زمان کنونی: ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۶:۱۳ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۱۱۶۸۶
۰۸ مرداد ۱۳۹۳, ۱۱:۴۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۸ مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۴۷ ب.ظ، توسط diligent.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

(۰۸ مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۳۹ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  
(07 مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۵۷ ب.ظ)Sakura نوشته شده توسط:  احساس میکنم عمرم همش داره تلف میشه نه کار نه درس نه زندگی هیچی، موندم هدفم از ادامه زندگی چیه!
همش زندگی میکنیم؛ زندگی میکنیم و زندگی میکنیمSad

چطوری Trex2008 تونسته سه تا سپاس پای این پست بزنه؟ برام سوال شده
باید خودشون بیان و رمز موفقیتشونو بگن

همه در حسرت یک پروازند؛
من به پرواز نمی اندیشم؛
به تو می اندیشم؛
تو که زیباتر از اندیشه یک پروازی..
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sahar salehi
ارسال: #۱۱۶۸۷
۰۹ مرداد ۱۳۹۳, ۱۲:۱۳ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۹ مرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۱۹ ق.ظ، توسط vesta.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۸ مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۲۶ ب.ظ)sabafarhadi نوشته شده توسط:  
(07 مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۵۷ ب.ظ)Sakura نوشته شده توسط:  احساس میکنم عمرم همش داره تلف میشه نه کار نه درس نه زندگی هیچی، موندم هدفم از ادامه زندگی چیه!
همش زندگی میکنیم؛ زندگی میکنیم و زندگی میکنیمSad

منم ی مدت همین حس تو رو داشتم. ولی خیلی فکر کردم به این نتیجه رسیدم کار و درس و پول هدف زندگی نیست. اینا فقط وسیله ان (که حتی ضروری هم نیستن) برای رسیدن به یک هدف بزرگتریعنی خودشناسی و بعدشم خداشناسی...شاید فکر کنی اینا همش شعاره چون منم همین فکرو میکردم اما نه این عین واقعیته.. فکر کن شاید چند ثانیه دیگه با یک اتفاق کوچیک چشماتو از دست بدی.. دستاتو از دست بدی.. شنواییتو از دست بدی.. یا حتی جونتو از دست بدی( ببخشید رک میگم) ولی احتمالش هست و زیاد هم هست. و وقتی اون اتفاق برات بیفته زندگیت میشه پر از حسرت.. میگی "من این همه امکانات داشتم سالم بودم میتونستم ببینم بشنوم فکر کنم اما ازشون استفاده نکردم. نا امید شدم.. فکر میکردم زندگی یعنی کار و پول " اما زندگی فرصتیه برای شناخت هستی و آفرینش و نفس خودمون. پول از بین میره.. خونه و ویلا و ماشین از بین میره.. بعد ۴۰ سال کارمون هم از بین میره... اون چیزی که از بین نمیره روح ماست. هرچقدر بیشتر اونو پرورش بدیم بیشتر معنای زندگی رو درک میکنیم و بیشتر قدرشو میدونیم.
زندگی فقط یک بار اتفاق می افته.. پس قدرشو بدونیم

