تالار گفتمان مانشت

نسخه‌ی کامل: با وجود بیماری میشه ادامه تحصیل داد؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
با سلام خدمت همه دوستان مانشتی
خیلی وقته مرددم و به راهنمایی شما عزیزان نیاز دارم.
متولد ۶۷ هستم.
کارشناسیمو داشتم تو دولتی میخوندم که به خاطر بیماری که واسم پیش اومد انصراف دادم و دو سه سالی نتونستم درس بخونم. سال ۹۱ که کم کم حالم داشت بهتر میشد رفتم غیر انتفاعی و تو سه ترم بقیه واحدا رو پاس کردم و کارشناسیمو گرفتم. ترمی ۱۵ میگرفتم.
امسال حدود پنج شیش ماه روزی سه چهار ساعت واسه کنکور خوندم و رتبم ۱۱۰ تجارت شد. سهمیه شاگرد اولی هم دارم. به درس خوندن و کلا مطالعه خیلی علاقه دارم.
اما یه مشکل دارم. بخاطر دردی که دارم خیلی نمیتونم درس بخونم و حتی روزای قبل کنکور هم حداکثر ۵ ساعت میخوندم چون تو بعضی از ساعت ها دردم زیاد میشه. احتمالا تا چند سال این درد رو خواهم داشت.
به نظر شما منه پیرمرد با این حال و روزم:
آیا میتونم ارشدمو با معدل خوبی بگیرم؟
آیا میتونم رو پایانامم خوب کار کنم و مقاله بدم؟
خیلی ها میگن تو دوره ارشد پوستمون کنده شده. من نمیتونم در حد کنده شدن پوست درس بخونم.
آیا میتونم زبانمو قوی کنم؟
آیا میتونم امیدی به قبولی تو دکترا داشته باشم؟
یا برم سراغ کار؟ چون با درد میشه خیلی از کارای غیر فکری رو انجام داد.
با تشکر.
سلام

من متولد 69 هستم و دارم برای کنکور 95 می خونم. چشمای من ضعیف و غیرقابل درمان هست، توی بهزیستی پرونده معلولیت با درجه "خیلی شدید" دارم. تا اینجا با هزار مصیبت درس خوندم و لیسانس گرفتم، تک تک سال های مدرسه و دانشگاه با مشکلات درسی گذشته، بجه های دیگه سر کلاس از درس استاد استفاده می کردن و شب امتحان با یه جزوه کوچیک می تونستن نمره خوب بگیرن، ولی من که نمی تونستم توی کلاس چیزی یاد بگیرم مجبور بودم به وسیله ذره بین های مختلف و چنتا چراغ مطالعه با بدبختی بشینم و کتاب مرجع بخونم و آخرشم یه 10 میگرفتم.

الان که برا کنکور می خونم هیچ تضمینی ندارم که بتونم سرجلسه سوالات را بخونم. برای سنجش نامه فرستاده بودم که سوالات را برای من با فونت درشت چاپ کنه (توی کنکور کارشناسی اینکارو کرده بودن و خوب بود) ولی سال پیش سرجلسه دیدم سوالات من مثل بقیه اس و نتونستم سوالات را بخونم. حتی وقتی یه سوال را می خوندم و به جواب می رسیدم نمی تونستم جوابشو توی پاسخنامه علامت بزنم، مراقبین هم نمی تونستن کمک کنن چون برخلاف مقررات آزمون بود. اگر در آزمون قبول بشم و به دانشگاه برم بازم تضمینی وجود نداره که با این وضع بینایی بتونم موفق باشم، اگر موفق بشم باز تضمینی وجود نداره که بتونم کار بکنم.

الان فول تایم وقتمو برای کنکور گذاشتم و فقط امیدوارم. امید تنها چیزیه که داریم. اصلا توی زندگی به جز اعتماد و امید چیزی نداریم که بهش تکیه کنیم چون از آینده خبر نداریم و نمی تونیم بطور دقیق پیشبینی کنیم. مثلا وقتی سوار هواپیما می شیم نمی دونیم که آیا این هواپیما سقوط خواهد کرد یا نه، ولی سوار می شیم چون امیدواریم که سقوط نکنه وگرنه هیچ تضمینی از قبل برای ما وجود نداره.

