جک و طنز - نسخهی قابل چاپ صفحهها: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۳۲ ۳۳ ۳۴ ۳۵ ۳۶ ۳۷ ۳۸ ۳۹ ۴۰ ۴۱ ۴۲ ۴۳ ۴۴ ۴۵ ۴۶ ۴۷ ۴۸ ۴۹ ۵۰ ۵۱ ۵۲ ۵۳ ۵۴ ۵۵ ۵۶ ۵۷ ۵۸ ۵۹ ۶۰ ۶۱ ۶۲ ۶۳ ۶۴ ۶۵ ۶۶ ۶۷ ۶۸ ۶۹ ۷۰ ۷۱ ۷۲ ۷۳ ۷۴ ۷۵ ۷۶ ۷۷ ۷۸ ۷۹ ۸۰ ۸۱ ۸۲ ۸۳ ۸۴ ۸۵ ۸۶ ۸۷ ۸۸ ۸۹ ۹۰ ۹۱ ۹۲ ۹۳ ۹۴ ۹۵ ۹۶ ۹۷ ۹۸ ۹۹ ۱۰۰ ۱۰۱ ۱۰۲ ۱۰۳ ۱۰۴ ۱۰۵ ۱۰۶ ۱۰۷ ۱۰۸ ۱۰۹ ۱۱۰ ۱۱۱ ۱۱۲ ۱۱۳ ۱۱۴ ۱۱۵ ۱۱۶ ۱۱۷ ۱۱۸ ۱۱۹ ۱۲۰ ۱۲۱ ۱۲۲ ۱۲۳ ۱۲۴ ۱۲۵ ۱۲۶ ۱۲۷ ۱۲۸ ۱۲۹ ۱۳۰ ۱۳۱ ۱۳۲ ۱۳۳ ۱۳۴ ۱۳۵ |
جک و طنز - miss msv66 - 30 فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۳۹ ب.ظ
هیچوقت از بغل دوس پسره سابقتون بی تفاوت رَد نشین ..... >یه مشتی ، لگدی ، چکی ، سنگی ، آجری چیزی بزنید تو سر و صورتش بعد برید...!!! :| اگر نشد موهاشو بکنید و در برین |
جک و طنز - tabassomesayna - 30 فروردین ۱۳۹۴ ۱۰:۰۶ ب.ظ
منطق آقایون: خانم در حال تماشای فیلم: "نه! تو رو خدا این کار رو نکن. این حقش نیست." آقاشون: ای بابا! اون که صداتو نمی شنوه که این جوری می گی! حالا همون شب، مَرده در حال فوتبال دیدن: "پاس بده، پاس!" *** آیا می دانستید ایران سومین کشور غمگین جهانه؟ دوستان، همت کنید یه کم دیگه ناله کنیم اول می شیم! نخند سوم میشیم ها! *** سکوت که می کنم، هرزگاهی می شنوم ندایی درونم آرام می گوید: ماشاالله چه قدر خوشگلی . . . من نمی گم ها، ندای درونم می گه! *** دیروز تو مسیر یک پیرمرده داشت پیاده می رفت، سوار ماشینش کردم، برگشت گفت: دست شما درد نکنه، ما قدیما این مسیر رو با خر می رفتیم، الان داریم با شما می ریم! *** بهترین ﻗﺴﻤﺖ رفتن به ﻛﻮﻫﻨﻮﺭﺩی در ﺻﺒﺢ خیلی زود، ﺍﻭﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯾﻪ ﮐﻪ بیدﺍﺭ می شی می بینی ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻮﻧﺪﯼ! |
RE: جک و طنز - ashkan_d13 - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۴۱ ق.ظ
(۳۰ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۴۸ ق.ظ)Sadi_gh نوشته شده توسط: ...یه بار یکی از معلممون پرسید ریاضی به چه دردی میخوره؟ گفت تو دردتو بگو من میگم بهش میخوره یا نه (۳۰ فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۲۸ ب.ظ)Good! نوشته شده توسط: منم عاشق ریاضی بودم...منم تا قبل از سوم دبیرستان که ریاضی بره تو فاز مشتقو انتگرالو مثلثاتو هذلولیو عدد مختلطو سری فوریهئو تابع گرادیانو.. و اینا... همین حسو داشتم |
RE: جک و طنز - shayesteNEY - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۱۰:۵۳ ق.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۸:۴۱ ق.ظ)ashkan_d13 نوشته شده توسط:منم از همونوقتی که از ریاضیات از حالت دسته بندیهای چوب کبریت ها و شمردن سیبهای تو سبد و پرنده های رو درخت خارج شد و وارد مباحث کسر شد دیگه احساسم نسبت به ریاضی کم رنگ و کم رنگ تر شد(30 فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۲۸ ب.ظ)Good! نوشته شده توسط: منم عاشق ریاضی بودم...منم تا قبل از سوم دبیرستان که ریاضی بره تو فاز مشتقو انتگرالو مثلثاتو هذلولیو عدد مختلطو سری فوریهئو تابع گرادیانو.. و اینا... همین حسو داشتم |
جک و طنز - miss msv66 - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۵:۱۹ ب.ظ
ﭘﺸﺖ ﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﺪﯾﻢ؟؟؟ ﮔﻔﺖ : ﺷﺮﻁ ﭼﯽ؟؟؟ ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺎﯼ ﻭ ﻗﻠﯿﻮﻥ ﻫﺮﮐﯽ ﺑﺎﺧﺖ ... ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﻁ ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺧﺘﯽ ... . . . . . . . . . . . ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﺎﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯾﻢ !!! ﺧﯿﻠﯽ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺷﺪﻡ ... ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻡ |: |: ۱۷۰ﺗﺎ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ، سپر به سپر ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ ﺍﻵﻧﻢ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﯽ ﮔﺎﺯ ﻣﯿﺪﻩ خَر نَشو اُلاغ !! . . . . . . . . . . . . . اوج نصیحت پسرا دوستم یه تلسکوپ خریده تنها جایی که باهاش نگاه نمیکنه آسمونه !! از صبح تا شب فقط خونه مردمو دید میزنه کصافط :| یکی از ﺩﻭﺳﺘام ﺗﻮ یکی از مناطق مرزی ﻣﻌﻠﻤﻪ، ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﺵ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﺩﺍﺩﻩﮐﻪ : ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻣﯽ ﺧﻮﺍهید ﭼﻪ ﮐﺎﺭﻩ ﺑﺸﯿﺪ؟ ۸۰ ﺩﺭﺻﺪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍهیم ﻗﺎﭼﺎﻗﭽﯽ ﺑﺸﯿﻢ، ۲۰ ﺩﺭﺻﺪ ﺑﻘﯿﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍهیم ﭘﻠﯿﺲ ﺑﺸﯿﻢ ﻭ ﺑﺎ ﻗﺎﭼﺎﻗﭽﯽ ﻫﺎ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﮐﻨﯿﻢ !! :| وطنم، پاره تنم)) این پزشکا چه طور به این نتیجه رسیدن که ورزش عمر رو زیاد میکنه؟ خرگوش که همیشه جنب و جوش داره ۲ سال عمر میکنه و لاک پشت ? که ورزش نمیکنه ۴۰۰ سال گول نخوریداااا به استراحتتون ادامه بدین بگییییییرین بخواااااااابین |
