(۲۲ اسفند ۱۳۸۹ ۰۸:۰۲ ب.ظ)NoOne نوشته شده توسط: من میگم بریم سازمان سنجش رو بسوزونیم بترکونیم
کاملا موافقم!!
حداقل می تونیم بریم این کلید های لعنتی سنجش را توی سایتش درست(دستکاری) کنیم.
..................................................................
برو بچ..
من منظورم از چهارشنبه سوری یک شب به یاد ماندنی از آخرین چهارشنبهی سال بود.
با این چیزهایی هم که شما گفتید آدم اون دنیاش اومد جلوی چشمش
انگار اینایی که این سنت را اجرا می کنند و آتش به پا می کنند یه عده خلافکارند.!(البته منظورم از این آتیش های معمولی بود نه از اون آتش ها!!!!)
شاید این مراسم چهارشنبه سوری آخرین یادگار ما از نیاکان آریایی مان باشد...
به یاد اهورا مزدا...
جشن های هر ساله
و آتشکده های پارس ...
که متاسفانه این سنت، چند ساله که به وسیلهی چند تا جوان لا ابالی وجهی بدی پیدا کرده تا اونجایی که به جای حضور خردمندان و ریش سفیدان، پلیس باید تو این مراسم حضور داشته باشه خانوادهها هم به جای آشنا کردن بچه هاشون با اصل این سنت از دو روز قبل در رو روشون قفل می کنند تا یه و قت دسته گل به آب ندند.
من که صرفا خاطره های بسیار بسیار شیرینی از دوران چهارشنبه سوری های آخر سال از دوران بچگی د ارم..
قاشق زنی - جمع شدن با همسایهها و دختر همسایهها بیرون-پریدن از آتیش-چایی و شیرینی و تخمه و میوه خورون دور هم توی محوطه
البته اون زمان هنوز این ترقهها تو بازار پر نشده بود.
پسر های همسایه از صبح می رفتند دنبال خار و خاشاک
(نه صندوق چوبی می سوزوندند نه خونهها و مغازه های مردم را)
۷ تا آتیش کوچک به ردیف پشت سر هم که بچه و پیر و جوان همه می تونستند از روش بپرند.
آتش هفتم را که رد می کردیم و به انتهای خط می رسیدیم انگار از هفت خوان رستم رد شدیم!کلی سوت می کشیدیم برای خودمون و کیف می کردیم.پدر مادرها هم می پریدند.
دلم برای اون چهارشنبه سوریها تنگ شده نه چهارشنبه سوزی ها!
البته بگم من ۵۰ درصد علت این تلفات را بی همتی مسئولین می دونم.
به قول یکی از مسئولین هر همایشی که امسال برگزار شده ۲۰۰ میلیون خرج برده!
که سر جمع میشه ۴ میلیارد تومان برای وزارت نفت فقط!
قطعا با این پول های باد آوردهی نفت هیچ اتفاق خاصی نمی افته برای کشور که شهرداری هر شهر حداقل یک دهم همین ۲۰۰ میلیون تومان را خرج کنه یک جشن بسیار شاد با نور افشانی و یک آتش کنترل شده در میدان اصلی هر شهر ترتیب بده تا مردم از دور تماشا کنند و هم لذت ببرند هم خودشون نخواهند گوشه گوشهی کوچه و خیابان یک فاجعه درست کنند و خونهها و بچه های مردم را به آتش بکشند.
(۲۲ اسفند ۱۳۸۹ ۱۱:۱۵ ب.ظ)Maryam-X نوشته شده توسط: من که صرفا خاطره های بسیار بسیار شیرینی از دوران چهارشنبه سوری های آخر سال از دوران بچگی د ارم..ببخشید شما چن سالتونه؟!
قاشق زنی -فالگوش-جمع شدن با همسایهها و دختر همسایهها بیرون-پریدن از آتیش-چایی و شیرینی و تخمه و میوه خورون دور هم توی محوطه
البته اون زمان هنوز این ترقهها تو بازار پر نشده بود.