همچنین برای غلبه بر مشکلم نشستم فکر کردم و خلاقیب به خرج دادم. مثلا این ایده به ذهنم رسید که یک اسکنر اتوماتیک بگیرم و کتابامو اسکن کنم. این ایده بدون اینکه کسی راهنمائیم کنه از خلاقیت و فکر خودم اومد. الان همه کتابارو بصورت pdf دارم و روی یه مانیتور 23 اینچ و با استفاده از نرم افزارهای کمک-بینایی درسها را میخونم. (اگر این pdf هارو بدم بیرون پارسه و مدرسان و پوران و سایرین تعطیل می کنن می رن خونشون). برای اینکه بتونم بنویسم هم از یه وایت برد کوچیک که جلوی مانیتور گذاشتم استفاده می کنم. (چون با خودکار و نمی تونم بنویسم و ببینم)

شما ماشالله رتبه خیلی خوبی آوردید و همین نشون می ده که می تونید ادامه بدید. با همین مطالعه 4 یا 5 ساعت در روز هم می تونید موفق بشد و به قول خودتون از پس کارای فکری بربیاید. باید امیدوار باشید و تلاشتون را بکنید. کاری را انجام بدید و انتخابی بکنید که در آینده میزان حسرت و پشیمانی را به کمترین حد برسونه. آدم باید بر اساس منطق تصمیم بگیره ولی همواره به حدی از اعتماد و امیدواری نیاز داریم. در ضمن برای چیره شدن بر مشکلات از خلاقیتتون هم کمک بگیرید. جواب میده.
پست های شمارو میخوندم واقعا به این همه تلاش و همت غبطه خوردم
یادمه یکی از همکلاسیای ترمای اولم معلول جسمی بود که با کمک برادرش با ویلچر سر کلاس میومد و خیلی سخت میتونست نوت برداره، حتی توو صحبت هم خیلی مشکل داشت
یه روز استاد داشت راجع به پروژه صحبت میکرد که ایشون یه سوالی از پروژه کرد، استاد گفت تو نمیخواد پروژه بدی من نمرشو بهت میدم، ایشون خیلی جدی گفتن چرا نمیخواد؟ منم مثل بقیه میخوام پروژه بدم، همه ی بچه ها براش دست زدیم
هیچ غیر ممکنی وجود نداره، شما با وجود شرایط سختتون رتبه ی خیلی خوبی اوردید و واقعا بهتون تبریک میگم
مطمعن باشید با این همتی که دارید از پس سختی ارشد هم بر میاید
اگر مایل بودید مصاحبه هم داشته باشید، مسلما مصاحبتون خیلی میتونه به دوستانی که با این جور سختی ها درس میخونن کمک کنه
انشالا همیشه موفق باشید
دوره ارشد از 2 دوره مجزا تشکیل میشه: 1- گذراندن دروس 2- پایان نامه.
برای پاس کردن درس ها بیشتر نیاز به انجام تمرینات و پروژه ها هست. اگر بتونید بطور میانگین روزی 4 ساعت برای کل دروس وقت بزارید هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت ( مگر حالات خاصی که تمرین با فرجه کم به شما داده بشه).
برای پایان نامه، چیزی که مهم هست یافتن راه سریع پژوهش و صبر و حوصله شما هست. در واقع پایان نامه با صرف روزی 3 ساعت به راحتی قابل جمع کردن است بشرطی که تلاش تون مداوم باشه.

در کل روزی 4 ساعت برای دوران ارشد کافیه بنظرم.
موفق باشید.
(11 خرداد 1394 03:15 ب.ظ)Behzad TP نوشته شده توسط: [ -> ]من متولد ۶۹ هستم و دارم برای کنکور ۹۵ می خونم

واقعا خداقوت داره این تلاشتون!

