RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kazhal@ - 26 مرداد ۱۳۹۴۱۱:۲۱ ب.ظ
.........
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 27 مرداد ۱۳۹۴۱۲:۱۱ ق.ظ
(۲۶ مرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۲۵ ب.ظ)احسان مومنی نوشته شده توسط: مرسی نقاشـــــی
اگه اینا نقاشیه اونایی که ما بچه بودیم میکشیدیم چی بود ؟
تنها چیزی که از نقاشی بلد بودم خونه ، کوه ، خورشید ، دار و درخت و رودخونه ، البته با ابعاد کاملا نامناسب بود
صد رحمت به شما.
من سوم راهنمایی امتحان نوبت دوم نقاشی و طراحی ۵ شدم !
یعنی مثلا اسب می کشیدم در حد فیل !
آدم میکشیدم همیشه دستاش باز بود
۰
--|--
\/
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 27 مرداد ۱۳۹۴۱۲:۱۸ ق.ظ
و در خانه ما پدر برای خواهر کوچکم قصه میگوید و همه ما به صدای قصه پدر گوش فرا داده ایم
مدیونید اگه فک کنید همه رفتن تو اتاقاشون برای خوابو برقها هم خاموشه و صدای پدر گرامی ، ۳۰ دقیقه است که نتوانسته دختر ۴ ساله ای را بخواباند ولی توانسته سه نفر دیگر را از خواب باز دارد
باشد که گودزیلاهای دهه ۹۰ رستگار شوند
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - m.teymourpour - 27 مرداد ۱۳۹۴۱۲:۳۷ ق.ظ
(۲۷ مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۱۸ ق.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط: و در خانه ما پدر برای خواهر کوچکم قصه میگوید و همه ما به صدای قصه پدر گوش فرا داده ایم
مدیونید اگه فک کنید همه رفتن تو اتاقاشون برای خوابو برقها هم خاموشه و صدای پدر گرامی ، ۳۰ دقیقه است که نتوانسته دختر ۴ ساله ای را بخواباند ولی توانسته سه نفر دیگر را از خواب باز دارد
باشد که گودزیلاهای دهه ۹۰ رستگار شوند
داشتن خواهر و برادر کوچک تو این سن خیلی باید باحال باشه
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sa.ghasemi - 27 مرداد ۱۳۹۴۰۲:۳۸ ق.ظ
سلام دوستان گل مانشتم
منو یادتونه >
یادتونه یه سال واسه ارشد خوندم قبول نشدم یادتونه ؟قرار بود برم ترکیه ؟مادرمو تنها بزارم ؟ولی ناراحت بودم داشتم دیوونه میشدم تو این مسیر دقیقا افتادم تو مرداب مردابی که تا حد کفر رفتم اما
میدونین چی شد ؟
خدا یه فرشته به اسم مسعود واسم فرستاد ۱۵ مرداد عقد کردم بیخیال ترکیه بیخیال ارشد بیخیال همه ی سختی ها شدم نمیدونم من تمام سعی مو کردم ولی خدا نمیخاست خدا نمیخاست که دانشگاه قبول شم
عزیزان خدارو فراموش نکنیم
برای همه ی کسانی که این متنمو میخونن ارزوی موفقیت دارم و خوشبختی ولی ازتون میخام تو زندگی تون اگه به بن بست رسیدین کم نیارین مطمعن باشین حکمتی داشته
از تمامی بچه هایی که واسه ارشد ۹۵ میخونن از ته قلبم ارزوی موفقیت میکنم انشاله که کنکورو بترکونین دوستدار شما
سحر قاسمی
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A L I - 27 مرداد ۱۳۹۴۰۲:۴۴ ق.ظ
(۲۷ مرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۳۸ ق.ظ)sa.ghasemi نوشته شده توسط: سلام دوستان گل مانشتم
منو یادتونه >
یادتونه یه سال واسه ارشد خوندم قبول نشدم یادتونه ؟قرار بود برم ترکیه ؟مادرمو تنها بزارم ؟ولی ناراحت بودم داشتم دیوونه میشدم تو این مسیر دقیقا افتادم تو مرداب مردابی که تا حد کفر رفتم اما
میدونین چی شد ؟
خدا یه فرشته به اسم مسعود واسم فرستاد ۱۵ مرداد عقد کردم بیخیال ترکیه بیخیال ارشد بیخیال همه ی سختی ها شدم نمیدونم من تمام سعی مو کردم ولی خدا نمیخاست خدا نمیخاست که دانشگاه قبول شم
عزیزان خدارو فراموش نکنیم
برای همه ی کسانی که این متنمو میخونن ارزوی موفقیت دارم و خوشبختی ولی ازتون میخام تو زندگی تون اگه به بن بست رسیدین کم نیارین مطمعن باشین حکمتی داشته
از تمامی بچه هایی که واسه ارشد ۹۵ میخونن از ته قلبم ارزوی موفقیت میکنم انشاله که کنکورو بترکونین دوستدار شما
سحر قاسمی
تبریک فراوان بشما.
