|
|
درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - نسخهی قابل چاپ |
|
درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - d_felfelak - 17 خرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۰۷ ب.ظ
خارج از حاشیه خیلی ممنونم که دوستان تجربه هاشون رو در اختیار بقیه گذاشتند تحربه هایی که بهای بدست اوردنش چند سال از جوانی است من ترم سال سوم کارشناسی هستم و از تقریبا اواخر سال دوم فهمیدم که صرف درس خوندن کار خوب بدست نمیاد و حتی ترک دانشگاه و یادگیری کار عملی میتونه درامد بیشتری از لیسانس به همراه داشته باشه بشخصه خودم از درس خوندن یادگیری و تحقیق بسیاااار لذت میبرم و هدفم هم از ارشد همین هست ایا بعد از گرفتن دکترا در یه دانشگاه معتبر با سابقه ی پروهشی خوب امکان کار پژوهشی در ایران هست؟ وضع و اوضاع چطور هست؟حالا کار پژوهشی داخل یا خارج دانشگاه اما خب در ایران و نه خارج کشور علت ویرایش: پیشگیری از انحراف تاپیک |
|
درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - A.M2015 - 17 خرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۲۹ ب.ظ
دوست عزیز من خودم هم راه سخت تر رو انتخاب کردم و دارم برای کنکور ارشد میخونم. نسبت به دوستای خودم هم خیلی اهداف بزرگتری دارم که اکثر اونها با علم و یادگیری تحقق پیدا میکنه و تا به اونها نرسم آرامش پیدا نمیکنم. اتفاقا مخالف شدید این هستم که دختر فقط باید به فکر شوهرداری و بچه داری باشه. حرف من اینه یه بعد زندگی رو نباید فدای بقیه کرد. در حد توان باید تلاش کرد. در مورد بچه داری و اینا هم باید بگم. یک مادر باسواد و دانا در جامعه مفیدتر از یک دختریست که دخترانگیش رو فراموش کنه و تا آخر عمر بخواد مثل مرد کار کنه. |
|
درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - crevice - 17 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۳۷ ب.ظ
البته دوستان فک کنم شماها همه در جریانید که در ایرانِ غیرِ تهران؛ معادله ها و فضای حلشون عوض میشه... هر چند، اره. درسته که کسی که جَنَم داشته باشه توی زرت اباد هم میتونه موفق باشه و از کاه که بسازه. ولی خب واقعا وضع شهرستانها رو هم منصفانه در نظر بگیرین ک کمی از افتضاح نداره. و یکسری آدم بی جنم مثل من هم هستند ک درسشون هم بد نبوده ![]() اینکه تحصیلات تکمیلی اگر درست انتخاب بشه میتونه همه همّ و غمّ ها رو بپوشونه شکی نیست ولی خب واقعا سطح توقع رو هم بالا میبره...و به تبعش موقعیت شغلی و جایگاه فردی ای رو دنبالشیم که واسه خیلیا وجود نداره! بخصوص غیر تهرانیا! البته باز تکرار میکنم منظورم شهرهای دگ ای بجز تهران و یکی دو شهر دیگه(شاید) هست...درسته فضای تحقیقاتی زیباست و شیرینی خاص خودشو داره ولی شکم منم دنبال شیرینی های خاص خودشه ![]() اینکه شما به این فکر میکنی که دکتری رو بگیری توی شهرتون و یا شهرستانهای بزرگ هیچ شغلی بجز هییت علمی شدن وجود نداره و از سمت دیگه اینکه فکر میکنی تقریبا موقعیت هییت علمی شدن هم داره کم و کمتر و صفر غیر مطلق میشه(حداقل من اینجور فکر میکنم) خیلی وضع رو ناجورتر میکنه. همگی فکر کنم درک میکنین چی میگم. اینجاست که ممکنه یکی از کوره در بره و ببینه که واقعا تحصیلات تکلمیلیش باعث ناتکمیل شدن یکسری چیزهای دگ شده که با تکمیل شدن صرفا علمش، جبران نشده... و میزان بده بستون هاش راضی کننده نبوده و یک جورایی ضرر کرده(به صورت کلی نه فقط جنبه مادی)... اما من میگم همیشه راه به جلو