از صمیم قلب براتون ارزوی بهترین ها میکنم!!لیاقت امثال شما بیش ازاین هاست...!
خداوند رو بخاطر این عزم قوی تون شکر کنید.
(11 خرداد 1394 03:15 ب.ظ)Behzad TP نوشته شده توسط: [ -> ]سلام
من متولد ۶۹ هستم و دارم برای کنکور ۹۵ می خونم. چشمای من ضعیف و غیرقابل درمان هست، توی بهزیستی پرونده معلولیت با درجه "خیلی شدید" دارم. تا اینجا با هزار مصیبت درس خوندم و لیسانس گرفتم، تک تک سال های مدرسه و دانشگاه با مشکلات درسی گذشته، بجه های دیگه سر کلاس از درس استاد استفاده می کردن و شب امتحان با یه جزوه کوچیک می تونستن نمره خوب بگیرن، ولی من که نمی تونستم توی کلاس چیزی یاد بگیرم مجبور بودم به وسیله ذره بین های مختلف و چنتا چراغ مطالعه با بدبختی بشینم و کتاب مرجع بخونم و آخرشم یه ۱۰ میگرفتم.

الان که برا کنکور می خونم هیچ تضمینی ندارم که بتونم سرجلسه سوالات را بخونم. برای سنجش نامه فرستاده بودم که سوالات را برای من با فونت درشت چاپ کنه (توی کنکور کارشناسی اینکارو کرده بودن و خوب بود) ولی سال پیش سرجلسه دیدم سوالات من مثل بقیه اس و نتونستم سوالات را بخونم. حتی وقتی یه سوال را می خوندم و به جواب می رسیدم نمی تونستم جوابشو توی پاسخنامه علامت بزنم، مراقبین هم نمی تونستن کمک کنن چون برخلاف مقررات آزمون بود. اگر در آزمون قبول بشم و به دانشگاه برم بازم تضمینی وجود نداره که با این وضع بینایی بتونم موفق باشم، اگر موفق بشم باز تضمینی وجود نداره که بتونم کار بکنم.

الان فول تایم وقتمو برای کنکور گذاشتم و فقط امیدوارم. امید تنها چیزیه که داریم. اصلا توی زندگی به جز اعتماد و امید چیزی نداریم که بهش تکیه کنیم چون از آینده خبر نداریم و نمی تونیم بطور دقیق پیشبینی کنیم. مثلا وقتی سوار هواپیما می شیم نمی دونیم که آیا این هواپیما سقوط خواهد کرد یا نه، ولی سوار می شیم چون امیدواریم که سقوط نکنه وگرنه هیچ تضمینی از قبل برای ما وجود نداره.

همچنین برای غلبه بر مشکلم نشستم فکر کردم و خلاقیب به خرج دادم. مثلا این ایده به ذهنم رسید که یک اسکنر اتوماتیک ب*****م و کتابامو اسکن کنم. این ایده بدون اینکه کسی راهنمائیم کنه از خلاقیت و فکر خودم اومد. الان همه کتابارو بصورت pdf دارم و روی یه مانیتور ۲۳ اینچ و با استفاده از نرم افزارهای کمک-بینایی درسها را میخونم. (اگر این pdf هارو بدم بیرون پارسه و مدرسان و پوران و سایرین تعطیل می کنن می رن خونشون). برای اینکه بتونم بنویسم هم از یه وایت برد کوچیک که جلوی مانیتور گذاشتم استفاده می کنم. (چون با خودکار و نمی تونم بنویسم و ببینم)

