|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - WILL - 07 بهمن ۱۳۹۳ ۱۰:۲۴ ب.ظ
(۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۱۰:۰۱ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: چی بگم از کجا بگم....اصلابگم یا نه...
این هفته بیکاری خیلی بهم فشار آورده مخصوصا امروز که رفتم دکتر
دیگه خسته شدم . فردا باید برم دنبال کار بگردم
من خیلی دلم برا پسرا میسوزه اونا با بیکاری چه کار میکنن.ما که دختریم و خانوااده هوامونو دارن
چند روز پیش یکی از دوستام که دانشگاه تهران درس خونده
از فشار اقتصادی حرف میزد میگفت حاضرم که برم تو کارخونه بسته بندی ولی دیگه از خونواده پول نگیرم
دل منم برا پسرا میسوزه
مخصوصا اونایی که میخان ازدواج کنن
من که دست به هر کاری نمی زنم !!! بزنم؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - negar.v - 07 بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۰۵ ب.ظ
(۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۰۸ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: (06 بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۵۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (06 بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۴۵ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط: ای کاش ساعت همیشه رُند بود تا بهونه ای برای به تعویق انداختن کارامون نداشتیم، ای کاش همیشه شنبه بود، همیشه اولین روز ماه بود، همیشه یک فروردین بود. ای کاش...
ای کاش همیشه یک فروردین بود. ای کاش ...
تاثیری نداشت که!!!!!!!! بازم یه بهانه جور می کردیم
کاش یک ساعت مثل ساعت برنارد داشتیم
(۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۰۸ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: (06 بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۵۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (06 بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۴۵ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط: ای کاش ساعت همیشه رُند بود تا بهونه ای برای به تعویق انداختن کارامون نداشتیم، ای کاش همیشه شنبه بود، همیشه اولین روز ماه بود، همیشه یک فروردین بود. ای کاش...
ای کاش همیشه یک فروردین بود. ای کاش ...
تاثیری نداشت که!!!!!!!! بازم یه بهانه جور می کردیم
Sent from my C5302 using Tapatalk
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - bossrasoul - 07 بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۳۰ ب.ظ
زمین گرد است!
جایی که به نظر می رسد نقطه پایان است، می تواند شروعی دوباره باشد.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - tabassomesayna - 07 بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۵۲ ب.ظ
(۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۱۰:۰۱ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: من خیلی دلم برا پسرا میسوزه اونا با بیکاری چه کار میکنن.
من دلم اصلآ" نمی سوزه !ازادی ای که اقایون تووی ایران دارن,دخترها ندارن و خیلی از دخترها هم باید به خاطر اینکه نمیتونن تو هرمحیطی کار کنن مجبورن قید استعدادشون رو بزنن.در کل اینکه کار هست مهم اینه که ادم بخواد کار کنه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 08 بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۲۴ ق.ظ
چند روز پیش من اینجا یه چیزی نوشتم ولی بعدش دیدم نیست!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 08 بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۱۷ ق.ظ
(۰۸ بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۲۸ ق.ظ)Aurora نوشته شده توسط: (07 بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۵۲ ب.ظ)tabassomesayna نوشته شده توسط: من دلم اصلآ" نمی سوزه !
نمی دونم من که خیلی دلم می سوزه خودم برادر دارم. الانم هزینه ی ازدواج و اینا خیلی بالاست واقعا. همش شعار میدیم میشه با کم زندگی رو شروع کرد و از این حرفا (البته واقعا هم میشه) ولی تو واقعیت اینا کم اتفاق می افته.
در کل با این هم موافقم که دخترا محدودترند و هرجایی نمیشه رفت کار کرد. ولی خوب می بینم بعضیا واقعا مجبورن و هرجایی هم میرن کار می کنن.
پسر اراده داشته میتونه کار کنه و تو حدود سن ۲۸ سالگی تا ۳۰ در حد یه زندگی معمول و متعارف درامد داشته باشه
داداش من ۲۰ سالشه از ۱۸ سالگیش که دانشجو شد تو سرش خوندم بره کار یاد بگیره کاری که دوست داره . خب الانم داره در کنار درسش کار میکنه و تا حدودی میتونه بعد از لیسانس و سربازی برای اینده شغلیش یه برنامه ریزی داشته باشه
ولی اگه تازه تو ۲۵ سالگیش و خشک شدن مهر فارغ التحصیلیش بخاد بره دنبال کار ،باید بره کاری رو انجام بده که در شآن این مدرکی که تو دستش داره، نیست و حسابی داغون میشه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 08 بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۵۵ ق.ظ
مجددا به خودمون احترام بزاریم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - eng_majid - 08 بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۳۷ ق.ظ
خسته شدم از بس استراحت کردم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۰۸ بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۵۱ ب.ظ
(۰۸ بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۲۴ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: چند روز پیش من اینجا یه چیزی نوشتم ولی بعدش دیدم نیست!
