هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yaser_ilam_com - 13 اردیبهشت ۱۳۹۱۰۹:۳۲ ق.ظ
کاش...وقتی خدا در کافه محشر بگوید:
چه داشتی؟!
سر بلند کند حسین و... بگوید:
حساب شد.....این با من است!
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Donna - 13 اردیبهشت ۱۳۹۱۱۰:۱۸ ق.ظ
همیشه آخر حرفا پراز حرفای ناگفته ست
همیشه حال ما اینه همیشه دنیا آشفتس
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - goldoonehkhanoom - 13 اردیبهشت ۱۳۹۱۱۲:۰۳ ب.ظ
صبر کن !
نازنینم صبر کن
شاید من اشتباه کرده ام .
شاید بخاطر آن همه چای و قهوه ی دو نفره
که درون شعرهایم بخوردمان داده ام
دلت پر است !
شاید بسکه گرمای تنت را به رخ شعرهایم کشیده ام
داغ کرده ای !
شاید بسکه از شیرینی عشقمان سروده ام
عشق دلت را زده است !
و شاید بسکه از دلشوره های شبانه یک شاعر نوشته ام
حالت بهم خورده است .
حق داری
نازنینم صبر کن
من اینبار شعرم را
با دستهای یخ زده یک مرد
و صندلی خیس یک پارک
در نیمه های یک شب زمستانی شروع میکنم
و شوق دیدن یک زن
پشت پنجره اتاق خوابش
آری نازنینم
اینبار با دستان یخ زده یک مرد شروع میکنم
شاید دلت خنک شد !
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد - - rasool - - 13 اردیبهشت ۱۳۹۱۰۲:۳۵ ب.ظ
دیر است که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
صد نامه فرستادم و آن شاه سواران
پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد ...
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kashir - 13 اردیبهشت ۱۳۹۱۰۴:۲۶ ب.ظ
یاد دارم در غروبی سرد سرد
می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد
داد می زد : کهنه قالی می خرم
دسته دوم جنس عالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
...گر نداری کوزه خالی می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت آقا سفره خالی می خرید...؟
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Donna - 13 اردیبهشت ۱۳۹۱۰۵:۲۲ ب.ظ
خدایا قلبم را به موسیقی لطیف عشق خودت بنواز .
و انقدر ظرفیتم ر ا افزایش ده که همه مصایب دنیا را به امید نزدیک شدن به تو تحمل کنم .
تحملی چون کوه ها و لطافتی چون ابرها به من عنایت کن .
بگذار به انچه برایم مقدر کرده ای راضی باشم .
بگذار بیش از تقدیرم از تو نخواهم و قلبم را آرام کن .
می خواهم کمکم کنی تا هرگز وقتی خشمگینم تصمیم نگیرم و از روی تفکر و تدبر خودم درباره دیگران قضاوت نکنم .
بگذار قلبم از عشق تو پر شود . عشق های دنیوی برای قلبم دیگر با شکوه نیستند . آنچه قلبم ر ابشکند زجر می آورد . ضجرش سهمگین است ولی گریستن با تو چه لذتی دارد .
الهــــــــــــــی من لی غیرکـــــــــــــــــ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 13 اردیبهشت ۱۳۹۱۰۵:۵۹ ب.ظ
خدایا حواست هست؟
صدایِ هق هقِ گریه هایم، از گلویی می آید که تو از رگش به من…..نزدیک تری!!
خدایا دوستت دارم…
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hkarimi - 13 اردیبهشت ۱۳۹۱۰۶:۱۰ ب.ظ
سلام. یه شعر قشنگ از اردلان سرفراز به نام آشفته بازار. فقط چون به نظرم قشنگ اومد گذاشتم وگرنه دلم تنگ نیست
دلم تنگ است
دلم می سوزد از باغی که می سوزد
نه دیداری،
نه بیداری،
نه دستی از سر یاری
مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری
تمام عمر بستیم و شکستیم
به جز بار پشیمانی نبستیم
جوانی را سفر کردیم تا مرگ
نفهمیدیم به دنبال چه هستیم
عجب آشفته بازاریست دنیا
عجب بیهود تکراریست دنیا
چه رنجی از محبت ها کشیدیم
برهنه پا به تیغستان دویدیم
نگاه آشنا در این همه چشم
ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم
سبکباران ساحل ها ندیدند به دوش خستگان باریست دنیا
مرا در اوج حسرت ها رها کرد،عجب یار وفاداریست دنیا!
