08 شهریور 1391, 03:20 ب.ظ
زمانی ابوذر خدمت رسول خدا (ص) آمد و جبرئیل به صورت دُحیه کَلبی ( یکی از جوانان خوش سیمای آن زمان ) در خدمتش بود و با آن حضرت خلوت کرده بود . چون ابوذر آن دو را دید ، بازگشت و سخن آنها را قطع نکرد . پس جبرئیل (ع) فرمود : ای محمد (ص) این ابوذر بود که بر ما گذشت و به ما سلام نکرد و اگر سلام کرده بود ، پاسخ او را می دادیم . ای محمد (ص) این ابوذر دعائی دارد که می خواند و نزد اهل آسمان معروف است . پس آنگاه که من به آسمان رفتم تو آن دعا را از او بپرس .
همین که جبرئیل (ع) بالا رفت ، ابوذر خدمت پیامبر شرفیاب شد . رسول خدا (ص) به او فرمود : ای ابوذر ، چه چیزی تو را بازداشت از اینکه بر ما سلام کنی آنگاه که بر ما گذشتی ؟ عرض کرد : یا رسول الله ، دیدم آن کس که با شما بود دُحیه کَلبی است و گمان کردم برای پاره ای کارهای شخصی با او خلوت کرده ای . پیامبر (ص) فرمود : ای ابوذر ، او جبرئیل بود و گفت اگر ابوذر به ما سلام کرده بود ، جوابش را می دادیم .همین که ابوذر دانست که او جبرئیل بوده ، خدا می داند که چه اندازه پشیمان شده و افسوس خورد که چرا بر او سلام نکرد .
پس رسول خدا (ص) فرمود : ای ابوذر ، آن دعائی که می خوانی ، چیست ؟ زیرا جبرئیل به من خبر داد که تو دعائی داری که آن را می خوانی و در آسمان نزد اهل آن معروف است . عرض کرد : آری ای رسول خدا ، می گویم :
« بارالها از تو می خواهم امنیت و ایمان به خودت را ، و تصدیق پیامبرت را ، و سلامتی از همه بلایا و شکر بر سلامتی و بی نیازی از بدترین مردم »
همین که جبرئیل (ع) بالا رفت ، ابوذر خدمت پیامبر شرفیاب شد . رسول خدا (ص) به او فرمود : ای ابوذر ، چه چیزی تو را بازداشت از اینکه بر ما سلام کنی آنگاه که بر ما گذشتی ؟ عرض کرد : یا رسول الله ، دیدم آن کس که با شما بود دُحیه کَلبی است و گمان کردم برای پاره ای کارهای شخصی با او خلوت کرده ای . پیامبر (ص) فرمود : ای ابوذر ، او جبرئیل بود و گفت اگر ابوذر به ما سلام کرده بود ، جوابش را می دادیم .همین که ابوذر دانست که او جبرئیل بوده ، خدا می داند که چه اندازه پشیمان شده و افسوس خورد که چرا بر او سلام نکرد .
پس رسول خدا (ص) فرمود : ای ابوذر ، آن دعائی که می خوانی ، چیست ؟ زیرا جبرئیل به من خبر داد که تو دعائی داری که آن را می خوانی و در آسمان نزد اهل آن معروف است . عرض کرد : آری ای رسول خدا ، می گویم :
اللّهُمَ إِنّی أَسئَلُکَ الأَمنَ وَ الایمانَ بِکَ
وَ التّصدیقَ بِنَبِیّکَ
وَ العافِیَهَ مِن جَمیعِ البَلاءِ
وَ الشُّکرَ عَلَی العافِیَهَ
وَ الغِنی عَن شَرارِ النّاسِ
وَ التّصدیقَ بِنَبِیّکَ
وَ العافِیَهَ مِن جَمیعِ البَلاءِ
وَ الشُّکرَ عَلَی العافِیَهَ
وَ الغِنی عَن شَرارِ النّاسِ
« بارالها از تو می خواهم امنیت و ایمان به خودت را ، و تصدیق پیامبرت را ، و سلامتی از همه بلایا و شکر بر سلامتی و بی نیازی از بدترین مردم »
منبع : اصول کافی ، جلد 4 ، صفحه 381