گیاه خوار داشیتم؛ الانم داریم!
گوشت خوار هم میگن داشتیم!!!! (البته الان نمیدونم )
حق خوار اومد...
زمین خوار هم بعدش اومد؛ داشتیم...
دریا خوار!!! هم بعدش دیدیم!
ولی کامنت خوار دیگه خداوکیلـــــــی نداشتیم!
منم یجا کامنت گذاشتم اومدم دیدم نیست!!!!!
مدیران محترم الان رسیدگی نشه ۲فردای دیگه مانشت خوار اومد, نگید نگفتید! من اتمام حجت کرده باشم!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 08 بهمن ۱۳۹۳ ۰۳:۳۹ ب.ظ
(۰۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۱۷ ق.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط: پسر اراده داشته میتونه کار کنه و تو حدود سن ۲۸ سالگی تا ۳۰ در حد یه زندگی معمول و متعارف درامد داشته باشه
داداش من ۲۰ سالشه از ۱۸ سالگیش که دانشجو شد تو سرش خوندم بره کار یاد بگیره کاری که دوست داره . خب الانم داره در کنار درسش کار میکنه و تا حدودی میتونه بعد از لیسانس و سربازی برای اینده شغلیش یه برنامه ریزی داشته باشه
ولی اگه تازه تو ۲۵ سالگیش و خشک شدن مهر فارغ التحصیلیش بخاد بره دنبال کار ،باید بره کاری رو انجام بده که در شآن این مدرکی که تو دستش داره، نیست و حسابی داغون میشه
اونموقع اگه یکی مثلا ۱۹ سالگی وقت ازدواجش باشه باید صبر کنه تا ۲۸ سالش بشه (۹ سال یعنی!) بعد ازدواج کنه؟
همین لیسانس و سربازی رو که میگید به تنهایی میشه تا ۲۴ سالگی. تازه اگه خانواده کمک نکنن خود پسر باید سرمایه داشه باشه حداقل برای هزینه های عقد و عروسی. فکر می کنید این ایده شما برای چند درصد جامعه جواب میده؟
من چیزی که از بعضی از دوستای خودم دیدم در حد ۱۹-۲۰-۲۱ سالگی باید ازدواج میکردن.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - gogooli - 08 بهمن ۱۳۹۳ ۰۴:۳۹ ب.ظ
(۰۸ بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۲۴ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: چند روز پیش من اینجا یه چیزی نوشتم ولی بعدش دیدم نیست!
عادی است در مانشت برای من هم چند بار در پست های دیگه پاک شده...از دست بعضی از مدیرها وقتی حرفی طبق سلیقه شون نیست...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 08 بهمن ۱۳۹۳ ۰۴:۴۶ ب.ظ
(۰۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۳:۳۷ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط: حدود ۵ ماهه کارش شده این: ساعت ۱۲ ظهر از خواب بیدار میشه، تو خوابگاه ناهار نمیدن، یکی دو روز از هفته رو میره دانشگاه ناهار میخوره، بقیه روزها حتی ناهار هم نمیخوره و فقط شام میخوره، بلافاصله میره فیس بوک، سایت های پیشبینی بازی فوتبال (کلی هم پول حروم میکنه) فیلم و چیپس و پفک، شب هم ساعت ۴-۵ صبح میخوابه. باور کنید که تو این ۵ ماه فقط یک روز دیدم که یه کاری کرد. حالا نمیگم رشتش چیه، ولی هر چی هست مهندسیه. بعد چند بار باهاش صحبت کردیم که یه تکونی به خودت بده، میگه " اصلا کی گفته باید آدم با برنامه زندگی کنه؟
یعنی من این تیکه رو خوندم یاد بنده خدایی افتادم. واقعا در شان یه دانشجوی فارغ ارشد نیست صب تا شب بخوابه و فقطططططط clash بازی کنه. که وقتی هم تلاش کردم متوجه ش کنم که الان هم سناش دارن چه میکننو ایشون چه میکنه....با عصبانیت گفت دارم بهش استرس میدم و سعی کرد ازم دور شه
ما تا یه جایی میتونیم دستشونو بگیریم. اما دیگه اینکه بلند شن واقعا دست ما نیست...
