زمان کنونی: ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۱۰:۵۹ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۱۲۸۱۱
۲۹ مهر ۱۳۹۳, ۰۹:۲۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
تا از آشیانه سویت پر بگیرم
از بندم رها ساز تا از غم نمیرم
این آواز غم هاست بر روی لب من
یا آوازی تنهاست هنگام شب من

I feel loneliness in my room
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Eternal , K@online
ارسال: #۱۲۸۱۲
۲۹ مهر ۱۳۹۳, ۰۹:۴۱ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
من از تموم شهر ، از این در و دیوار
از این پریشونی ، از این همه تکرار
از هرچی دورم هست ، بدجوری دلگیرم
تو دیگه لطفی کن ، دست از سرم بردار
گفتم تو همدردی ، اما تو هم دردی
بسه نیا با من ، باید که برگردی
این راه نامعلوم ، مرد سفر میخواد
یک قلب دریایی ، واسه خطر می خواد
تو مثل گلبرگی ، من شاخه ی کاجم
تو بدترین سرما ، محکم سر جامم
طاقت نداری تو ، با مثل من باشی
یارت نباشه "یار" ، بهتر که تنها شی
گفتم تو همدردی، اما...
_نیما مسقدی

انقدر شکست میخورم تا راه پیروزی را یاد بگیرم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Riemann , 10:30 , tabassomesayna , happy07 , computerman , nina69 , Eternal , virtual girl , K@online , RASPINA
ارسال: #۱۲۸۱۳
۲۹ مهر ۱۳۹۳, ۱۰:۴۴ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۹ مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۳۴ ب.ظ)happy07 نوشته شده توسط:  جناب مسقدی قانون کپی رایت شعرهاتون چه‌جوریه؟؟ اخه من زیاد شعر و... می‌خونم و حفظم می‌کنم شبیه ضرب‌المثل تو حرفام و نوشته‌هام و تمرین‌های خوش‌نویسی استفاده می‌کنم... البته من به ذکر نام شاعر خودم حساس هستم و اگه جایی بنویسمش اسم شاعر رو هم ذکر می‌کنم... حالا این شعرهای شما چی اجازه‌ استفاده‌شون هست؟؟
خواهش میکنم هرجا خواستید استفاده کنید ، ذکر نام شاعر بزرگواری خودتون رو میرسونه ، هدف بنده از شعرهام معروف شدن نیست ، انتقال یک حسه و حتی یک لحظه فکر کردن
موفق باشید

انقدر شکست میخورم تا راه پیروزی را یاد بگیرم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: happy07 , **sara**
ارسال: #۱۲۸۱۴
۲۹ مهر ۱۳۹۳, ۱۰:۵۱ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
سپاس. ایشالا که شعرهای بعدی رو هم ازتون ببینیم...
(۲۹ مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۴۴ ب.ظ)Nima Masghadi نوشته شده توسط:  
(29 مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۳۴ ب.ظ)happy07 نوشته شده توسط:  جناب مسقدی قانون کپی رایت شعرهاتون چه‌جوریه؟؟ اخه من زیاد شعر و... می‌خونم و حفظم می‌کنم شبیه ضرب‌المثل تو حرفام و نوشته‌هام و تمرین‌های خوش‌نویسی استفاده می‌کنم... البته من به ذکر نام شاعر خودم حساس هستم و اگه جایی بنویسمش اسم شاعر رو هم ذکر می‌کنم... حالا این شعرهای شما چی اجازه‌ استفاده‌شون هست؟؟
خواهش میکنم هرجا خواستید استفاده کنید ، ذکر نام شاعر بزرگواری خودتون رو میرسونه ، هدف بنده از شعرهام معروف شدن نیست ، انتقال یک حسه و حتی یک لحظه فکر کردن
موفق باشید

با هزار تومن می‌شه چیکار کرد؟
به درمان یه کودک سرطانی کمک کرد :-)
لینک زیر و پرداخت آنلاین

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Nima Masghadi
ارسال: #۱۲۸۱۵
۲۹ مهر ۱۳۹۳, ۱۱:۱۲ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
چرا هیچکی نمیدونه تکمیل ظرفیت من کجا بزنننننننم بهترهههههههههههههههههههه آخهههههههه
بابل
ساری
شهسوااار
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ....
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۲۸۱۶
۲۹ مهر ۱۳۹۳, ۱۱:۳۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
زمونه نامرد شده
حتی دوستی ها هم به درد جرز می خوره
اتفاقات پریروز خوابگاه هرگز یادم نمیره
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: tabassomesayna , mm123456789 , نازین , mortez28
ارسال: #۱۲۸۱۷
۲۹ مهر ۱۳۹۳, ۱۱:۴۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا​اااااااااااا خیلی خسته شدم
چرا هیچکی نیست بهم کمک کنه
چرا به مردم رو می زنم جوابمو نمیدن
یعنی خدا من اولین نفری هستم که توی درسام مشکل دارم
خدایا به همه کمک کن یه راهی هم واسه من باز کنConfused
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta , Riemann
ارسال: #۱۲۸۱۸
۳۰ مهر ۱۳۹۳, ۰۱:۲۲ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
Sleepy


