تالار گفتمان مانشت

نسخه‌ی کامل: میهمانی خدا
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
واقعا راسته که ماه رمضون ماه مهمانی خداست. حتما شما هم بارها و بارها این حقیقت رو تجربه کردید.
یادش بخیر تابستون آخری که دانشجوی کارشناسی بودم فقط ۱۰-۱۲ نفر تو خوابگاه بودیم که ترم تابستون و پروژه داشتیم لذا خوابگاه خلوت خلوت بود و هوا هم گرررررررررررررررم . در این شرایط ماه رمضون هم سخت تر شده بود اما وقتی موقع افطار میشد اصلا یک شوری تو بچه ها ایجاد میشد . با این که از اتاقهای مختلف بودیم اما موقع افطار همه غذاهامون رو میاوردیم تو سالن سرپرستی سفره می انداختیم و دور هم می خوردیم . حتی وقتی فکر می کردیم غذامون کمه ، وقتی دور هم می نشستیم انگار چندین برابر می شد. حتما شما هم از این خاطرات دارید . جهت یادآوری مطرحش کردم. خیلی لذت بخش بود . مگه نه ؟!

از دوران کاردانیم هم که خونه دانشجویی داشتم یک خاطره دوست داشتنی دارم .
یک روز که تا دیر وقت کلاس داشتم و واقعا خسته بودم. اومدم خونه دیدم هم خونه ایهام نیستن . رفتم تو آشپزخونه تا چایی بذارم و بعدش در یخچال رو باز کردم دیدم هیچی نداریم !!! جعبه خرمایی که گرفته بودم رو باز کردم دیدم إه ! جعبه خالیه !!! ظاهرا قبلا دوستان زحمتش رو کشیده بودن ( بندگان خدا یکی وزنش کمتر از حد طبیعی بود اونیکی هم معده درد داشت دکتر گفته بود روزه نگیرن) . راستش از بس که خسته و گرسنه بودم حسابی وا رفتم چون عملا هیچی نداشتم باهاش افطار کنم.
دیگه توان این که برم سر کوچه خرید کنم هم نداشتم و در کمال استیصال همچین دلم غصه شد و بغض گلوم رو گرفت که نگو .
همینطوری که داشتم فکر می کردم چکار کنم در خونه رو زدن .
با کمال درماندگی درو باز کردم دیدم خانم همسایه یه کاسه آش آورده . وااااااااااااااااااااااااااااااای نمی دونید چه حس خوبی بود.
واقعا راسته که میگن در ماه رمضون میهمان خدایی. خودش هم حسابی ازت پذیرایی می کنه. به من که خیلی چسبید. جای شما خالی.
خوش بحالتون خدا چقد دوستون داشته....ولی واقعا همیشه از یه جایی میاد سمتت که اصلا فکرشم نمیتونی کنی...
لینک مرجع