من زیاد تبدیل به نرمال 2 و 3 رو متوجه نشدم چطوری تبدیل میشن ، برداشت خودمو مینویسم شما اگه غلط بود اصلاحش کنید کلا اگه راه بهتری هم دارید بهم بگید:
برای نرمال 2 اول باید کلیدهای اصلی رو جداگانه نوشت، بعد دوتایی بعد سه تایی ؛ بعد ببینیم با هر کلید اصلی به چه ستونی میرسیم جلوش بنویسیم؛ در آخر هم ببینیم اون ردیف هایی که هیچ ویژگی غیر کلیدی ندارن رو حذف میکنیم. و سایر سطرهای باقیمونده به جداول مجزا تبدیل میشن.
برای نرمال 3 هم تقریبا به همین صورته باید جداول بصورت جداگانه باشن .
سلام . شما برای مثال این رابطه رو در نظر بگیر : [tex]R(s#,City,Status)[/tex] که #S کلید این رابطه هستش . حالا اینجا مثلاً گفته شده [tex]City\rightarrow Status[/tex] اینجا 3NF بودن از بین میره دیگه . بدلیل وابسته بودن دو مولفه غیر کلیدی
حالا روال کار اینه که ما میایم اون 2 خصیصه رو یعنی City و Status تو یک رابطه جداگونه مینویسیم . و اونجا City رو به عنوان کلید اصلی مشخص میکنیم . چون تو وابستگی گفته شده status وابستس به City
و برای و اینکه ارتباطمون حفظ بشه City رو به عنوان کلید خارجی رابطه R میزاریم بمونه . یعنی
[tex]R(s#,City)[/tex] که #S اینجا کلید هستش . و [tex]R1(City,Status)[/tex] که اینجا هم City کلید هستش تبدیل میشن
امیدوارم خوب توضیح داده باشم
ممنون توضیحتون خوب بود
اما این وابستگی ها رو من نمیفهمم
روش دیگه ای داره زودتر بتونم جدولا رو تشخیص بدم؟
نرمال 2 و 3 خیلی شبیه هم هستن، لااقل در کتاب تالین ساهاکیان در همین حد گفته و من تفاوتی بینشون نمیبینم.
با تمرین زیاد میشه یه کاریش کرد
ولی در مورد راه حل دیگه نه . ( البته تا جایی که من میدونم ) و باید شما با توجه به تعریفشون و ۳۰ درصد هم از روی گزینه ها تشخیص بدی .
به نظر من اگه تونستیم کتاب کیوان پور ( پارسه ) رو پیدا کنین بتونین کاملتر بخونین .
نرمال فرم دوم وابستگی یک مولفه غیر کلیدی به بخشی از کلید کاندیدتون هستش .
ولی نوع سوم وقتی هستش که دو تا مولفه دیگه توی رابطه ( غیر کلیدی به هم وابسته باشن )