|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - stateless - 25 شهریور ۱۳۹۵ ۰۸:۴۷ ق.ظ
(۲۴ شهریور ۱۳۹۵ ۰۹:۲۵ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: دنیا به آدمای احساساتی نیاز داره
خیلی این جمله رو قبول دارم... خیلی... با هر برداشت و تعریفی که از "احساس" داشته باشیم، دنیا به آدمهای احساساتی نیاز داره. ( اصلا خودِ این حرف هم از روی احساسه ولی قبولش دارم.)
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Aurora - 25 شهریور ۱۳۹۵ ۱۰:۴۳ ق.ظ
(۲۴ شهریور ۱۳۹۵ ۱۲:۴۵ ق.ظ)m.h.124 نوشته شده توسط: مدیر جان کجایی؟ چرا نیستی؟
هستم. منم دلم تنگ میشه. دارم با این دل تنگی مبارزه می کنم
راستی مدیر نیستم که دیگه
(۲۴ شهریور ۱۳۹۵ ۱۰:۳۴ ق.ظ)stateless نوشته شده توسط: در حالِ حاضر فکر میکنم نسلِ ما کمی تا قسمتی از سختی کشیدن فراری هست. میدونم که بیشتر مواقع زحمت میکشیم (خیلی هم زیاد) ولی دیده نمیشه و همین قدرنشناسی، شاید دردناکتر از هر رنج و مشقتِ دیگه ای باشه، اصلا هم نمیخوام مثلِ بعضی از بزرگترها بگم راحت طلب شدیم، ولی مثلِ نسلهای قبلی هم نیستیم دیگه. قبول کنیم!
به هر حال راحت طلبی که هست (مخاطب خاصی ندارم). سبک زندگی ما با گذشته ها خیلی فرق کرده. به بچه های کوچکتر اینو میگم خودشون میگن خوب شما هم با پدر و مادرتون خیلی فرق می کنید. راستم میگن. خوب اونا خیلی زحمت می کشیدند. دیروز داشتم با کسی صحبت می کردم، میگفت اصلا نمی دونم باید چیکار کنم. سرگردان شدم. خودش جواب خودش رو داد اینکه بخاطر ضعف ایمان هست که احساس سرگردانی داریم.
حالا جدای از این ها خودمم هم این فکرو دارم. خیلی زیاد دوست دارم در این باره حرف بزنم. ولی می ترسم اینجا چیزی بگم. کلی چیز نوشتم ولی نتونستم بگذارم اینجا. چیزای مختلفی از ذهنم می گذره. دوست داشتم به یکی این ها رو می گفتم.
(۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۰۱:۳۱ ق.ظ)m.h.124 نوشته شده توسط: شاید بهتر باشه بگیم عزت نفس
شاید به عزت نفس مرتبط نباشه همیشه. یکی بهم میگفت که خیلی زود رنجه. می دونستم برای چی این طوری هست. روحش خسته شده. سالیانه سال هست که با مریضی پدرش درگیره. دکتر و جراحی خسته اش کرده و الان حساس شده. شرایطی پیش میاد که گاهی این طوری میشه. یکی که با مشکلی چند ساله مواجه هست. عزیزی رو از دست داده. این ادم خیلی حساس تره. ولی به خودم می گم باید در این موقع ها که حساس میشیم حواسمون باشه کسی رو ناراحت نکنیم. اینو خیلی به خودم میگم.
ادمای احساساتی خوبند. ولی وقتی زیادی احساساتی باشی، ممکنه زود شکسته بشی. اشک بریزی. به قول پدرم اون هایی که گریه زیاد می کنند رقت قلب دارند. خودم برای همین ادم هایی که همین طوری اشکشون سرازیر میشه رو دوست می دارم.
بعضی وقتا فکر می کنم همه ی آدم ها احساساتی هستند ولی همه نمی تونند بروز بدند. بعضی ها تو خودشون می ریزند احساسات رو.
یه وقتی احساساتم درگیر شده بود، تو خیابون سرکلاس همین طوری بغضم می گرفت. این گریه ها با من مونده. ولی دوست دارم. یکی از نعمت های قشنگ خدا همین اشک ریختنه. چند روز پیش داشتم فکر می کردم چقدر چیز قشنگیه که ما در ناراحتی ها مون یا در شادی هامون یا مواقع دیگه که مثلا داریم با خدا حرف می زنیم، اشکمون سرازیر میشه. یعنی قشنگ تر از این وجود نداره. این صحنه ها رو خیلی دوست دارم.