فایل‌(های) پیوست شده


هرکجا لرزیدی، از سفر ترسیدی، فقط آهسته بگو : من خدا را دارم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta , iammiti , A V A , mm123456789
ارسال: #۱۲۸۱۹
۳۰ مهر ۱۳۹۳, ۰۹:۱۴ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
اینهم یه پیامک خوشگل که دیروز دوست خوبم برام فرستاده من هم تقدیم میکنم به دوستانم

پچ پچ باران را میشنوی؟
عاشقانه هایش را برای تو فرستاده است
گاه در کوچه می رقصد و پای کوبی میکند
گاه شیشه ی پنجره ی اتاقت را مینوازد ... و برای قدم زدن می خواندت
برخیز و خویش را از غمی که تا مرگ احساس میبردت، رها ساز
خیس شو در بارانی که روحت را طراوت میدهد
باران، همه بهانه است
موهبتی است از سوی خدا
گاه، خدا نیز بهانه میکند و مست میشود برای بارش بوسه هایش
و تا آغوش بکشد تو را از همه ی آن لرزه گناهانی که سبب اندوهت می شوند
آری، سروده ام را بگذار به حساب تب و هذیان
اما باورد دار که آغوش او بسیار بزرگ است...
تقدیم به دوست بارانی ام به پاس اولین باران پاییزی

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Bahar_HS , A V A , ziba.O , diligent
ارسال: #۱۲۸۲۰
۳۰ مهر ۱۳۹۳, ۱۰:۳۲ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
اخرش هیچی مهم نیست..

I am not suffering. I am struggling. Struggling to be part of things, to stay connected to whom I was once.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۲۸۲۱
۳۰ مهر ۱۳۹۳, ۱۲:۰۹ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۰ مهر ۱۳۹۳ ۱۲:۲۳ ب.ظ، توسط ziba.O.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۳۰ مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۳۲ ق.ظ)iammiti نوشته شده توسط:  اخرش هیچی مهم نیست..

نه تو نباید کم بیاری، اینه لیاقتت؟به همون زندگیه ایده آلی که میخواستی رسیدی؟

روزی که خدا همه چیز را قسمت کرد، خود را به خوبان بخشید
جاده زندگی نباید صاف و مستقیم باشد و گرنه خوابمان می گیرد دست اندازها نعمتند
شکسته های دلت را به بازار خدا ببر، خدا، خود بهای شکسته دلان است
وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است
این همه خود را تحقیر نکنید، خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت
وقتی خدا هست هیچ دلیلی برای ناامیدی نیست
آسمان، چشم آبی خداست، و نگران همیشه من و تو

هرکجا لرزیدی، از سفر ترسیدی، فقط آهسته بگو : من خدا را دارم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Bahar_HS
ارسال: #۱۲۸۲۲
۳۰ مهر ۱۳۹۳, ۰۵:۰۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
هر کسی حاجت دارد، سر بر سجده گذارده و این ذکر را سه مرتبه بگوید و حاجت بخواهد که ان شاءالله برآورده مى شود :
یا حَىُّ یا قیُّومُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ بِرَحْمَتِکَ اَسْتَغیثُ فَاکْفِنى ما اَهَمَّنى وَ لا تَکِلْنى اِلى نَفْسى

همانا امام صادق علیه السلام چون حاجتى مهم داشت بدون نماز و رکوع به سجده مى رفت و هفت بار مى گفت یا ارحم
الراحمین سپس حاجت خود را از خدا درخواست مى کرد.
بچه ها میگن تو دعا اگه بقیه رو قبل خودت دعا کنی خودتم زود حاجت میگیری. بیاین واسه هم دعا کنیم من که سره نماز همتونو دعا میکنمو خودمم محتاج دعام.