از اینکه احساس خوشبختی دارید یعنی خوشبختید و خوشحالم که شما خوشبختید. انشاءا... همیشه شاد و سلامت باشید
ایشالا برای همه ما خدا تو بن بستها فرشته بفرسته . فقط خدایا فرشته من اسمش مسعود نباشه
(جمله آخر مزاح بود ایراد نگیرید لطفا")
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - afrooz-OMD - 27 مرداد ۱۳۹۴۱۱:۵۸ ق.ظ
وای خداروشکر
آدم وقتی خوشحالی یه نفرو میبینه ناخودآگاه بهش خوشحالی تزریق میشه
انشالا همگی بیاین اینجا پست خوشحال بذارین
از مسعود یا از فرشته یا هر اتفاق خوبی که واستون افتاده
+خدایا کاربر A L I رو هم دریاب...راجع به فرشته و اینا
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fo-eng - 27 مرداد ۱۳۹۴۱۲:۳۶ ب.ظ
لقمان را گفتند :
- حکمت از که آموختی؟
گفت :
- از نابینایان! که تا جای نبینند، پای ننهند. مردی ات بیازمای، وانگه زن کن!
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sa.ghasemi - 27 مرداد ۱۳۹۴۱۲:۴۳ ب.ظ
(۲۷ مرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۳۸ ق.ظ)sa.ghasemi نوشته شده توسط: سلام دوستان گل مانشتم
منو یادتونه >
یادتونه یه سال واسه ارشد خوندم قبول نشدم یادتونه ؟قرار بود برم ترکیه ؟مادرمو تنها بزارم ؟ولی ناراحت بودم داشتم دیوونه میشدم تو این مسیر دقیقا افتادم تو مرداب مردابی که تا حد کفر رفتم اما
میدونین چی شد ؟
خدا یه فرشته به اسم مسعود واسم فرستاد ۱۵ مرداد عقد کردم بیخیال ترکیه بیخیال ارشد بیخیال همه ی سختی ها شدم نمیدونم من تمام سعی مو کردم ولی خدا نمیخاست خدا نمیخاست که دانشگاه قبول شم
عزیزان خدارو فراموش نکنیم
برای همه ی کسانی که این متنمو میخونن ارزوی موفقیت دارم و خوشبختی ولی ازتون میخام تو زندگی تون اگه به بن بست رسیدین کم نیارین مطمعن باشین حکمتی داشته
از تمامی بچه هایی که واسه ارشد ۹۵ میخونن از ته قلبم ارزوی موفقیت میکنم انشاله که کنکورو بترکونین دوستدار شما
سحر قاسمی
ممنون از تمام دوستان گلم مثل همیشه بیادم بودین دوستتون دارم اگه دانشگاه قبول شدین اولین روزه کلاس منم یاد کنین
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - m.zeinali - 27 مرداد ۱۳۹۴۰۱:۳۸ ب.ظ
بچه ها لینک تلگرام مانشت چیه؟؟؟؟ مرسی...
