|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 12 شهریور ۱۳۹۴ ۰۲:۴۹ ب.ظ
من اعصابم خورده از همه چی به خصوص این کنکور ارشد لعنتی ............
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kora - 12 شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۳۸ ب.ظ
از صبح که بیدار شدم موسیقی فیلم ترور جسی جیمز افتاده تو سرم !!!! مغزم کلید کرده روش هی میاد و میچرخه!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 12 شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۴۷ ب.ظ
هفته پیش دوستمو برای کار توو یه موسسه اموزشی معرفی کردم بعنوان حسابدار، روز مصاحبه با مادرش رفته بود، ردش کردن، خیلی ناراحت بود و منم نمیدونستم چطور دلداریش بدم.
دیروز هم همین اتفاق توو محل کار خودم افتاد، بین همه ی همکارا صحبتو شوخیو خنده سر این بود که فلانی با مادرش اومده مصاحبه...چقدر ناراحتش شدم....
کاش امنیت بحدی بود که دختران استقلال بیشتری داشتن....کاش....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 12 شهریور ۱۳۹۴ ۰۴:۱۳ ب.ظ
(۱۲ شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۳۸ ب.ظ)kora نوشته شده توسط: ترور جسی جیمز
کدومش ؟
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hatame - 12 شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۵۷ ب.ظ
(۱۲ شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۵۴ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: (12 شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۴۱ ب.ظ)A V A نوشته شده توسط: اواتارشون سیاه سفیده راهنمایی از من لو دادن از تو
اون که دوتا صورتک و اسمش با h شروع میشه که شریف قبول شدن، من یکی ذیگه رو مدنظرم ) ولی یک کوچولو میترسم ایشونو لو بدم اشاره غیر مستقیم: اخر نام کاربریش یه عدد سه بار تکرار شده
اواجان، افاق جان من که هم رتبه ام هست هم دانشگام در خدمته دوستان هم هستیم، اصفهانیا شنبه، تهرانی ها دوشنبه و شمالی ها سایر روزهای هفته می تونن برای دریافته حصوری شیرینیشون اقدام کنن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hatame - 12 شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۱۱ ب.ظ
دیگه از روی بقیه استانها شرمنده ام )))
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 12 شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۴۱ ب.ظ
(۱۲ شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۱۱ ب.ظ)hatame نوشته شده توسط: دیگه از روی بقیه استانها شرمنده ام )))
هر هفته سه شهر مختلفی؟
افاق تو هم دیگه تهرانی محسوب میشی غصه نخور شیرینی حلله
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hatame - 12 شهریور ۱۳۹۴ ۰۷:۴۵ ب.ظ
نه دیگه فقط این هفته اصفهانم، هوای اصفهانم که به من بخوره تا چندسالی اصلا نمیدونم شیرینی چیه ، چه برسه به اینکه بدم))
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 12 شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۳۰ ب.ظ
امروز رفت زیارت(شاه عبدالعظیم). به فال اعتقاد ندارم ولی تو بازارچه منتهی به حرم دیدم یه پسر جوونی رو ویلچر فال میفروشه، گفتم یدونه ازش بخرم، خلاصه یدونه فال انبیاء که اصلا نمیدونم چی هست خریدم و رفتم تو حرم و بعد از زیارت خوندمش، این هم عکسش
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
به صورت غیر مستقیم داره بهم میگه، همینه که هست میخوای بخوای، نمیخوایم باید بخوای!! خیلیم بخوای غر بزنی میزنیم تو گوشِت هِی اینم از فال و حال ما...
پ.ن: باور کنید من راضی نبودم که انقدر نگران من باشید که من رو دزدها کشتن یا هنوز زنده ام
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - captain - 12 شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۲۰ ب.ظ
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 13 شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۰۴ ق.ظ
به نظرتون بهترین انتخاب واسه اینترنت غیر adsl چیه؟ وای مکس ایرانسل خوبه؟ یا... چیزی باشه که انتن دهی خوبی داشته باشه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barabox - 13 شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۰۶ ق.ظ
اینجا که هرچی می گردم
راهی به سرپناهی نیست
روح بزرگ من دیدی دنیا چقدر کوچیکه ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Fardad-A - 13 شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۱۰ ق.ظ
حاج حسن نعلچگر همان نعل ساز پیری است که به گفته خودش وقتی حدود ۴۵ سال پیش ماموران شهرداری زنجان برای ساماندهی محله مسگرها میآیند، یکی از این ماموران دوچرخه وی را به گوشهای پرت کرده و دوچرخهاش میشکند.