وجود داره ولی اینم درست نیست بگیم که این فرد نمیتونه توی بازار موفق باشه پس بی لیاقته و علمش کمه... همه میدونیم که چه برنامه نویسای کلیدی هستن که سردر دانشگاهها رو تو عکسم ندیدن چ برسه به درس و دانشگاه و ارشد و الی اخر.. پس عملا میزان correlation درس و عمل اگه -۱ نباشه ولی من میگم رابطه قطعی ای هم نیست که بگیم قطعا نزدیک ۱ هست. ... ولی ناراحت کننده ترین قضیه این وسط واسه من "به لجن کشیده شدن ارزش و احترام تحصیل کرده های واقعیه با این افزایش ظرفیتا!"... این درس خونده ها ک هیچوقت دنبال میلیارد نبودن ولی حداقل یه احترامی وجود داشت واسه تلاش و زحمتشون که متاسفانه با ارشد و دکتر شدن عمه قزی با آی کیوی ۶۰ همه چی متفاوت شده. |
|
درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - mehrdad_tclh - 18 خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۰۵ ق.ظ
شیر مادرش حالالش استادمون که گفت تو این شریط ادامه تحصیل و phd برای دختر بهتره پسر ،بخصوص پسری که پشتوانه مالی آنچنانی هم نداره باید یه پاش بیرون از دانشگاه باشه و دنبال کار و پول باشه چون الان دیگه phd انچنان ارج و قربی نداره میگفت که معاون وزیر علوم گفته هیئت علمی مورد نیاز کشور در حال حاضر حداکثر ۵ هزار تاست که تا الان ۲۰ هزار phd به دست داریم پس زیاد به فکر ادامه تحصیل نباشید برید دنبال کار تا جاتونو نگرفتند... |
RE: درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - ali0281 - 18 خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۴۱ ق.ظ
(۱۷ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۴۰ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: مشکل ما همون نبود ارتباط با صنعت و نداشتن صنعت مربوطه است. خیلی زیبا گفتین ممنون . واقعا با داشتن ارشد سطح انتظار دیگران از شما و خودت از خودت بالاتر میره و با توجه به تفاسیر دوستان و وضعیتی که همه میبینیم و نمیشه کتمان کرد بهتره دنبال تخصص بود تا ارشد مثل همون طراحی سایت یا شبکه که آینده روشن تری داره از لحاظ درآمدی انگار منم عاشق درس خوندن و پژوهش هستم ولی به شرطی که منو به جایی برسونه و واسم درآمد زایی داشته باشه بالاخره نمیشه نیاز مادی رو کتمان کرد و با لذت درس خوندن و ریسرچ پوشش داد ولی دردم از این میگیره که این کارها مثل طراحی سایت یا شبکه رو هم بدون ارشد هم میشد به راحتی رفت سراغشون که ! |
|
درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - Nima Masghadi - 18 خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۵۴ ق.ظ
من این رو شنیده بودم ولی تا خودم تجربه نکردم درکش نکردم: شانس شما برای پیدا کردن کار در بازار کار ایران رابطه معکوس دارد با میزان تحصیلات شما ۱. کسی که ارشد یا دکتری میگیره انتظار حقوق بیشتری نسبت به یه لیسانس داره ۲. کارایی که تو بازار کار از شما میخوان ربطی به درسای دوره ارشد یا دکتری نداره ۳. از دو مورد بالا نتیجه میگیرن که یه لیسانسم میتونه همون کار رو با پول درخواستی کمتر انجام بده واقعیت تلخیه که پذیرشش سخته اما اگر کسی بپذیرتش و مبنای تصمیمش برای ادامه تحصیل یا ول کردن درس و چسبیدن به یه تخصص قرارش بده خیلی به کارش میاد. در کل قبل از ارشد خوندن ایندتون رو مشخص کنید و با چشم بسته ارشد نخونید، من روز اول میدونستم که بعد دوسال میخوام بیام تهران زندگی کنم تا چند سال ، وگرنه با این مدرکی که من بگیرم تو کرمانشاه هیچ کاری نیست که بکنم ، چون از نظر نرم افزاری صفره. تهش میشه رفت تو بانک کارمند شد که با لیسانسم میشد برم، ولی علاقم کار در صنعت بود. پس ریسک نکنید، اگر نمیتونید خودتون و ایندتون رو بعد از دوسال تصور کنید ، ارشد خوندن ریسک داره. |