شما ماشالله رتبه خیلی خوبی آوردید و همین نشون می ده که می تونید ادامه بدید. با همین مطالعه ۴ یا ۵ ساعت در روز هم می تونید موفق بشد و به قول خودتون از پس کارای فکری بربیاید. باید امیدوار باشید و تلاشتون را بکنید. کاری را انجام بدید و انتخابی بکنید که در آینده میزان حسرت و پشیمانی را به کمترین حد برسونه. آدم باید بر اساس منطق تصمیم بگیره ولی همواره به حدی از اعتماد و امیدواری نیاز داریم. در ضمن برای چیره شدن بر مشکلات از خلاقیتتون هم کمک بگیرید. جواب میده.
سلام بهزاد جان
فکرشم نمیکردم کسی با این مشکل خیلی بزرگ واسه درس خوندن، بخواد درسشو ادامه بده.
ایمان و توکل و امیدت به خدا درس بزرگی واسه امثال ماهاست .
مشکل من در برابر مشکل شما هیچی نیست.
باعث افتخار منه که دوست با اراده ای مث شما رو دارم.
چه موفقیتی بالاتر از این که یک انسانی با این مشکلات صبورانه و با توکل به خدا بشینه واسه کنکور بخونه.
ان شا الله شما رتبه خوبی میارید اما این اعتماد و توکل شما به خدا موفقیت خیلی خیلی بزرگتریه تو زندگی که الان داریدش.
(11 خرداد 1394 04:12 ب.ظ)A V A نوشته شده توسط: [ -> ]پست های شمارو میخوندم واقعا به این همه تلاش و همت غبطه خوردم
یادمه یکی از همکلاسیای ترمای اولم معلول جسمی بود که با کمک برادرش با ویلچر سر کلاس میومد و خیلی سخت میتونست نوت برداره، حتی توو صحبت هم خیلی مشکل داشت
یه روز استاد داشت راجع به پروژه صحبت میکرد که ایشون یه سوالی از پروژه کرد، استاد گفت تو نمیخواد پروژه بدی من نمرشو بهت میدم، ایشون خیلی جدی گفتن چرا نمیخواد؟ منم مثل بقیه میخوام پروژه بدم، همه ی بچه ها براش دست زدیم
هیچ غیر ممکنی وجود نداره، شما با وجود شرایط سختتون رتبه ی خیلی خوبی اوردید و واقعا بهتون تبریک میگم
مطمعن باشید با این همتی که دارید از پس سختی ارشد هم بر میاید
اگر مایل بودید مصاحبه هم داشته باشید، مسلما مصاحبتون خیلی میتونه به دوستانی که با این جور سختی ها درس میخونن کمک کنه
انشالا همیشه موفق باشید
ما هم توی دانشگامون یادمه یکی از سال بالایی هامون مشکلات جسمی داشت و با ویلچر میومد و میرفت.الان حدس میزنین چه کار می کنه؟
توی دانشگاه سانتاباربارا (UCSB) که یکی از بهترین دانشگاه های آمریکاست دکترا میخونه.
واقعا باعث تاسف برای خودم هست که نشستم تو خونه چهار کلمه درس می خونم خسته میشم.از حالا هم عزا گرفتم ماه رمضان هوا گرمه و از گرسنگی بهم سخت میگذره!!و کیفیت درس و کارهام پایین میاد!
کاش کمی لیاقت خدا بهم میداد!!
(11 خرداد 1394 03:15 ب.ظ)Behzad TP نوشته شده توسط: [ -> ]سلام

من متولد ۶۹ هستم و دارم برای کنکور ۹۵ می خونم. چشمای من ضعیف و غیرقابل درمان هست، توی بهزیستی پرونده معلولیت با درجه "خیلی شدید" دارم. تا اینجا با هزار مصیبت درس خوندم و لیسانس گرفتم، تک تک سال های مدرسه و دانشگاه با مشکلات درسی گذشته، بجه های دیگه سر کلاس از درس استاد استفاده می کردن و شب امتحان با یه جزوه کوچیک می تونستن نمره خوب بگیرن، ولی من که نمی تونستم توی کلاس چیزی یاد بگیرم مجبور بودم به وسیله ذره بین های مختلف و چنتا چراغ مطالعه با بدبختی بشینم و کتاب مرجع بخونم و آخرشم یه ۱۰ میگرفتم.

الان که برا کنکور می خونم هیچ تضمینی ندارم که بتونم سرجلسه سوالات را بخونم. برای سنجش نامه فرستاده بودم که سوالات را برای من با فونت درشت چاپ کنه (توی کنکور کارشناسی اینکارو کرده بودن و خوب بود) ولی سال پیش سرجلسه دیدم سوالات من مثل بقیه اس و نتونستم سوالات را بخونم. حتی وقتی یه سوال را می خوندم و به جواب می رسیدم نمی تونستم جوابشو توی پاسخنامه علامت بزنم، مراقبین هم نمی تونستن کمک کنن چون برخلاف مقررات آزمون بود. اگر در آزمون قبول بشم و به دانشگاه برم بازم تضمینی وجود نداره که با این وضع بینایی بتونم موفق باشم، اگر موفق بشم باز تضمینی وجود نداره که بتونم کار بکنم.