چند روز پیش داشتم یک فایلی رو گوش میدادم یا مطلبی رو می خوندم یادم نیست دقیقا، نوشته بود که خوبه ادم عین بچه ها راحت اشکش جاری بشه. خلاصه اینم البته نوشته بود که شبیه بچه که انقدری به پدر و مادرش ایمان داره که می دونه همیشه کسی هست که پشت و پناهش هست، باشیم. یعنی منظور همون ایمان ما به خدا بود. البته عین جمله رو یادم نیست. قوی بودن در کنار احساساتی بودن چیز خوبیه.
احساسات چیز خیلی قشنگیه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - salam5 - 25 شهریور ۱۳۹۵ ۰۱:۱۳ ب.ظ
(۲۴ شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۴۱ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط: کسانی که حساس و زود رنج هستن و زود ناراحت میشن و دست خودشونم نیست (ممکنه جلوی دیگران هم نتونن ناراحتیشون رو پنهان کنن، مثلا اشکشون در بیاد!). اینا باید چیکار کنن؟؟ چطوری میتونن کمی پررو تر و قویتر باشن؟
از من میشنوی، اولین کاری که میکنی اینه که خودتو سرزنش نکن بابتش،هرکسی یه اخلاقی داره، ما هم اخلاقمون اینجوریه،
دوم اینکه باید یاد بگیریم حرف و نظر دیگران برامون مهم نباشه، حداقل انقد مهم نباشه که اشک مونو در بیاره( میدونم کار سختیه، ولی راهش همینه)
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hope_ - 25 شهریور ۱۳۹۵ ۰۳:۳۹ ب.ظ
(۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۱۰:۴۳ ق.ظ)Aurora نوشته شده توسط: هستم. منم دلم تنگ میشه. دارم با این دل تنگی مبارزه می کنم
راستی مدیر نیستم که دیگه
برای من همیشه مدیری
(۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۱۰:۴۳ ق.ظ)Aurora نوشته شده توسط: اون هایی که گریه زیاد می کنند رقت قلب دارند.
این مساله در مورد همه صادق نیست.
من یه هم اتاقی داشتم که خیلی خوش قلب بود (یعنی می تونم با صراحت بگم بهترین دوستم بود) ولی بهم میگفت نمیتونم گریه کنم. منم برام خیلی عجیب بود.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 25 شهریور ۱۳۹۵ ۰۴:۰۵ ب.ظ
کواد کوپتر را دوست میدارم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۰۴:۱۰ ب.ظ
(۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۰۴:۰۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: کواد کوپتر را دوست میدارم.
واهاهاهاهای دوروخ میگی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 25 شهریور ۱۳۹۵ ۰۴:۱۲ ب.ظ
(۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۰۴:۱۰ ب.ظ)Behnam نوشته شده توسط: (25 شهریور ۱۳۹۵ ۰۴:۰۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: کواد کوپتر را دوست میدارم.
واهاهاهاهای دوروخ میگی
باور کن راست میگم. اصلا من از بچگی به اسباب بازی هایی که ریموت داشتن علاقه داشتم مخصوصا اونایی که پرواز می کردن.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۰۴:۴۰ ب.ظ
(۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۰۴:۱۲ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: باور کن راست میگم. اصلا من از بچگی به اسباب بازی هایی که ریموت داشتن علاقه داشتم مخصوصا اونایی که پرواز می کردن.
فکر کردم الکی آخه بهت نمیاد. اون موقع مگه اختراع شده بود اصلاً؟ من با اون معکبهایی که داخل هم میرن شروع کردم و بعدش میکرو داشتم، از اون آتاری دستیها هم خریدم بعدناً. دیگه اسباببازی خاصی یادم نمیاد. البته ماشین با ریموت سیمدار بعداً مد شده بود، یا از اینایی که میخوردن به دیوار ملق میزدن برمیگشتن.
---------
از اینا هم داشتم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Aurora - 25 شهریور ۱۳۹۵ ۰۵:۰۰ ب.ظ
جالب بود این، کتابشو نخوندم از کتاب قیدار. ولی جالب همین قدرش.