|
درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - TRon - 18 خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۳۳ ب.ظ
سلام ، من حدود ۱ سال پیش این سایتو دیدم و بنظرم خیلی مفید اومد ، حالا اینکه چرا بعد ۱ سال اولین پستمو میزارم بماند ، اینکه کار از درس مهمتره تا حدودی درسته ، ولی به نظرم هر دو کنار هم باشن خیلی بهتره. تو دوره کارشناسی کار کردن کنار درس ، اونم واسه کسایی که تو دانشگاه سراسری میخونن و تقریبا مجبورن سر کلاساشون برن خیلس سخته ، ولی من حدود ۱ سال استخدام یک شرکت خصوصی شبکه شدم و با درس کار کردم و دیدم تقریبا هیچ موضوعی که تو دانشگاه خوندم به دردم نخورد! واسه همین چند ماه کارآموزی کردم و کم و بیش با مطالبی که تو آموزشگاه های خصوصی یاد گرفته بوم را افتادم ، ولی این کار باعث شد کمترین معدل دوره ی کارشناسیمو تو ترم ۵ بیارم! یا باید درسو بیخیال میشدم و با معدل ۱۲و۱۳ مدرک میگرفتمو ارشدم از یه دانشگاه در پیت میگرفتمو عوضش کار میکردم ، یا درس میخونم! نمیخوام پستمو طولانی کنم ، تصمیم گرفتم کارو ول کنم و معدلمو جم و جور کنم و کم کم فکر خوندن واسه ارشد و هدف قرار دادن دانشگاه های تهران زد به سرم! اگه قسمت شه و تهران قبول شم به نظرم از لحاظ کاری هم تو تهران موقعیت های بهتری واسم پیش میاد. چه قبول کنیم چه نکنیم تهران از خیلی لحاظا ، خصوصا شغلی ، از بقیه جا ها زمینه های بهتری داره ، علی الخصوص رشته های کامپیوتری که تبریز به نظر من خیلی توش ضعیفه. علاوه بر این دید همه تو جامعه به کسی که مدرک از دانشگاه های معتبر کشور گرفتن خیلی با کسایی که درس نخوندن فرق داره. به نظر من اینکه بعضیا میگن درس خوندن هیچ ارزشی نداره و یا بعضیا میگن خیلی با ارزشه ( با شرایط جامعه ای که توش هستیم) بستگی به دید هر کسی به این قضیه داره ، به نظر من درس میتونه راه رو تو خیلی زمینه ها برامون باز (یا بازتر) کنه... |
|
درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - Fardad-A - 18 خرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۲۱ ب.ظ
سلام دوستان گرامی من بعضی نظرات را خوندم . بنظر من مملکت و مدیران و برنامه ریزان ایراداتی دارند. تحریم و نمیدونم فراوانی مدارک تحصیلی و سیل فارغ التحصیلان هم مشکلاتی برای آینده ایجاد میکنه ولی مهمتر از همه اینها فکر و ذهنیت فارغ التحصیلان ماست . نمیخوام انتقاد کنم ولی ببینید ما در بین ورودیهای ارشد و دکترا و کلا" تحصیلات تکمیلی سه تا نظر غالب هست: ۱- یک گروه از دوستان بفکر پیدا کردن شغل و درآمد خارج از کارهای آموزشی اند. که توضیحات مفصلش را آقا نیما دادند. ۲- دسته دوم بفکر رفتن بخارج از کشور برای ادامه تحصیل هستند . ۳- دسته سوم اونهایی هستند که میخوان یه جایی هیئت علمی بشن. یه گروه بنظرم جایش بشدت خالی است.