پسر های همسایه از صبح می رفتند دنبال خار و خاشاک تو بیابون ها
(نه صندوق چوبی می سوزوندند نه خونهها و مغازه های مردم را)
۷ تا آتیش کوچک به ردیف پشت سر هم که بچه و پیر و جوان همه می تونستند از روش بپرند.
آتش هفتم را که رد می کردیم و به انتهای خط می رسیدیم انگار از هفت خوان رستم رد شدیم!کلی سوت می کشیدیم برای خودمون و کیف می کردیم.پدر مادرها هم می پریدند.
دلم برای اون چهارشنبه سوریها تنگ شده نه چهارشنبه سوزی ها!
این چیزایی که میگین اقلا ماله ۵۰ ساله پیشه!
نه عزیزم مال ۱۰-۱۵ سال پیشه
دوران ۷-۸ سالگی
(۲۳ اسفند ۱۳۸۹ ۱۲:۳۴ ق.ظ)Maryam-X نوشته شده توسط: نه عزیزم مال ۱۰-۱۵ سال پیشهوالا من که این چیزایی که گفتینو یادم نمیاد،احتمالا تو شهر شما اینجوری بوده،تو تهران از اون موقع که یادمه آتیش بازی و نارنجک و ... بوده،البته مامانم میگفت قبلنا میرفتن آتیش درست میکردم از روش میپریدن و یه شعری میخوندن "سرخیه من از تو زردی تو از من"(یه همچین چیزایی!)بعدم میرفتن دمه خونه همسایهها آجیل ماجیل میگفرتن!، ولی اینا ماله ۳۰ سال پیش بوده!
دوران ۷-۸ سالگی
(۲۲ اسفند ۱۳۸۹ ۱۱:۱۵ ب.ظ)Maryam-X نوشته شده توسط: پسر های همسایه از صبح می رفتند دنبال خار و خاشاک تو بیابون ها
ببخشید. شما ساکن کجا هستین که پسر های همسایتون میرفتن از تو بیابون خار و خاشاک میاوردن؟؟؟؟
اونم از صبح !!!!ضمن اینکه منم حرفهای mehriran رو قبول دارم. اخه ما که ۷/۸ ساله بودیم بازم این ترقهها بودن.
حداقل من که همچین سنت هایی رو تا الان به چشمم ندیدم.
فکر میکنم باید چنین سنت هایی خیلی شیرین باشه و خیلی خوش بگذره.
در مورد چهارشنبه سوری تو شهر خودم ساری هم بگم که من که اصلا حوصله این ترقه بازیها و بمب ترکوندنها رو ندارم. چند سالی هم میشه که سه شنبهها بیرون نمیرم.
البته چند باری که سه شنبهها قصد مهمانی و ... داشتیم از صدای این ترقهها و ترقه انداختن زیر ماشین و ... فیض بردیم و ترسیدیم و استفاده کردیم.
البته دیگه اینا شبیه ترقه نیستن. شبیه بمب و نارنجک هستن بیشتر.
(۲۳ اسفند ۱۳۸۹ ۱۲:۵۰ ق.ظ)danialfx نوشته شده توسط:(22 اسفند ۱۳۸۹ ۱۱:۱۵ ب.ظ)Maryam-X نوشته شده توسط: پسر های همسایه از صبح می رفتند دنبال خار و خاشاک تو بیابون ها
ببخشید. شما ساکن کجا هستین که پسر های همسایتون میرفتن از تو بیابون خار و خاشاک میاوردن؟؟؟؟
این یه تیکش خیلی باحال بود یاد خس و خاشاک افتادم!
من که بچه بودم از صبح میرفتم دنبال سیم ظرفشویی!
کلی میخریدم،هوا که تاریک میشد یه گوله ازشون درس میکردم به یه سیم میبستمشون یه خورده نفت میریختم روشون میچرخودنمش انقده باحال میشد همه همسایهها جم میشده نگا میکردن!
در ضمن این سه شنبه با همه سه شنبه های دیگه فرق میکنه،پیشنهاد میکنم حتما بیاین بیرون!
موفق باشین
شماها پسرید و نوه شیطان!
