثبت و قشنگ رو ندارم وقتی نتیجه ای ندارند.

از خدا میخواهم آنچه شایسته توست به تو هدیه بدهد نه آنچه که آرزو داری ،زیرا گاهی آرزوهای تو کوچک است و شایستگی تو بسیار...
باید قبول کرد که زندگی خیلی وقتا، اونی نیست که آرزوش رو داشتیم یا داریم یا خواهیم داشت، کنار اومدن با این نکته یعنی خوشبختی.
بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا بابت کارهایی که کرده ای. بنابراین، روحیه تسلیم پذیری را کنار بگذار، از حاشیه امنیت بیرون بیا، جستجو کن، بگرد، آرزو کن و کشف کن.

((مارک تواین))
hajar 2261 عزیز ،همون خدایی که بعضی وقتا باهاش اشتی هستی توی قرانش گفته:

*لیس للانسان الا ما سعی *

وقتی یه تکونی به خودت دادی این ایه رو هم از یاد نبر * و من یتوکل علی الله فهو حسبه *

راستی !

الافی و غم همدیگه رو تولید می کنن اینو یادت باشه!

به هر کدوم راه بدی وارد زندگیت بشن اون یکی هم یجوری باهاش میاد تو! پس راشون نده، هیچ کدومشونو!
(03 شهریور 1391 01:05 ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: [ -> ]یه جایی یه سخن جالبی خوندم . مضمونش این بود که اگه می بینی بخدا کمکت می کنه چون تو بهش ایمان داری ولی اگه به کمک خدا نیاز داری ولی به نظرت کمک نمی کنه بدون اون به توانایی تو ایمان داره Smile
مرسی عزیزم . این جمله هم اشک منو در آورد هم لبخند رو لبم نشوند
(03 شهریور 1391 04:32 ب.ظ)esmaeli.sh نوشته شده توسط: [ -> ]و شایستگی تو بسیار...
تا چند ماه پیش خودم هم همینطور فکر می کردم جالب اینجا بود که تمام اطرافیانم و دوستان و همکارانم هم تعریف های زیادی از من می کردند و همه می گفتند که تو اراده خیلی قوی داری تو حتما می تونی و هزارتا تعریف دیگه و با این تعریفا بود که یک اعتماد به نفس کاذب در من به وجود اومد بود ولی اینا همه ظاهری بود ته دلم رو که می دیدی ته وجودم رو که می دیدی هیچی توش نبود هیچی تمام اون تعریف ها به خاطر این بود که خودشون نمی تونستند فلان کار رو انجام بدهند و فکر می کردند که من می تونم. الان که کمی به خودم فکر می کنم می بینم تبدیل شدم به یک آدم همه کاره و هیچ کاره. آدمی که تو خیالات و رویا سر می کرده و هیچ کار مفیدی نکرده.
(04 شهریور 1391 07:00 ب.ظ)hajar2261 نوشته شده توسط: [ -> ]چند ماه پیش خودم هم همینطور فکر می کردم جالب اینجا بود که تمام اطرافیانم و دوستان و همکارانم هم تعریف های زیادی از من می کردند و همه می گفتند که تو اراده خیلی قوی داری تو حتما می تونی و هزارتا تعریف دیگه و با این تعریفا بود که یک اعتماد به نفس کاذب در من به وجود اومد بود ولی اینا همه ظاهری بود ته دلم رو که می دیدی ته وجودم رو که می دیدی هیچی توش نبود هیچی تمام اون تعریف ها به خاطر این بود که خودشون نمی تونستند فلان کار رو انجام بدهند و فکر می کردند که من می تونم. الان که کمی به خودم فکر می کنم می بینم تبدیل شدم به یک آدم همه کاره و هیچ کاره. آدمی که تو خیالات و رویا سر می کرده و هیچ کار مفیدی نکرده.

دنیا 2 روز است یک روز با تو یک روز بر علیه تو،روزی ک با توست مغرور مباش روزی ک علیه توست صبور باش...
آرامش …
هنر نپرداختن
به انبوه مشکلاتی است که
حل کردنش سهم خداوند است
به خدا
و تصمیماتش برایمان
ایمان داشته باشیم...
‏من احساس میکنم تا‌ حالا از این حقیقت که ما هم روزی [واقعاً] میمیریم، به اندازه کافی وحشت نکردیم.
من حس میکنم جدای از وحشت هنوز درک نکردم که منم مثل بقیه یه روز میرم زیر هزاران خلوار خاک

(04 شهریور 1391 11:40 ب.ظ)esmaeli.sh نوشته شده توسط: [ -> ]دنیا ۲ روز است یک روز با تو یک روز بر علیه تو
یادمه اینو راهنمایی تو مسابقات نهج البلاغه خوندم

قال علی علیه السلام : الدنیا یومان یوم لک و یوم علیک ...
صفحه‌ها: 1 2
لینک مرجع