تالار گفتمان مانشت
چگونه مخترع شویم؟ - نسخه‌ی قابل چاپ

چگونه مخترع شویم؟ - motahhari - 08 خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۵۴ ق.ظ

امروز یک خبر خوندم با این عنوان که
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
. یک جوان ۲۲ ساله که فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی هست کارهایی انجام داده که ربطی به رشتش نداره و در حوزه تخصصی برق، الکترونیک و فناوری های نوین در بین ۱۰ مخترع برتر جهانی در مجمع اختراعات کشور سویس شناخته شده.

سوالی که واسم مطرح میشه اینه که این افراد چطوری مخترع میشن؟ چه فرآیندی طی میشه که اینها میتونن یک اختراع انجام بدن؟ آیا اختراع کردن کار آسونیه؟ ایدش ... اجراش ... ؟
نظر شما چیه؟ خودتون تاحالا خواستید اختراعی انجام بدید؟ به نظرتون چه اختراعاتی میشه انجام داد؟ شرایطش چیه؟ راهش چیه؟

چگونه مخترع شویم؟ - Hera - 13 تیر ۱۳۹۲ ۰۹:۰۶ ب.ظ

کسی اطلاعی نداره عایا؟

چگونه مخترع شویم؟ - mammad_asir - 14 تیر ۱۳۹۲ ۱۲:۱۱ ق.ظ

خودم که کاری نکردم یعنی اصلا تو مسیرش نرفتم ولی افرادی که رفتن و فعالن معمولا میگن چند وقته اولش سخته ولی یواش واش یاد میگیری ایده بدی مهم ساخت وسیله نیست مثلا واسه ربات و کارهای برقی تمام گیت ها آماده تو بازار هست مهم اینه که کار جدید بدی مثل دستگاه هسته گیر زیتون

RE: چگونه مخترع شویم؟ - baran - 20 تیر ۱۳۹۲ ۱۰:۵۲ ب.ظ

ممنونم از مطرح کردن این موضوع و نظرات دوستان

من خیلی دوست دارم مخترع بشم. ولی مثل اینکه از ما گذشته. اینقدر عادت کردم کتاب بخونم، از کارهای عملی دور شدم. گرچه هنوز هم دوست دارم حداقل یه کار کوچیک عملی مثل یه اختراع انجام بدم که یه خورده از خودم راضی باشم.

راستش وقتی ایده ای هم میاد، انقدر برای خودم سختش می کنم و می ترسم از انجامش یا هزینه اش که خودم، خودم رو پشیمون می کنم. همش دنبال فرصت می گردم که هنوز نیومده.

راستش خیلی می ترسم.


دوستان بیشتر نظر بدن

RE: چگونه مخترع شویم؟ - علیرضا ۲۰۰۰۰ - ۲۱ شهریور ۱۳۹۳ ۰۲:۰۸ ق.ظ

ببین عزیز سوال خوبی کردی مخترع شدن باور کن اسون ترین کاریه که میشه انجام داد من دوره هاش رو دیدم و میتونم به شما یاد هم بدهمSmile
باور کن این کار انقدر اسونه انقدر اسونه که نگو اونقدر اسون که حتی یک بچه ی ۵ ساله هم میتونه این کارو انجام بدهBig GrinBig Grin
هرکس هم که می خواد یاد بگیره میتونه به ایمیلم پیام بده fazlollahi24@gmail.com[/size]

چگونه مخترع شویم؟ - codin - 21 شهریور ۱۳۹۳ ۰۲:۴۷ ق.ظ

چند روز پیش یه دانشجو رو تلویزیون نشون میداد نمیدونم از دستگاه های مبتنی بر فناوری نانو تا وسائل برقی اختراع کرده بود ایشون قطعا نمی تونست نگرش دقیقی روی بیس همه این علوم داشته باشه کاری که کرد کنار هم قرار دادن اجزای از پیش ساخته شده بود. یه سری علوم کلی بیس تئوری دارن و بدون بلد بودن اون ها اگر کامپوننت هاش موجود نباشه نمی تونی اونا رو بسازی و اگر موجود باشه اون وقت کنار هم قرار دادن خلاقانه اونا در کنار هم میشه اختراع.به نظرم کار لذت بخشیه و می تونه حتی در اندازه ادمایی که وقتشون رو روی research مبنای تئوری کار میزارن مفید باشه

چگونه مخترع شویم؟ - !!! - ۲۱ شهریور ۱۳۹۳ ۰۸:۲۷ ق.ظ

واقعا موضوع جالبیه. با نظرات شما موافقم.

در دوران دبیرستان یکی از هم دوره ها اولین کاری که انجام داد ساخت ربات امدادگر بود که هزینه اش رو هم از ادارات تهیه میکردند. در همان زمان در مسابقه ای مقام آوردند و بعد رفته رفته از همین کارها انجام دادند. رشته ای که میخوند تجربی بود و به قول codin علم پایه ای در مورد اینا نداشت اما بدلیل سطح زبان خوبش! تونست نرم افزار های مرتبط رو یاد بگیره و انرژیش رو در این مسیر صرف کرد.