وقتی این پست رو خوندم و بعدش تعداد سپاسها و دوستانی هم گفته بودن اینطوری هستن، یکم ناراحت شدم
این وضعیت خیلی بده و اذیت کننده، جدیدا خیلی دوستامم بهم میگن دچار روزمرگی شدن
وقتی پاسخ دوست دیگه امون رو خوندم دیگه نخواستم جواب بدم ولیکن گفتم منم چیزایی رو که میدونم بنویسم شاید یکی استفاده کرد و براش مفید بود
این وضعیت برای هر کسی میتونه پیش بیاد برای خود من هم پیش اومده اما مهم این هست که نگذارید طول بکشه و به زور هم که شده خودتون رو از این وضعیت خارج کنید
یکی از مهمترین چیزها توجه به بخش معنوی خودمون هست که واقعا کمک میکنه و به آدم آرامش میده، کار زیادی هم نمیخواد بکنید روزی یک ربع بشیند با خدا خلوت کنید کلی تاثیر میگذاره، یا به دیگران کمک کنید اینکه بدونی به کسی کمک کردی به آدم حس خیلی خوبی میده، یجور حس مفید بودن
در مورد اینکه انگیزه واسه کارها ندارید عیب نداره، نشین منتظر انگیزه که از یجا سر برسه یا یکی بهت انگیزه بده و دیگه همه چی خوب و عالی بری سراغ کار و زندگیت، اول تکلیفت رو با خودت مشخص کن ببین چی میخوای، میخوای درس بخونی خب انگیزه نمیخواد، شروع کن، انگیزه هم خودش کم کم ایجاد میشه
حتما حتما دفتر برنامه ریزی داشته باش و بنویس هر روز میخوای چیکار کی و مسئولیت پذیر باش و بهش عمل کن آخر شب قبل خواب بشین دفترت رو چک کن ببین به چه کارت رسیدی و به کدوم نرسیدی و چرا ... اگر کارات درست پیش رفت به خود جایزه بده اگر دیدی داری تنبلی میکنی خودت رو از چیزی که دوست داری محروم کن
اولش شاید سخت باشه ولی جا نزن و شده به زور شاد باش یه چند روز که پیش بری مشتاقتر میشی
میدونی ماها البته من که خودم اینطوریم بیشتر تو مرحله نگرانی به سر میبریم که چی میشه مثلا خودم برای پایان نامه ام ولی مهم این هست که شروع کنی میخوای ورزش کنی میخوای درس بخونی میخوای بری سرکار... خب شروع کن، قدم اول رو بردار منتظر هیچ کس و هیچ روز خاص و هیچ انگیزه و اتفاق بزرگ نباش با اینکه وجودت پر نگرانیه شروع کن
خیلی وقتا خیلی چیزا هم هست که ناخواسته است ولی باید باهاش کنار بیای و نگذاری مدت نگرانی و درگیری اون موضوع وقت زیادی ازت بگیره، من خودم انقدر داستان زندگیم پیچیده بوده که بخوام ریز بگم باید دستمال بردارید تا صبح گریه کنیTongue البته راست میگما برای شوخی نیست ولی همیشه سعی کردم سرپا باشم از شکستن بدم میاد از ضعیف بودن و جا زدن بدم میاد
دیگه اینکه امواج و فکرای منفی رو متوقف کنید و کم کم مثبت اندیش شید، خدا خودش گفته بعد هر سختی راحتی هست پس به سمت اون راحتی گام بردارید

منم میدونم خیلی سختیا هست خیلی نگرانی هست منم مثل بقیه نگران آینده میشم نگران کار، اگر شماها از باباتون پول میگیرید و ناراحت میشید من که از مامانم پول میگیرم چی بگم، سخته دیگه برای هر کسی به نوعی... مهم این هست که وقتی دارید تو این شرایط زجر میکشید ازش خارج شید
برای خودتون دوستای خوب پیدا کنید، دوستایی که باهاشون وقتی حرف میزنید بهتون انرژِی مثبت بدن و سعی کنید هم جنس خودتون باشن تا بعدا هم یه وقت عادت نکنید و از نبودن اون فرد اذیت نشید، یه وقتایی هم که دلتون پر بود با دوستاتون حرف بزنید خوبه، یا برای خودتون بنویسید، آدم وقتی مینویسه هم دلش خالی میشه هم راهکار به ذهنش خطور میکنه
و اهل ورزش کردم هم بشید، برید پیاده روی خوبه و خیلی رو روحیه آدم تاثیر میگذاره
و توکل به خدا و کمک خواستن از خودش یادتون نره
امیدوارم حرفام به کسی برنخوره و برای حداقل یک نفر مفید باشه

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: diligent , shvh , sahar salehi , elham_sh219 , **sara** , happy07 , نارین , Menrva , arefeh.hp , Engineer , shoaib.narimani , 1آسمان , Sakura , zorro
ارسال: #۱۱۶۸۸
۰۹ مرداد ۱۳۹۳, ۱۲:۵۱ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ مرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۱۳ ق.ظ)vesta نوشته شده توسط:  
(08 مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۲۶ ب.ظ)sabafarhadi نوشته شده توسط:  
(07 مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۵۷ ب.ظ)Sakura نوشته شده توسط:  احساس میکنم عمرم همش داره تلف میشه نه کار نه درس نه زندگی هیچی، موندم هدفم از ادامه زندگی چیه!
همش زندگی میکنیم؛ زندگی میکنیم و زندگی میکنیمSad