بخصوص در بین بچه های فنی مثل کامپیوتر و برق. اونهم این ایده است که بعضی باید حتما" در این بین باشند که ایده پردازی کنند و کار آفرینی کنن. وقتی می بینم مثلا" طرف ارشد فیزیک داره (که البته هر رشته ای در جای خودش با ارزشه)و ۱۰ تا مهندس و ارشد و دانشجوی دکترا را کار گرفته و یه دو سه تا مهندس رشته مواد و اینا را هم وارد کرده و خودش تقریبا" بجز کلیت موضوع چیزی نمیدونه و یه شرکت دانش بنیان نانو فن آوری زده و چند میلیارد وام گرفته و بقیه ماجرا و این دوستان هم از اینکه شاغلند خیلی راضی اند یه کم ناراحت میشم. من یه نمونه اش را میشناسم که حتی یکی از اساتید دانشگاه شریف را هم آورده تو شرکتش ساعتی استخدام کرده. ![]() باور کنیم خودمون را باید باور کنیم . تو دنیا یه مهندس سرپرست ۶-۱۰ تا تکنیسینه و یه ارشدباید بتونه برای ده پانزده نفر تحصیلکرده شغل ایجاد کنه. نگید تو ایران نمیشه . که مثال عددی زیاد داره. شما اگه اینجا بتونید کارآفرینی کنید مطمئن باشید دیگه لازم نیست دنبال فاند فلان دانشگاه باشید . کجا میخواهید برید که به کارافرین و ایده پرداز ویزا و امکانات نمیدن.کجا میخواهید درس بخونید که نمیشه. من به نظر همه دوستان احترام میذارم و میگم جای این گروه دارای حس مدیریت و با هوش و موقعیت سنج و اهل تلاش و البته ریسک بشدت احساس میشه و بهتره یه تعدادی باین مسئله فکر کنند و نگذارید بقیه رشته ها بخصوص اونهایی که فقط روابط عمومی دارند واسطه بشن و ... . اینکه مدام میگیم بیل گیتس از گاراژ خونه اش شروع کرد یا نمیدونم جابز فلان کرد را ما هم در عمل پیاده کنیم. باور کنیم که یه فارغ التحصیل کارشناسی و یا ارشد و صد البته دکترا باید بتونه با کاربرد علمش حداقل ده پانزده نفر را شاغل کنه. یه نگاهی به آمار کارآفرینان بکنید متوجه عرض بنده میشید خیلیشون زیر کارشناسی هستندولی در مجموعه شون کلی ارشد و کارشناسی کار میکنن. در حد یه پیشنهاد و نظر بود. موفق باشید. |
|
RE: درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - Masoud05 - 18 خرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۳۴ ب.ظ
بنظر حلقه مفقوده برای ما فارغ التحصیلان عدم داشتن نبوغ و ایده هست. غالب ما فارغ التحصیل ها از جمله خودم اولین فکری که بعد از تمام شدن درس میکنیم فقط تدریس هست که اونم مشخصه که وضعیتش چطوریه. البته تدریس خیلی خوبه اما اون عزیزانی که حتی الفبای درس هم نمیدونن چطور میخوان مدرس دانشگاه بشن و وقتی نمیشه شروع به بدگویی به زمین و زمان میکنن!! زمان دانشجویی یادمه به تعداد زیاد دانشجوی ارشد فلان دانشگاه داغون میومد توی اتاقمون و راهنمایی میخواست ( بهتره بگم کد آماده بهمراه داکیومنت!!). وقتی با اون خانم یا آقا صحبت میکردی همیشه یه سوال ازشون پرسیده میشد، دقیقا چی بلدی از این درس؟!!! و وقتی می دیدیم طرف حتی مطالب فصل مقدمه هم نمیدونه تعجب مون بیشتر می شد!! به هر حال کار نیست وباید ابداع کرد. حس میکنم تو شهرستان ها هم میشه کار راه انداخت اما اینقدر اینرسی زیاده که ارزش داره بری تهران یا یکی از شهرهای بزرگ. در خصوص مباحث دیگه عرض کنم: ریسرچ برای دانشجویان کارشناسی معمولا بد جا افتاده و با هر کس صحبت کنی میگه من عاشق ریسرچ هستم. توصیه میکنم بررسی کنید که ریسرچ یعنی چی ( از نظر من یعنی تلاش و صبر فراوان در مطالعه) در خصوص پول باید گفت پول همه چیز نیست، اما از دید من جوانی که پول نداره اعتماد بنفسش شدیدا در معرض خطر هست. خصوصا برا پسرا. این یعنی حتما باید اهداف مالی رو در کنار سایر اهداف دنبال شوند. مورد آخر اینه که بد نیست رویکردی مثبت انگارانه ای به خود بگیریم. دقت کنید که این مورد با رویکرد رویا گونه فرق داره. موفق باشید. پ.ن : بعد کلی تایپ دیدم که دوست خوبم آقا فرداد همزمان با من اما کمی سریع تر حرفای منو زده
|
|
درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - Fardad-A - 18 خرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۴۹ ب.ظ
در مورد صحبتهای آقا مسعود باید بگم: خب علت یابی موضوع خیلی سخت نیست. یک تصوری از قدیما بوده که درس بخونی دیگه تامین میشی. همه هم اومدن درس خوندن. از اولش هم این باور بوده. ولی خب نسبت تحصیلکرده ها به جمعیت خیلی کم بوده. وضع خیلی فرق کرده !! خدا رحمت کند اقای احمد ارام (نویسنده و مترجم معاصر بودند) من یه مصاحبه ای از ایشان را تو تلویزیون می دیدم ایشان میگفت وقتی من دیپلم گرفتم تو ایران دوازده نفر دیپلم گرفته بودند ![]() البته ابشان حوالی ۹۰ سال پیش دیپلم گرفته بودند. ![]() ![]() ![]() منظورم اینه که تعداد فارغ التحصیلان زیاده و هدف هم اکثرا" اخذ مدرک بوده.یک دوستی دارم که استاد دانشگاه آزاده در رشته مخابرات ایشان میگفت الآن تو هر خانواده ای حداقل دو سه تا مهندس برق هست ![]() بهر حال وضع فرق کرده. الآن میشه گفت تحصیل کردن از بقیه کارها آسونتره. تحصیل آسان نیست ولی نسبت به بقیه کارها آسونتره!!! خب فارغ التحصیل ارشد هم خسه است ![]() ![]() بخصوص با یک تلاشی میاد تو دانشگاههای سطح بالا و دولتی و درس میخونه وقتی وارد میشه دیگه میگه رسیدم به ساحل آرامش!!! ![]() ![]() دیگه سختی تمام شد. برایش تصور اینکه بگیم تازه شروع شده خب سخته. پس پی ساده ترین کارها با درآمد بالاست. ساده ترین کار برایش چیه ؟؟؟ اینکه بره یه دانشگاهی تدریس کنه . یا شاغل بشه در یک جایی و ماهیانه پول جمع کنه. ماشین بخره . ازدواج کنه(البته اینا دغده آقایونه بیشتر اگه شد خونه بخره ) . خب اینها همه اش خوبه . ولی بنظرم بچه های با استعداد کامپیوتر یا کلا" مهندسین بهتره در رده مدیریتی و ایده پردازی هم وارد بشن و اگر چه برای داشتن پول و اعتماد بنفس کار میکنن ولی بدونن که ظرفیتشون خیلی بالاتره. استعدادشون را استفاده کنن. مطمئن باشن که میشه درآمدهای خیلی بالاتر هم بدست آورد. شعار نیستا
|
|
درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - amink - 18 خرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۰۸ ب.ظ
سلام بچه ها.. بنظر من ارشد خوندن یه فرصتیه برای کسایی که دانشگاه کارشناسی شون مثل من ضعیفی بوده و راه رو برای وارد شدن به یه شهر خوب مثل تهران باز میکنه. اینقدم تو ذوق بچه ها نزنید... |
درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - Nima Masghadi - 18 خرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۴۰ ب.ظ
(۱۸ خرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۰۸ ب.ظ)amink نوشته شده توسط: سلام بچه ها.. دوست عزیزم، حرف شما کاملا درسته. خود من هم از یک دانشگاه ضعیف اومدم تهران و درس خوندم. ولی در نظر داشته باشید که من، اقا فرداد و اقا مسعود و بقیه دوستانی که اینجا بحث میکنیم نمیخوایم توی ذوق کسی بزنیم. ما داریم میگیم که باید از انجام هر کاری انسان هدف داشته باشه. مثلا همین که شما میگید وارد شدن به یه شهر خوب مثل تهران، این خودش یه هدفه. اما بعد از دوسال درس خوندن چی؟ میخواید تهران بمونید و رشد کنید کم کم مثل بنده یا میخواید برگردید شهر خودتون و تازه بگید خب حالا چه کنم؟ همونطور که اقا فرداد فرمودن ارشد و دکتری میتونه کمک کنه که ایده هایی در ذهن ما شکل بگیره و بتونیم کار افرینی کنیم. ولی متاسفانه به دلایل مختلف و شرایط این مملکت، کار آفرینی کار بسیار سختی شده. هم سرمایه اولیه میخواد و هم پشتیبانی مسئولین. ولی اصلا چیزی نیست که بگیم نمیشه. با پشتکار و صبر امکان پذیره. ولی به نظر شخص بنده، کسی که میخواد کار افرینی کنه باید اول چند سال برای کس دیگری کار کنه، با بازار اشنا بشه، با ریسک های کار اشنا بشه، و خیلی چیزهای دیگه که فقط توی محیط کار میتونه بهش برسه. مطمئنا بعد از چند سال کار کردن یه سرمایه ای هم جمع کرده که بتونه خودش یه کار راه بندازه. نمونه ش یکی از دوستان خود بنده ست که بعد از ۴ سال کار کردن، ایده ای که داشت رو عملی کرد و خودش به کمک چند تا از دوستاش یه شرکت زدن و یه پروژه رو گرفتن و انجام دادن ( خودش ارشد داشت ولی دوستاش همه لیسانس بودن ) و الان در حال پشتیبانی محصول و گسترشش هستند. در کل اصل بحث سر اینه که با هدف وارد دوره تحصیلات تکمیلی بشیم نه صرفا اینطور فکر کنیم که با ارشد و دکتری صرف گرفتن برای ما حلوا خرد میکنن و مثل این دوستمون که تاپیک رو ایجاد کردن توی ذوقمون نخوره. دیروز یکی از دوستان عزیز مانشتی با من چت میکردن و میگفتن شما دیگه چرا؟ شما که دانشگاه شریفی! این طرز تفکر خیلی از ماهاست از جمله خود من که قبل از اومدن به تهران فکر میکردم شما فقط دانشگاه شریف بخونی همه جا راحت استخدامی. ولی الان میبینم که نه، دانشگاه شریف خوندن برای کارفرما فقط یه امتیازه که میتونه بگه تو شرکتم دانشجوی شریف دارم. ولی اینطور نیست که بزارتت رو سرش حلوا حلوا کنه. بلکه ازت هم بیشتر انتظار داره و هم حقوقت چندان فرقی با بقیه نداره. تازه اگر کار بلد نباشی و فقط درس های دانشگاه بلد باشی که برات تره هم خرد نمی کنه. پس زیاد روی ادامه تحصیل به عنوان امتیاز حساب نکنید، بلکه به اون به عنوان یه ابزار برای به دست اوردن امتیازات بیشتر نگاه کنید که تا خودتون تلاش نکنید و دنبال مباحث خارج از دانشگاه نرید چیزی یاد نمی گیرد. مطمئنا استاد دانشگاه هم بشید نیاز دارید که به روز باشید و اخرین مطالب رشته تحصیلیتون رو بدونید تا بتونید یه استاد خوب باشید. همه چیز به خود ما بستگی داره. چه سود که اخلاق اکثر ما ایرانی ها کلا اینطوره که منتظریم بقیه برامون کاری بکنن و همه چی خودش درست بشه. موفق باشید |
RE: درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - Masoud05 - 18 خرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۴۰ ب.ظ
(۱۸ خرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۴۹ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: در مورد صحبتهای آقا مسعود باید بگم: کاملا موافقم و مایل هستم این نکات هم اضافه بشه: هرگز خودتون رو دست کم نگیرید. درسته که در ارسال قبلی من گفتم پول نباشه اعتماد بنفس مشکل بهم میزنه، اما هرگز نگفتم که تمام اهتمام خودتون رو روی پول جمع کردن بزارید. بنظرم اگر کسی خوب و منطیق مطالعه کنه میتونه خیلی خوب از اون ها توی عمل استفاده کنه. مثلا من خوذم الان یکسری ایده های کاربردی دارم ولی در کنارش حس میکنم یکسری مفاهیم تئوری هم باید یاد بگیرم. فرضا من الان دارم مقداری آمار میخونم. این آماری که من دارم میخونم همون کتاب دوره کارشناسی هست اما دید کامل عوض شده. الان چیزایی رو فقط میخونم که میدونم و یا حدس میزنم قراره تو کارهای کاربردی بردم بخوره. در واقع کسی که دیدش سطح بالای کاربردی باشه، خواه نا خواه مجبوره ریسرچ کنه و کتاب و مقاله بخونه. |
|
RE: درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - عاطفه پارسا - ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ ۰۶:۲۱ ب.ظ
