لغات مهم برای کنکور - نسخهی قابل چاپ |
لغات مهم برای کنکور - ف.ش - ۱۳ آذر ۱۳۸۹ ۱۱:۳۰ ق.ظ
سلام دوستان توی این قسمت لغات مهم شامل لغات مهم کنکورهای سال قبل، لغاتی که توی آزمونهای آزمایشی اومده و هر لغتی که فکر میکنید مهمه رو اینجا بگذارید. مهم مهم: واسه اینکه یه وقت اشتباهی پیش نیاد قبل از زدن معنی ،معنی لغت رو توی سایت مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. چک کنید. اگه مثال ،روش یا هر چیزی هم بلدید که بشه کلمه رو راحتتر یاد گرفت بگذارید! |
لغات مهم برای کنکور - ف.ش - ۱۳ آذر ۱۳۸۹ ۰۶:۳۹ ب.ظ
aggressive پرخاشگر |
RE: لغات مهم برای کنکور - alavinejad - 14 آذر ۱۳۸۹ ۰۱:۰۶ ق.ظ
elicit استخراج کردن |
لغات مهم برای کنکور - ف.ش - ۱۴ آذر ۱۳۸۹ ۰۹:۰۴ ق.ظ
Dissolve To dissolve an organization or legal relationship means to officially end it; a formal use. -------------------------------------------------------------------------------- Dissolve If a solid substance dissolves or is dissolved, it mixes with a liquid solution until it disappears دقت کنید که dissolve هم مثل solve معنی حل شدن میده و dis باعث منفی شدن این فعل نمیشه !! |
لغات مهم برای کنکور - samanium - 20 دى ۱۳۸۹ ۱۱:۱۶ ق.ظ
chief (اسم): مدیر، ناظم chief (صفت): مهمترین، اصلی، داشتن بالاترین مرتبه chiefly (قید): اصولی و به طور اصلی قیدش مهمتره |
لغات مهم برای کنکور - samanium - 21 دى ۱۳۸۹ ۰۸:۵۸ ق.ظ
suspicion اسم )مشکوک بودن، دو دل بودن اینکه یه چیزی غلطه یا درست suspicious قید ) توی یه مقاله در مورد امنیت: .... i was scared to lose my account and typed my information in it , but i was suspicious , and i hesitated before clicking the send button...... hesitated: کند شدن حرکت، یه لحظه ایستادن |
لغات مهم برای کنکور - samanium - 22 دى ۱۳۸۹ ۱۰:۴۱ ق.ظ
propel: راندن move , drive, or push sb/sth forward or in a particular direction افاق خانم اگه خوب دقت کنین " dissolve " توی جمله یه جورایی معنی ناپدید شدن میده، منظورم اینه که یه جورایی بار منفی داره ! |
لغات مهم برای کنکور - ف.ش - ۲۲ دى ۱۳۸۹ ۱۰:۵۳ ق.ظ
dissolve معنی ناپدید شدن نمیده معنی حل شدن میده میگه وقتی ماده جامد توی مایع حل بشه ناپدید میشه! |
لغات مهم برای کنکور - samanium - 22 دى ۱۳۸۹ ۱۰:۵۸ ق.ظ
dissolve mean bring to an end to sth |
لغات مهم برای کنکور - zr2358 - 22 دى ۱۳۸۹ ۱۱:۳۰ ق.ظ
معنی فارسی جمله ای که samanium گفتند میشه منحل کردن یا فسخ کردن که تقریبا همون حل کردن معنی می ده من هم معنی دقیق ناپدید شدن رو برای این کلمه پیدا نکردم |
لغات مهم برای کنکور - samanium - 22 دى ۱۳۸۹ ۱۲:۲۷ ب.ظ
گفتم معنی منفی رو القا میکنه، تموم شدن ... بحث سر پیشوند dis بود که کمی بار منفی میده |
لغات مهم برای کنکور - samanium - 22 دى ۱۳۸۹ ۰۱:۴۹ ب.ظ
tremendous = mean that: very great; extremely good خیلی بزرگ، شدید ex: At the mouth of river, the flow of water lessons tremendously جریان آب در دهانه رودخانه به شدت کاهش می یابد. که به جای tremendously میشه از قید dramatically هم استفاده کرد . |
لغات مهم برای کنکور - samanium - 25 دى ۱۳۸۹ ۱۰:۵۴ ق.ظ
firm = business or company |
لغات مهم برای کنکور - samanium - 26 دى ۱۳۸۹ ۰۹:۵۹ ق.ظ
همکاری نمیکنین حالا من به کار خودم ادامه میدم ولی شما هم بلغتین دیگه!!!!!!!!!! |
لغات مهم برای کنکور - mary87 - 30 دى ۱۳۸۹ ۰۸:۴۹ ب.ظ
pose (.vi &.vt.n): مطرح کردن، گذاردن، قراردادن، اقامهکردن، ژست گرفتن، وضع dispose (disposal=) مرتب کردن، مستعد کردن، ترتیب کارها رامعین کردن impose تحمیل کردن، اعمال نفوذ کردن، گرانبار کردن، مالیاتبستنبر unposed adj. natural, real, notposed compose سرودن، ساختن، درست کردن، تصنیف کردن predispose مستعد کردن، زمینه را مهیا ساختن propose پیشنهاد کردن، پیشنهاد ازدواج کردن expose بیپناه گذاشتن، بی حفاظ گذاردن، درمعرض گذاشتن،نمایش دادن، افشاءکردن |