منم ی مدت همین حس تو رو داشتم. ولی خیلی فکر کردم به این نتیجه رسیدم کار و درس و پول هدف زندگی نیست. اینا فقط وسیله ان (که حتی ضروری هم نیستن) برای رسیدن به یک هدف بزرگتریعنی خودشناسی و بعدشم خداشناسی...شاید فکر کنی اینا همش شعاره چون منم همین فکرو میکردم اما نه این عین واقعیته.. فکر کن شاید چند ثانیه دیگه با یک اتفاق کوچیک چشماتو از دست بدی.. دستاتو از دست بدی.. شنواییتو از دست بدی.. یا حتی جونتو از دست بدی( ببخشید رک میگم) ولی احتمالش هست و زیاد هم هست. و وقتی اون اتفاق برات بیفته زندگیت میشه پر از حسرت.. میگی "من این همه امکانات داشتم سالم بودم میتونستم ببینم بشنوم فکر کنم اما ازشون استفاده نکردم. نا امید شدم.. فکر میکردم زندگی یعنی کار و پول " اما زندگی فرصتیه برای شناخت هستی و آفرینش و نفس خودمون. پول از بین میره.. خونه و ویلا و ماشین از بین میره.. بعد ۴۰ سال کارمون هم از بین میره... اون چیزی که از بین نمیره روح ماست. هرچقدر بیشتر اونو پرورش بدیم بیشتر معنای زندگی رو درک میکنیم و بیشتر قدرشو میدونیم.
زندگی فقط یک بار اتفاق می افته.. پس قدرشو بدونیم

وقتی این پست رو خوندم و بعدش تعداد سپاسها و دوستانی هم گفته بودن اینطوری هستن، یکم ناراحت شدم
این وضعیت خیلی بده و اذیت کننده، جدیدا خیلی دوستامم بهم میگن دچار روزمرگی شدن
وقتی پاسخ دوست دیگه امون رو خوندم دیگه نخواستم جواب بدم ولیکن گفتم منم چیزایی رو که میدونم بنویسم شاید یکی استفاده کرد و براش مفید بود
این وضعیت برای هر کسی میتونه پیش بیاد برای خود من هم پیش اومده اما مهم این هست که نگذارید طول بکشه و به زور هم که شده خودتون رو از این وضعیت خارج کنید
یکی از مهمترین چیزها توجه به بخش معنوی خودمون هست که واقعا کمک میکنه و به آدم آرامش میده، کار زیادی هم نمیخواد بکنید روزی یک ربع بشیند با خدا خلوت کنید کلی تاثیر میگذاره، یا به دیگران کمک کنید اینکه بدونی به کسی کمک کردی به آدم حس خیلی خوبی میده، یجور حس مفید بودن
در مورد اینکه انگیزه واسه کارها ندارید عیب نداره، نشین منتظر انگیزه که از یجا سر برسه یا یکی بهت انگیزه بده و دیگه همه چی خوب و عالی بری سراغ کار و زندگیت، اول تکلیفت رو با خودت مشخص کن ببین چی میخوای، میخوای درس بخونی خب انگیزه نمیخواد، شروع کن، انگیزه هم خودش کم کم ایجاد میشه
حتما حتما دفتر برنامه ریزی داشته باش و بنویس هر روز میخوای چیکار کی و مسئولیت پذیر باش و بهش عمل کن آخر شب قبل خواب بشین دفترت رو چک کن ببین به چه کارت رسیدی و به کدوم نرسیدی و چرا ... اگر کارات درست پیش رفت به خود جایزه بده اگر دیدی داری تنبلی میکنی خودت رو از چیزی که دوست داری محروم کن
اولش شاید سخت باشه ولی جا نزن و شده به زور شاد باش یه چند روز که پیش بری مشتاقتر میشی
میدونی ماها البته من که خودم اینطوریم بیشتر تو مرحله نگرانی به سر میبریم که چی میشه مثلا خودم برای پایان نامه ام ولی مهم این هست که شروع کنی میخوای ورزش کنی میخوای درس بخونی میخوای بری سرکار... خب شروع کن، قدم اول رو بردار منتظر هیچ کس و هیچ روز خاص و هیچ انگیزه و اتفاق بزرگ نباش با اینکه وجودت پر نگرانیه شروع کن
خیلی وقتا خیلی چیزا هم هست که ناخواسته است ولی باید باهاش کنار بیای و نگذاری مدت نگرانی و درگیری اون موضوع وقت زیادی ازت بگیره، من خودم انقدر داستان زندگیم پیچیده بوده که بخوام ریز بگم باید دستمال بردارید تا صبح گریه کنیTongue البته راست میگما برای شوخی نیست ولی همیشه سعی کردم سرپا باشم از شکستن بدم میاد از ضعیف بودن و جا زدن بدم میاد
دیگه اینکه امواج و فکرای منفی رو متوقف کنید و کم کم مثبت اندیش شید، خدا خودش گفته بعد هر سختی راحتی هست پس به سمت اون راحتی گام بردارید