عجب آشفته بازاری ست دنیا
عجب بیهوده تکراری ست دنیا
میان آنچه باید باشد و نیست
عجب فرسوده دیواری ست دنیا
عجب خواب پریشانی ست دنیا
عجب یار وفاداریست دنیا!
عجب دریای طوفانی ست دنیا...
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fo-eng - 13 اردیبهشت ۱۳۹۱۰۷:۵۸ ب.ظ
خوش به حال مراد که همیشه روزگار بر وفقش است .......
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hkarimi - 13 اردیبهشت ۱۳۹۱۰۸:۰۱ ب.ظ
(۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۷:۵۸ ب.ظ)fo-eng نوشته شده توسط: خوش به حال مراد که همیشه روزگار بر وفقش است .......
فقط و فقط و فقط کافیه که خودتون بخواهید که روزگار بر وفق مرادتون باشه. همین و بس. اون موقع س که سرتاسر گیتی دست به دست هم میدن تا شما به ایده آلتون برسید. باور داشته باشید.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - uniquegirl - 13 اردیبهشت ۱۳۹۱۱۱:۰۴ ب.ظ
میترسم اونم فکر کنه که منم مث خودش که فراموشم کرده، فراموشش کردم!!! اما وقتی فراموشم کرده باشه، دیگه حتی نمیتونه فکر هم کنه که فراموشش کردم!!!
چی گفتم!!!
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 14 اردیبهشت ۱۳۹۱۱۰:۰۶ ق.ظ
دلم میخواد یه چیزی بگم ولی این مغزم اجازه نمیده ...اه
نمیدونم چرا مغز و دلم، آبشون تو یه جوب نمیره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - هاتف - ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۱۱۰:۱۱ ق.ظ
خدا رو شکر، توی مسجد پیامبر بین نماز مکبر با طنین زیبایی می گفت: "ربنــــا لَکَ الحمد" واقعا حمد و سپاس برای خداست.
شکر خدای من
به خاطر همه چیزهایی که بهم دادی، بخاطر تحمل ناسپاسی ام شکر.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bache Mosbat - 14 اردیبهشت ۱۳۹۱۱۰:۲۱ ق.ظ
(۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۰:۱۱ ق.ظ)هاتف نوشته شده توسط: خدا رو شکر، توی مسجد پیامبر بین نماز مکبر با طنین زیبایی می گفت: "ربنــــا لَکَ الحمد" واقعا حمد و سپاس برای خداست.
شکر خدای من
به خاطر همه چیزهایی که بهم دادی، بخاطر تحمل ناسپاسی ام شکر.
زیارت قبول آقا هاتف ، دعا که کردین بچه ها رو؟
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - هاتف - ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۱۱۱:۰۳ ق.ظ
(۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۰:۲۱ ق.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط: زیارت قبول آقا هاتف ، دعا که کردین بچه ها رو؟
سلام خانم بچه مثبت، من تا جائی که یادم میومد اسم می بردم، آخرشم می گفتم به نیابت از همه اونهایی که یادم رفته
اصلا اونجا نمیشه طلب دنیایی داشت، آدم همش چیزای بزرگتر میخواد، شاید باورتون نشه برای قبولی ارشدم دعا نکردم!
انشالله قسمت همه تون بشه، که هرگز توی فیلم و عکس چیزی قابل لمس نیس.
محلی که اولین خشکی زمین بوده، تا دنیا دنیا بوده اونجا عبادت شده، پُر از انرژی مثبته، پُر از خدا