اینم که گفتین ادم باید اطراف ادمای با انگیزه باشه کاملا درسته. اما کاش اینام بیان توو جمع با انگیزه ها یه تکونی بخورن.
خود منم خیلی از محیط تاثیر میگیرم. همین که ما تلاش میکنیم یه دانشگاه خوب قبول شیم دقیقا برای همینه. وگرنه همون کتابای مرجعو توو خونه م میشه خوند. بعد از خودمون، این محیطه که میتونه باعث رشد شه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mohammad.ardeshiri - 08 بهمن ۱۳۹۳ ۰۵:۰۱ ب.ظ
چقد حسه خوبیه این حس خیلی خوبم من هوا چه باحاله امسال چه زود گذشت ......
خیلی ملو زندگی پیش میره جلو
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - tabassomesayna - 08 بهمن ۱۳۹۳ ۰۵:۳۰ ب.ظ
چقدر خوبه قبل از اینکه قضاوتمون رو بیان کنیم یکم فکر کنیم!
دوستانی که می بینن ارسالهاشون نیس بهتره اول از همه به مدیر اون بخش پیام بدن نه اینکه جو منفی درست کنن اینجا! هیچ مدیری ارسالهای کاربری رو پاک نمیکنه.یعنی اونقدر بیکار نیس بشینه ارسالهای افراد رو کنترل کنه و بخواد پاک کنه.درمواقع خیلی خیلی خاص که واسه من یکی از چند ماه مدیریتم تا حالا پیش نیومده بخوام ارسالی رو پاک کنم!حتی وقتی بحث های دونفره شکل میگیره.
احتمالا" سیستم مانشت دچار اشکال شده و باید با ادمین صحبت بشه.
اگه واقعا" دوست دارید مشکلتون حل بشه این راهش نیس.اگر هم نمیخواید که جو منفی لطفا" ایجاد نکنید.
(۰۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۴:۳۹ ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط: (08 بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۲۴ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: چند روز پیش من اینجا یه چیزی نوشتم ولی بعدش دیدم نیست!
عادی است در مانشت برای من هم چند بار در پست های دیگه پاک شده...از دست بعضی از مدیرها وقتی حرفی طبق سلیقه شون نیست...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 08 بهمن ۱۳۹۳ ۰۶:۳۲ ب.ظ
(۰۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۵:۳۰ ب.ظ)tabassomesayna نوشته شده توسط: چقدر خوبه قبل از اینکه قضاوتمون رو بیان کنیم یکم فکر کنیم!
دوستانی که می بینن ارسالهاشون نیس بهتره اول از همه به مدیر اون بخش پیام بدن نه اینکه جو منفی درست کنن اینجا! هیچ مدیری ارسالهای کاربری رو پاک نمیکنه.یعنی اونقدر بیکار نیس بشینه ارسالهای افراد رو کنترل کنه و بخواد پاک کنه.درمواقع خیلی خیلی خاص که واسه من یکی از چند ماه مدیریتم تا حالا پیش نیومده بخوام ارسالی رو پاک کنم!حتی وقتی بحث های دونفره شکل میگیره.
احتمالا" سیستم مانشت دچار اشکال شده و باید با ادمین صحبت بشه.
اگه واقعا" دوست دارید مشکلتون حل بشه این راهش نیس.اگر هم نمیخواید که جو منفی لطفا" ایجاد نکنید.
(۰۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۴:۳۹ ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط: (08 بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۲۴ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: چند روز پیش من اینجا یه چیزی نوشتم ولی بعدش دیدم نیست!
عادی است در مانشت برای من هم چند بار در پست های دیگه پاک شده...از دست بعضی از مدیرها وقتی حرفی طبق سلیقه شون نیست...
من چند ساله عضو مانشتم و بار اولی نیست که چنین چیزی رو می بینم. ارسال من هم چیزی نداشت که بخوام بگم مدیری پاکش کرده. فکر هم نکردم که مدیری پاکش کرده.
|