حاج حسن نعلچگر میگوید: دوچرخه من قراضه و فرسوده بود، همان لحظه که مامور آنرا پرت کرد داخل گودال وسط میدان افتاد و شکست و او عوضش را یک دوچرخه نو آورد.
وی ادامه میدهد: بعد از این قضیه سعی کردم مامور را پیدا کنم ولی هر چقدر دنبالش گشتم تا از هم حلالیت بطلبیم ولی پیداش نکردم و هنوز هم از این فرد خبری نیست.
نعلچگر ادامه میدهد: به نظر من این دوچرخه امانت است و باید امانتداری کنم.
حاج حسن نعلچگر هر روز صبح هنگام باز کردن مغازهاش دوچرخه را جلوی مغازه میگذارد و عصر موقع بستن مغازه دوچرخه را به داخل میبرد، کاری که طی ۴۵ سال هر روز تکرار شده است.
«حاج حسن نعلچگر» ۴۵ سال است در مغازه نعلسازی خود منتظر است فردی که دوچرخهای را جلو مغازهاش گذاشته برای بردن دوچرخه باز گردد ولی هنور خبری ازآمدنش نیست وحاج حسن خود را ملزم به حفظ امانت میداند.
نقل از خبرگزاری مهر
پ.ن: در مملکتی زندگی میکنیم که با امانتداری بعضیا!!!! دکل نفتی گم میشه و در مقابل افرادی داریم مثل حاج حسن نعلچگر با اینهمه امانتداری و صداقت.
پ.ن۲: ماموران شهرداری قدیم هم که خیلی متفاوت شده اند. گاهی همچین بساط یه فروشنده کنار خیابان که همه داراییش هست جمع میکنن و پرت میکنن تو وانت سد معبر که آدم میگه خلاف کرده درست ولی آیا حق دارند اموالش و جنسهاش را اینجوری آسیب برسونن.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zhid - 13 شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۴۱ ق.ظ
کاش کسی کمک می کرد:
من یه پروژه وب دارم که همه کارش دیتابیسی هست
متاسفانه چون اول کار خوب توجیه نشدم یه پروژه ضعیف و مشکل دار را پایه گذری کردم
و باز متاسفانه این پروژه با توجه به نیاز مشتری بزرگ و بزرگ تر شد در نتیجه اون ایرادات هم بزرگ و بزرگ تر شد که در نتیجه پروژه طولانی و طولانی شد
هر بار که میدیدم این ایرادات وجود داره یه جوری پروژه را پیجوندم و با نوشتن چندین فانکشن و ویو و پروسیجرو........ یه جوری جمعش کردم
شنبه زمان بارگزاری و تحویل پروژه است و الان همه اون مشکلات برام ظهورو بروز کردند. هرچند مشتری از این مشکلات و کمبود ها خبرندارند ولی اصلا دلم راضی نیست می دونم امکان داره بعد ها چیزایی را بخوان که مجبور بشم اون کمبودها را جبران کنم
بیشتر از همه طولانی شدن این پروژه باعث شد اینقدر بی انگیزه و بی خلاقیت بشم
از خودم بدم میاد اینکه خلاقیتی به خرج ندادم و تنها جوابم برای اون مشتریا اینه که خودتون نخواستید نمی دونم حاصل زحمت چند ماهم جیه دلم واقعا روسفید بشم فکر اینکه پروژه با شکست مواجه بشه دبوانه ام میکنه
اگر شما هم چنین تجربه ای داشتید لطفا راهنمایی کنید
فکر نمی کنم بتونم زمانی ازشون بگیرم شاید در حد یه روز فقط امکانش باشه
واقعا به استیصال رسیدم نمی دونم چه کار کنم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۱۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۲۸ ق.ظ
(۱۲ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۳۰ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: پ.ن: باور کنید من راضی نبودم که انقدر نگران من باشید که من رو دزدها کشتن یا هنوز زنده ام
نه ما نگران دزدها بودیم که دزدهارو تو کُشتی یا هنوز زنده ان؟؟
|