تالار گفتمان مانشت

نسخه‌ی کامل: اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7
سلام.
من از کاربرای قدیمی مانشتم، یه زمانی خیلی فعال بودم.
امروز ۳0 اردیبهشته و اخرین باری که پست گذاشتم ۳۰ اردیبهشت دو سال پیش بود، اون موقع خیلی اوضاعم با الان فرق داشت، تازه رتبه ی ارشدم اومده بود، بعد از یه سال پشت کنکور بودن، داغون بودم، نابود نابود. یه پستی هم گذاشته بودم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
.
میدونم این روزا همه درگیر رتبه ها و حساب کردن ظرفیتا و این جور مساءلن ولی خواستم یه پرانتزی این وسط باز کنم شاید به درد کسی خورد.
الان ایتالیام، دانشگاه پلی تکنیک تورین ارشد میخونم. سال اخری که کارشناسی میخوندم با دوستام تصمیم گرفتیم بخونیم و ارشد بدیم، خلاصه شروع کردیم، ازمونای پارسه رو هم اسم نوشتیم و میخوندیم، من که خیلی میخوندم، بدجوری باور کرده بودم که راه دیگه یی ندارم جز ارشد خوندن، مسخ شده بودم. تهران و شریف میخواستم رتبه ها اومد دیدم نمیشه، یه سال دیگه خوندم، بازم نشد.
اولین روزایه بعد از اومدن رتبه های سال دوم خوب یادمه، دقیقا دو سال پیش همین روزا بود، چنان احساس درماندگی میکردم که فقط خودم میتونستم بفهمم چمه دقیقا...
فاز افسردگی که گذشت فهمیدم باید کاری بکنم، شروع کردم به سرچ کردن در مورد ادامه تحصیل خارج از ایران، این همیشه پلن بی بود برام(یعنی واسه ارشد) و حس میکردم واقعا وقت اجرا کردن پلن بیه...
خلاصه بعد از یه مدت تحقیق به این نتیجه رسیدم که بیام ایتالیا، تورین (ممکنه اینجا فکر کنید بچه مایه دار بودم، که کاملا اشتباهه).
اینجا هم بورس گرفتم، هم خوابگاه. سطح علمی دانشگاه فوق العاده ست، امکانات خیلی زیاده و با کیفیت، فرصت هم خیلی زیاده، (همین ترم قبل یکی از اساتید گفت به بیست نفر احتیاج داره واسه یه دوره ی کاری تو شرکت EA sports شعبه ی مادرید، کیه که دلش نخواد!؟)
خیلی وقت پیش بود که فهمیدم بیهوده مسخ ارشد شده بودم.
هیچوقت دو سال واسه ارشد خوندنمو فراموش نمیکنم، ولی خیلی کارا هست که ادم میتونه با زندگیش بکنه.
ازین ناراحتم که چقدر استعداد قراره یه سال دیگه پشت کنکور هدر بره و فرسوده بشه.

این راهی بود که من اومدم تا اینجا، خیلی چیزا رو تجربه کردم، ولی مطمءنم که حداقل دو سال از عمرم بیهوده رفته.
فقط میخوام به اونایی که انتظار رتبه ی خیلی بهتری رو داشتن ولی متاسفانه رتبشون خوب نشده بگم که بعد از اینکه فاز افسردگی تون رو پشت سر گذاشتین، خوب فکر کنین، کنکور همه چیز نیست.

