|
|
سر ما را زنده زنده بریدند - نسخهی قابل چاپ |
|
RE: سر ما را زنده زنده بریدند - Masoud05 - 18 اسفند ۱۳۹۱ ۱۱:۴۴ ق.ظ
اینم یه تاپیک زیر خاکی دیگه !!! (قابل توجه آقا فرداد ) خیلی بدرد کسایی میخوره که تازه کنکور دادن و حال و هوای ما رو در ۲ سال پیش ببینن و بخندند. حرف جناب " HighVoltage " خیلی باحال بود : "الان که کنکور رو دادم و تموم شد همون قدر به کسب رتبه خوب امید دارم که کزت تو بینوایان به خوشبختی امید داشت! " بحث های جناب یاسمی ، خانم "ف ش " ، لونا و سایر بچه ها و بحث های بامزه ی اون روزا ![]() ![]()
|
|
RE: سر ما را زنده زنده بریدند - yasemi - 18 اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۲۲ ب.ظ
یعنی اگه طراح سیستم عامل و پایگاه اون سال رو به من میدادن زنده زنده کشته بودمشون ![]() من چقدر خوندم روحیم حسابی خراب شد و امتحانم خراب کردم![]()
|
|
سر ما را زنده زنده بریدند - luna - 18 اسفند ۱۳۹۱ ۰۵:۰۶ ب.ظ
وای من دقیقا وقتی رو که اون پست رو گذاشتم یادمه! قشنگ جلو چشممه! چه جالب! |
|
سر ما را زنده زنده بریدند - fatima1537 - 18 اسفند ۱۳۹۱ ۰۹:۰۸ ب.ظ
منم همینو میخواستم بگم.آقا مسعود دیگه تو تاپیکای قدیمی میری و تجدید خاطرات میکنی؟نکنه با زبون بی زبونی میخوای بگی منو برگردونید ![]() یه مدتیه کارتون شده نوستالژی نکنه به خاطر فرار از درسه ؟درستون بخون قدر این ارشدی که قبول شدی رو بدون
|
RE: سر ما را زنده زنده بریدند - Masoud05 - 18 اسفند ۱۳۹۱ ۱۰:۰۳ ب.ظ
(۱۸ اسفند ۱۳۹۱ ۰۹:۰۸ ب.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط: منم همینو میخواستم بگم.آقا مسعود دیگه تو تاپیکای قدیمی میری و تجدید خاطرات میکنی؟نکنه با زبون بی زبونی میخوای بگی منو برگردونید درسا که خراب ، نمرات رو زدن و باید گفت : اوه اوه ![]() من که نرفتم که برگردم ![]() اگه منظورتون مدیریته من چند روز پیش به اقا فرداد یه صحبت هایی کردم . و هیچ برنامه خاصی نیست![]() هدف من زنده نگهداشتن خاطرات هست . یه تاپیکی پیدا کردم که اگه بیارمش رو خیلی سوء استفاده میشه مال اون موقع ها هست که جو صمیمانه و خصوصی بوده !!! راستش تاپیک های قدیمی خیلی باحال هستن و پر از خاطره . کلی امروز دنبال خاطرات سربازیم گشتم که بچه ها خیلی پسندیده بودن ، گفتم بزار سر دست تا بخونن و بخندن اما هر چی گشتم ندیدمش ![]() البته من این روزا کلا تعداد ارسالم خیلی هم زیاد نیست اما خداییش فرار از درس رو درست گفتید خیلی ترم قبل سخت بود نمرات هم وحشتناک بوده ، نه مال من بلکه همه بچه ها. (۱۸ اسفند ۱۳۹۱ ۰۶:۵۲ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: تا جایی که یادم میاد اقا مسعود گفت درسهام زیاده فرستادیم بره یه مدت درسهایش را بخونه و برگرده ، نگو رفته پی حفاری غیرمجاز و داره آثار باستانی مانشت را در میاره. اقا فرداد اگه بدونی خوندن این ارسال های قدیمی که نشون دهنده تفکرات گذشته ام هست چقدر جذابه . کلا چیزای قدیمی جالب هستن کلی دارم میخندم از چیزهای باحال قدیمی
|
|
RE: سر ما را زنده زنده بریدند - Sunshine Off - 18 اسفند ۱۳۹۱ ۱۱:۰۱ ب.ظ
آقامسعود فکرکنم این نشانه های پیری زودرس درشما باشه ها!چرا اینقد تو خاطرات میگردید خب بهتره به جای فکرکردن به خاطرات بیایید به همون پست مدیریتی خودتون تا کمی کمک حال ما باشید وما بریم بازنشستگی.
|
سر ما را زنده زنده بریدند - fatima1537 - 20 اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۳۵ ق.ظ
(۱۸ اسفند ۱۳۹۱ ۱۰:۰۳ ب.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط: من چند روز پیش به اقا فرداد یه صحبت هایی کردمآقا پس تبریک میگم بازگشت شما به جمع مدیران رو. من اصلا به بقیه حرفاتون هم کاری ندارم و این تیکه رو کات کردم.دیگه حرفی بود که پرید بیرون تقصیر خودتون بود ![]() یادخاطرات گذشته هم خیلی دلپذیره.من فقط خواستم یه وقت افسوس گذشته رو نخورید غمگین بشید ![]() بچه های شیراز بچه های خونگرم و دوست هستند.البته من زیاد شناخت نزدیک ندارم طبق شناخت کمی که دارم میگم.و شما هم یکی از اونهایید. توروخدا حالا که قبول شدید جای منم بخونید.من عاشق هوشم.ولی فکر نکنم نصیبم بشه
|
|
RE: سر ما را زنده زنده بریدند - Helmaa - 20 اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۵۴ ق.ظ
سلام مثل اینکه طبق انتظاری که میرفت وقتش رسیده آقا مسعود برگردن،من هم که معمولا شبها مرتبط با کارهای روزانه ام خواب می بینم دیشب خواب مانشت رو دیدم و جالبه آقا مسعود برگشته بودن به جمع مدیران ،البته مدیران دیگری هم اضاف شده بودن ،فکر کنم چون این چند روز همه اش به فکر بازنشستگی آقا فرداد بودیم و سعی داشتیم یه جور حل بشه و ایشون بمانند، این خواب رو دیدم.
|