stateless ( اللّهم اشغلنا بذکرک) ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ ثبت نام: ۰۹ مرداد ۱۳۹۵ تاریخ تولد: مخفی زمان محلی: ۲۷ April 2025 , 11:49 AM وضعیت: آفلاین |
|
|
![]() |
امضای statelessبی ما تو به سر بری همه عمر...
من بی تو گمان مبر که یکدَم... |
نظرهای کاربران
|
|
![]() |
stateless (23 دى ۱۳۹۵ در ۱۱:۱۸ ب.ظ) |
ای دل که بی گدار، به آب ها نمیزدی بی قایقت میانهی دریا چه میکنی؟ - معین دهاز |
|
![]() |
stateless (21 دى ۱۳۹۵ در ۰۷:۴۵ ب.ظ) |
بترس از اینکه مخالفان، تأیید و تشویقت کنند. | |
![]() |
status (21 دى ۱۳۹۵ در ۰۵:۱۳ ب.ظ) |
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. |
|
![]() |
stateless (21 دى ۱۳۹۵ در ۰۸:۵۱ ق.ظ) |
امروز در نماز کسی شرکت میکنم که به او بسیار انتقاد داشتم. میروم چون امام نمازش را میخواند. امروز میروم علیرغم همه ی انتقاداتم، مبادا امام در میان خناسان تنها بر رفیق ۶۰ ساله اش نماز بخواند. @mohakamjalali |
|
![]() |
stateless (19 دى ۱۳۹۵ در ۰۸:۰۶ ب.ظ) |
در بابِ دیوانگی! تو مرا دیوانه خوانی، ای فلان / لیک من عاقلترم از عاقلان گر که هر عاقل، چو من دیوانه بود / در جهان، بس عاقل و فرزانه بود - پروین اعتصامی در راه آن دیر آشنا من شمع جان کردم فنا / گه سوختم گه ساختم گریان و خندان بی گله خندیم ما دیوانگان بر قصر خاک و خاکیان / آنسان که می خندد فلک بر آشیان چلچله - استاد الهی قمشه ای فیض ما دیوانگان کم نیست از ابر بهار خوشه بندد دانهٔ زنجیر در زندان ما - صائب تبریزی |
|
![]() |
SepidehP (16 دى ۱۳۹۵ در ۰۵:۵۷ ب.ظ) |
stateless, مررررسی عزیزدلمممم ![]() |
|
![]() |
stateless (16 دى ۱۳۹۵ در ۰۵:۲۵ ب.ظ) |
در بیمارستانی مدرن در قلبِ پکن زیر سرُم هستم نفس کم آورده ام پرستار جوان چینی چه می داند من فقط به هوای تهران عادت دارم که تو در آن نفس کشیده ای؟ - حمیدرضا شکارسری |
|
![]() |
stateless (12 دى ۱۳۹۵ در ۰۹:۰۱ ب.ظ) |
اونی که پرته و تو راه نیست، شیطان دیگه بره چیو ازش بگیره؟ میخوای بری سمتِ امامزاده، نفس چموش میکشدت سمتِ دیگه! هرچی بالاتر بری شیطون هم بیشتر به تکاپو میوفته. آیت الله عظمی که بشی، شیطونت هم عظمی میشه. بری دنبال عرفان و اخلاق و سیر و سلوک، میبینی یهو چقدر همه چی سخت شد. میخوای شب برای نمازشب بیدار بشی، میبینی نماز صبحت هم قضا شد. روحیه ات رو نباز! یه کم تحمل کنی درست میشه... به خدا و اهلِ بیت بگو من اومدم در خونه ی شما... در خونه ی قدرتِ برترِ عالم... شیطان برای مؤمنین ضعیفه، وگرنه کی گفته شیطانی که انواع و اقسام حیله ها رو بلده ضعیفه؟ خیلی هم قویه. پناه ببریم به خدا... "مناجات الشاکین" امام سجاد(ع)، برای اوناییه که چند بار نفس زمینشون زده، ضربه شصتِ نفس رو چشیدند... نفس همیشه حریص است. آزادی باعثِ سیری نمیشود. حالا یه مقدار گناه کنم تموم میشه، میشینم سَرِجام، نمیشه. اولین راهِ عملیِ اخلاق، زار زدن درِ خونه ی خدا و توسل به اهلِ بیت است. خودم بلدم، نه! بعد اگه خدا خواست درستت کنه، پاش وایستا. در نرو! گاهی بُت هایی در وجودِ ماست، خدا بخواد بشکنه دردت میاد دیگه. خدا میخواد وابستگی ها رو ازت بگیره، مثلِ یه معتاد که دردش میاد! بهت هم خبر نمیده که دارم میزنم که رشد کنی. اونوقت اونجا با خدا درگیر نشو. اونوقته که خدا کمکت میکنه. اتفاقهایی که پیش میاد داره وابستگیهات رو قطع میکنه، نزن زیرِ همه چی. فقر، بیماری و مرگ اگر نبود هیچوقت انسان سر خم نمیکرد. همه ادعای خدایی میکردند. اُنس با قبر و قبرستان و یادِ مرگ باعث رام شدنِ نفس میشود. مثلِ باقیِ جهان که قبرستانها محلِ عبرت نیست، نباشیم. نه برای فاتحه و ثوابش، بلکه مواقع خلوت برید، بشینید... - خلاصه ی سخنرانیِ حجت الاسلام و المسلمین عالی، ۱۲ دی ماهِ ۱۳۹۵ مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. (پخش زنده، یکشنبه ها، حدود ساعت ۱۹) |
