سلام
دوستان من از وبلاگ من که درباره ترویج فرهنگ ازدواج است و از سال ۱۳۸۹ فعالیت دارد دیدن کنید و نظراتتون رو بدید.
این وبلاگ رو فقط با هدف ترویج ازدواج راه اندازی کردم و همه مطالب آن رایگان است.
آدرس :
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
خداحافظ
کسی نمی خواد سری بزنه و یا جوابی بده؟
یکی از داستانهاش رو خوندم جالب بود.
مرسی...
(۱۸ فروردین ۱۳۹۲ ۱۱:۵۷ ب.ظ)Maryam-X نوشته شده توسط: یکی از داستانهاش رو خوندم جالب بود.
مرسی...
ممنون
موفق باشید.
میینی اینجا خلوته علتش اینه که کسی ........... نداره توی این اوضاع گرونی پاشه بره یه .... برای خودش بیاره دلش خوش باشه ازدواج کرده مثل یکی از فامیل ها که پدر بیچارش داره خرج زندگیشو میده اقا هم دلش خوشه ازدواج کرده
خیلی بد جواب دادین
لحن گفتارتون اصلا درست نبود
(۲۰ فروردین ۱۳۹۲ ۰۸:۱۹ ب.ظ)nirvana123 نوشته شده توسط: میینی اینجا خلوته علتش اینه که کسی ........... نداره توی این اوضاع گرونی پاشه بره یه .... برای خودش بیاره دلش خوش باشه ازدواج کرده مثل یکی از فامیل ها که پدر بیچارش داره خرج زندگیشو میده اقا هم دلش خوشه ازدواج کرده
نه پستش رو حذف نکنید. بذارید اونم حرفشو بزنه.
به نظر من که اگه ازدواج کنی خدا خیلی کمک می کنه.
باید توکل هم داشته باشی و البته کمی هم جنم و توانایی اداره زندگی.
خیلی وقتا که یاد عباسعلی میفتم یاد تویم میفتم؛ اون تصادف! اون سال! که عباسعلی تازه ازدواج کرده بود
هی ی ی ی ی روزگار؛ یاد عباسعلی بخیر. چه عشق پاک و قشنگی داشت به خانومش! مث دو تا مرغ عشق بودن.
یادته عباسعلی همیشه یه لبخند رو لباش بود؟ یادته همیشه آخر شب قبل خواب شعارش چی بود؟ یادته اون میز و قاب عکس و دیس خرمای توی دانشگاهو؟
چه زود میگذره عمرا! چه زود از هم جدا میکنه ما رو از هم دست روزگار! چه زود دیر می‌شود گاهی!
بعد سه سال اومدم اینجا رد پاتو دیدم یاد قدیما افتادم. دوس دارم بیام سراغت، پیدات میکنم پس بزودی. یا علی