صفحهها: ۱ ۲
به نظر من بستگی به روحیه دختر داره ، اگر خیلی وابسته است به خانواده اصلا این کار رو نکنه ، شک نکنه که پشیمون میشه ولی اگر خیلی هم وابسته نیست که مشکلی پیش نخواهد آمد ان شاءا...
این که طرف رو خیلی بخواد یا نه هم مهمه ولی بعد از ازدواج این عشق و این خواستن آنچنانی فروکش میکنه و عقل جایگزین میشه پس بهتره به روحیه خود دختر نگاه کنید.
معمولا تو همچین موردی بهتره شهر سکونت یه شهر سوم انتخاب شه که هیچ کدوم از طرفین احساس تنهایی و غربت تو شهر طرف مقابل نکنه و از طرفی فک نکنه داره از خونواده همسرش تو زندگیش دخالت میشه
بعلاوه تفاوت فرهنگم چیزی نیس که بشه راحت از کنارش گذشت بخصوس اگه از دو استان مختلف با مسافت زیادن
بعله.... واقعا این تفاوت ها حتی اگه حالت علاقه مندی قبل از ازدواجم بین ۲ طرف وجود داشته باشه یه موردی هست که شاید باعث یه سری مشکلات بشه.... و نمیشه نادیده گرفت .
دور شدن از خانواده و رفتن به شهر سکونت همسر ،حالت سختیه... از خونواده و شهرت دل بکنی بری سمت خونه همسر و تحت اختیار و قضاوت اونا باشی...
من به شخصه حس میکنم دردآوره تا حدودی... الا اینکه این ۲ استان کمی نزدیک به هم و آدابو رسوم و هوا و طبیعتش مثل هم باشن....بالاخص این آ بو هوا و رسوم خیلی میتونه آدمو تو شهر دیگه نگه داره...
منم دوست داشتم اظهار نظر کن
بنظر منم بستگی به این داره که دختره به خانوادش وابسته هست یا نه. یکی مثل من حتی یه هفته هم توی خوابگاه نمی موندم و با اینکه توی اتوبوس حالم بد میشد ولی به هر زحمتی بود خودمو به خونه میرسوندم، ولی بچه هایی داشتیم که چند ماه خونه نمی رفتند.
علاوه بر دوری از خانواده، از دو شهر مختلف بودن مشکلات فرهنگی و مذهبی زیادی هم داره که تحملش خیلی سخت تره. حتی اگه از یک استان ولی از شهرهای مختلفش باشید باز هم اختلاف فرهنگی وجود داره چه برسه از دو استان دور از هم.
توی فامیل یه ازدواج دور داریم که با اینکه دختره یکی از آرزوهاش این بود که یه شهری بره که از خانوادش دور بشه و شوهرشم خیلی مرد خوبیه ولی همیشه از اینکه دور شده ناراحته.
بنظرم عجله نکنه و بیشتر فکر کنه. حتما مورد بهتری نصیبش میشه
(۱۲ فروردین ۱۳۹۲ ۰۱:۳۷ ق.ظ)sahar121 نوشته شده توسط: سلام. وقت بخیردوست عزیز مشکل شما نبود عشق دوستی علاقه و این چیزا توی رابطه است.اگ پسری واسه ی دختری مهم باشه.یا اگه دختری واسه ی پسری مهم باشه و دوسش داشته باشه دیگ بحث این حساب کتابا توی زندگی نیست.من دختری رو میشناسم از لحاظ ظاهر و خانواده بسیار خوب هستن.توی دانشگاه پسری ازش خوشش میاد.و میخواد بیاد خواستگاری.وقتی دختر به پسر میگه فلان محله ی شهر میشینیم ،پسر بهش میگه که من مشکلی ندارم ولی خانواده ام اجازه نمیدن من بخوام خواستگاری دختری برم که توی محله ای زندگی میکنن که مردم اون محله به خرید و فروش مواد و یا مصرف اون شهرت دارن.دختر به خونواده اش میگ که خونمون رو بفروشیم و بریم یه جای دیگ خونه کرایه کنیم با بقیه پولمون سرمایه گذاری کنیم.ولی خونواده اش موافق بودن.ولی وقتی میفهمن که این درخواست به خاطر این بوده که اون پسر که استاد دانشگاه بوده و دخترشون رو به خاطر اینکه توی این چنین محله ای زندگی میکرده نخواسته.از رفتار پسر و طرز فکرش ناراحت میشن و باهاش موافقت نمیکنن.به نظرمن توی این جور مواقع نبود علاقه تاثیر گذاره.به نظر من دختره اصن از ریخت و قیافه پسره خوشش نمیاد که همچین حسی بهش داره.وگرنه خیلی ها بودن ازدواج نزدیک داشتن ناموفق بودن.ازدواج دور داشتن موفق!این چیزا که ملاک نیس
ی سوال!!