الان فول تایم وقتمو برای کنکور گذاشتم و فقط امیدوارم. امید تنها چیزیه که داریم. اصلا توی زندگی به جز اعتماد و امید چیزی نداریم که بهش تکیه کنیم چون از آینده خبر نداریم و نمی تونیم بطور دقیق پیشبینی کنیم. مثلا وقتی سوار هواپیما می شیم نمی دونیم که آیا این هواپیما سقوط خواهد کرد یا نه، ولی سوار می شیم چون امیدواریم که سقوط نکنه وگرنه هیچ تضمینی از قبل برای ما وجود نداره.

همچنین برای غلبه بر مشکلم نشستم فکر کردم و خلاقیب به خرج دادم. مثلا این ایده به ذهنم رسید که یک اسکنر اتوماتیک ب*****م و کتابامو اسکن کنم. این ایده بدون اینکه کسی راهنمائیم کنه از خلاقیت و فکر خودم اومد. الان همه کتابارو بصورت pdf دارم و روی یه مانیتور ۲۳ اینچ و با استفاده از نرم افزارهای کمک-بینایی درسها را میخونم. (اگر این pdf هارو بدم بیرون پارسه و مدرسان و پوران و سایرین تعطیل می کنن می رن خونشون). برای اینکه بتونم بنویسم هم از یه وایت برد کوچیک که جلوی مانیتور گذاشتم استفاده می کنم. (چون با خودکار و نمی تونم بنویسم و ببینم)

شما ماشالله رتبه خیلی خوبی آوردید و همین نشون می ده که می تونید ادامه بدید. با همین مطالعه ۴ یا ۵ ساعت در روز هم می تونید موفق بشد و به قول خودتون از پس کارای فکری بربیاید. باید امیدوار باشید و تلاشتون را بکنید. کاری را انجام بدید و انتخابی بکنید که در آینده میزان حسرت و پشیمانی را به کمترین حد برسونه. آدم باید بر اساس منطق تصمیم بگیره ولی همواره به حدی از اعتماد و امیدواری نیاز داریم. در ضمن برای چیره شدن بر مشکلات از خلاقیتتون هم کمک بگیرید. جواب میده.

سلام منم دوره لیسانس ترمای اخر چشم هام رو عمل کردم دکترم گفت تا 9 ما خوب نمی بینی 3-6 ماه اول اصلا توانایی خوندن نداری خلاصه یه ترم رفت دانشگاه با چشم هایی که نمی دید خدا خیر بده به یکی از دوستام که کلی کمکم میکرد دلش به جالم میسوخت جزوه زیاد بهم میداد تازه توضیحات رو هم میداد البته من چشمام که نمیدید ولی گوشام خیلی تز شده بود!! اون لحطاتی که به تخته نگاه میکردم و یه سطح سفید میدیدم یعنی نوشته ها رو نمی دیدم خیلی حرس میخوردم دکترم گفته بود عینک هم فایده نداره باید به زمان اجازه بدی تا دیدی در طی زمان برگرده جلسات اخر یه لحظه به تخته نگاه کردم 5ماه بعد عملم بود من تخته رو دیدم نوشته هاشم دیدم انقد خوشحال شده بودم که میخواستم وسط کلاس جیغ بزنمSmile حس ادمی رو داشتم که به کره ماه سفرکرده .داشتم بال در می اوردم انقد ذوق زده بودم که نگو
(11 خرداد 1394 03:15 ب.ظ)Behzad TP نوشته شده توسط: [ -> ]همچنین برای غلبه بر مشکلم نشستم فکر کردم و خلاقیب به خرج دادم.
فرق آدم های بزرگی مثل شما با آدم های کوچکی مثل من اینه که شماها واسه حل مشکلاتتون راه پیدا میکنین اما ماها همش نق میزنیم و غصه میخوریم
با این روحیه ای که دارین به هر جایی که دویت داشته باشین میرسین
واقعا آفرین بهتون بابت امیدی که دارین

