تالار گفتمان مانشت
جک و طنز - نسخه‌ی قابل چاپ

جک و طنز - انرژی مثبت - ۱۰ مهر ۱۳۹۰ ۱۰:۵۹ ب.ظ

مشنگه زنگ میزنه به دوستش, میگه من یه تمساح گرفتم چیکار کنم؟
دوستش میگه خوب ببرش باغ وحش.
فرداش دوستش زنگ میزنه میگه خوب بردیش؟
مشنگه میگه آره، امشب هم قراره ببرمش سینما
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
به مشنگه میگن نظرت در مورد آب چیه؟
میگه آب خیلی خوبه اگه آب نباشه ما نمیتونیم شنا کنیم و اگه نتونیم شنا کنیم خوب غرق میشیم!!
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
به مشنگه میگن این خیابون کجا میره؟
میگه من ۴۰ ساله تو این خیابون زندگی میکنم تا حالا ندیدم جایی بره!!!
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
به مشنگه میگن عروسی پسرت کیه ؟
میگه: این چهارشنبه نه.. دوشنبه‌ی بعد!

جک و طنز - mamat - 13 مهر ۱۳۹۰ ۱۲:۵۹ ب.ظ

میگن سعدی هم تو دانشگاه آزاد درس خونده بوده
منت و ستایش دانشگاه آزاد را،
که ترکش موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید در به دری،
هر ترمی که آغاز می شود موجب پرداخت زر است
و چون به پایان رسد مایه ضرر،
پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای واجب .....
از جیب و جان که بر آید ............... کز عهده خرجش به در آی
------------------------------------------------------------------------------------
این فقط جهت خنده بود نه اهانت به دانشگاه آزادیا که خودم هم یکی از اونا هستم.

جک و طنز - هاتف - ۱۳ مهر ۱۳۹۰ ۰۱:۲۳ ب.ظ

به طرف میگن اون کدوم حیوونه که صبح موقع نماز بیدارت می کنه؟
میگه: آقام Big Grin

جک و طنز - maryami - 13 مهر ۱۳۹۰ ۰۶:۰۳ ب.ظ

در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه.

تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه‌، رفیقم اومده میگه داری تعمیرش میکنی ؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ دارم با مخزن روغن درددل می کنم.

کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم، بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده: آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام.

داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت
همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم.

سر جلسه کنکور گزارشگر اومده بالا سر بچه میگه اومدی کنکور بدی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم چه خبره اینجا شلوغه!

دیشب رفتیم استخر طرف میپرسه: میخواین شنا کنین؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ می خوایم از امکانات رفاهیتون بازدید کنیم.

به راننده تاکسیه میگم مرسی نگه دارید می گه پیاده می شی؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ می خوام ببینم لنت و ترمزت سالمه؟

به شوهرم میگم موجودی حسابت چقدره؟ میگه: پول میخوای؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ می خوام ببینم چقدر دیگه با بیل گیتس فاصله داریم

با دوستم رفتیم تو یه مغازه‌ی شلوغ که عسل طبیعی می فروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم.

رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟ میگه برا کباب؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام.

ساعت ١١ اومدم خونه همسرم میگه الان اومدی؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ ٢ساعت پیش اومدم الان تکرارش داره پخش میکنه.

گفتم غم تو دارم..گفتا غمت سر آید…
پـَـَـ نــه پـَـَـ می خوای یه عمر غم تو رو داشته باشم؟!

تو اداره پشت میز کارم نشستم،ارباب رجوع اومده میگه کارمند اینجایین؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ رئیس سازمان هوا فضای ناسام اومدم فقط کار تورو راه بندازم!

با دوستم رفتیم خرید.برگشتیم دیدیم ماشینش نیست میگه: دزدیدنش؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ خسته شده بود از بس منتظر ما وایساد. اس ام،اس داد گفت من میرم خودتون بیاین!

میگم آقا خمیر دندون سفید کننده می خوام؟ میگه برا دندونات؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ می خوام کاسه دستشویی رو برق بندازم.

مگس اومده تو خونه رفتم حشره کش آوردم زنم میگه میخوای بکشیش؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ میخوام بزنم زیر بغلش بوی عرق نده

سوسک اومده تو اتاق دمپایی رودادم همسرم...میگه بزنمش؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ بده پاش کنه تندتر بدوه !!

رفتم داروخونه…میگم باند دارین؟میگه واسه زخم؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ بانده فرودگاه حیاط خونمون خراب شده…بابام همینجور داره با هواپیماش دوره خونه میچرخه.

میگه لباسا رو انداختی تو وان بشوری؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ میخوام سوراخاش پیدا شه پنچریشونو بگیرم.

رفتم داروخونه به یارو میگم شامپو ویتامینه میخوام! طرف با یه قیافه حق به جانب که مثلا خیلی حالیش میشه و من چیزی حالیم نیست‌، به یه حالتی غمزه مانند میگه شامپو واسه موهات دیگه؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ شامپو ویتامینه واسه فرش میخوام که گل هاش سریع رشد کنن.

پلیس ماشینو خوابونده .رفتم خلافی و جریمه دادم،کاراشو کردم،بعد رفتم پارکینگ تحویلش بگیرم.مسوولش میپرسه: اومدی ماشینو ببری؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ اومدم ملاقاتش! براش ۲ نخ سیگار آوردم تنهایی بش بد نگذره!

