|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 16 اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۲۴ ق.ظ
ازم نپرس چم شده!خودم هم نمی دونم...فقط دلم می خواد یه جاده ی طولانی و خلوت باشه که بتونم تا ابد توش راه برم...هیچ کسم نباشه که ازم بپرسه چرا...حتی حوصله ندارم حرف بزنم...کاش مرگ یه خواب بلند ابدی بود و هر وقت می خواستی می تونستی به این خواب بری....!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Msccom - 16 اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۲۷ ق.ظ
چقد بده آدما از هم ناراحت باشن.اما بدترش اونه که از هم متنفر باشن.
خدایا هیچ قلبی رو با تنفر همنشین نکن که سیاه شه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - neilabak - 16 اسفند ۱۳۹۰ ۰۳:۳۲ ب.ظ
چون ماهی ضعیف که افتد در آب تند
در عین اختیار مرا اختیار نیست...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Mile Stone - 16 اسفند ۱۳۹۰ ۱۰:۱۱ ب.ظ
تو این دو روز مرخصی از خدمت ... سربازی تنها زمزمه ای که آرومم میکنه
Times are looking grim these days
Holding on to everything
It's hard to draw the line
And I, I'm hiding in this empty space
Tortured by my memories
Of what I left behind
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 17 اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۴۸ ق.ظ
خداوندا به من فضیلتی عطا فرما که تا با کفش های کسی راه نرفته ام در مورد راه رفتن او اظهار نظر نکنم .....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Msccom - 17 اسفند ۱۳۹۰ ۰۱:۲۱ ق.ظ
(۱۷ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۴۸ ق.ظ)maryami نوشته شده توسط: خداوندا به من فضیلتی عطا فرما که تا با کفش های کسی راه نرفته ام در مورد راه رفتن او اظهار نظر نکنم .....
افرین
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - danialfxn - 17 اسفند ۱۳۹۰ ۰۲:۳۸ ق.ظ
(۱۴ اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۴۴ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: ظاهرا" آقای بارسا صرفا" از لحن من ناراحتند. من از ایشان از بابت لحن پست که بنظر ایشان تهاجمی بوده رسما" عذرخواهی میکنم .
سلام
امشب نمیدونم چی شد یاد مانشت افتادم و گفتم یه سری بزنم. فکر کنم ۱ سالی از دعواهای سابق گذشته که هر موقع یادم میوفته میگم چقدر بیکار بودم که با فرداد کل کل میکردم. البته مطمئنا فرداد از من بیکار تر بود همچنین مستبدتر !!
چه دورانی بود به هر حال.
امشب که اومدم از بالا تا پایین انجمن رو نگاه کردم. اومدم پایین اسم فرداد رو تو لیست کاربران فعال دیدم. بعد زدم رو پست های اخرش.
دیدم به به . این مثل اینکه هنوز تغییر نکرده.
بابا فرداد جان. دست بردار از سر کچل کاربرا. تو هم خوشت میاد اذیتشون کنی ها . هنوزم که با کاربرا کل کل داری !!
البته میبینم که روح دموکراسی تو رو هم تا حدودی دربرگرفته و عذرخواهی میکنی. به هر حال خوشحالم که توصیه هام بهت کمک کرد و یه ۱۰ درصدی خودت رو تغییر دادی.
خب بگذریم.
دوستان من چطورن ؟؟ هنوزم که خیلی خوب فعالین . ؟
محمد عزیز چطوره ؟ سجاد هنوز هست ؟؟ سجاد خوبه ؟ سارا خانم خوبن؟؟ بقیه دوستان چطور؟ اسم خیلی ها متاسفانه تو خاطرم نیست.
خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم. دلم براتون تنگ شده بود دوستان .
البته امیدوارم جزو دوستان من بودن , اینجا لیست سیاه به هم راه نیاره
راستی. دکتر تنهایی خوبه ؟
خب عزیزان. با اجازه رفع زحمت کنم. این ایدی هم فقط برای این یه پست ساخته شده و مدیران برای delete و بن کردن ازاد هستن.
به دوستان عزیز هم بگم که اصلا اینجا رو چک نمیکنم. خواستین بهم پیام بدین ایمیلم رو که دارین دیگه.
ارادتمند همگی. شبتون بخیر. خدانگهدار تا یکی ۲ سال دیگه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Fardad-A - 17 اسفند ۱۳۹۰ ۱۰:۴۸ ق.ظ
(۱۷ اسفند ۱۳۹۰ ۰۲:۳۸ ق.ظ)danialfxn نوشته شده توسط: سلام
امشب نمیدونم چی شد یاد مانشت افتادم و گفتم یه سری بزنم. فکر کنم ۱ سالی از دعواهای سابق گذشته که هر موقع یادم میوفته میگم چقدر بیکار بودم که با فرداد کل کل میکردم. البته مطمئنا فرداد از من بیکار تر بود همچنین مستبدتر !!
چه دورانی بود به هر حال.
امشب که اومدم از بالا تا پایین انجمن رو نگاه کردم. اومدم پایین اسم فرداد رو تو لیست کاربران فعال دیدم. بعد زدم رو پست های اخرش.