بعد همین روال را ادامه داد تا اینکه از چند کشور مثل روسیه و نمیدونم دیگه کجاها دیپلم افتخار گرفت. بعد این مسابقات تبدیل شدند به اختراع، و حتی یکی دو تا اختراع جهانی در رشته پزشکی هم داره که اتفاقا یکی از این اختراعات را با کمترین هزینه انجام داد (خطاب به سوال baran)، شاید در حد چند هزار تومن بشه تهیه کرد، اما بعدش تو ایران نتونست به خط تولید ببره، فورا برد ترکیه و الان داره ازش تولید میشه.

و یا یکی دیگه که در زمینه نانو یه اختراعی کرده اند که واقعا قابل تحسین هست ایده ای که داره و باز بقول آقای codin ایشون هم علم پایه ای ندارند و در یک غیر سراسری! درس میخونند اما چندین سال بر روی این موضوع وقت گذاشته اند و اختراعش بصورت تئوری است و الان مانده مراحل اجرایی و تولید فیزیکی ایده.

اما در کل کار محقق ها واقعا از این دسته افراد آسون تر است، البته نسبیه و دقیقا نمیشه گفت، منم استنتاج خودمو میگم، چون مخترعین فقط بلدند چیزهایی که تو بازار هست رو کنار هم قرار بدند، و ایده ای که در ذهنشون هست رو پیاده سازی کنند. اما محققین دنبال مسائلی می روند که هنوز حل نشده است و ؟ هستند هنوز. مخترعین شاید نتونن به هر چرایی پاسخ بدند برعکس محققین. البته این برای هممون اثبات شده که هر کسی میتونه با صرف انرژی به هر چرایی جواب بده اما اگه ارزشش رو داشته باشه.

baran: باز هم اشاره میکنم که اولیه هزینه تمام کارهاش رو اونموقع از اداراتی مثل فرمانداری، مدارس و ... میگرفت. و پدرش فقط یه راننده تاکسی بود. شما هم امیدوارم به دلتون ترس راه ندید و مطمئنم برای شما هم راه هایی هست. چه بسا سال بعد کارهای عملی ایده تان رو من انجام دادم Wink (البته منظورم از این حرف بیشتر این بود که در مورد عملیش هم باز به دلتان ترس راه ندید، میتونید از دوستاتون کمک بگیرید. اگه افکارتون مثل نظریه مورچه ها Big Grin باشه میتونید کار کنید اما اگه بخوایید تنهایی کاری انجام بدید پیشنهاد میکنم تحقیق کنید و به ما هم کمک کنید تا راه بیفتیم.)
دومی هم حدود ۵ سال (به گفته خودش) بر روی نانو کار کرد و ایده خود را بصورت تئوری داد و البته برگه اختراعشو خودم دیدم. الان هم بدنبال گرفتن پول از دولت هست تا ایده اش رو عملی کنه.

البته من خودمم تو کار اختراع نیستم و اینا چیزایی بود که دیده بودم و امیدوارم که تونسته باشم به برخی سوالاتتون جواب داده باشم.

علیرضا ۲۰۰۰۰: دوست عزیز شما هم اگه واقعا میخوایید یه کار خیری انجام بدید، مطالبتون رو منتشر کنید تا هممون استفاده کنیم خب، اگه دوست دارید یه تاپیکی باز کنید و بصورت اپسیلودی دانشتان را بنویسید تا همه استفاده کنیم. زکات علم، یه چیز اون بود که یادم رفته دقیقا چیه ... Big Grin

راستی یه پیشنهاد خیلی خیلی دوستانه و صادقانه خطاب به خودم و تمام مانشتی هایی که برام عزیزند، اگه یه روزی به اون اوج اوجا رسیدید، هیچ وقت اون پایینی ها رو از یاد نبرید، به دو دلیل، یکی اینکه خودتون یه موقع اون پایینا باهاشون بودید و دوم اینکه شما فقط یه فرصتی برات پیش اومده و رفتی اون اوج اوجا، نه تیزهوشی و نه خلقت شما دوتا با هم فرق میکنه، پس اونی که اون پایین هست همونیه که بود و تویی که اون بالا هستی همونی هستی که بودی، نه اینکه وقتت رو بخاطرش حرام کنی، چون در این صورت اصلا نمیتونی به اون اوجا برسی اما اگه کاری از دستت براومد براش بکن و تنهاش نذار، چون مطمئن باش اونم یه زمانی یه فرصتی برای اوج گرفتن خواهد داشت. و چه بسا افسوس بخورید که کاش میتونستم از این فرصت استفاده کنم و ایده هایی که تو ذهنمه رو پیاده سازی کنم.

ببخشید یکم بصورت شعر در اومد Big Grin بعدش هم به خودم میگم شعر بلد نیستم Big Grin اما اینم از دلنوشته هام بود و فکر کردم فرصت مناسبی باشه برای ریکاوری.