موفق باشید و پیروز.
سلام
خیلی ممنون از اینکه تجربیاتتون رو در اختیار ما گذاشتید
میتونم بپرسم ایران کدوم دانشگاه بودید؟و آیا معدل الف بودید که تونستید پذیرش بگیرید؟
و خوشحال میشیم از کارهایی که انجام دادید واسه اپلای و پذیرش گرفتن بفرمایید
(30 اردیبهشت 1394 02:15 ق.ظ)pooyaa نوشته شده توسط: [ -> ]سلام
خیلی ممنون از اینکه تجربیاتتون رو در اختیار ما گذاشتید
میتونم بپرسم ایران کدوم دانشگاه بودید؟و آیا معدل الف بودید که تونستید پذیرش بگیرید؟
و خوشحال میشیم از کارهایی که انجام دادید واسه اپلای و پذیرش گرفتن بفرمایید
سوال منم هست
(30 اردیبهشت 1394 02:42 ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: [ -> ]بابا بچه هارو هوایی نکنید Big Grin
تازه از فاز آپلای اومدیم بیرون : )))))))))))))
داداش خوشحال میشیم بیشتر توضیح بدید Smile
کنکور همچی نیست
یادمه خود شما گفتید سرمایه و پشتوانه مالی دارید...
یادمه خود شما گفتید علاوه بر خودتون نامزدتون هم هست
برادر این همه بچه دخترای بی گناه پسرای بی گناه رفتن تو فاز افسردگی!! علت داره!!!
چون پارتی ندارند چون تو شهرستان هستند تهران بودند می گفتند به جهنم از فردا می رفتن سر کار! تو شهرستان دختر هیچ حمایتی جز با روابط عمومی بالا !!!! برا منشی گری نیست!!! خب بازم جرات می خواد بیای بگی کنکور همچی نیست!!!
اتفاقا کنکور همچی هست زندگی هست تو اینجا یه بهانه هست برای نفس کشیدن برای انتقام!!! اگه 3 تادانشگاه برتر قبول بشی میتونی امیدوار باشی از ورطه رهاشی از مغاک!
چون پوووووووووووووووووووووووول ندارند! هزار تا ارزو دارند فکر می کنند با قبول شدن میشه به خواسته ها رسید!
شما ۲ سال پشت کنکور بودی! من ۳ سال بودم! نامزد داشتی من شکست داشتم! هیچ جا نرفتم رنج نامه بنویسم حتی بعد قبول شدنم زهرمارمم شد!
برات ارزوی موفقیت دارم و خوشحال شدم شما تونستی خلاص بشی از این وضعیت جهنمی و داری لذت زندگی بودن تو دنیال کامل رو می کشی خیلی هم مبارک هست....
کنکور همچی نیست Smile
سلام منو به بانوی پیر (Old Lady)(یوونتوس) برسونید.

ممنون میشم از تجربیاتتون تو مسیری که طی کردین بیشتر بگید.
حالا چرا ایتالیا؟؟
من عاشق ونیزم.!!! ولی حیف خیلی سرم شلوغه!

راستی مارسل جان !!! فضولیه ولی ازدواج کردید با اون دختری که اینجا گفتین؟Smile

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


ظاهرا" ارشد سینما هم نرفتید.

پ.ن: عاشق بشید تا مسیر زندگی تون شکل بگیره.(اول بخودم میگم)Smile
ما خواستیم بریم دانشگاه METU آنکارا بهمون گفتن زیاده طلب جان! با این معدل نه پذیرش میشی نه فاند میگیری!
خب راست میگفتند. دیدیم پول هم نداریم بریم دانشگاه های خوب خوب دیگه. نامزد و همسر که نداشتیم بگه غمت نباشه تا ته دنیا باهاتم و اینا Big Grin وقتی ترکیه واسمون ناز میکنه جاهای دیگه که واسمون فرش قرمز پهن نمیکنن! Big Grin دست از پا دراز تر خزیدیم کنج اتاقمون تا با کنکور رفاقت کنیم یه سال، دو سال، سه سال..هرچند سالی که شد Big Grin