RE: جک و طنز - NP-Cσмρℓєтє - ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۵۶ ب.ظ
توصیه میشود: مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. |
جک و طنز - nanajoon - 03 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۷:۲۳ ب.ظ
در شهری در آمریکا، آرایشگری زندگی می کرد که سالها بچه دار نمی شد. او نذر کرد که اگر بچه دار شود، تا یک ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح کند. بالاخره خدا خواست و او بچه دار شد! روز اول یک شیرینی فروش وارد مغازه شد. پس از پایان کار، هنگامی که قناد خواست پول بدهد، آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه اش را باز کند، یک جعبه بزرگ شیرینی و یک کارت تبریک و تشکر از طرف قناد دم در بود. روز دوم یک گل فروش به او مراجعه کرد و هنگامی که خواست حساب کند، آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه اش را باز کند، یک دسته گل بزرگ و یک کارت تبریک و تشکر از طرف گل فروش دم در بود. روز سوم یک مهندس ایرانی به او مراجعه کرد. در پایان آرایشگر ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع کرد. حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه اش را باز کند، با چه نظره ای روبرو شد؟ فکرکنید. شما هم یک ایرانی هستید. . . . چهل تا ایرانی، همه سوار بر آخرین مدل ماشین، دم در سلمانی صف کشیده بودند و غر می زدند که پس این مردک چرا مغازه اش را باز نمی کند. )) |
RE: جک و طنز - shayesteNEY - 05 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۲۴ ق.ظ
(۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۸:۳۱ ق.ظ)**sara** نوشته شده توسط:اصلا اهنگهای پس زمینه اش منو سرحال ارود |
RE: جک و طنز - masume_ml - 07 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۳۲ ق.ظ
کادو نمیخوام فقط آدم باش : جوابی که پدرم هر سال بهم میده اما من هر سال براش کادومیگیرم !!!!!!!آسونتره |
جک و طنز - miss msv66 - 11 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۱۰ ق.ظ
استاد خیابانی بازی رئال و آلمریا: مث اینکه گردن کاسیاس گرفته و داره نرمش میکنه تا کمی آروم بشه ! چه ربطی داره ناموووسن )) من و عشقم یه تیمیم بدون هم یتیمیم ^_____^ . . . . . . . الکى گفتم آی ام سینگل.... :| دختر: دیگه خسته شدم، ما باید جدا بشیم پسر:چرا؟ دختر:چون به چیزای مسخره گیر میدی رضا پسر: من که رضا نیستم، فرهادم دختر: بفرما، دیدی گفتم... |
جک و طنز - Amir V - 13 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۱۳ ب.ظ
پسر : با شکم خالی چن تا سیب میتونی بخوری ؟ ؟ ؟ دختر : شیش تا . . . پسر : نه دیگه اشتباه کردی وقتی یه دونه سیب می خوری دیگه شکمت خالی نیست دختر : وای چه جالب یادم باشه به دوستم بگم دختره به دوستش : با شکم خالی چن تا سیب میتونی بخوری ؟ ؟ ؟ دوستش : ده تا . . . دختر : اه مسخره اگه می گفتی شش تا یه چیز جالب میگفتم |
جک و طنز - mohammad.ardeshiri - 14 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۴۱ ق.ظ
لیگه برتر فوتباله ایران |
RE: جک و طنز - salam5 - 14 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۶:۰۱ ب.ظ
دیروز از شوهرم پول گرفتم رفتم یه جفت جوراب شیک براش خریدم بعد دیدم یه مقدار از پولش اضافه اومد یه جفت النگو هم برا خودم گرفتم |
جک و طنز - NP-Cσмρℓєтє - ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۵:۳۹ ب.ظ
استرس نداشته باش هرگز استرس نداشته باش مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. |
RE: جک و طنز - sahar salehi - 20 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۳۵ ق.ظ
آقا ما یه سرى با رفیقمون رفتیم استخر دانشگاه شریف. . . . . شیرجه که میزدیم بقیه حجم آب از دست رفته رو حساب میکردن |