صفحهها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
Excessive
زیاد - فراوان - مفرط - بیش از اندازه
eager >>>>>>>>>> مشتاق
rural>>>in the country
روستایی
rural areas are not densely populated.
limber=flexible
نرم،انعطاف پذیر
labor >>>>>>> کارگر، کار، تلاش ،کوشش، تقلا کردن
rage
خشم- ظغیان - دیوانگی - ...
economical
اقتصادی- به صرفه - صرفه جو
lecture
کنفرانس - سخنرانی کردن
embrace
در آغوش گرفتن
بغل کردن
=huge
editor
ویراستار
سر دبیر
reckless
بی پروا
بی فکر
بی ملاحضه
swamp >>>>>> باتلاق
panic
وحشت
اضطراب
هراس
Crash
خردکردن، درهم شکستن، ریز ریز شدن، سقوط کردن
Crash
هواپیما، ناخوانده وارد شدن، صدای بلند یا ناگهانی
Crash
(در اثر شکستن)، سقوط.
Crash Dive
ناگهان بزیر اب رفتن (زیر دریایی یا شناگر).
Crash Land
سقوط کردن هواپیما.
Crasher
خرد کننده، ناخوانده.
humid>>>>moist>>>damp
مرطوب، نمدار
most peaple believe that ocean air is quite
humid.
delinquent
خلاف کار
متخلف
احمال کار
غفلا کار
tempest >>>>>>>>> طوفان، هیاهو
tornado
گردباد
صفحهها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10