منم میدونم خیلی سختیا هست خیلی نگرانی هست منم مثل بقیه نگران آینده میشم نگران کار، اگر شماها از باباتون پول میگیرید و ناراحت میشید من که از مامانم پول میگیرم چی بگم، سخته دیگه برای هر کسی به نوعی... مهم این هست که وقتی دارید تو این شرایط زجر میکشید ازش خارج شید
برای خودتون دوستای خوب پیدا کنید، دوستایی که باهاشون وقتی حرف میزنید بهتون انرژِی مثبت بدن و سعی کنید هم جنس خودتون باشن تا بعدا هم یه وقت عادت نکنید و از نبودن اون فرد اذیت نشید، یه وقتایی هم که دلتون پر بود با دوستاتون حرف بزنید خوبه، یا برای خودتون بنویسید، آدم وقتی مینویسه هم دلش خالی میشه هم راهکار به ذهنش خطور میکنه
و اهل ورزش کردم هم بشید، برید پیاده روی خوبه و خیلی رو روحیه آدم تاثیر میگذاره
و توکل به خدا و کمک خواستن از خودش یادتون نره
امیدوارم حرفام به کسی برنخوره و برای حداقل یک نفر مفید باشه

چه حرفای قشنگی !!! تمام سعی خودمو میکنم که به حرفا عمل کنم و حالمو عوض کنم . مرسی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: **sara** , happy07 , vesta
ارسال: #۱۱۶۸۹
۰۹ مرداد ۱۳۹۳, ۰۵:۲۳ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۹ مرداد ۱۳۹۳ ۰۵:۲۴ ق.ظ، توسط happy07.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ مرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۵۱ ق.ظ)shvh نوشته شده توسط:  چه حرفای قشنگی !!! تمام سعی خودمو میکنم که به حرفا عمل کنم و حالمو عوض کنم . مرسی

مرسی که می‌خوای حالتو خوب کنی Smile

با هزار تومن می‌شه چیکار کرد؟
به درمان یه کودک سرطانی کمک کرد :-)
لینک زیر و پرداخت آنلاین

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta , shvh
ارسال: #۱۱۶۹۰
۰۹ مرداد ۱۳۹۳, ۰۱:۱۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۹ مرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۳۱ ب.ظ، توسط vesta.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
خدایا شکرت، خیلی ممنونم
هنوز تو شوکم...
دوست دارم خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeart

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: **sara**
ارسال: #۱۱۶۹۱
۰۹ مرداد ۱۳۹۳, ۰۲:۱۹ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یادمون باشه که سردترین نقطه ی شب قبل از طلوع خورشیده.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta , happy07 , **sara**
ارسال: #۱۱۶۹۲
۰۹ مرداد ۱۳۹۳, ۰۲:۲۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یادمون باشه این زندگی به زحمت ادامه دادنش نمی ارزه...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۱۶۹۳
۰۹ مرداد ۱۳۹۳, ۰۳:۱۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۹ مرداد ۱۳۹۳ ۰۳:۱۸ ب.ظ، توسط happy07.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
کن لدنیا کانک تعیش ابدا

و کن لاخره کانک تموت غدا



یه جوری واسه دنیات زحمت بکش که انگار قراره تا ابد توش زندگی کنی

و یه جوری به فکر اخرتت باش انگار قراره فردا بمیری



این گفته ی یکی از معصومین صوات الله علیه است.