بزرگترین مشکل کشور ما اینه که امکانات همه جا به طور یکسان پخش نشده الان میشه گفت همه چیز توی تهرانه یا اصفهان،یه مهندس کامپیوتر که میخواد کار صنعتی انجام بده مجبوره مهاجرت کنه حالا بعضیا میان ارشد میدن که بتونن شروع کنن و به این هدف برسن که راه حل خوبیه، ولی تب ارشد و دکتری هم بعضی وقتا دردسر ساز میشه ، یه برنامه ای بود به نام ۳۶۰ درجه از شبکه پنج یکی از اساتید شریف رو دعوت کرده بودن ایشون نظرشون این بود که مفاهیم تئوری لازم و ضروری هست در صورتی که صنعتی بشه و میگفتن یکی از مشکلات جوانان ما اینه که میخوان ادامه تحصیل بدن که تدریس کنن و تاکید داشتن ادامه تحصیل خیلی دوای درد نیست ، ایشون میگفتن توی آمریکا دانشجویان لیسانس نود درصد آمریکایی و اروپایی هستن و تعداد قلیلی از جهان سوم و در سطوح بالاتر معادله عکس میشه و جهان سومی ها وارد مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه های آمریکایی میشن، پس ادامه تحصیل باید یه ابزار باشه که بشه باهاش یه تصمیم گرفت نباید بذاریم تموم شه بعدش بشینیم فکر کنیم که چکار کنیم، بازم میگم بزرگترین مشکل تقسیم ناعادلانه امکاناته شاید اگر امکانات بدرستی پخش میشد به شخصه ادامه تحصیل نمیدادم و به کار مهندسی مشغول میشدم. |
|
درس خواندن هیچ ارزشی ندارد - kora - 18 خرداد ۱۳۹۴ ۰۶:۳۸ ب.ظ
بزرگترین مشکلات از عدم شناخت واقعی خودمان از ضعف ها ، ترس ها و نقاط قوتمونه! ما شاید به صورت کلی بدونیم از زندگی چی میخوایم ولی جزئی تر و بر اساس دلیل و منطق نه! مثلا همه میخوان ارشد قبول شن چون که الان دیگه لیسانس بی ارزش شده!!!!! من اینو از خیلی هم کلاسی هام شنیدم و خیلی حرف ناپخته ایه و نشون میده که اکثرا برنامه هاشون رو بر طبق بقیه میچینن نه توانایی و علایق خودشون! مسئله دیگه اینه که همه خودشون باهوش نابغه خوش ذوق و.... میدونن! اما هرکسی در کاری توانایی و هنر داره و اگه بدونه تو چه کاری استعداد داره و درست برنامه ریزی کنه بسیار موفق خواهد شد! اول باید خودمون رو بشناسیم و دو سال بعد رو متصور بشیم! به هر حال آدم ها متفاوت و سلایق گوناگونه! یکی داشتن مدرک رو به همه چی ترجیح میده چون حسش نسبت به خودش خوب خواهد بود( هرچند اگه شناخت داشته باشه مشکلی پیش نمیاد وگرنه اگه در عوالم خیال زندگی کنه موقعی که جیبش خالی باشه و زندگی بهش فشار بیاره کلا به چه کنم چه کنم می افته) یکی هم دنبال رفاه و پوله! البته دوستان درسته که کار تو تهران بهتر از جاهای دیگس ولی همین تهرانم شما اگه دنبال کار باشی باید آدم حرفه ای باشی و کلی چیز بلد باشی و حتی خیلی جاها مدرک دوره از شما میخوان و یعنی باید یه هزینه مضاعفی صرف این کلاسا و دوره ها کرده باشید وبه همین راحتی هم نیست! یه آدم متوسط فرصتی نداره! و دست اینجا بسیاره!!!!! کلا متاسفانه بازار کار وضعش روبراه نیست و واقعا جای تاسف داره!!! و به عنوان یه جوان ایرانی شما باید در تمامی زمینه ها سر باشید تا فرصت رقابت داشته باشید! و راستش بی نظمی و نبود افراد متخصص در جای خودشون و پارتی بازی این بحران رو بدتر هم کرده! و باعث نابرابری و بی عدالتی شده و به نظرم این قسمت از همه بدتره! این که کسی تخصص انچنانی نداشته باشه و کار پیدا نکنه یک درده و جای سوال و تاملداره و درد بزرگتر این که ببینید شاگرد تنبل یک دانشگاه درپیت هنوز فارغ التحصیل نشده به خاطر سمت پدرش در دانشگاه تراز اول کشور مشغول به کارشه درد بزرگتر!!!!! خانه از پایبست ویران است! |