دیدم به به . این مثل اینکه هنوز تغییر نکرده.
بابا فرداد جان. دست بردار از سر کچل کاربرا. تو هم خوشت میاد اذیتشون کنی ها . هنوزم که با کاربرا کل کل داری !!
البته میبینم که روح دموکراسی تو رو هم تا حدودی دربرگرفته و عذرخواهی میکنی. به هر حال خوشحالم که توصیه هام بهت کمک کرد و یه ۱۰ درصدی خودت رو تغییر دادی.
خب بگذریم.
دوستان من چطورن ؟؟ هنوزم که خیلی خوب فعالین . ؟
محمد عزیز چطوره ؟ سجاد هنوز هست ؟؟ سجاد خوبه ؟ سارا خانم خوبن؟؟ بقیه دوستان چطور؟ اسم خیلی ها متاسفانه تو خاطرم نیست.
خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم. دلم براتون تنگ شده بود دوستان .
البته امیدوارم جزو دوستان من بودن , اینجا لیست سیاه به هم راه نیاره
راستی. دکتر تنهایی خوبه ؟
خب عزیزان. با اجازه رفع زحمت کنم. این ایدی هم فقط برای این یه پست ساخته شده و مدیران برای delete و بن کردن ازاد هستن.
به دوستان عزیز هم بگم که اصلا اینجا رو چک نمیکنم. خواستین بهم پیام بدین ایمیلم رو که دارین دیگه.
ارادتمند همگی. شبتون بخیر. خدانگهدار تا یکی ۲ سال دیگه.
سلام بر اقای دانیال
دلم واسه ات تنگ شده بود. اینقدر خشن بودی که نمیشد احوالت را پرسید. البته میدونی که آقای دکتر اخراجت کرد.
بگذریم.
مانشت اونقدر ظرفیت داره که بتونه دیدگاههای مختلف را تحمل کنه. اگه برای حفظ نظم تالارها از دوستان چیزی خواسته میشه برای حفظ حقوق جمعی است و دوستان فهیم مانشتی باین موضوع واقفند.
البته سخته که بشه باور کرد شما از تابستان پارسال تا حالا به مانشت سر نزدی. خصوصا" اینکه از موضوعات و سوژه های مورد علاقت هم نداشتیم تو این مدت. خلاصه یه خرده باورش سخته.
میخواستم یه خاطره هم از یک اقایی بگم که هر وقت تو محله ما دعوا میشد ایشان پیداش میشدولی هیچوقت روزای عادی حتی رفت و آمدش را هم نمیدیدیم، ولی خب چون ممکنه باز باعث کل کل بشه نمیگم.
با توجه باینکه آقای دکتر حذفت کردن و گفتند با هر نامی وارد بشی باز هم حذفت کنیم ،من نمیدونم الآن مدیران باید حذفت کنند یانه؟
شخصا" معتقدم مانشت برای همه ایده ها و فکرها جا داره. وقتی هدف کمک کردن باشه. بنابراین من آی دی شما را حذف نمیکنم و امیدوارم اگه میخوای بمونی انشاءا... اتفاقات قبل پیش نیاد . میدونید که چی میگم.
اگه نصایح شما در بهبود من موثر بوده خدا را شاکرم و از شما ممنونم.
موفق باشی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Parva - 17 اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۱۶ ب.ظ
اگر یقیــــــــــن داری روزی پــــــــروانه میشوی
بگذار روزگار هرچقدر که می خواهد پیلــــــــــــه کند.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 17 اسفند ۱۳۹۰ ۰۵:۴۱ ب.ظ
بگذار آبها ساکن شوند ........... تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reyhaneh64 - 17 اسفند ۱۳۹۰ ۰۶:۴۳ ب.ظ
دلم خیلی تنگ دانشگاهه.
یه محیط پژوهشی عالی.
و یه فرصت واسه تحصیل تو یکی از بهترین دانشگاهای تهران.
مانشت خیلی برام عزیزه. و خیلی اینجارو دوست دارم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mohammad_13690 - 17 اسفند ۱۳۹۰ ۰۹:۲۷ ب.ظ
سعی کنید چیزایی که دوست دارید رو به دست بیارید
وگرنه مجبور می شید سعی کنید چیزایی که به دست نیاوردید رو دیگه دوست نداشته باشید
البته اگه بتونید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - firouzi.s - 18 اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۲۳ ق.ظ
فردا عقدکنون دوستمه بابایی نمیزاره برم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ ۰۲:۰۳ ب.ظ
چه دعایی کنمت بهتر از این که:
خداپنجره ی باز اتاقت باشد،
عشق محتاج نگاهت باشد،
عقل لبریز زبانت باشد،
و دلت وصل خدایت باشد...!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kashir - 18 اسفند ۱۳۹۰ ۰۴:۱۲ ب.ظ
گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟
گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟
گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟
گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟
گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟
گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟
کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت،
سفری بی همراه،
گم شدن تا ته تنهایی محض،
یار تنهایی من با من گفت:
هر کجا لرزیدی،
از سفرترسیدی،
تو بگو، از ته دل
من خدا را دارم...
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد
برسیم
|