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Masoud05 - 27 مرداد ۱۳۹۴۰۳:۳۹ ب.ظ
(۲۷ مرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۱۳ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: تبریک به خانم قاسمی. پس شیرینی تون کو؟؟؟؟
تصورمون از فرشته را هم عوض کردین !
دقت کنید که علت خوشبختی ایشون ازدواج با فرشته ای به نام مسعود هست. کلا مسعود ها همشون فوق العاده دوست داشتنی هستن
فردادجان اگر مجردی برو با مسعوده ازدواج کن، اونا هم خوبن به نسبت
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - یاس رازقی - ۲۷ مرداد ۱۳۹۴۰۳:۴۹ ب.ظ
(۲۶ مرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۲۱ ب.ظ)majoit نوشته شده توسط:
(26 مرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۴۰ ب.ظ)m.teymourpour نوشته شده توسط:
(26 مرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۲۳ ب.ظ)majoit نوشته شده توسط: یه جوری گفتین تخصصی که من میخواستم برم کتاب خواص مواد بیارم بذارم بغل دستم بله قابل شستشو هست و ماندگاریش بسیار زیاده...عمده رنگها اکریلیکه...البته نه از نوع صنعتیش...
دیگه واجب شد عکس درشکه ای که ساختمو بذارم اونو با رنگ روغن صنعتی رنگ زدم...چقدرم بوی بدی داره...
اگر سیر تکاملی نقاشی رو ببینید متوجه میشید که اولش مردا خیلی خوشگلتر بودن ولی دوستان اعتراض کردن که این چه وضع نقاشی کشیدنه و ... هیچی دیگه در نهایت نشستیم خانوما رو خوشگل کردیم
شما به بزرگواری خودتون ببخشین که ما واقعیت هارو میکشم
+البته یه بنده خدایی میگفت اینا شبیه مردان در روزگاران قدیمه قبل از اینکه برداشتن ابرو و جراحی بینی و این چیزا مد بشه
کاملا حرفتونو تایید میکنم، منم وقتی بنزین میریزم تو رنگ تا رنگ آمیزی(البته بقیه میگن رنگ آمیزی، من خودم میگم نقاشی) واقعا بوی بدی میده
یه بار که داشتم رنگ آمیزی(بازم تاکید میکنم از نظر خودم نقاشی ) میکردم مامانم گفت یا بر میداری اینارو میبری بیرون یا خودتو با این اشغالا پرت میکنم تو کوچه
همیشه استعدادای منو سرکوب میکردن وگرنه من الان واسه خودم نقاشی بودما
اون بندگان خدایی که اعتراض کردن از تاریخ سر رشته نداشتن، شما به من معرقی شون کنین تا من تاریخ بهشون یاد بدم
نمیدونم آقایونو بر اساس اون زمان کشیدین یا نه ولی کاملا مشخصه خانما رو مثل خانمای مدرن کشیدین آخه تبعیض تا کجا
بی زحمت آدرس آرایشگاه شونم بدید بلکم به درد بعضی از آقایون یا خانما بخوره
همه مامانا از کثیف شدن خونه و حتی پیچیدن بوی رنگ تو خونه بیزار هستن . . .