شرط می بندم اگه امسال هم یک چهارشنبه سوری به درد بخور همسایه هاتون سر کوچهی خودتون راه بندازند ترجیح می دید برید وسط شهر این نارنجکها را تماشا کنید و از ترکیدن اونها زیر ماشینها لذت ببرید.طبیعیه که چنین مراسمی را تا به حال ندیده باشید.!!!
چشم باز کنید تو همون تهران پر ترقه هم یکی دو جاش مراسم به درد بخور یافت می شود.
(۲۳ اسفند ۱۳۸۹ ۱۲:۵۹ ق.ظ)mehr.iman نوشته شده توسط: در ضمن این سه شنبه با همه سه شنبه های دیگه فرق میکنه،پیشنهاد میکنم حتما بیاین بیرون!
موفق باشین
تو تهران شاید خبری باشه و مردم واسه خرید عید بیان طرفای انقلاب و میدون تح*ریر
ولی تو شهر های ما خبری نیست. اینقدر شهر ما کوچیکه که هیچ جاش نمیشه جمع شد. سه شنبه های قبلی و ۳ روز بعد از ۲۲ بهمن هم خبری نبود. یعنی فقط پر از نیروهای امنیتی و ل ب * اس شخصی بود.
این سه شنبه هم بازار ترقه داغه ولی ش*عار و ... فکر نکنم.
(۲۳ اسفند ۱۳۸۹ ۰۱:۰۲ ق.ظ)Maryam-X نوشته شده توسط: شماها پسرید و نوه شیطان!
شرط می بندم اگه امسال هم یک چهارشنبه سوری به درد بخور همسایه هاتون سر کوچهی خودتون راه بندازند ترجیح می دید برید وسط شهر این نارنجکها را تماشا کنید و از ترکیدن اونها زیر ماشینها لذت ببرید.
چشم باز کنید تو همون تهران پر ترقه هم یکی دو جاش مراسم به درد بخور یافت می شود.
از جواب دادن خوب طفره میرینها
جدا از صبح میرفتن سمت بیابون؟؟؟؟
تو ساری که مطمئنم از این نوع مراسمها یافت نمیشه. تهران هم که بعید میدونم
تو کوچه ما هم که بزرگترین فرزند من هستم . بچه بعدی هم اول دبیرستان هست .
پس از این نوع مراسمها نخواهد بود. من که ترجیح میدم چهار شنبه سوری بمونم تو خونه.
حالا این سه شنبه چون خبرایی هست . شاید بریم ببینیم دنیا دست کیه.
(۲۳ اسفند ۱۳۸۹ ۰۱:۱۰ ق.ظ)parsaNA نوشته شده توسط: [align=justify]کاملا با مریم موافقم . ما تاریخ کهن خودمون رو فراموش کردیم و جاش یه مشت مزخرف نشوندیم . یه نفر هم که مثل شما دل می سوزونه، بقیه بهش می شورن !!!! واقع که جای تاسف داره .
اگه چنین مراسم هایی داشتین . خوش به حالتون
فکر نمیکنم وقتی ما چنین مراسم هایی نداشتیم. دلیلی وجود داشته باشه که بگیم داشتیم.
ضمن اینکه ما به کسی و همچنین مریم خانوم کاری نداشتیم و حرف بدی نزدیم. و اینکه مطمئنا همه از سنت هایی که ایشون تعریف کردن خوششون میاد.
فقط گفتیم ما چنین مراسم هایی ندیدیم. امیدوارم پستها رو بهتر بخونید.
در مورد جمله اخرتون هم بگم که اونایی که دارن کشور رو نابود میکنن کسایی دیگه هستن.
عزیزان....دعوا نکنید!
قرار نیست آتیش را اینجا بر پا کنیم.
فکر کنید ببینیم چه جوری میشه امسال یه چهارشنبه سوری زیبا و هیجان انگیز برپا کرد هم برای کسانی که قبلا این مراسم را داشتند و هم کسانی که نداشتند.
دوستان نظر بدهند.
بابا چرا گیر دادید به این مریم بیچاره!!!
