زمان کنونی: ۱۰ فروردین ۱۴۰۳, ۰۶:۱۴ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

SaMiRa.e
(..................)
..................
*****

میزان هدیه: ۳۰۰۰۰ تومان
پاسخ درست: ۱ سوال
تاریخ ثبت نام: ۲۹ اسفند ۱۳۹۰
تاریخ تولد: ۱۸ January 1363 (39 ساله)
زمان محلی: ۲۹ March 2024 , 06:14 AM
وضعیت: آفلاین

مقبولیت: ۱۴۶/۷+
۱۰۲۶
۴۰

اطلاعات انجمن SaMiRa.e
تاریخ عضویت: ۲۹ اسفند ۱۳۹۰
آخرین بازدید: ۲۴ آذر ۱۴۰۲ ۱۲:۲۲ ب.ظ
کل ارسال‌ها: ۱,۲۴۰ (۰/۲۸ ارسال در روز | ۰/۳۴ درصد از کل ارسال‌ها)
(یافتن تمامی موضوع‌هایافتن تمامی ارسال‌ها - )
مدت زمان آنلاین بودن: ۲ ماه, ۱ هفته, ۵ روز, ۶ ساعت, ۱۶ دقیقه, ۵۲ ثانیه
اعتبار: ۸۳ [جزییات]

اطلاعات تماسِ SaMiRa.e
وب‌ سایت:
پیام خصوصی: ارسال یک پیام خصوصی به SaMiRa.e.
شماره‌ی ICQ:
شناسه‌ی AIM:
شناسه‌ی Yahoo:
شناسه‌ی MSN:
اطلاعات اضافی درباره‌ی SaMiRa.e
جنسیت: خانم
مکان زندگی شما: اصفهان در گذشته دور :( - مازندران
رتبه کنکور ارشد؟:
دانشگاه کارشناسی:
وضعیت: فارغ التحصیل کارشناسی
دانشگاه کارشناسی ارشد:
دانشگاه دکتری:
گرایش: مهندسی نرم‌افزار
لینک مصاحبه با مانشت:


نظرهای کاربران
 SaMiRa.e (03 خرداد ۱۳۹۲ در ۱۰:۳۹ ق.ظ)
اشتباه کردن کار انسان است
ولی در اشتباه ماندن، نه....!!!
 SaMiRa.e (03 خرداد ۱۳۹۲ در ۰۹:۴۲ ق.ظ)
دل من، در دل شب،
خواب پروانه شدن می بیند ...
 SaMiRa.e (03 خرداد ۱۳۹۲ در ۰۹:۳۵ ق.ظ)
قلب زیباترین حرفها را می داند
و مغز بهترین کارها را می شناسد
افسوس که می دانیم و می توانیم ، اما بهترین حرفها را نمی گوییم و بهترین کارها را انجام نمی دهیم ...
 Dark Knight (02 خرداد ۱۳۹۲ در ۱۰:۴۰ ق.ظ)
گاه آنچه در زندگی به آن می اندیشی اتفاق نمی افتد!!!
گاهی شاپرکی می گیری خیلی آرام
تا رهایش کنی ...
شاپرک میان دستانت له می شود
نیت تو کجا ... بیچاره سرنوشت شاپرک کجا !
 good-wishes (01 خرداد ۱۳۹۲ در ۱۱:۲۲ ق.ظ)
Smile
 SaMiRa.e (31 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۱۱:۳۳ ب.ظ)
عاشق میخواست به سفر برود ، روزها و ماه ها و سال ها بود که چمدان می بست ،
هی هفته ها را تا میکرد و توی چمدان می گذاشت ؛
هی ماه ها را مرتب میکرد و روی هم میچید و هی سال ها را جمع میکرد و به چمدانش اضافه میکرد.
او هر روز توی جیب های چمدانش شنبه و یکشنبه می ریخت و چه قرن هایی را که ته چمدانش جا داده بود و سال ها بود که خدا تماشایش میکرد و لبخند میزد و چیزی نمی گفت اما سرانجام روزی خدا به او گفت : عزیز... عاشق ، فکر نمی کنی سفرت دارد دیر می شود ؟
چمدانت زیادی سنگین است ، با این همه سال و قرن و این همه ماه و هفته چه می خواهی بکنی ؟
عاشق گفت : خدایا ! عشق ، سفری دور و دراز است. من به همه این ماه ها و هفته ها احتیاج دارم. به همه این سال ها و قرن ها ، زیرا هر قدر که عاشقی کنم باز هم کم است.
خدا گفت : اما عاشقی سبکی است. عاشقی سفر ثانیه است نه درنگ قرن ها و سال ها ؛
بلند شو و برو و هیچ چیز با خودت نبر ، جز همین ثانیه که من به تو می دهم.
عاشق گفت : چیزی با خود نمی برم ، باشد . نه قرنی و نه سالی و نه ماه و هفته ای را.
اما خدایا ! هر عاشقی به کسی محتاج است ، به کسی که همراهی اش کند . به کسی که پا به پایش بیاید . به کسی که اسمش معشوق است.
خدا گفت : نه ؛ نه کسی و نه چیزی . " هیچ چیز " توشه توست و " هیچ کس " معشوق تو ، در سفری که نامش عشق است و
آنگاه خدا چمدان سنگین عاشق را از او گرفت و راهی اش کرد ، عاشق راه افتاد و سبک بود و هیچ چیز نداشت جز چند ثانیه که خدا به او داده بود و عاشق راه افتاد و تنها بود و هیچ کس را نداشت جز خدا که همیشه با او بود ..........
 SaMiRa.e (30 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۰۸:۴۳ ب.ظ)
دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند
چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟
وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند ....
 good-wishes (28 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۰۵:۵۵ ب.ظ)
SaMiRa.e, سلام . خواهش می کنم. با آرزوی بهترینها برای شما دوست عزیز در این ماه پربرکت Smile
 SaMiRa.e (25 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۱۰:۲۰ ب.ظ)
زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ.
زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز.
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز.
زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست،
زندگی راز دل مادر من ، زندگی پینه ی دست پدر است،
زندگی مثل زمان در گذر...
 SaMiRa.e (25 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۰۹:۴۳ ق.ظ)
آموختم که وقتی ناامید میشوم،
خداباتمام عظمتش عاشقانه انتظارمی کشد
تادوباره به رحمتش امیدوارشوم.
اموختم اگرتاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،
خدابرایم بهترینش رادر نظرگرفته.
اموختم که زندگی سخت است

