|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 01 تیر ۱۳۹۴ ۱۲:۲۵ ب.ظ
چه روز سختی بود مانشت دیروز برام باز نمیشد.....
بازم که اینجا بحث سوسکه
|
RE: یک شعر قشنگ - hmd1 - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۱:۴۲ ب.ظ
شهری از سایه:
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی
بنگر که زخون تو به هر گام نشان است
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ایام دل آدمیان است
دل برگذر قافله لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی ست درین سینه که همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
یارب چه قدر فاصله دست و زبان است
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی ست که اندر قدم راهروان است
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - diligent - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۰۹ ب.ظ
یک گیگ و خرده ای از ترافیک نتم مونده، فردا شبم مهلت طرحم تموم میشه. برنامه ای واسه استفاده ازش ندارم. چی دان کنم به درد بخور باشه؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barabox - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۱۲ ب.ظ
نه پیشونی نوشتـــــــــــــم بود کم باشم ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Pure Liveliness - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۳۵ ب.ظ
(۰۱ تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۱۲ ب.ظ)barabox نوشته شده توسط: نه پیشونی نوشتـــــــــــــم بود کم باشم ...
یعنی چی؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barabox - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۵۳ ب.ظ
(۰۱ تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۳۵ ب.ظ)pure liveliness نوشته شده توسط: (01 تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۱۲ ب.ظ)barabox نوشته شده توسط: نه پیشونی نوشتـــــــــــــم بود کم باشم ...
یعنی چی؟
یعنی رو پیشونی من نوشته نشده که آدم بیخود و کم ارزشی باید باشم و یا هستم
یعنی واسه خودم کسی هستم ، حق من بیشتر از ایناس 
آهنگ پاروی بی قایق!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۵۴ ب.ظ
ادمهای توو خالی که با "دروغ" برای خودشون جایی پیدا کردن!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MajidManesht2012 - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۶:۰۳ ب.ظ
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن * سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندهی فراهم
تو را من چشم در راهم.
شباهنگام ، در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه ، من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم
زمستان۱۳۳۶
نیما یوشیج
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Pure Liveliness - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۶:۰۷ ب.ظ
(۰۱ تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۰۹ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط: یک گیگ و خرده ای از ترافیک نتم مونده، فردا شبم مهلت طرحم تموم میشه. برنامه ای واسه استفاده ازش ندارم. چی دان کنم به درد بخور باشه؟
کلاسای درس مکتبخونه 
البته اگه بخواید کنکور بدید.
البته چیزای دیگه هم داره...
(۰۱ تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۵۳ ب.ظ)barabox نوشته شده توسط: یعنی رو پیشونی من نوشته نشده که آدم بیخود و کم ارزشی باید باشم و یا هستم
یعنی واسه خودم کسی هستم ، حق من بیشتر از ایناس Smile
آهنگ پاروی بی قایق!
آها، اون 'نه' مالِ فعل هست. 
بلی. رو پیشونی نوشت هیشکی ننوشته.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barabox - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۶:۳۶ ب.ظ
نقل قول: آها، اون 'نه' مالِ فعل هست. 
بلی. رو پیشونی نوشت هیشکی ننوشته.
آره شاعر با زیرکی خاصی با کلمات بازی کرده
شعرش فوق العاده س
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samane .gh - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۶:۳۸ ب.ظ
(۰۱ تیر ۱۳۹۴ ۰۶:۰۳ ب.ظ)MajidManesht2012 نوشته شده توسط: تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن * سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندهی فراهم
تو را من چشم در راهم.
شباهنگام ، در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه ، من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم
زمستان۱۳۳۶
نیما یوشیج
تو را من چشم در راهم
همه هنگام
نه چون نیما که میگوید : شباهنگام
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - gogooli - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۲ ب.ظ
چرا یک دختر باید تک و تنها پاشه بره از آمریکا اقامت بگیره؟!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۴ ب.ظ
(۰۱ تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۲ ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط: چرا یک دختر باید تک و تنها پاشه بره از آمریکا اقامت بگیره؟!
خب یه نفر دیگه هم با خودش میبرد، این همه آدم برازنده
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - gogooli - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۶ ب.ظ
چقدر دنیا کوچیکه من و یکی از دوستای دبیرستانم دقیقا در یک خیابون با فاصله چند تا کوچه از هم کار می کردیم و از هم خبر نداشتیم...امروز اتفاقی در تاکسی دیدمش.
(۰۱ تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۴ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (01 تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۲ ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط: چرا یک دختر باید تک و تنها پاشه بره از آمریکا اقامت بگیره؟!
خب یه نفر دیگه هم با خودش میبرد، این همه آدم برازنده 
از جمله شما؟!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - IT.girll - 01 تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۳۷ ب.ظ
به مانشت خودمون! 
چند روزی نبود نگرانش شدیم.
|