توی شهر ما هم از این سنتها بود! حداقل میدونم تا ۱۰ سالگیه من بچهها میومدند قاشق زنی! فکر کنم طرف های دورهی راهنمایی بودم که دیگه ترقه و نارنجک (و پلیس) مد شد!!!
بیچاره اون هایی که این سنتها رو ندیدند!!! حداقل ما یه یادی از اون موقع میکنیم!
من که یکدفعه توی این چهارشنبه سوری های نارنجکی پاهام سوخت!!! یعنی یه نامردی از پشت بهم نارنجک پرتاب کرد از قضا توی هوا پشت پاهام رو سوزوند!!! مانتوم که قد یه توپ بیس بال سوراخ شد، شلوار پلاستیکی هم پوشیده بودم، جلز و ولزش رو هم شنیدم! از ترس بابام که دیگه نگذاره برم چهارشنبه سوری هیچی بهش نگفتم آخرش هم یواشکی رفتیم پیش دکتر خانوادگیمون زخمش رو پانسمان کرد!!! از اون به بعد کم کم از چهارشنبه سوریها جدا شدیم!!! خدا را شکر جاش روی پام نموند!!!
میدونید من کلاً دلم برای اون هایی که توی این چهارشنبه سوریها میسوزند، میسوزه!!! من شوهر خالهی خدا بیامرزم بر اثر سوختگی فوت کرد! هیچ وقت نمیتونم فرموش کنم که چه اوضاعی بود (البته سوختگیه ایشون بخاطر چهارشنبه سوری نبود) ولی فرض کن آخرین چیزی که بچه ها، مادر و پدر و همسر از تو یادت باشه یه بدن پر از تاول و سوختگی است... میدونید اطرافیانشون چه حالی پیدا میکنند؟ هر وقت سالگرد شوهر خالهام میرسه و ناله های وحشتناک بچه های خالهام رو میشنوم از هر چیزی که مربوط به سوختگی میشه یا عامل سوختگی است متنفر میشم!!!
شاید از نظر خیلیها این حرف هایی که زدم یه مشت مزخرفات محض باشه! شاید چون باهاش روبرو نشدید براتون غیر ملموس باشه ولی کاری نکنید که مجبور بشید تجربه اش کنید!!!
امیدوارم این چهارشنبه سوری کمترین درد رو برای مردم ایران به همراه داشته باشه... موفق باشید
توی شهر ما هم از این سنتها بود! حداقل میدونم تا ۱۰ سالگیه من بچهها میومدند قاشق زنی! فکر کنم طرف های دورهی راهنمایی بودم که دیگه ترقه و نارنجک (و پلیس) مد شد!!!
بیچاره اون هایی که این سنتها رو ندیدند!!! حداقل ما یه یادی از اون موقع میکنیم!
من که یکدفعه توی این چهارشنبه سوری های نارنجکی پاهام سوخت!!! یعنی یه نامردی از پشت بهم نارنجک پرتاب کرد از قضا توی هوا پشت پاهام رو سوزوند!!! مانتوم که قد یه توپ بیس بال سوراخ شد، شلوار پلاستیکی هم پوشیده بودم، جلز و ولزش رو هم شنیدم! از ترس بابام که دیگه نگذاره برم چهارشنبه سوری هیچی بهش نگفتم
آخرش هم یواشکی رفتیم پیش دکتر خانوادگیمون زخمش رو پانسمان کرد!!! از اون به بعد کم کم از چهارشنبه سوریها جدا شدیم!!! خدا را شکر جاش روی پام نموند!!!میدونید من کلاً دلم برای اون هایی که توی این چهارشنبه سوریها میسوزند، میسوزه!!! من شوهر خالهی خدا بیامرزم بر اثر سوختگی فوت کرد! هیچ وقت نمیتونم فرموش کنم که چه اوضاعی بود (البته سوختگیه ایشون بخاطر چهارشنبه سوری نبود) ولی فرض کن آخرین چیزی که بچه ها، مادر و پدر و همسر از تو یادت باشه یه بدن پر از تاول و سوختگی است... میدونید اطرافیانشون چه حالی پیدا میکنند؟ هر وقت سالگرد شوهر خالهام میرسه و ناله های وحشتناک بچه های خالهام رو میشنوم از هر چیزی که مربوط به سوختگی میشه یا عامل سوختگی است متنفر میشم!!!
