29 مرداد 1393, 09:02 ق.ظ
سر ناهار قهر کردم با گریه رفتم تو اتاقم درو قفل کردم، بعد از چند دقیقه دیدم داداشم اومده در میزنه!! فکرکردم میخاد دلداریم بده ؛ میگم چیکار داری؟
میگه بقیه ی ناهارتو نمیخوری؟بیا به اینا بگو که نمیخورى اینا نمیزارن ناهارتو بخورم
من: (
ناهار: )
***
ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ...
ﻧﺪﺍﯼ ﺩﺭﻭنمو ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺷﺮﮐﺘﯽ ﻣﻨﺸﯽ ﺷﺪﻩ
ﮐﻮﺩﮎ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺳﺮﭼﻬﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﻓﺎﻝ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻪ
ﺧﻮﺩﻣﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﺸﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ...
:|
***
یه بار عاشق شده بودم رفتم تو اتاق درو رو خودم بستم...
بعد یه ساعت صدام کردن که بیا شام بخور داره سرد میشه !
گفتم من دیگه هیچی نمیخورم ، میخوام بمیــــــــرم
گفتن : شام ماکارونیه ، ته دیگ سیب زمینی هم داره که دوس داری
... یــَــنــی از ماکارونی بیشتر دوســـش داشتی !؟
نقطـــه ضعـــفِ منـــو پیـــدا کــــرده بـــودن :|
***
به یکی میگن: اگه بخوای وسط دریا غرق شی، چیکار میکنی ؟؟؟؟؟؟؟
میگه : میپرسم بالای درخت.
میگن: وسط دریا که درخت وجود نداره
میگه: مجبوووووووووووورم میفهمییییی ؟؟؟
مجبوووووووووووووووووووووووووووووووووووور ))))
***
ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍیرانی ﯾﻪ ﻣﺸﻤﺎﯼ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻣﺸﻤﺎﻫﺎﯼ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﯽ ﺩﺍﺭﻩ
مگه نه ؟
***
ﮔﺮﻭﻩ ﻻﯾﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ . . .
ﺭﺿﺎ : ﺳﻼﻡ ﺑﮑﺲ
ﭼﺮﺍ ﮐﺴﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺪﻩ ؟
ﺍﻭﮐﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﺑﺎﯼ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑﻌﺪ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﭘﺨﺨﺨﺦ
ﻋﻠﯽ : ﺳﻼﻡ ﺧﺎﻧﻮﻡ
ﺣﺴﯿﻦ : ﺳﻼﻡ ﮔﻠﻢ
ﺣﺎﻣﺪ : ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ
منبع اصلی دنج پاتوق
ﻣﻬﺪﯼ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ
ﺟﻌﻔﺮ : ﺳﻼﻣﻤﻤﻢ
ﺍﺻﻐﺮ : ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ
ﻣﺤﻤﺪ : ﺳﻼﻡ ﺏ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻫﺖ
ﺍﺷﮑﺎﻥ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﯼ
ﻣﻬﺮﺍﻥ : ﺳﺴﺴﺴﺲﻻﻣﻤﻢ
ﺯﻫﺮﺍ : ﺳﻼﻡ ﺍﺟﯽ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﺱ
واقعا واقعیته :|
***
کارت قرمز های تیمت از گـــل زده تیمت بیشتر نباشه صلــــوات!
***
عاقبت مقصران اصلی اضافه شدن روغن های مضر به مواد لبنی مشخص شد!!
" گاو ها " !!!!!
تازه اعتراف هم کردند لامصصبا..
قضیه از این قراره که وزیر بهداشت خطاب به مدیران شرکت های تخلف کار میگه:
چه کسی به شیر روغن سرطان زا اضافه کرده؟!
مدیران: نمیدونیم احتمالا کار گاودار هاست!
وزیر بهداشت خطاب به گاو داری ها: کی روغن اضافه کرده به شیر؟
گاودارها: ما از کجا بدونیم برید از گاوا بپرسید!
خلاصه هیچی دیگه اقای وزیر یه جلسه خصوصی با گاوا گذاشته ازشون پرسیده گفته:
کاره کی بوده ؟!!
گاوا هم گفتند:
ما ما ما ما …
هیچی دیگه! معلوم شد کار این گاوهای ... بوده. باز خد ا رو شکر مقصران اصلی پیدا شدند.
***
یک زوج در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.
ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت: چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادار موندین، هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.
خانم گفت: اووووووووووووووووه! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.
پری چوب جادووییش رو تکون داد و اجی مجی لا ترجی دو تا بلیط درجه یک در دستش ظاهر شد.
حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فکر کرد و گفت: خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته، بنابراین، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.
خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه !!!
پری چوب جادوییش و چرخوند و... اجی مجی لا ترجی و آقا 92 ساله شد!
پیام اخلاقی این داستان
مردها شاید موجودات ناسپاسی باشن،
ولی پریها...
مونث ند
:|
***
رفتم سر یخچال گفتم مامان این شیره فاسد شده بندازمش دور؟ گفت نه بذار بابات بخوره حروم نشه :|
روابط بسیار زیبایی دارن اینا,منم حاصل عشقشونم)
***
صبح دیرم شده بود همسرم با مهربانی بهم گفت اگر میتونی 100،000تومن بده برای کمک به مدرسه دخترمون منم تحت تاثیر قرارگرفتم دادم و خوشحال از یک کار فرهنگی ،بعد اظهر ش دخترم پرید بغلم و گفت بابت 50،000 تومنی که به مدرسه کمک کردی ممنونم ،بعد از نیم ساعت پیامک از طرف مدرسه اومد این به عنوان رسید مبلغ 20،000 کمک به مدرسه میباشد...