میخوام بگم این چیزها بیشتر به شانس هم برمیگرده
و بیشتر از شانس به وضعیت مالی توپ
وگرنه هممون به فرار از کنکور و این همه استرس بارها فکر کردیم
کیه که بخواد هر روز استرس آینده رو داشته باشه و مدام شیر یا خط بندازه که امسال ارشد قبولم یا نه؟
خوشحالیم که اقلا شما پشت کنکور نموندید و مسیر آینده براتون روشن تر شده و کاملا رضایت دارید از تصمیم خودتون و همینطور تصمیم سرنوشت.
مارسل چند بار رفتی ورزشگاه؟ Big GrinBig GrinBig Grin
(30 اردیبهشت 1394 01:52 ق.ظ)Marcel نوشته شده توسط: [ -> ]سلام.
من از کاربرای قدیمی مانشتم، یه زمانی خیلی فعال بودم.
امروز ۳۰ اردیبهشته و اخرین باری که پست گذاشتم ۳۰ اردیبهشت دو سال پیش بود، اون موقع خیلی اوضاعم با الان فرق داشت، تازه رتبه ی ارشدم اومده بود، بعد از یه سال پشت کنکور بودن، داغون بودم، نابود نابود. یه پستی هم گذاشته بودم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
.
میدونم این روزا همه درگیر رتبه ها و حساب کردن ظرفیتا و این جور مساءلن ولی خواستم یه پرانتزی این وسط باز کنم شاید به درد کسی خورد.
الان ایتالیام، دانشگاه پلی تکنیک تورین ارشد میخونم. سال اخری که کارشناسی میخوندم با دوستام تصمیم گرفتیم بخونیم و ارشد بدیم، خلاصه شروع کردیم، ازمونای پارسه رو هم اسم نوشتیم و میخوندیم، من که خیلی میخوندم، بدجوری باور کرده بودم که راه دیگه یی ندارم جز ارشد خوندن، مسخ شده بودم. تهران و شریف میخواستم رتبه ها اومد دیدم نمیشه، یه سال دیگه خوندم، بازم نشد.
اولین روزایه بعد از اومدن رتبه های سال دوم خوب یادمه، دقیقا دو سال پیش همین روزا بود، چنان احساس درماندگی میکردم که فقط خودم میتونستم بفهمم چمه دقیقا...
فاز افسردگی که گذشت فهمیدم باید کاری بکنم، شروع کردم به سرچ کردن در مورد ادامه تحصیل خارج از ایران، این همیشه پلن بی بود برام(یعنی واسه ارشد) و حس میکردم واقعا وقت اجرا کردن پلن بیه...
خلاصه بعد از یه مدت تحقیق به این نتیجه رسیدم که بیام ایتالیا، تورین (ممکنه اینجا فکر کنید بچه مایه دار بودم، که کاملا اشتباهه).
اینجا هم بورس گرفتم، هم خوابگاه. سطح علمی دانشگاه فوق العاده ست، امکانات خیلی زیاده و با کیفیت، فرصت هم خیلی زیاده، (همین ترم قبل یکی از اساتید گفت به بیست نفر احتیاج داره واسه یه دوره ی کاری تو شرکت EA sports شعبه ی مادرید، کیه که دلش نخواد!؟)
خیلی وقت پیش بود که فهمیدم بیهوده مسخ ارشد شده بودم.
هیچوقت دو سال واسه ارشد خوندنمو فراموش نمیکنم، ولی خیلی کارا هست که ادم میتونه با زندگیش بکنه.
ازین ناراحتم که چقدر استعداد قراره یه سال دیگه پشت کنکور هدر بره و فرسوده بشه.

این راهی بود که من اومدم تا اینجا، خیلی چیزا رو تجربه کردم، ولی مطمءنم که حداقل دو سال از عمرم بیهوده رفته.
فقط میخوام به اونایی که انتظار رتبه ی خیلی بهتری رو داشتن ولی متاسفانه رتبشون خوب نشده بگم که بعد از اینکه فاز افسردگی تون رو پشت سر گذاشتین، خوب فکر کنین، کنکور همه چیز نیست.

موفق باشید و پیروز.


