زمان کنونی: ۳۱ فروردین ۱۴۰۳, ۰۵:۰۳ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۲۴۴۲۱
۰۵ آذر ۱۳۹۴, ۰۹:۵۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ آذر ۱۳۹۴ ۰۹:۱۶ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  خوب می بینم که شما دو تا دوست مهربون رو دعوا انداختم Tongue Big Grin
اشکال نداره من خودم همون اول فهمیدم چی نوشتن فقط خواستم شما رو امتحان کنم ببینم چقدر با هم دوستید Big GrinBig Grin
نه دعوامون نشده، داریم تفریح سالم میکنیم Rolleyes

ولی شما مسلمون نیستیBig GrinTongue
خب دوست گلم شما که همون اول متوجه شدید چی گفتن، بگو ببینم چی گفتن Big Grin

پ.ن: امروز چقدر تو مانشت بودم، نمیشه هم پاک کرد، حالا چیکار کنمConfused

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۲۲
۰۵ آذر ۱۳۹۴, ۰۹:۵۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ آذر ۱۳۹۴ ۰۹:۱۶ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  خوب می بینم که شما دو تا دوست مهربون رو دعوا انداختم Tongue Big Grin
اشکال نداره من خودم همون اول فهمیدم چی نوشتن فقط خواستم شما رو امتحان کنم ببینم چقدر با هم دوستید Big GrinBig Grin
واای واای ... تو مسلمون نیستی آرورا.. تک دل منو بریدی! Big Grin

همه در حسرت یک پروازند؛
من به پرواز نمی اندیشم؛
به تو می اندیشم؛
تو که زیباتر از اندیشه یک پروازی..
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۲۳
۰۵ آذر ۱۳۹۴, ۱۰:۵۲ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
چند نفر از پلی عبور می کردند که ناگهان دو نفر به داخل رودخانه خروشان افتادند... همه در کنار رودخانه جمع شدند تا شاید بتوانند بهشون کمک رسانند... ولی وقتی دیدند شدت آب آنقدر زیاد است، که نمی شه براشون کاری کرد... به آن دو نفر گفتند که امکان نجاتتون وجود نداره! و شما به زودی خواهید مرد !!! در ابتدا آن دو مرد این حرف ها را نادیده گرفتند و کوشیدند که از آب بیرون بیایند،اما همه دائما به آنها می گفتند که تلاش تون بی فایده هست و شما خواهید مرد !!! پس از مدتی یکی از دو نفر دست از تلاش برداشت و جریان آب او را با خود برد. اما شخص دیگر همچنان با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از آب تلاش می کرد.... بیرونی ها همچنان فریاد می زدند که تلاشت بی فایده هست ... اما او با توان بیشتری تلاش می کرد و بالا خره از رودخانه خروشان خارج شد . وقتی که از آب بیرون آمد، معلوم شد که مرد نا شنواست. در واقع او تمام این مدت فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند! ناشنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند .

خداوندا ... کدام نقطه ی زمین، از تو خالیست که خلق تو را در آسمان می جویند؟! منصور حلاج
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۲۴
۰۵ آذر ۱۳۹۴, ۱۱:۱۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۶ آذر ۱۳۹۴ ۱۱:۰۳ ب.ظ، توسط clint.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ آذر ۱۳۹۴ ۱۰:۵۲ ب.ظ)fo-eng نوشته شده توسط:  چند نفر از پلی عبور می کردند که ناگهان دو نفر به داخل رودخانه خروشان افتادند... همه در کنار رودخانه جمع شدند تا شاید بتوانند بهشون کمک رسانند... ولی وقتی دیدند شدت آب آنقدر زیاد است، که نمی شه براشون کاری کرد... به آن دو نفر گفتند که امکان نجاتتون وجود نداره! و شما به زودی خواهید مرد !!! در ابتدا آن دو مرد این حرف ها را نادیده گرفتند و کوشیدند که از آب بیرون بیایند،اما همه دائما به آنها می گفتند که تلاش تون بی فایده هست و شما خواهید مرد !!! پس از مدتی یکی از دو نفر دست از تلاش برداشت و جریان آب او را با خود برد. اما شخص دیگر همچنان با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از آب تلاش می کرد.... بیرونی ها همچنان فریاد می زدند که تلاشت بی فایده هست ... اما او با توان بیشتری تلاش می کرد و بالا خره از رودخانه خروشان خارج شد . وقتی که از آب بیرون آمد، معلوم شد که مرد نا شنواست. در واقع او تمام این مدت فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند! ناشنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند .
اصل این داستان در مورد دوتا قورباغه بوده ،البته در پیام اخلاقیش تحریفی ایجاد نشده
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۲۵
۰۵ آذر ۱۳۹۴, ۱۱:۲۲ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
این کلیپ رو فکر کنم دیده باشید، اگر نه، دانلود کنید