یه حدیث دیگه که برام خیلی جالب بود این بود که (البته نقل به مضمون میکنم) جنس دنیا از سختی و رنجه همون جور که جنس لباس از پارچه است پس چطور انسان در دنیا به دنبال اسایش و راحتیه؟ این چیزها مال یه دنیای دیگه است

با هزار تومن می‌شه چیکار کرد؟
به درمان یه کودک سرطانی کمک کرد :-)
لینک زیر و پرداخت آنلاین

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sahar salehi , vesta , Menrva , **sara** , pezhman.m-AI , shoaib.narimani
ارسال: #۱۱۶۹۴
۱۰ مرداد ۱۳۹۳, ۱۲:۵۲ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
خیلی روز خوبی بود چقد خوب بود چقد قشنگ بود..چقدرخوش گذشت...
بعدمدتها رفتیم سفر همه چی خوب وعالی بود...بعد ازمدتها خندیدم اون هم از ته دل اینقدر خندیدم ک سیره سیر شدم...
جاده پیج در پیچ بود و سربالایی سرم رو ازشیشه ماشین اورده بودم بیرون مث بچگیا بیرون رونگاه میکردم از دور قله ای بلند دیده میشد که دورش رو ابرها گرفته بودن..رسیدیم ب اون جای قشنگ... واقعا زیبابود مثل بهشت هوامه الود ونم نم بارون بود..اینقدراونجا قشنگ بود که نمیتونم توصیفش کنم ...گوشه ای زیرالاچیق زیراندازی پهن کردیم..قطرات بارون از لا ب لای شاخه وبرگهای درختان مث الماس میوفتاد پایین ...هواخیلی سرد بود توی اوج گرمای تابستان...پتویی دور خودم پیچیدم و ب راه افتادم بادسرد تابستانی برگهای سبز درختان و گلبرگهای لطیف گلان را تکان میداد...هرچی بالاتر میرفتم همه جی زیباتر و زیباتر میشد واقعا زیبابود مثل بهشت غیرقابل توصیفه...نشسته بودم و از بلندی طبیعت خدا رو میدیدم..یه پیرزن روستایی اومد به سمتم توی یه دستش سبد بود سبدی پرازالبالو...دست دیگش کیسه ی برنج بلندشدم سلام کردم و ازش خواستم کمکش کنم تا براش ببرم پایین...بهم البالو داد درشت وخوشرنگ خیلی طمعش خوشمزه بود...کلی باهاش حرف زدم چقد ساده چقد یکرنگ بود..چقد شیرین صحبت میکرد دوست داشتم بشینم پیشش کلی باهاش حرف بزنم...اما فقط چند ساعت توی اون جای قشنگ بودیم...
میخواستیم توی اون جای قشنگ چادر بزنیم و بمونیم اما نمیشد....پراز ویلاهای رنگارنگ وقشنگی بود که نمیشد حتی برای یک شب اجاره اش کرد... ازون جای قشنگ اومدیم بیرون به جای دیگه ای حرکت کردیم...و کنارساحل چادرزدیم...
کنارساحل نشسته بودم ابرها روشناییه سرخ رنگ خورشید را گرفته بودن ..صدای امواج لغزنده وارام دریا ارامش بخش بود...توی رویای شیرین بودم ک مادرم صدایم کرد...بلندشدم و ازدریادورشدم صدای امواج دریای بی پایان محومیشد...اما آن صدا هنوزهم دردل خاموش وغم زده من شنیده میشد....