اگه قرار بود با سرکوب، استعداد از بین بره که من الان یه دایره هم بلد نبودم بشکم
خانوما دیروز و امروز که ندارن. . . از ابتدای تاریخ تا الان زیبا بودند و زیبا هستند و زیبا خواهند ماند
+اتفاقا یکی از اساتیدم بعد از دیدن این تابلو به این نتیجه رسید که استعداد آرایشگر شدنم دارم ولی متاسفانه فک نمیکنم بتونم برای آقایون کاری کنم
(۲۶ مرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۴۵ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: چقدر خوبه
دوستتو اینجا پیدا کنی
از خوشالی نمیدونم چکار کنم
زودی جواب بده
سنت
رشتت
اسمت
کارایی که اینجا رواج دادی
همه بوی تو رو میده :|
یعنی درست فهمیدم؟
لی لای لای
لی لای لای
خوشالم میفهمی؟
خدا کنه تو ذوقم نخوره
سلام دوسییییییییییییییییییی . . . (آیکن خوشحالــــــــــــــــــــــــــی زیاد )
واای چرا من تو رو نشناختــــــــــم تا الان؟!
چرا تو منو تا الان نشناختی؟!
نقاشیام سبب خیر شدا
+حالو چرو میری کتابخونه تو ای گرما؟ ترم تابستون گرفتی مگه؟
(۲۶ مرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۲۵ ب.ظ)احسان مومنی نوشته شده توسط: مرسی نقاشـــــی
اگه اینا نقاشیه اونایی که ما بچه بودیم میکشیدیم چی بود ؟
تنها چیزی که از نقاشی بلد بودم خونه ، کوه ، خورشید ، دار و درخت و رودخونه ، البته با ابعاد کاملا نامناسب بود
خواهش میکنم
البته من نقاشیامو از شش سالگی تا ۱۴ سالگی دارم. . . چیزای قشنگی میکشیدم
خوبه که ازون موقع مدرن کار میکردین اتفاقا خیلیم سخته نقاشی مدرن
نه عامو ترم تابسونه!
تو گرما مگه خلم برا این دانشجوهای قدر نشناس برم تو کویر محو شم؟
درس خوندم توپ
کلی چیز دان-لود کردم
جات خالی
بیو بیبینمت
نقاشیاتم خیلی زشته
تا منو نکشیدی زشتن همشون
اصلا هم حسود نیستم
الان برات میفرستم
زودی بکشش
انجمن کامپیوتر ایران با همکاری دانشگاه صنعتی شریف سخنرانی با موضوع
From Network Connectivity Structure to
Emergence of Social Norms
را توسط پرفسور بابک حیدری
در روز چهارشنبه مورخ ۲۸ مرداد ماه ۱۳۹۴
ساعت: ۱۶:۰۰-۱۵:۰۰
در مکان: سالن خوارزمی، طبقه ۴، دانشکده مهندسی کامپیوتر، دانشگاه صنعتی شریف برگزار مینماید. شرکت برای عموم و علاقمندان آزاد میباشد،
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۷ مرداد ۱۳۹۴۰۴:۳۵ ب.ظ
نقل ها رو طولانی نکنید!
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 27 مرداد ۱۳۹۴۰۶:۳۵ ب.ظ
(۲۷ مرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۱۳ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: راست میگه
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kazhal@ - 27 مرداد ۱۳۹۴۰۶:۴۴ ب.ظ
(۲۷ مرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۴۹ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: نه عامو ترم تابسونه!
تو گرما مگه خلم برا این دانشجوهای قدر نشناس برم تو کویر محو شم؟
درس خوندم توپ
کلی چیز دان-لود کردم
جات خالی
بیو بیبینمت
نقاشیاتم خیلی زشته
تا منو نکشیدی زشتن همشون
اصلا هم حسود نیستم
الان برات میفرستم
زودی بکشش
خانوم ای عکسایی که تو میفرستی به درد خودت میخوره یه چیزی بفرست ک مردمک و عنبیه و مژه و اینا کاملا واضح باشه...سایه هاش واقعی باشن...تاکید میکنم بدون ادیت باشه
حالا یه چی بگم بیشتر حسودیت بشه...الهه رو کشیدم ولی هنوز خودشم ندیده ها
تبـــــــــــــــــــــــــــــریک به خانوم قاسمی
چه خوبه که احساس خوشبختی میکنید...
.
.
.
+آرزو نوشت: آرامش و شادی برای تمامی انسان های این کره خاکـــی