شاید از نظر خیلیها این حرف هایی که زدم یه مشت مزخرفات محض باشه! شاید چون باهاش روبرو نشدید براتون غیر ملموس باشه ولی کاری نکنید که مجبور بشید تجربه اش کنید!!!
امیدوارم این چهارشنبه سوری کمترین درد رو برای مردم ایران به همراه داشته باشه... موفق باشید
(۲۳ اسفند ۱۳۸۹ ۰۱:۰۲ ق.ظ)Maryam-X نوشته شده توسط: شماها پسرید و نوه شیطان!
شرط می بندم اگه امسال هم یک چهارشنبه سوری به درد بخور همسایه هاتون سر کوچهی خودتون راه بندازند ترجیح می دید برید وسط شهر این نارنجکها را تماشا کنید و از ترکیدن اونها زیر ماشینها لذت ببرید.طبیعیه که چنین مراسمی را تا به حال ندیده باشید.!!!
چشم باز کنید تو همون تهران پر ترقه هم یکی دو جاش مراسم به درد بخور یافت می شود.
آخه مریم خانم چرا وارد مسائل نوستالژیک میشید که آخرش به همه پسرها این حرفها رو بزنید؟؟؟. خب برمیخوره !!!!اگر یک کمی تحمل داشته باشیم کار باینجا نمیکشه.
از دوستان محترمی هم که مسائل سیاسی رو گه گدار وارد بحث میکنند تقاضامندم نگذارند فیلتر بشیم.
من فکر میکنم ترقه بازی و نارنجک ترکوندن یه جای خاص میخواد و چهارشنبه سوری و مسائل اون هم یه چیز دیگه است. کاش همه اعیاد ایرانیان باستان رو گرامی میداشتیم.
ما طرف دار گروه خاصی نیستیم، حق با فردادِ ،مانشت رو نذاریم بسته بشه!!!
ما نسل الان نباید بذاریم این درخت کش مکش سیاسی و درجا زدن بیشتر رشد کنه، بذارین بحث ۴ شنبه سوری بمونه!
درسته فرداد جان
اما وقتی میبینی بعضیا میپرسن مگه سه شنبه قراره چی بشه.. نا امید میشی دیگه. میبینی بعضیا چه بی خیال خوش و خرم دارن زندگیشنو میکنن و به تمام کمالات هم رسیدن و چیز دیگه ای نمیخوان
من هم سعی کردم با نهایت دقت مطلبو برسونم که مبادا سایت مورد مواخذه دشمن قرار بگیره.
(۲۳ اسفند ۱۳۸۹ ۱۰:۵۵ ق.ظ)مورتن نوشته شده توسط: درسته فرداد جان
اما وقتی میبینی بعضیا میپرسن مگه سه شنبه قراره چی بشه.. نا امید میشی دیگه. میبینی بعضیا چه بی خیال خوش و خرم دارن زندگیشنو میکنن و به تمام کمالات هم رسیدن و چیز دیگه ای نمیخوان
من هم سعی کردم با نهایت دقت مطلبو برسونم که مبادا سایت مورد مواخذه دشمن قرار بگیره.
بی خیال و خوش و خرم یعنی چی؟!!! هر چی بوده و هست همیشهی خدا ماله تهرانیا بوده!!! دوست دارم بیاید فقط به عنوان دانشجو در یکی از شهرستانها زندگی کنید تا بفهمید ما چی میکشیم... نمیدونید اینجاها چه خبره؟!!! والا شما دارید خوش و خرم زندگی میکنید!!!... دیگه زیادی شورش رو در آوردید!!!
اینجا اصلاً بحث چهارشنبه سوری و سنت کهن ایرانی است... چرا هر چیزی رو میخواید سیاسی کنید!!!؟