هرکجا لرزیدی، از سفر ترسیدی، فقط آهسته بگو : من خدا را دارم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta , mm123456789 , x86 , diligent
ارسال: #۱۲۸۲۳
۳۰ مهر ۱۳۹۳, ۰۸:۴۷ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
شبی که همسرم از من خواست با زن دیگری برای شام بیرون بروم

پس از سال‌ها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم.
زنم گفت که مرا دوست دارد ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.
زن دیگر که همسرم خواست با او بیرون برم، مادرم بود.
او ۱۹سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله‌های زندگی و داشتن ۳فرزند باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم.
آن شب به او زنگ زدم و... با نگرانی از من پرسید مگر چه شده؟
نگران شده‌بود، گفتم: به نظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود اگر امشب با هم باشیم...
جمعه عصر وقتی برای بردنش می‌رفتم کمی عصبی بودم، او جلوی در خانه ایستاده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود.
با چهره‌ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند می‌زد.
وقتی سوار ماشین شد گفت به دوستانش گفته که امشب با پسرم برای گردش بیرون می‌روم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بودند...
به رستورانی رفتیم که خیلی لوکس نبود اما جای دنجی بود. وقتی منو را نگاه می‌کرد، لبخند حاکی از رضایت را بر چهره‌اش می‌دیدم...
به من گفت وقتی کوچک بودیم و با هم رستوران می‌رفتیم، او بود که منوی رستوران را می‌خواند...
من هم گفتم حالا وقتش رسیده که تو استراحت کنی و بگذاری من این لطف را در حق تو انجام دهم...
هنگام صرف شام گپ و گفت صمیمانه‌ای داشتیم... آنقدر حرف زدیم که سینما را از دست دادیم...
وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد آمد به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم...
چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی درگذشت، کمی بعدتر پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم آن شب غذا خوردیم به دستم رسید.
همراه با یادداشتی که به آن ضمیمه شده بود: نمی‌دانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای ۲نفر پرداخت کرده‌ام یکی برای تو و یکی هم برای همسرت.
و تو هرگز نخواهی فهمید آن شب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم.
آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که به موقع به عزیزانمان بگوییم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم...
به نظرم هیچ چیز در زندگی مهمتر از خداوند و خانواده نیست، زمانی را که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید
زیرا هرگز نمی‌توان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود...»
===========================================
منبع: کتاب کلید اسرار زندگی نوشته محسن تیموری
===============================
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ziba.O , Donna , barabox , nina69 , **sara** , kingmax , seyed ehsn , m.t
ارسال: #۱۲۸۲۴
۳۰ مهر ۱۳۹۳, ۰۸:۵۹ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۰ مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۰۰ ب.ظ، توسط sharifIT.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
Sad از همه چی نا امید شدم، نمیتونم برای هدف های بزرگم و چیزایی که بهشون امید داشتم تلاش کنم . حس میکنم به ته خط رسیدم با یه دیوار ته یه کوچه بن بست . چرا آخه ؟ Confused

بچه‌های محک کودکان مبتلا به سرطان هستند. می‌تونی توی هزینه‌های زیاد درمانشون کمکشون کنی حتی شده با هزار تومن!!

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: tabassomesayna , x86
ارسال: #۱۲۸۲۵
۳۰ مهر ۱۳۹۳, ۰۹:۱۳ ب.ظ
Re: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یه عکس از پدرم وقتی من نوزادم و منو تو بغل گرفته و یه عکس از مادرم در حالی که داره بهم غذا میده زدم روبروی تختم... هر روز صبح که پا میشم با خودم میگم امروزمو مدیون اونام که بهترین روزای زندگیشونو صرف پرورش و حمایت من کردن، گرچه با دیدن گرد پیری ای که کم کم داره رو صورتشون میشینه دلگیر میشم ولی این باعث میشه لحظه لحظه حضورشونو قدر بدونم.
لازم نیست تولدشون باشه یا روزشون، وقتی بیرون میرید براشون یه شاخه گل بخرید، اون گل فروشی که کنار خیابون وایساده یه نشونس که یادمون بیاره شاید همیشه فرصت تقدیم کردن یه شاخه گل بهشون رو نداشته باشیم...

مجبور به تلاش نیستید؛
مجبور به ستیز نیستید؛
مجبور به کشف راه پیروزی نیستید؛
تنها باید آگاه باشید...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mm123456789 , vesta , tabassomesayna , Donna , nina69 , Riemann , **sara** , diligent , Bache Mosbat , x86 , M4$0UD , nana2010 , fa_shinobi , kingmax , n_amiry , RASPINA , salam5 , fulgent , tohidi4503 , mint07 , فرناز۶۷ , zahra_ce87 , m.t , it.pnuchb1986


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۲۷۲ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۸,۷۷۶ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۲۷ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۲۷۱ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۷۵ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۲۴ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۳۵ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۴۶۱ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۲۲۷ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۲۶ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close