تالار گفتمان مانشت
مشاجره در شعر - نسخه‌ی قابل چاپ

مشاجره در شعر - robot110 - 16 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۴:۴۰ ب.ظ

خوب من دوتا شعر را میزارم اگه کسی مایل بود میتونه جواب بده Big Grin :

خانم ناهید نوری :

به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !
مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره ، پری ، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر / "براد پیت من" را" حَسَنْ" آفرید !
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
به نام خدایی که سهم تو را / مساوی تر از سهم من آفرید

پاسخ دندان شکن از نادر جدیدی :

به ‌نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین

مشاجره در شعر - selma - 17 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۱:۵۰ ق.ظ

خدایی جواب نادر جدیدی شدیدا کوبنده بود
اینم واسه هر دو طرف
در مورد خانم ها:
بعضی وقتها عقل آدم یه چیز میگه و دلش یه چیز دیگه اما هر دوشون غلط میکنن آدم باید ببینه زنش چی میگه!

در مورد آقایان:
فمهیده ترین مردان اصحاب کهف بودن که سگ را با خود به غار بردند ولی زن را با خود به غار نبردند تا سیصد سال با آرامش بخوابند

RE: مشاجره در شعر - robot110 - 17 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۱:۴۷ ب.ظ

(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۱:۵۰ ق.ظ)selma نوشته شده توسط:  خدایی جواب نادر جدیدی شدیدا کوبنده بود
اینم واسه هر دو طرف
در مورد خانم ها:
بعضی وقتها عقل آدم یه چیز میگه و دلش یه چیز دیگه اما هر دوشون غلط میکنن آدم باید ببینه زنش چی میگه!

در مورد آقایان:
فمهیده ترین مردان اصحاب کهف بودن که سگ را با خود به غار بردند ولی زن را با خود به غار نبردند تا سیصد سال با آرامش بخوابند
من موندم این جوابها را از کجا میاری Big Grin جزواتت را بده ما هم بخونیم سر امتحان کم نیاریمBig GrinTongue

مشاجره در شعر - انرژی مثبت - ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۱:۵۳ ب.ظ

به نظرم هر دو طرف غلو کردند! این تعریف موجودی نیست که خدا خلقش کرده. برای وجود بشر خدا به خودش افرین گفته نه صرفا مرد یا زنش. ضمن این که تعاریف هر دو طرف صرفا طرفداری از جنس خودش و کوبوندن جنس مقابل هست.

RE: مشاجره در شعر - robot110 - 17 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۵:۱۳ ب.ظ

(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۱:۵۳ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  به نظرم هر دو طرف غلو کردند! این تعریف موجودی نیست که خدا خلقش کرده. برای وجود بشر خدا به خودش افرین گفته نه صرفا مرد یا زنش. ضمن این که تعاریف هر دو طرف صرفا طرفداری از جنس خودش و کوبوندن جنس مقابل هست.
شما درست میگین ولی از اسمش هم معلومه "مشاجره"، اونی که شما میگین "مباحثه" هستشBlush
بنظرم توی "مشاجره" میشه غلو کرد ولی توی "مباحثه" بحث حالت عقلانی تری میگیره