(11 خرداد 1394 02:27 ب.ظ)غضنفری نوشته شده توسط: [ -> ]به نظر شما منه پیرمرد با این حال و روزم:
آیا میتونم ارشدمو با معدل خوبی بگیرم؟
آیا میتونم رو پایانامم خوب کار کنم و مقاله بدم؟
خیلیا تو ارشد با همین تعداد ساعت بهترین نتیجه رو گرفتن، شما هم اگه بخواین میتونین
بعدشم شما هم شاگرد اول شدین و هم تونستین یه رتبه خیلی خوب بیارین
اونایی که گفتن پوستشون کنده شده احتمالا همه کاراشونو گذاشتن واسه دقیقه نود
کوچیک شما هستم آقای تیمورپور. ماشالله شما خیلی بااراده ای، توی مصاحبتون مشکلاتی که داشتین را خوندم. خیلی عالی مشکلاتو مدیریت کردین.
(12 خرداد 1394 12:24 ق.ظ)Behzad TP نوشته شده توسط: [ -> ]کوچیک شما هستم آقای تیمورپور. ماشالله شما خیلی بااراده ای، توی مصاحبتون مشکلاتی که داشتین را خوندم. خیلی عالی مشکلاتو مدیریت کردین.
نفرمایید
مشکلات من که مشکل نبودن، با روزی دو ساعت کمتر خوابیدن و بیشتر کار کردن رفع میشدن
البته نه اینکه بخوام بگم مشکل شما مشکلهSmile] نه. کلا مشکلات اندازه پشه ان، با یه فوت باد میبرشونSmile
مطمئنم شما میتونید مشکلتون رو خیلی خوب حل کنین
(11 خرداد 1394 02:27 ب.ظ)غضنفری نوشته شده توسط: [ -> ]به نظر شما منه پیرمرد با این حال و روزم:
آیا میتونم ارشدمو با معدل خوبی بگیرم؟
آیا میتونم رو پایانامم خوب کار کنم و مقاله بدم؟
خیلی ها میگن تو دوره ارشد پوستمون کنده شده. من نمیتونم در حد کنده شدن پوست درس بخونم.
آیا میتونم زبانمو قوی کنم؟
آیا میتونم امیدی به قبولی تو دکترا داشته باشم؟
یا برم سراغ کار؟ چون با درد میشه خیلی از کارای غیر فکری رو انجام داد.
با تشکر.
آفرین به رتبه خوبی که کسب کردید شاهکاره - قدر خودتوت رو بدونین
همه موارد بالا رو می تونید انجام بدید چون تلاش و پشتکار مثال زدنی دارید
به خودم افتخار میکنم تو انجمنی هستم که بچه هایی مثه شما توش فعالیت دارن
بازم آفرین

(11 خرداد 1394 03:15 ب.ظ)Behzad TP نوشته شده توسط: [ -> ]الان فول تایم وقتمو برای کنکور گذاشتم و فقط امیدوارم. امید تنها چیزیه که داریم. اصلا توی زندگی به جز اعتماد و امید چیزی نداریم که بهش تکیه کنیم چون از آینده خبر نداریم و نمی تونیم بطور دقیق پیشبینی کنیم. مثلا وقتی سوار هواپیما می شیم نمی دونیم که آیا این هواپیما سقوط خواهد کرد یا نه، ولی سوار می شیم چون امیدواریم که سقوط نکنه وگرنه هیچ تضمینی از قبل برای ما وجود نداره.
آفرین بهزاد عزیز - شما با تلاش و پشتکار و سماجتی که دارید امثال من رو خجالت زده کردید که با چند کلمه درس خوندن خسته می شیم از بس تنبل شدیم - باید ب وجود دانشجوهای برجسته ای مثل شما افتخار کرد.فقط خواهشا همینطور ادامه بده - به قول فیلم فارست گامپ Run Forest Run
خیلی خجالت کشیدم این پستارو خوندم
خیلی مردید .. مطمئنم موفق میشین .. هر دو تون
با توکل به خدا و همتتتون چرانشه
صفحه‌ها: 1 2 3
لینک مرجع