.........
(30 اردیبهشت 1394 01:52 ق.ظ)Marcel نوشته شده توسط: [ -> ]سلام.
من از کاربرای قدیمی مانشتم، یه زمانی خیلی فعال بودم.
امروز ۳۰ اردیبهشته و اخرین باری که پست گذاشتم ۳۰ اردیبهشت دو سال پیش بود، اون موقع خیلی اوضاعم با الان فرق داشت، تازه رتبه ی ارشدم اومده بود، بعد از یه سال پشت کنکور بودن، داغون بودم، نابود نابود. یه پستی هم گذاشته بودم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
.
میدونم این روزا همه درگیر رتبه ها و حساب کردن ظرفیتا و این جور مساءلن ولی خواستم یه پرانتزی این وسط باز کنم شاید به درد کسی خورد.
سلام
خوشحالم که الان از موقعیتی که دارید راضی هستید
اما خب شرایط برای همه یکسان نیس
همه دوس دارن یا ارشد جزو چند دانشگاه تاپ ایران درس بخونن بعدش برن خارج ادامه بدن وبعضی ها دیگه مایلند درجا برن اون ور ..
منم که پارسال وقتی نتایج اومد فهمیدم همچین چیزی نیس کنکور که ادم خودشو زندگیشو واسش تلف کنه
ولی مهم اینه الان مایی که اینجا هستیم تنها چیزی که معنی داره یه کلمه سه حرفیه " پ و ل " که اونم یا نیاز به مهارت داره که بتونی باهاش بدست بیاری یا پشتوانه!

(30 اردیبهشت 1394 02:42 ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: [ -> ]بابا بچه هارو هوایی نکنید Big Grin
تازه از فاز آپلای اومدیم بیرون : )))))))))))))
خخخخخ عاقا فاز اپلای که ب کنار کلا من چند وقتی داشتم به ادامه تحصیل در خارج فکر میکردم که دیدم نمیشه اصلا بدجور پا بند بودم!
جوونیم و هزارتا رویا و ارزو داریما Big Grin
(30 اردیبهشت 1394 06:37 ق.ظ)خانه سبز نوشته شده توسط: [ -> ]کنکور همچی نیست
یادمه خود شما گفتید سرمایه و پشتوانه مالی دارید...
یادمه خود شما گفتید علاوه بر خودتون نامزدتون هم هست
...

والا من بابام معلم بوده مامانمم خونه دار، شهرستانی هم هستم.
میگم کنکور همه چیز نیست چون بهش رسیدم، الان که اینقدر ازش دور شدم و دارم بهش نگاه میکنم میگم، وقتی درگیرشی تمام دنیا و فکرت میشه کنکور.
همه ی اون چیزی که قرار بعد از دانشگاه واسه کار پیدا کردن به دردت بخوره رو میتونی خودت یاد بگیری، از شبکه گرفته تا برنامه نویسی با روبی ان ریلز، از مدلسازی و انیمشن گرفته تا کار با هزار تا نرم افزار... اگه هدفت کار باشه به نظر من چند سال پشت کنکور نشستن به امید اینکه اون علوم رو فقط تو دانشگاه و استاد میتونه بهت یاد بده، درست نیست، اگر هدفت تدریس باشه بحثش جداست.

دراماتیک نکنیم قضیه رو، مطمءنم که دانشگاه تنها راه رستگاری بشر نیست.

پ.ن.
دوستان ببخشید به سوالاتون جواب ندادم، درگیر بودم، به زودی میام و بیشتر پاسخ میدم.
خوب دوست عزیز شما کدوم دانشگاه بودید معدلتون چند بود؟ کار علمی انجام دادید ؟ اختراعی چیزی ؟ اخه به همین راحتی هم اپلای نمیکنن . کلآ میشه بگید چطور اپلای شدید

خداییش اگه مشکل سربازی نداشتم عمرآ ارشد شرکت نمیکردم
میرفتم دنبال زبان انگلیسی + برنامه نویسی

با تشکر
انشاءالله در جایگاهی که هستید موفق باشید.
درسته که همه چیز، ارشد گرفتن نیست ولی توانایی و معیار همه واسه ارشد گرفتن مثل هم نیست.
مرد مومن تازه از شر هوای خارج رفتن واسه ارشد اومده بودم بیرون !!!!
کلی کتاب خریدم من ... !!!!
انشالله هرجا هستی موفق و پیروز و سربلند باشی . در ضمن مادرید شهر خیلی خوبیه برو حالشو ببر . فقط رفتی اونجا به یاد من یک ساعت قدم بزن ... Big Grin Big Grin Big Grin
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7
لینک مرجع