خانواده نیستن که راهزنن لامصبا:|
***
میگه بقیه ی ناهارتو نمیخوری؟بیا به اینا بگو که نمیخورى اینا نمیزارن ناهارتو بخورم
من: (
ناهار: )
***
ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ...
ﻧﺪﺍﯼ ﺩﺭﻭنمو ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺷﺮﮐﺘﯽ ﻣﻨﺸﯽ ﺷﺪﻩ
ﮐﻮﺩﮎ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺳﺮﭼﻬﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﻓﺎﻝ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻪ
ﺧﻮﺩﻣﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﺸﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ...
:|
***
یه بار عاشق شده بودم رفتم تو اتاق درو رو خودم بستم...
بعد یه ساعت صدام کردن که بیا شام بخور داره سرد میشه !
گفتم من دیگه هیچی نمیخورم ، میخوام بمیــــــــرم
گفتن : شام ماکارونیه ، ته دیگ سیب زمینی هم داره که دوس داری
... یــَــنــی از ماکارونی بیشتر دوســـش داشتی !؟
نقطـــه ضعـــفِ منـــو پیـــدا کــــرده بـــودن :|
***
به یکی میگن: اگه بخوای وسط دریا غرق شی، چیکار میکنی ؟؟؟؟؟؟؟
میگه : میپرسم بالای درخت.
میگن: وسط دریا که درخت وجود نداره
میگه: مجبوووووووووووورم میفهمییییی ؟؟؟
مجبوووووووووووووووووووووووووووووووووووور ))))
***
ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍیرانی ﯾﻪ ﻣﺸﻤﺎﯼ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻣﺸﻤﺎﻫﺎﯼ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﯽ ﺩﺍﺭﻩ
مگه نه ؟
***
ﮔﺮﻭﻩ ﻻﯾﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ . . .
ﺭﺿﺎ : ﺳﻼﻡ ﺑﮑﺲ
ﭼﺮﺍ ﮐﺴﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺪﻩ ؟
ﺍﻭﮐﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﺑﺎﯼ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑﻌﺪ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﭘﺨﺨﺨﺦ
ﻋﻠﯽ : ﺳﻼﻡ ﺧﺎﻧﻮﻡ
ﺣﺴﯿﻦ : ﺳﻼﻡ ﮔﻠﻢ
ﺣﺎﻣﺪ : ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ
منبع اصلی دنج پاتوق
ﻣﻬﺪﯼ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ
ﺟﻌﻔﺮ : ﺳﻼﻣﻤﻤﻢ
ﺍﺻﻐﺮ : ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ
ﻣﺤﻤﺪ : ﺳﻼﻡ ﺏ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻫﺖ
ﺍﺷﮑﺎﻥ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﯼ
ﻣﻬﺮﺍﻥ : ﺳﺴﺴﺴﺲﻻﻣﻤﻢ
ﺯﻫﺮﺍ : ﺳﻼﻡ ﺍﺟﯽ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﺱ
واقعا واقعیته :|
***
کارت قرمز های تیمت از گـــل زده تیمت بیشتر نباشه صلــــوات!
***
عاقبت مقصران اصلی اضافه شدن روغن های مضر به مواد لبنی مشخص شد!!
" گاو ها " !!!!!
تازه اعتراف هم کردند لامصصبا..
قضیه از این قراره که وزیر بهداشت خطاب به مدیران شرکت های تخلف کار میگه:
چه کسی به شیر روغن سرطان زا اضافه کرده؟!
مدیران: نمیدونیم احتمالا کار گاودار هاست!
وزیر بهداشت خطاب به گاو داری ها: کی روغن اضافه کرده به شیر؟
گاودارها: ما از کجا بدونیم برید از گاوا بپرسید!
خلاصه هیچی دیگه اقای وزیر یه جلسه خصوصی با گاوا گذاشته ازشون پرسیده گفته:
کاره کی بوده ؟!!
گاوا هم گفتند:
ما ما ما ما …
هیچی دیگه! معلوم شد کار این گاوهای ... بوده. باز خد ا رو شکر مقصران اصلی پیدا شدند.
***
یک زوج در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.
ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت: چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادار موندین، هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.
خانم گفت: اووووووووووووووووه! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.
پری چوب جادووییش رو تکون داد و اجی مجی لا ترجی دو تا بلیط درجه یک در دستش ظاهر شد.
حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فکر کرد و گفت: خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته، بنابراین، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.
خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه !!!
پری چوب جادوییش و چرخوند و... اجی مجی لا ترجی و آقا 92 ساله شد!
پیام اخلاقی این داستان
مردها شاید موجودات ناسپاسی باشن،
ولی پریها...
مونث ند
:|
***
رفتم سر یخچال گفتم مامان این شیره فاسد شده بندازمش دور؟ گفت نه بذار بابات بخوره حروم نشه :|
روابط بسیار زیبایی دارن اینا,منم حاصل عشقشونم)
***
صبح دیرم شده بود همسرم با مهربانی بهم گفت اگر میتونی 100،000تومن بده برای کمک به مدرسه دخترمون منم تحت تاثیر قرارگرفتم دادم و خوشحال از یک کار فرهنگی ،بعد اظهر ش دخترم پرید بغلم و گفت بابت 50،000 تومنی که به مدرسه کمک کردی ممنونم ،بعد از نیم ساعت پیامک از طرف مدرسه اومد این به عنوان رسید مبلغ 20،000 کمک به مدرسه میباشد...
خانواده نیستن که راهزنن لامصبا:|
***