تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - نسخهی قابل چاپ |
RE: تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - good-wishes - 19 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۵:۱۶ ب.ظ
خداقوت آقای azad_ahmadi ! عجب تاپیک جالبی رو کشف کردید . من چقدر اون اوایل بعد کنکور تو فکر چنین چیزی بودم اما چون زیاد به مانشت آشنا نبودم نتونستم با این عمق کاوش کنم همون موقع هم عکس های کنکورم رو در تاپیک عکس هایی که خودتون گرفتید گذاشتم خوب پس منتقلش می کنم اینجا : لغات ۵۰۴ که می نوشتم تا سریع مرور کنم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. خلاصه نویسی های روزانه و تقویم روزهای مانده به کنکور مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. جعبه لایتنر دست ساز من (با جعبه خرما) مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. انرژی مثبت از درو دیوار اتاقم می بارید مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. |
RE: تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - azad_ahmadi - 19 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۵:۵۹ ب.ظ
(۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۵:۱۶ ب.ظ)good-wishes نوشته شده توسط: عجب تاپیک جالبی رو کشف کردید . من چقدر اون اوایل بعد کنکور تو فکر چنین چیزی بودم اما چون زیاد به مانشت آشنا نبودم نتونستم با این عمق کاوش کنم یعنی واقعا اون ۵۰۴ کلمه قابل خوندن بود براتون؟ اما اعتکاف علمی شما قابل تحسین هست. پس پرده یه کاربرد دیگه هم داره که خانم good wishes عملا بهش اشاره نمودن |
تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - sanar.m - 19 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۷:۱۷ ب.ظ
وای چه تاپیک باحالی من امسال شروع کردم،ایشالا وقتی اتاقم به مرز همچین شلوغیهایی رسید حتما عکسشو میذارممممممممم |
RE: تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - SarahRad - 20 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۲:۴۷ ق.ظ
من ۲ ۳- هفته مونده به کنکور هر نکته تازه رو این جوری می چسبوندم به دیوار تا چند بارا ز صبح تا شب مرورش کنم اینم از دیوار اتاق من ۲ شب مونده به کنکور امیدمون به خداست... [attachment=10901] |
تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - b.kiani - 20 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۱:۱۱ ق.ظ
این عکس واسه دو روز مونده به کنکوره ،کتابخونه آستان قدس با دوستام تصمیم گرفتیم عکس یادگاری از میزمون بندازیم یادش بخیر مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. |
RE: تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - fa_karoon - 20 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۰:۳۳ ب.ظ
این هم تنهای جایی که من برای درس خوندن داشتم، بدون هیچ عایق صوتی ای |
RE: تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - shima_24 - 21 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۲:۱۱ ق.ظ
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که دلم واسه خودم خیلی میسوزه .انقدر که از چشمام اشک میاد [attachment=10906][attachment=10907][attachment=10908][attachment=10909] |
RE: تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - samaneh_aftab - 21 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۸:۳۶ ق.ظ
چه تاپیک باحالی حیف که من از اون روزها عکس ندارم خونه ما ۲ تا اتاق داره. ۱ اتاق که اتاق کاره و توش میز کامپیوتر و کتابخونه است که همه کتابام اون وسط یا روی زمین یا روی میز افتاده بودن اتاق خوابمون هم جای درس خوندنم بود(آخه من عادت دارم روی تخت بشینم درس بخونم. پشت میز نمیتونم) پایین تخت پر بود از کتاب و جزوه آینه اتاقم پر از فرمولهای محاسبات عددی بود(هر فرمول ۱ کاغذ A5 که بشه از دور بخونم). فقط ۱ مربع ۳۰*۳۰ خالی بود که بشه خودمونو تو آینه ببینیم به در یخچال و در اتاقها و بالای تلوزیون جملات مثبت چسبونده بودم. به شیشه ی بالای گاز، نکات سیستم عامل و ساختمان داده ... یادش به خیر به در یکی از اتاقها بزرگ زده بودم -۱۵۰ (یعنی رتبم زیر ۱۵۰ میشه که نشد ) کلا از دی ماه هم، ورود هر مهمونی به خونمون ممنوع بود. وگرنه ابروم میرفت خونه اینقدر نامرتبه جالبیش اینه که من خیلی خیلی مرتبم و همش به شوهرم غر میزنم که وسایلشو سر جای خودش بذاره و ... ولی تو اون ۱ ماه مونده به کنکور، به سختی مشد از بین کاغذ ها و کتابای پایین تختمون رد شد . حالا عصر که رفتم خونه، از مرتب شده ی کتابام عکس میگیرم |
تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - Autumn.Folio - 21 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۱:۴۵ ق.ظ
دوتا عکس از کتابخونه تو اولی دارم محاسبات میخونم در حد لیک دسته یک اما نتیجش در حد محلات هم نشد دومی هم از محوطه ی کتابخونه که داشتم از یه پروانه شیطون عکس میگرفتم. اما آخرش بعد کلی بازی نگذاشت عکسشو بگیرم |
تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - azad_ahmadi - 21 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۱:۴۸ ق.ظ
اون دو صفحه محاسبات از بحث روشهای نیوتون پسرو و پیشرو یا همون بحث های مرتبط هست که متاسفانه سوالی از اون بخش ها و بخش های دیگه نداده بودن. خدایا من چقدر محاسبات خونده بودم |
RE: تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - amnhck123 - 21 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۲:۲۳ ب.ظ
(۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۰:۳۳ ب.ظ)fa_karoon نوشته شده توسط: این هم تنهای جایی که من برای درس خوندن داشتم، بدون هیچ عایق صوتی ای آدم یاد بازار مس فروش ها میفته |
RE: تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - fa_karoon - 21 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۱:۱۴ ب.ظ
(۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۲:۲۳ ب.ظ)amnhck123 نوشته شده توسط:(20 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۰:۳۳ ب.ظ)fa_karoon نوشته شده توسط: این هم تنهای جایی که من برای درس خوندن داشتم، بدون هیچ عایق صوتی ای کجاش آدم رو یاد بازار مس فروش ها می ندازه؟ حالت انباری داره این اتاق اما مسی توش نمی بینم، البته بی خیال |
تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - hp1361 - 21 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۴:۱۳ ب.ظ
(۱۱ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۴۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:(11 اسفند ۱۳۹۰ ۰۳:۱۱ ق.ظ)sohrablou نوشته شده توسط:تو خود کتاب توضیح داده که این عکس ها برای کی هستند. حتی تو ترجمه فارسیش هم هست با اینکه جلدش فرق داره. آقای رهنمون هم درست گفتند(البته جسارت به آقای رهنمون نباشه).(01 اسفند ۱۳۹۰ ۰۳:۱۴ ق.ظ)a i نوشته شده توسط: آقا اسم این دانشمند که رو عکس جلد این کتابه چیه ؟ بابا این بنده خدا عکس بزرگ سمت راست رو برداشته عوض کرده و منظورش اون عکس بوده! |
RE: تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - ۸Operation - 21 اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۴:۵۰ ب.ظ
این روز قبل از نتایج همه حال و هوای اون روزها برگشته...نمی دونم فردا شب چی میشه...اما مهم الانه که حسش بود تا این عکسا رو آپ کنم....یاد اون روزها بخیر...خدایا شکرت....
میز اون روزهای من..... یادش بخیر
میز من از پشت آب نمایی که برای آرامش توی اتاقم گذاشته بودم... نمایی از برنامه های کلان کنکور البته روزای آخر این در دیگه جا نداشت.... فیش های کلمات زبان ۵۰۴+۱۰ سال اخیر زبان عمومی اینم جعبه عشق من ...G5 جدول عملکر عملیاتی من(توی این جدول هر روز که به ساعت مفید برنامه ریزی شده برای اون روز می رسیدم یه تیک تو بخش درسی می زدم،)برای خودم روز آخر شهریور که طراحیش کردم قرار گذاشتم که اگه خونه هایی که بالاشون خط قرمزه تیک بخوره این یعنی من تلاشمو کردم! واون ۱۴ خونه ردیف پایینم برای استراحتام بود...)(به قول یه ضرب المثل: یه فیل رو میشه خورد اما ذره ذره!) خلاصه روز ۱۸ بهمن نه تنها خدا کمک کرد به برنامه ریزی عملیاتی برسم بلکه کمک کرد ۲۳ تا تیک اضافه زده باشم(یه جمله معروف میگه در برنامه ریزی جوری برنامه بریزید که از برنامه جلو بیفتید و نه عقب!این باعث تقویت روحیه میشه!باید سقف آرزو ها رو اونقدر بالا برد که دستمون برسه چراغی بهش آویزون کنیم...) یه تخته وایت برد هرطور شد جور کردم که برا تنوع گاهی از پشت میز بلند شم و با خستگی مبارزه کنم... گاهی شبا که بی انرژی میشدم یکم مدیتیشن می کردم...اینم شمعش....یادش بخیر.... اینم دارت داداشم بود که ازش گرفتم و صبحا برای افزایش تمرکز اهدافمو بهش می زدم و بعد تیربارونش می کردم....چه کیفی میداد خدایا فردا شب هر اتفاقی بیفته دوس دارم خواسته تو باشه نه خواسته من پر عیب و خطا...خدایا شکرت برای تک تک اون لحظات سخت اما دوست داشتنی و تکرار نشدنی.... |
تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( - موج - ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۲:۰۴ ب.ظ
ممنون از دوستانی که این تاپیک رو ادامه دادن یاد خاطرات کنکوری افتادم |