بخش اولش واقعا مثل خاطرات دانشگاه بود برام Smile

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


*********************
بقیه کلیپ هاش هم رو از لینک زیر میتونید ببینید، چند لحظه ای آدم میخنده، شاد میشه

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۲۶
۰۵ آذر ۱۳۹۴, ۱۱:۳۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ آذر ۱۳۹۴ ۱۰:۵۲ ب.ظ)fo-eng نوشته شده توسط:  ..............
حالا چند وقت پیش خواهرم داشت یکی از قسمت های کتاب روانشناسی اش را میخوند موضوعش این بود که یه سری روانشناس اومدند تعدادی پیر زن و پیرمرد که سن اشون خیلی بالا بود و توی خانه سالمندان بودند را به شهری بردند که فضای قدیمی ۴۰ سال پیش را داشت نحوه ساخت و ساز خانه ها و محیطش و لباس هایی که مردم پوشیده بودند و به طور کلی سبک زندگی اشون مثل ۴۰ سال قبل بود
بعد از مدتی نتایچ شگفت انگیزی را مشاهده کردند ودیدند که افراد شرکت کننده در این آزمایش جوانتر شدند و به طرز عجیبی جوان شدند و خیلی ها دیگر علایمی از بیماری های مثل چربی خون و فشار و ...مشاهده نمی شد به طوریکه نیاز به دارو دیگر نداشتند و نتایج جالبتر اینکه علایمی از جوان شدن در آن ها مشاهاده شد مثلا موهایشان سیاه شد وحتی برخی دندان در آوردند....... همه به خاطر این بود که محیط به همان سال های جوانیشان تغییر کرد...............

خب چند روز پیش هم ما کامپیوتر قدیمی امون را از توی انباری بیرون آوردیم تا اگه بشه من یه آفیس روش نصب کنم برا خواهرا... من و خواهرم یه نگاهی به فایلا کردیمو شروع کردیم به گوش دادن آهنگ های دوران نوجوانیمان ....... واقعا فضا تغییر کرد شاید یه جا بغضمون گرفت که چ قدر زود گذشت
ولی بعد واقعا حسمون تغییر کرد انگار همون نوجوانی بودیم که حس می کردیم دنیا زیر پای ماهست من که حس اعتماد به نفس فوق العاده ای پیدا کردم دیگه احساس می کردم وقت برای کارایی که میخوام دارم دیگه فکر نمی کردم که وقتم کمه و باید همین امسال کل کارای عقب مونده رانجام بدم.........

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۲۷
۰۵ آذر ۱۳۹۴, ۱۱:۳۷ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ آذر ۱۳۹۴ ۰۸:۱۸ ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط:  کاربر بلک آن وبلاگ چی شد؟
کدام وبلاگ؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۲۸
۰۶ آذر ۱۳۹۴, ۱۲:۰۳ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دکلمه لذت مرگ : شعر کاظم بهمنی صدا بابک رند

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۲۹
۰۶ آذر ۱۳۹۴, ۱۲:۱۲ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۳ تیر ۱۳۹۴ ۰۹:۴۹ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  من هیچ وقت وبلاگی نداشتم. اما یه مدته دارم فکر می کنم یه وبلاگ برای اشتراک مسایل فنیم بزنم. به نظرم بهتر از اشتراک اینجوری مسایل تو این فرومه. مخصوصا اینکه ارشیو میشه.
(۰۸ تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۱۶ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  وبلاگ تو فره. فعلا رفته صف. شاید کنسل بشه البته.
مثل اینکه دیگه کامل کنسل شده
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۳۰
۰۶ آذر ۱۳۹۴, ۰۲:۳۱ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ آذر ۱۳۹۴ ۱۱:۱۲ ب.ظ)clint نوشته شده توسط:  
(05 آذر ۱۳۹۴ ۱۰:۵۲ ب.ظ)fo-eng نوشته شده توسط:  چند نفر از پلی عبور می کردند که ناگهان دو نفر به داخل رودخانه خروشان افتادند... همه در کنار رودخانه جمع شدند تا شاید بتوانند بهشون کمک رسانند... ولی وقتی دیدند شدت آب آنقدر زیاد است، که نمی شه براشون کاری کرد... به آن دو نفر گفتند که امکان نجاتتون وجود نداره! و شما به زودی خواهید مرد !!! در ابتدا آن دو مرد این حرف ها را نادیده گرفتند و کوشیدند که از آب بیرون بیایند،اما همه دائما به آنها می گفتند که تلاش تون بی فایده هست و شما خواهید مرد !!! پس از مدتی یکی از دو نفر دست از تلاش برداشت و جریان آب او را با خود برد. اما شخص دیگر همچنان با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از آب تلاش می کرد.... بیرونی ها همچنان فریاد می زدند که تلاشت بی فایده هست ... اما او با توان بیشتری تلاش می کرد و بالا خره از رودخانه خروشان خارج شد . وقتی که از آب بیرون آمد، معلوم شد که مرد نا شنواست. در واقع او تمام این مدت فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند! ناشنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند .
اصل این داستان در مورد دوتا غورباقه بوده ،البته در پیام اخلاقیش تحریفی ایجاد نشده
آره این داستان رو واسه همه نوع ساخته اند!
منتهی به نظر برای انسان صحیح تر می باشد!