آدمی که یکبار خطا کرده باشد و پاش لغزیده باشد و بعد هم پشیمان شده باشد،
مطمئن تر است از آدمی که تا به حال پاش نلغزیده ...
این حرف سنگین است... خودم هم می دانم.
خطا نکرده، تازه وقتی خطا کرد و از کارتُنِ آکبند در آمد، فلزش معلوم می شود،
اما فلزِ خطاکرده رو است، روشن است...
مثلِ کفِ دست، کج و معوجِ خطش پیداست.
از آدمِ بی خطا می ترسم، از آدمِ دو خطا دوری می کنم،
اما پای آدمِ تک خطا می ایستم...!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 25 شهریور ۱۳۹۵ ۰۵:۱۲ ب.ظ
وقتی بهت پیام خصوصی میدن سوال رندوم میپرسن بهترین کار اینه جواب ندم ولی نمیدونم چرا در حد " نمیدونم" باز جواب میدم :|
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 25 شهریور ۱۳۹۵ ۰۵:۱۵ ب.ظ
(۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۰۴:۴۰ ب.ظ)Behnam نوشته شده توسط: از اینا هم داشتم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
اینا که خیلی خوب بود. منتها ما با آجر میزدیم تو کلشون.
من زمان خودم تونستم یه رتبه معقولی بگیرم اما به خاطر فاصله زمانی ای که افتاده و همینطور فاصله ای که از درس گرفتم نمیتونم توصیه ای در زمینه درس داشته باشم. اما بعضیا هستن که پشت کنکوری هستن با این وجود توصیه می کنن اونم با قطعیت. خوب اگه فکر می کنی روشت جواب میده اول رو خودت تست کن و نشون بده که خوبه بعد به بقیه توصیه کن.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۰۴ ب.ظ
وقتی توو آدرسبار کروم تایپ میکنم m دو سایت manesht.ir و mail.yahoo رو به عنوان پیشنهاد میاره. اخیراً متوجه شدم که وقتی manesht.ir رو میاره و چون پسوردم سِیو هست، خود به خود انگاری وارد سایت شدم چون با یه مرورگر دیگه نگاه کردم دیدم آخرین بازدیدم رو زده همین الان!
(۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۰۵:۱۲ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: وقتی بهت پیام خصوصی میدن سوال رندوم میپرسن بهترین کار اینه جواب ندم ولی نمیدونم چرا در حد " نمیدونم" باز جواب میدم :|
لابد میخوای سر حرف رو باز کنی :')))
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Pure Liveliness - 25 شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۵۷ ب.ظ
الان ما باید توی راه عروسی بودیم : ((((((((((
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - neda_Network - 25 شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۵۸ ب.ظ
(۲۱ شهریور ۱۳۹۵ ۰۹:۴۸ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط: بعضی از این آگهی استخدامی شرکتهاست، که مثلا برای استخدام یه فیلد در زمینه وب، هم میخوان طرف آنالیست باشه، هم گرافیست باشه، هم کدنویس Client Side باشه، هم برنامهنویس Server Side باشه، هم SEO کار باشه! هم امنیتکار باشه! بعد اسم کلی از این تکنولوژیهای
با عرض پوزش از نقل و قول اما گاهی دیدن نیازمندیهای همشهری صرفا جهت مزاح توصیه میشه
مثلا نوشته به یک CEOکار و یا gqueryکار خداییش کسی باور نمیکنه فقط بره تو سایت rahnama.comببینه ،من اول فک کردم تکنولوژی جدیده اومده خداییش طرف انقد بیسواد!!!!!!حتی بلد نیست آگهی کنه، حتما در آینده نمونه هایی را دیدم ضمیمه میکنم تا دوستان هم لبخند به لبشون بیاد و تاسف از شرکتهای خصوصی ایران
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ۸_۸ - ۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۰۷:۰۶ ب.ظ
(۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۵۷ ب.ظ)Pure Liveliness نوشته شده توسط: الان ما باید توی راه عروسی بودیم : ((((((((((
منم همینطور، عروسی خواهرم بود امروز، ولی دیروز عمه ام فوت کرد و مجبور شدیم همه چیزو کنسل کنیم. از دو هفته پیش آتلیه و آرایشگاه و هزار و یک چیز دیگه رو هماهنگ کرده بودیم. ان شاء الله که خیر باشه.
|