멈추지 말고

My Dream is to fly
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: **sara** , Engineer
ارسال: #۱۱۶۹۵
۱۰ مرداد ۱۳۹۳, ۰۱:۵۵ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یه بلایی داره سرم میاد (شاید برای شما اتفاق افتاده یا خدایی نکرده میوفته)
مهم نیست زیاد برام
ولی تا وقتی که کسی بند پ رو نداشته باشه دکترا هم بگیره بیسواده از نظر اونا
واقعاً متاسفم واسه خودم
واسه خودم که حق من رو تو خیلی جاها گرفتن
از حق خوری در فوتبال و والیبال تا کنکور و استخدام
شاید قبلاً رفتنم به اونور آب ٥٠-٥٠ بود
ولی الان ٩٠ به ١٠ شده
شخصیتم رو بردن زیر سوال
انقدر شاکی ام که ....
خیلی جلو خودم رو دارم میگیرم
واقعاً ...
..........!!!

هیج وقت دیر نیست
........................!!!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: خانه سبز
ارسال: #۱۱۶۹۶
۱۰ مرداد ۱۳۹۳, ۰۲:۵۴ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
Trex سلام
خدا فقط میدونه
بهونه های من در آوردی اوردن برام
تا پ نباشه هیچ کاری نمیشه کرد
رقتنی باید بره

هیج وقت دیر نیست
........................!!!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۱۶۹۷
۱۰ مرداد ۱۳۹۳, ۱۱:۳۰ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
ای کاش میشد مردم این عادت بد و فرهنگ زشتی رو که بین همه جا افتاده رو کنار بگذارند و به جای تمسخر بزرگان حتی در قالب جک و طنز به سخنان آن ها بپردازند. Sad واقعا ناراحت کننده است Sad
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ماه بانو , **sara**
ارسال: #۱۱۶۹۸
۱۰ مرداد ۱۳۹۳, ۱۲:۵۵ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۰ مرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۱۷ ب.ظ)Trex2008 نوشته شده توسط:  این بزرگان یعنی کی ها دقیقا؟ در ضمن تعریفتون از بزرگی چی هست ؟ بزرگی زیاد منجر به دیکتاتوری نمیشه ایا؟

چه ربطی به دیکتاتوری داره دوست عزیز !!
منظورم از بزرگان ، نویسنده ها و تاریخ شناسان و یا شعرای کشورمون هستند که اغلب در محیط های مجازی در موردشون به اصطلاح جک میسازنند که نه تنها خنده دار نیست بلکه تاسف بار هست!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: diligent , هانی الرضا , **sara**
ارسال: #۱۱۶۹۹
۱۰ مرداد ۱۳۹۳, ۰۳:۴۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
کتی خانوم منم منتظرم ببینم منظورتون چی بوده
ممنون میشم اگه بشکافین قضیه رو
..........!!!

هیج وقت دیر نیست
........................!!!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۱۷۰۰
۱۰ مرداد ۱۳۹۳, ۰۷:۰۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۰ مرداد ۱۳۹۳ ۰۷:۰۶ ب.ظ، توسط kati.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۰ مرداد ۱۳۹۳ ۰۳:۴۵ ب.ظ)hamid88 نوشته شده توسط:  کتی خانوم منم منتظرم ببینم منظورتون چی بوده
ممنون میشم اگه بشکافین قضیه رو
..........!!!
فکر میکنم در پست قبلی توضیح کاملی دادم با این حال....
منظورم از بزرگان افرادی همچون لقمان،دکتر شریعتی،سهراب سپهری و غیره هستند که متاسفانه یه عده افراد طنزهای بی ربطی رو در مورد این افراد می سازنند... این موضوع در سایر محیط های مجازی خیلی زیاد به چشم میخوره و من از سر ناراحتی اومدم این تاپیک درد دلم رو نوشتم :|

موضوع بحث من هم نه ربطی به کاربرای اینجا، نه به محیط مانشت و نه به دیکتاتور و .... داره.
آیا به اندازه کافی قضیه رو شکافتم ؟!! Undecided
در هر صورت، حالا اگر عزیزانی هنوز متوجه منظور من نشدند میتونم به صورت پیام خصوصی با ذکر مثال براشون توضیح بدم Sleepy
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta , **sara**


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۳۵۱ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۹,۶۶۶ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۶۲ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۶۰۶ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۸۵ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۳۴ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۴۵ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۱۱ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۱۳ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۵۴ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close