(۰۵ آذر ۱۳۹۴ ۱۱:۳۰ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  
(05 آذر ۱۳۹۴ ۱۰:۵۲ ب.ظ)fo-eng نوشته شده توسط:  ..............
حالا چند وقت پیش خواهرم داشت یکی از قسمت های کتاب روانشناسی اش را میخوند موضوعش این بود که یه سری روانشناس اومدند تعدادی پیر زن و پیرمرد که سن اشون خیلی بالا بود و توی خانه سالمندان بودند را به شهری بردند که فضای قدیمی ۴۰ سال پیش را داشت نحوه ساخت و ساز خانه ها و محیطش و لباس هایی که مردم پوشیده بودند و به طور کلی سبک زندگی اشون مثل ۴۰ سال قبل بود
بعد از مدتی نتایچ شگفت انگیزی را مشاهده کردند ودیدند که افراد شرکت کننده در این آزمایش جوانتر شدند و به طرز عجیبی جوان شدند و خیلی ها دیگر علایمی از بیماری های مثل چربی خون و فشار و ...مشاهده نمی شد به طوریکه نیاز به دارو دیگر نداشتند و نتایج جالبتر اینکه علایمی از جوان شدن در آن ها مشاهاده شد مثلا موهایشان سیاه شد وحتی برخی دندان در آوردند....... همه به خاطر این بود که محیط به همان سال های جوانیشان تغییر کرد...............

خب چند روز پیش هم ما کامپیوتر قدیمی امون را از توی انباری بیرون آوردیم تا اگه بشه من یه آفیس روش نصب کنم برا خواهرا... من و خواهرم یه نگاهی به فایلا کردیمو شروع کردیم به گوش دادن آهنگ های دوران نوجوانیمان ....... واقعا فضا تغییر کرد شاید یه جا بغضمون گرفت که چ قدر زود گذشت
ولی بعد واقعا حسمون تغییر کرد انگار همون نوجوانی بودیم که حس می کردیم دنیا زیر پای ماهست من که حس اعتماد به نفس فوق العاده ای پیدا کردم دیگه احساس می کردم وقت برای کارایی که میخوام دارم دیگه فکر نمی کردم که وقتم کمه و باید همین امسال کل کارای عقب مونده رانجام بدم.........

دقیقا همین اتفاق نیز برای بنده افتاده است! من قبلا عادت داشتم کل اطلاعات کامپیوترم رو روی dvd ذخیره می کردم، خصوصا وقتی از کامپیوتر به لپ تاپ نقل مکان داشتم.
مدت ها قبل بر سر اتفاق دنبال یکسری از چیزهام بودم که به این ها برخورد کردم و نشستم و از همه اش دیدن کردم!
تعدادش که خیلی زیاد بود منتهی لذت اش بی نظیر بود! Heart

یاد باد آن روزگاران یاد باد!

خداوندا ... کدام نقطه ی زمین، از تو خالیست که خلق تو را در آسمان می جویند؟! منصور حلاج
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۳۱
۰۶ آذر ۱۳۹۴, ۰۸:۴۱ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۶ آذر ۱۳۹۴ ۰۸:۴۴ ق.ظ، توسط naiad.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یاهو
همدم من
سلام
قطارعمرم باسرعت درحال حرکت است...
چندجمعه بدون توشروع شده؟
چندجمعه بدون حضورت غروب شده؟
نمیدانم...
این عمرمنست که درنبودنت درحال طی شدن است...دربی خبری...درکمبود...
کاش این جمعه بیایی...

اللهم عجل لولیک الفرج

گاهی گریه‌ام می‌گیرد،
از اینکه مردم شهر چقدر راحت بدون تو می‌خندند
و گاهی می‌خندم
به گریه‌هایی که آنان به پای غیر او می‌کنند....

