(۲۸ بهمن ۱۳۹۳ ۱۰:۴۳ ق.ظ)monji_421 نوشته شده توسط: بهارخیلی قشنگ بودن!
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مکان تصاویر رو هم می گید؟
این گلی رو ک کاشتم اسمش گل اشک هست خیلی خیلی دوسش دارم
![[تصویر: 337903_o6w9y8.jpg]](https://img.manesht.ir/337903_o6w9y8.jpg)
![[تصویر: 337903_34rvw9d.jpg]](https://img.manesht.ir/337903_34rvw9d.jpg)
اینم گل سنبلی ک برای عید کاشتم
![[تصویر: 337903_2q8swf8.jpg]](https://img.manesht.ir/337903_2q8swf8.jpg)
(۲۹ بهمن ۱۳۹۳ ۱۰:۴۰ ق.ظ)monji_421 نوشته شده توسط: آشیونه پرنده ها کار دست منو دوستاماشیونه پرنده ها چ خوشگلهههه
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
چقدر قشنگ درستش کردین
(۳۰ بهمن ۱۳۹۳ ۱۰:۵۱ ق.ظ)monji_421 نوشته شده توسط: عکس نکته داریکی زیر پالتو هست
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
سوژه اصلی عکسو فهمیدی بگو
اینقد ازین بازیه موتوره خوشم میاد
(۳۰ بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۱۱ ب.ظ)monji_421 نوشته شده توسط: باباما شیطنت داریم ولی دیگه کسیو زیر پالتو اونم سر کلاس قایم کنیم که چی بشه نه دوباره خوب نگا کن: ))))
یادش بخیر یا سر کلاس نمیرفتمیا اگر میرفتم ،میرفتم برا شکار لحظه ها
موبایل بازی؟همزمان گوش دادن اهنگ
.کیفای روی صندلی؟ سختههههه چشم نمیبینه، حالا چی شکارکردی> ؟
واااای منم دلم خواست عکس سوژه هایی که تو کلاس گرفتم رو بذارم
(۳۰ بهمن ۱۳۹۳ ۱۰:۵۱ ق.ظ)monji_421 نوشته شده توسط: عکس نکته دارهمدانشکده ایتون چرا کیفش رو دوشش هست و همونطوری نشسته
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
سوژه اصلی عکسو فهمیدی بگو
چرا سوژه اش کردی!! خب خسته بوده ... خسته 
(۳۰ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۴۷ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:ایول خانوم وستا(30 بهمن ۱۳۹۳ ۱۰:۵۱ ق.ظ)monji_421 نوشته شده توسط: عکس نکته دارهمدانشکده ایتون چرا کیفش رو دوشش هست و همونطوری نشسته
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
سوژه اصلی عکسو فهمیدی بگو
، من اصن چشم این نکته رو ندیدددددد فکرکنم دیدکوری دارم
![[تصویر: 336664_8cb1188b1c904762fb3b5ab5c39e63df8eeb4143.png]](https://img.manesht.ir/336664_8cb1188b1c904762fb3b5ab5c39e63df8eeb4143.png)
![[تصویر: 336664_953fd834cbcc5df548898fcc0c79eb2806f1ec4e.png]](https://img.manesht.ir/336664_953fd834cbcc5df548898fcc0c79eb2806f1ec4e.png)
اینا توتو های صفا سیتی یونی ماست من اجازه می دم به چشم سوژه بشون نگا کنی
!چشم ها را باید شست...
دیدم روز مهندسه , گفتم یکی از کارهای مهندسیمو بذارم که یادمه سر کلاسه مهندسی نرم افزار این کار رو تونستم شروع و به سر انجام برسونم
البته من قبلاً این کار رو در یکی از شبکه های اجتماعی رو نمایی کرده بودم
اونجا صاحب آدامس بال بال زده بود واسه همین لازمه یسری توضیحات بگم : این آدامس اجنبی رو یکی از دوستان داشتند که استفاده فقط در محافل باکلاس مجاز بود و گاهی هم واسه کلاس بیشتر گاهاً از کیفش بیرون میاورد
دقیقاً همون موقعی بود که یهو قیمت آدامسا بالا رفت!سر کلاس مهندسی نرم افزار انقد مغزه طرف رو دوستان دیگه جویدن که بدبخت مجبور شد بهشون تعارف کنه و گفت فقط یدونه بردارید نصف کنید, تعارف کردن همانا و خداحافظی همانا!