|
![]() |
stateless (10 دى ۱۳۹۵ در ۰۵:۵۷ ب.ظ) |
سنگ ها شاید، ولی "گنجشکها" هیچوقت مفت نبودند... قلبشان همیشه میزد...! |
|
![]() |
stateless (10 دى ۱۳۹۵ در ۱۱:۴۷ ق.ظ) |
وقتی اصولِ تفکر متفاوت که هیچ؛ متناقضه، دیگه بحثی نمیمونه. ملاکِ یکی سابقه ی ریسرچ، و اعتقاد یکی فقط و فقط معنویات. یه مثال میزنیم و موردِ حساسیت برانگیزی مثل طلاق رو هم مطرح میکنیم تا ثابت کنیم که حتی اگه مذهبی هم باشی بالاخره میفهمی باید رفت! اصلا توجه نداریم که مسئله، اساساً رفتن یا نرفتن نیست که بریم ریز به ریزِ ادامه ی تحصیل و اکسپتِ انواعِ مقاله و جزئیاتِ اعتبار کنفرانس و ژورنال رو پیش بکشیم! البته حتماً اولویتهامون همیناست! مسئله اینه که برای مملکتمون (سایر ارزشها بماند) چی کار کردیم. میریم و پشت سرمون رو هم نگاه نمیکنیم یا معرفت داریم که بفهمیم جایی به اسم وطن هم هست؟ و البته حرفهای دیگه ای که از پای بست، اعتقادی لازم داره که یافت می نشود، حتی در منِ پُر مُدعا! در نتیجه ما هم سکوت میکنیم مثلِ خیلی ها... و تنهایی برای سرزمینمون و اصول و ارزشهامون خونِ دل میخوریم... به درستی که خداوند خودش میداند آخر چه خواهد شد. - اینجا (که بخشی از خلوتِ تنهایی خودمه) نوشتم تا اعصاب و وقتِ گرانمایه ی دیگران رو هدر نداده باشم! کی میدونه که چقدر از این بحث ها ناراحت میشم و چه غُصه ها که از سکوت نمیخورم... |
|
![]() |
stateless (08 دى ۱۳۹۵ در ۰۸:۵۶ ب.ظ) |
نتیجه ی "عالی" رو کجای دلم بذارم؟! | |
![]() |
SepidehP (08 دى ۱۳۹۵ در ۰۳:۱۴ ب.ظ) |
stateless, چیکار کنیم حوصله تون بیااااد؟؟؟ ![]() |
|
![]() |
SepidehP (08 دى ۱۳۹۵ در ۱۲:۳۴ ب.ظ) |
stateless, نیمه که چه عرض کنم...شاید یه یک دهم نوپای لاغرمردنیه! ![]() چرا شروع نمی کنی خب؟؟! |
|
![]() |
SepidehP (08 دى ۱۳۹۵ در ۱۲:۱۵ ق.ظ) |
stateless, آقاااااا اون موقع اعتبارامون مساوی شده بود ![]() با این توجیها که راضی نمیشم که....گول نمیخورررم!!!....اینا رو که به خودم میگم، سپیده درس خون میگه: واسه من قصه نباف...حنات دیگه پیش من رنگی نداره...بیشین درستو بخوون! ![]() |
|
![]() |
SepidehP (06 دى ۱۳۹۵ در ۱۰:۴۰ ب.ظ) |
آقا ما مخلصیماااا... ممنون بابت اعتبار ![]() |
|
![]() |
SepidehP (30 آذر ۱۳۹۵ در ۰۲:۱۴ ق.ظ) |
stateless, ![]() |
|
![]() |
stateless (29 آذر ۱۳۹۵ در ۰۸:۲۹ ب.ظ) |
من خسته چون ندارم، نفسی قرار بیتو / به کدام دل صبوری، کنم ای نگار بیتو ره صبر چون گزینم، من دل به باد داده / که به هیچ وجه جانم، نکند قرار بیتو صنما به خاک پایت، که به کنج بیت احزان / به ضرورتم نشیند، نه به اختیار بیتو اگرم به سوی دوزخ، ببرند باز خوش خوش / بروم ولی به جنت، نکنم گذار بیتو سر باغ و بوستانم، به چه دل بود نگارا / که به چشم من جهان شد، همه زرنگار بیتو نفسی به بوی وصلت، زدنم بهست جانا / که چنین بماند عمری، من دلفگار بیتو تو گمان مبر که سعدی، به تو برگزید یاری / به سرت که نیست او را، سر هیچ یار بیتو |
|
![]() |
SepidehP (29 آذر ۱۳۹۵ در ۰۸:۰۸ ب.ظ) |
stateless, نمی شناسم این کوچولو رو... ولی حالتش دقیقا حالت الان منه واسه همین شد آواتارم! ![]() |
|
![]() |
SepidehP (29 آذر ۱۳۹۵ در ۰۵:۱۷ ب.ظ) |
stateless, آخرین شعری که تو پیجت هست ![]() |
|
![]() |
SepidehP (29 آذر ۱۳۹۵ در ۰۲:۳۱ ق.ظ) |
stateless, سپاس واسه شعر آخر ![]() |
|
You can't send a comment to this user because your usergroup can't send comments. |