سلام ای دلیل محکم خنده‌ها و گریه‌هایمان! ‌



عادت سلام دادن به امام زمان رانشردهیم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۳۲
۰۶ آذر ۱۳۹۴, ۰۱:۰۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
نمیدونم این جمله از کیه. ولی جالبه
"اگه قرار باشه راجع به موضوعی یه ربع حرف بزنم، یه هفته زمان لازم دارم.
اگه قزاره نیم ساعت راجع بهش حرف بزنم، دو روز زمان می خوام.
اگه قراره یه ساعت راجع بهش حرف بزنم ، همین الان آماده ام"

من فک می کردم قضیه باید عکس این باشه،Undecided ولی یه کم بیشتر فک می کنم می بینم درست میگه

"یارب نظر تو برنگردد"
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۳۳
۰۶ آذر ۱۳۹۴, ۰۳:۱۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یک پیشنهاد ساده و کارآمد برای افزایش احساس خوشحالی؛

"هر روز، سه اتفاق خوشایندی که برایتان افتاده است را بنویسید.

این کار را برای ۲۱ روز ادامه دهید.

۳ اتفاق هر روز باید مختص آن روز باشند."

این کار مغز را عادت می دهد که بر روی مسائل مثبت تمرکز کند و بر طبق تحقیقات انجام شده، چنین عادتی (حتی بیشتر از حس موفقیت) باعث خوشحالی شما می شود.

از آیینه بپرس نام نجات دهنده ات را ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۳۴
۰۶ آذر ۱۳۹۴, ۰۵:۰۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
در سمت تـوام، دلم باران، دستم باران، دهانم باران، چشمـــــم باران...
روزم را با بندگی تو پاگشا می‌کنم؛
هر اذانـــــــــی که می‌وزد، پنجره‌هـا باز می‌شوند؛ یاد تو کوران می‌کند؛
هر اسم تو را که صدا می‌زنم؛ مــــــاه در دهانم هزار تکه می‌شود؛
کاش من، همـــــــــــــه بودم؛ با همه‌ دهان‌ها تو را صدا می‌زدم؛
کفش‌های ماه را به پا کرده‌ام؛ دوباره عـــــــازم توام؛
تا بوی زلف یار در آبادی من است؛ هر لب که خنده‌ای کند، از شادی من است؛
زندگی باتوست...زندگی همین حالاســــــــــت
خیلی اینو دوست دارمHeartHeart
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۴۴۳۵
۰۶ آذر ۱۳۹۴, ۰۶:۱۱ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
سلام!
وقتی دیر به دیر به این سایت سر میزنم حرف برای گفتن زیاد دارم. حرفهایی که هی گفتم بیخیالش.
ولی یه وقتایی یه حرفایی رو نمی تونم قورت بدم.

نزدیک اربعین شده. هر سال شاهد بودم برخی از کاربرای اینجا خداحافظی کردن و عازم سفر کربلا بودند. خواستم بگم اگه رفتید، اگه یادتون بود سلام منم برسونید به امام حسین (ع)
دلم خیلی تنگه. خیلی.

چند سال پیش اربعین من نجف بودم. اون زمان این کاروانهای پیاده به این شکل مرسوم نبود. از کاروان ما یه تعداد از آقایون پیاده رفتند کربلا. گفتند امنیت نیست، زن همراه خودشون نمی برند. رفتم روی مخ داداشم اون راضی شد ولی مامانم اجازه نداد. اینه که از همون سال دلم جامونده اونجا.
و آرزو دارم شده چند روز از عمرم باقی باشه. اربعین پیاده برم کربلا.

بچه ها این ایام محتاجین دعا رو فراموش نکنید. برخی از مردم مشکلات عجیب و غریبی دارند.
مثلا همین همسایه پشتی خونه ما. یه فرزند ۳۰ ساله با معلولیت ذهنی داره. شوهرش هم گویا چند وقتی از غم و غصه این بچه بیمار شده و افتاده گوشه خونه. توی شهر ما غریبند. و فک و فامیلی ندارند. صدای جیغ های این خانم چند وقته خیلی زیاد شده. وقتی خدا رو صدا میزنه تمام وجودم میلرزه از غم صداش.

این جیغ های روزانه و شبانه بعد سه چهار ماه نه برام عادی شده. نه اینکه می تونم کاری براش بکنم. یه چند بار به سرم زده برم درب خونه شون ببینم کمکی نمیخواد. ولی گفتم برم چی بگم. مبادا ناراحت بشه.
لطفا شما براش دعا کنید. تا بتونه این مسیری رو که انتخاب کرده صبورانه به انتها برسونه.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۱۲۷ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۷,۳۷۳ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۳۷۲ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۳,۳۰۲ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۶۹ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۱۳ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۳۰ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۳۸۹ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۲۱۲ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۰۷ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close