ازدواجی که دو طرف باهم اختلاف مسافت زیادی داشته باشند..یعنی یکی این سر ایران یکی اون سرش..چع معایبی داره؟؟ شماها قبول میکنید در کل؟
فرض کنید موقعیت طرفتون خیلی خاص هم نیست و شما هم عاشق پیشه نیستید... هر دو سطح تحصیلی یکسان با شرایط مالی و نوع پوشش ظاهری یکسان. دارید و یکی از هم کلاسیهاتون تو دوره دانشگاه بوده. همین! و الانم هر دو طرف دانشجوی ارشدن، هر کی تو منطقه خودشه.هر دو هم همسن. برای زندگی هم پسره میگه احتمالش هست که باید دختره بره شهر اونا.. خوب بالاطبع باید تو محل کارش باشه.اما دختره هم میخواد تو منطقه خودش باشه کار کنه زندگی کنه...
نظراتتون چیه؟
پس عملا هیچ ربطی نداره .از یه دانشجوی ارشد انتظار میره که خودشو گول نزنه،روراست باشه.رک و پوسکنده به پسره بگه بات حال نمیکنم.اصن از قیافه ات خوشم نمیاد
من که خیلی نمی پسندم چون مسافت دور علاوه بر مشکلات دوری مسافت اختلاف فرهنگم زیاد میشه واین به نظر من یک مشکل اساسی است که باعث ایجاد مشکلات زیادی در خانواده ها میشود والبته در مواردی خاص و نادر است که دو طرف خانواده های معقولی دارن وبا طرز فکر باز مشکلات رو حل میکنن.
ازدواج مقوله ای نیست که در یک نگاه عاشق شد وبعد بحث ازدواج پیش اید. ادمی برای ازدواج نباید کورکورانه تصمیم بگیرد و به هر کسی اعتماد کند وبهترین مشاوران در همچین زمینه هایی خانواده ها هستن.
هیچ مشکلی نداره
خیلی هم خوبه
دیگه ازدواج دور و نزدیک نداره !!
اینکه دختر یا پسر نمی تونه دوری خانواده رو تحمل کنه بنظرم هنوز بالغ نشدن!
ازدواج باید اونقدر شیرین باشه که سختی هاش به نظر نیاد
بالاخره برای هر پسر و دختری ازدواج سخته اما برای بدست آوردن بهترین انتخاب زندگیمون باید پای خیلی چیزا وایساد !!
(۱۲ فروردین ۱۳۹۲ ۰۱:۳۷ ق.ظ)sahar121 نوشته شده توسط: سلام. وقت بخیر
ی سوال!!
ازدواجی که دو طرف باهم اختلاف مسافت زیادی داشته باشند..یعنی یکی این سر ایران یکی اون سرش..چع معایبی داره؟؟ شماها قبول میکنید در کل؟
فرض کنید موقعیت طرفتون خیلی خاص هم نیست و شما هم عاشق پیشه نیستید... هر دو سطح تحصیلی یکسان با شرایط مالی و نوع پوشش ظاهری یکسان. دارید و یکی از هم کلاسیهاتون تو دوره دانشگاه بوده. همین! و الانم هر دو طرف دانشجوی ارشدن، هر کی تو منطقه خودشه.هر دو هم همسن. برای زندگی هم پسره میگه احتمالش هست که باید دختره بره شهر اونا.. خوب بالاطبع باید تو محل کارش باشه.اما دختره هم میخواد تو منطقه خودش باشه کار کنه زندگی کنه...
نظراتتون چیه؟
من نیستما
اصلا توصیه نمیشه.نه دختر قحطه نه پسر.چرا باید راه دور زدواج کنیم و خودمون را به دردسر بندازیم؟!!
به نظر من ازدواج راه دور خوب نیست.تو شهر غریب ،زندگی کردن خیلی سخته.کسانی که دوره ی دانشجویی در یک شهر دیگر بودند دقیقا برایشان این دلتنگی و غربت، قابل درک است.ازدواج یک عمر زندگی مشترک است .بهتر است تمامی جوانب در نظر گرفته شود.
(۱۸ فروردین ۱۳۹۲ ۱۲:۱۲ ب.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط: تجربه از دوستان و موارد مشابه، به شرط خوب بودن بقیه شرایط
اگه پسر بیاد شهر دختر خوبه
اگه برن شهر سوم هم خوبه
ولی دختر بیاد شهر پسر خیلی عاقلانه نیست.
این چیزا چند سالیه عرف شده که بدعت خوبی هم نیست.دقیقا اینجوریه که پسرا دارن میرن خونه بخت نه دخترا
والا من اینقد خانمایی میشناسم که مثل مارکوپولو همه جا با شوهراشون رفتند این شهر و اون شهر... الان هم بهترین زندگی ها رو دارند.
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی...اگر دربند در مانند در مانند
من فکر میکنم اینایی که تمایل به یه جا موندن دارن و ترس از جابجایی تجربه های جدید دارن به لحاظ اجتماعی نابالغ هستند...ناگفته نماند اینم باز به روحیه ی دختر خانما ربط داره...
نمیدونم چرا خانم ها وقتی میگن بعد ازدواج باید بریم یک شهر یا استان دیگه واقعا سخته و اساسا ازدواج کردنشون با اون شخص رو کنسل میدونن!
الان فقط اگر سوال این بود که بعد ازدواج باید برم یک کشور اروپایی یا امریکا زندگی کنم احتمالا همه تشویق میکردن که برو، دیگه اونجا غربت معنی نمیداده؟!!؟