tabassomesayna (بعد از فتح مانشت داره دماوند رو هم فتح می کنه) میزان هدیه: ۴۴۵۰ تومان تاریخ ثبت نام: ۰۸ تیر ۱۳۹۲ تاریخ تولد: مخفی زمان محلی: ۲۰ April 2024 , 03:39 AM وضعیت: آفلاین |
|
امضای tabassomesaynaمن نه آنکه گویی هستم نه آنکه گویند / من همانم که همانم .. |
نظرهای کاربران
|
|
tabassomesayna (16 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۱۱:۰۲ ق.ظ) |
|
(۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۰۱:۵۱ ق.ظ)azarakhsh1986 نوشته شده توسط: لبت را کنترل کن. |
|
Breeze (15 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۰۸:۳۸ ب.ظ) |
|
آره پشیمون شدم .. این روزا همه حرفا رو به منظور میگیرن خوب جواب میدادی |
|
Breeze (15 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۰۷:۴۹ ب.ظ) |
|
ممنون به خاطر این جمله . خیلی حق بود : "آدم واقعا" تنها باشه بهتر از اینکه که یه عده کناش باشن و احساس تنهایی کنه ..والااااا" |
|
arezoo174 (07 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۱۱:۱۵ ب.ظ) |
|
تموم میشه عزیزم" ان مع العسر یسرا"قراره بعد هر سختی ۳ آسونی باشه دلم به همین خوشه دعا کن ترس لعنتی توتامون فقط زودتر تمام شه |
|
tabassomesayna (31 فروردین ۱۳۹۳ در ۰۹:۴۳ ب.ظ) |
|
خدایا ! این گره با یک نگاه تو باز می شود .. تمام دندان هایم درد می کند ! |
|
tabassomesayna (29 فروردین ۱۳۹۳ در ۰۷:۵۴ ب.ظ) |
|
برای مردی که تنها رفیقش سقف و دیواره شباشم ابری ودلگیر اونم از دودِ سیگاره یه مرده خسته از راهه که خسته است از زمین خوردن که سقف آرزوهاشم خلاصه میشه تو مُردن نخواست باور کنه اینو که رسمه روزگار اینه که تنها همدم شبهاش یه مشت آهنگ غمگینه که عشقش جا زد و رفت و از این غمگین ترم میشه؟ کسی که قصه ش این باشه کسی که با یکم گریه با این آهنگ سبک میشه ..سبک میشه آره دیوونگی کردی ولی مردونگی اینه که جز این سقف و این دیوار کسی اشکاتو نمی بینه همش از خود گذشتن بود که این خاصیت مرده که طعم شور هر اشکی نمک گیرش نمی کرده "مرد" _ محسن یگانه |
|
vesta (29 فروردین ۱۳۹۳ در ۱۰:۴۷ ق.ظ) |
|
ممنون بابت مطالبی که در بخش جک و طنز میگذاری | |
tabassomesayna (28 فروردین ۱۳۹۳ در ۱۱:۰۹ ق.ظ) |
|
(۲۸ فروردین ۱۳۹۳ ۰۹:۵۴ ق.ظ)Breeze نوشته شده توسط: "تمام غصهها دقیقا از همان جائی آغاز میشوند که ترازو بر میداری، میافتی به جان دوست داشتنت و اندازه میگیری!" |
|
tabassomesayna (25 فروردین ۱۳۹۳ در ۱۰:۲۸ ب.ظ) |
|
(۲۵ فروردین ۱۳۹۳ ۰۹:۱۲ ب.ظ)elham_sh219 نوشته شده توسط: آنکه تسلیم خداوند است همه چیز تسلیم اوست. |
|
tabassomesayna (19 فروردین ۱۳۹۳ در ۱۱:۱۹ ق.ظ) |
|
دلـــم برای مــــــادرم میسوزد عصبانــی که باشــم؛گـــــیر هم که بدهد تنــــدی میکنم زود پشیمان میشم ولی قبل از من یک سینـــی چای می آورد تا از دلـــــم در آورد میترســـم .... میترسم یک روز هــــوس چای کنم و زحمت آوردنش با خـــودم باشد... |
|
tabassomesayna (19 فروردین ۱۳۹۳ در ۱۱:۱۸ ق.ظ) |
|
tabassomesayna (18 فروردین ۱۳۹۳ در ۰۹:۰۸ ب.ظ) |
|
(۱۸ فروردین ۱۳۹۳ ۰۷:۴۰ ب.ظ)babakk نوشته شده توسط: کاسه خود را بیش از اندازه پر کنید، لبریز می شود. |
|
maneshty (18 فروردین ۱۳۹۳ در ۰۶:۴۵ ب.ظ) |
|
عه خوش به حالتون میگن کاشان رو باید فصل بهار دید. من که زمستونشم ندیدم حتی. |
|
maneshty (18 فروردین ۱۳۹۳ در ۰۱:۲۵ ق.ظ) |
|
شب آرامی بود می روم در ایوان، تا بپرسم از خود زندگی یعنی چه؟ مادرم سینی چایی در دست گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا لب پاشویه نشست پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد شعر زیبایی خواند و مرا برد، به آرامش زیبای یقین با خودم می گفتم : زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست رود دنیا جاریست زندگی، آبتنی کردن در این رود است وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ هیچ !!! زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت زندگی درک همین اکنون است زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد تو نه در دیروزی، و نه در فردایی ظرف امروز، پر از بودن توست شاید این خنده که امروز، دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با، امید است زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک به جا می ماند زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق زندگی، فهم نفهمیدن هاست زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست فرصت بازی این پنجره را دریابیم در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم پرده از ساحت دل برگیریم رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند چای مادر، که مرا گرم نمود نان خواهر، که به ماهی ها داد زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست من دلم می خواهد، قدر این خاطره را ، دریابیم "سهراب سپهری" |
|
tabassomesayna (16 فروردین ۱۳۹۳ در ۱۲:۲۵ ق.ظ) |
|
نماز هایت را عاشقانه بخوان... حتی اگر خسته ای... یا... حوصله نداری... فبلش فکر کن چرا نماز می خوانی... و با چه کسی قرار ملاقات داری... آن وقت کم کم لذت می بری... از تمام کلماتی که داری در تمام عمر تکرارشان می کنی... تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست...! |
|
tabassomesayna (16 فروردین ۱۳۹۳ در ۱۲:۱۱ ق.ظ) |
|
(۱۵ فروردین ۱۳۹۳ ۱۰:۳۸ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: آنگاه که تنها شدی و در جستجوی تکیه گاه مطمئن بر امدی، بر ما توکل نما(سوره نمل). |
|
tabassomesayna (06 فروردین ۱۳۹۳ در ۱۲:۴۰ ب.ظ) |
|
این روزهــا دلـ ــَ ـم ماننـد پهـلــــویتــــاטּ شده... میخواهـم دستِ دلــ♥ــم را بگـیـرے و دعایـش کنے... آخر میگـویند دعاے مـــــادر معجــزه میڪـند... ·٠•♥ یا زهــــــــــــرا مدد |
|
maneshty (05 فروردین ۱۳۹۳ در ۰۵:۵۳ ب.ظ) |
|
سلام. سال نوتون مبارک ممنون بابت عیدی |
|
tabassomesayna (05 فروردین ۱۳۹۳ در ۰۳:۱۷ ب.ظ) |
|
tabassomesayna (05 فروردین ۱۳۹۳ در ۰۳:۱۵ ب.ظ) |
|
You can't send a comment to this user because your usergroup can't send comments. |