ولی من از اوسخت ترم ........
 Parva (24 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۰۳:۵۵ ب.ظ)
سلام دوست خوبم؟ نتیجه چطور بود؟
 diligent (24 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۱۲:۵۳ ق.ظ)
به به سلااااااااااااام سمیرا خانوم گل Smile
نه هر روز روزی دوبار میام سر میزنم اتفاقاSmile ولی حوصله کامنت گذاشتن ندارم... فقط کامنتا رو میخونم.
ممنون که به یادم بودی Smile
 diligent (24 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۱۲:۵۳ ق.ظ)
به به سلااااااااااااام سمیرا خانوم گل Smile
نه هر روز روزی دوبار میام سر میزنم اتفاقاSmile ولی حوصله کامنت گذاشتن ندارم... فقط کامنتا رو میخونم.
ممنون که به یادم بودی Smile
 SaMiRa.e (23 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۱۲:۱۶ ق.ظ)
هر از گاهی که هوای حوصله ابری میشه ؛
به خودم امید میدم و بیاد میارم که " خورشید هنوز سرجاشه و خاموش نشده ... "
 azad_ahmadi (19 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۰۱:۳۳ ب.ظ)
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش...
 SaMiRa.e (16 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۰۷:۵۱ ب.ظ)
از نـــدامــــت ســــوختــــم ، یا رب گــــناهـــــم را ببخــــش
مـــو سپیـــد از غـــــم شـــدم،روی سیاهــــم را ببخــش
ظلـــم را نشناختــــم ، ظالــــم ندانستم کـــه کــیست
گـــوشه چشــــمی باز کـــردم ،اشتباهـــم را ببخش
ابر رحــــمت را بفـــرما ، سایــــه ای آرد بــــه پیش
ایـــن ســـر بی ســـایبــــان بـی پناهم راببخش
از گـــــلویم گــــر صدایــــی نابجــــا آمـــد برون
توبه کـــردم، سینه پر اشـک وآهم را ببخش
خــــورشید دگـــــر نـــور دلاویـــــز نـــــدارد
مــه پرتو مـــات هـــوس انگــــیز نــــدارد
در باد بهاری زبس آشوب خزان است
گـــل وحشتی از غـــارت پاییز ندارد
 SaMiRa.e (10 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۰۹:۰۹ ب.ظ)
رویاهای کوچک را آرزو نکن ،
زیرا برای تکان دادن قلبت به اندازه کافی قدرت ندارند .
 SaMiRa.e (09 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۰۴:۳۶ ب.ظ)
روزها نمی گذرند
ما میگذریم از هم
و هیچکس سوالى نکرد
حداکثر سرعت مجاز چه بود !
 SaMiRa.e (09 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۰۴:۲۰ ب.ظ)
" الهی ...
ای تو فقط خدا ،‌ ای فقط تو شنونده‌ی دعا
ای تو خالق دعا ، ای تو صاحب دعوت
ای تو مالک آمین
ای فقط تو اجابت کننده‌ی دعا
ای دعای تو در پشت هر دعا
الهی
ما را تو دعا کن "
 Dark Knight (03 اردیبهشت ۱۳۹۲ در ۰۶:۳۷ ب.ظ)
از استادم پرسیدم آیا قلبی که شکسته بازهم عاشق می شود
استاد گفت بله می تواند
پرسیدم آیا شما تاکنون از لیوان شکسته آب خورده اید؟
پاسخ داد آیا شما بخاطر لیوان شکسته از آب خوردن دست کشیده اید...

You can't send a comment to this user because your usergroup can't send comments.

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close