بیچاره درس خون هم بود ردیف جلویی ما نشسته بود , برگشت بقول خودش آدامسو به من داد که من عدالت رو رعایت کنم , ولی اون دوستای بقل دستی همشون پریدن و از دستم قاپیدن , حالا یدونه هم نه , ۲تا ۲تا
هر از چند گاهی استاد یه نگاهی به ما می انداختت
میدید ما سخت مشغولیم توسعه ی نرم افزاریم 
باز هیچی نمیگفت این دوسته عزیزمون هم صورتش به سمته جلو و دستشو پشت سرش تاب میداد بقولی بال بال مییزد تو رو خدا آدامسمو بدید
منم گفتم ۲ ردیف از خانومای ته کلاس که این آدامسو چشیدن الان همه ی آقایون مارو نگاه میکنن زشته یکی پاشه تارف کنه بهشون
جمله از دهن من در نیومده بود که این دوست عزیز برگشته داد میزنه میگه توروخدا زهرااااا اون آدامسو بده همشو تموم کردیددددددد
انقد قیافش باحال شده بود فقط گریه نمیکرد منم دیدم اوضاع خرابه , ادامسو از چنگه سایرین دراوردم, بهش گفتم تو نگران نباش دیگه نمیذارم کسی دستش به ادامسا بخوره, تو با خیال راحت درس استاد رو گوش بده و دقیق بنویس؛موقع امتحان به جزوت نیاز داریم
اینم یکم خیالش راحت و هراز گاهی نگاه مینداخت به پشت سرش ببینه چیه چه خبره , اوضاع که به وضعیت سفید برگشت دیدم این دخترا عینه قوم تاتار به این آدامس رحم نکردن, فک کنم ۳ تا مونده بود یا ۲تاواسه اینکه از دل دوسته عزیزمون در بیارم گفتم جامدادی و سایر ملزومات رو دوستان مهیا کردن, و با مهندسی تمام سعی کردم این آدامس رو طوری تغییر بدم که مامانشم نتونه بشناسه
ولی هدف اصلی بومی سازی بود که به لطف خدا انجام پذیرفتیسری آپشن های خاصی هم مد نظر داشتم مثلاً برای سهولت در حمل و نقل و ... که بهش اضافه کردم
در نهایت شد این آدامسی که میبینید
ولی نمیدنم چرا دوستم که اینو دید اصلاً خوشحال نشد هیچ عصبانی هم شد
منم گفتم اوج خلاقیت و مهندسی من بود دیگه ببخشید! مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
[attachment=18149]
این شکوفه ها خیلی وقت بود در امده بود اما من امروز فرصت کردم ازشون عکس بگیرم.
سمت راست یه ساختمون هست از دور پیداس دانشکده ریاضیه.
( عکس ها از داخل دانشگاهمونه )
این یکی عکس بند انگشتی سمت راست هم ساختمون کتابخونه مرکزیه .
(۱۵ اسفند ۱۳۹۳ ۱۰:۰۷ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: درختکاری
![[تصویر: 341215_555174_272849459508378_1580853659_n.jpg]](https://img.manesht.ir/341215_555174_272849459508378_1580853659_n.jpg)
واااای چقدر ارّه! خوش بحالتون
[attachment=18203]
اینن عکس رو من نگرفتم ولی به نظرم خیلی باحال بودم براتون گذاشتم
اینم خودم گرفتم از شمال رد شدنی....شهرش یادم نیس
[attachment=18204]
(۲۱ اسفند ۱۳۹۳ ۰۸:۰۹ ب.ظ)Sadi_gh نوشته شده توسط: اینم خودم گرفتم از شمال رد شدنی....شهرش یادم نیس
منجیل دیگه
چه زیباست