ته صف نونوایی وایسادم. یارو میاد میگه شما هم تو صفی!؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ نقش زنبیلو بازی می کنم منتظرم صاحابم بیاد.

تو حیاط آتیش روشن کردم. داداشم میگه میخوای کباب بزنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ دارم با سرخپوستای ونزویلا تبادل اطلاعات سیاسی می کنم.

سر سهروردی وایسادم . میگم راه آهن .. تاکسیه اومده میگه مطمنی میبرنت؟
پـَـَـ نــه پـَـَـ اومدم منتظر تو بمونم بهت بگم راه آهن تو بگی نه … بعد باهم بخندیم‌، سرانه خنده مملکتو بالا ببریم.

به یارو میگم شارژر سوزنی نوکیا داری؟ میگه میخوای گوشیتو شارژ کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ می خوام شلوارمو وصله کنم.


-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

زن ثروتمندی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند. یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه‌اى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.
یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشه‌اش نوشته بود:
«متشکرم! از طرف مادر زنت»

زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶ نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش نوشته بود:
«متشکرم! از طرف مادر زنت»

نوبت به داماد آخرى رسید
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت
امّا داماد از جایش تکان نخورد
او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد

فردا صبح یک ماشین بى‌ام‌و‌ی کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشه‌اش نوشته بود
"متشکرم از طرف پدر زنت"

ستاد مبارزه با پـَـــ نــه پـَــ :D - انرژی مثبت - ۱۳ مهر ۱۳۹۰ ۰۷:۱۵ ب.ظ

به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت‌: می خوای بری جایی؟ ...
گفتم: بله پدر عزیزم .(ستاد مبارزه با فتنه‌ی پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح)

به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟
میگم اگه سختت میشه تو بگیرش من نردبون و میچرخونم

رفتم خونه سالمندان عیادت پدربزرگم,مسئول اونجا میپرسه:شمام اومدین عیادت؟
میگمه خونه سالمندان طلبیده اومدیم زیارت

رفتم ساندویچی، میگم آقا یه هات داگ با سس مخصوص بدین. میگه میل می کنید؟
میگم: بله، دستتون درد نکنه (گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ‌، واحد سیار غذاخوری‌ها و رستوران ها)

میخوام مسواک بزنم .مامانم می پرسه میخوای مسواک بزنی؟؟ میگم بله مامان جون.
میگه خمیر دندونم روش میزنی؟؟ میگم بله مامان جان
میگه این همه موقعیت پ ن پ درست کردم واست استفاده نکردی
منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جونBig GrinTongue

بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالامیخاین براش اسم بذارین؟
میگم...اگه شما صلاح بدونید(ستاد مبارزه با فتنه‌ی پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر)

رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟ گفتم بله اومدیم خون بدیم. شما هم بفرمایید بساط لودگی تون رو جای دیگه پهن کنید. یارو همون جا به
گریه افتاد و ابراز پشیمونی کرد.(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد نهی از منکر)

تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟میگم نون باشه بقیش مهم نیس

به مامانم میگم پول بده!!!میگه اونایی که دو روز پیش گرفتی چی شد؟؟نکنه همشوخرج کردی؟؟؟
تا اومدم بگم پـَـ ....زد تو دهنم,نذاشت حرف بزنم.من فقط میخواستم بگم:پـَـَـس اندازشون کردم.

ماه رمضونی ۶ صبح رفتم تهران، ۹ شب برگشتم خونه خسته و کوفته میپرسم مامان شام چی داریم؟
میگه گشنته ؟چند ثانیه سکوت میکنم، چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم .
آروم و با طمانینه میگم‌: بله گشنمه (ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد کظم غیظ)

نوزاده تو بغل مامانش گریه میکرده مامانه میگه قربونت برم گرسنته؟
بچه هه بهاذن خداوند میگه پَ نَ پَ دارم برای گرسنگان و زلزله زدگان سومالی گریه میکنم .(واحد نفوذی پ نه پ)

رفتم سوپری گفتم یک نوشابه زرد بدید
فروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالی که نارنجی رنگه؟
گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشید.
(ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگ‌سازی به جای حاضر جوابی) Big Grin

تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟
گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل(ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)

Big GrinBig GrinTongueBig GrinBig GrinRolleyes

جک و طنز - maryami - 13 مهر ۱۳۹۰ ۱۰:۵۳ ب.ظ

" وصیت لقمان حکیم به پسرش نسخه ۲۰۱۰ "


پسرم! گروهی‌، اگر احترامشان کنی تو را نادان می دانند و اگر بی محلیشان کنی از گزندشان بی امانی. پس در احترام ،اندازه نگهدار

پسرم! سخت ترین کار عالم محکوم کردن یک احمق است. خون خودت را کثیف نکن- ضمنا چرچیل هیچگونه نسبتی با طایفه ما ندارد. بچه هایش ادعای ارث نکنند.

پسرم! با کسی که شکمش را بیشتر از کتاب هایش دوست دارد‌، دوستی مکن

پسرم! دوستانت را با یک لیوان آب خوردن امتحان کن! آب را به دستشان بده تا بنوشند! بعد بگو تا دروغ بگویند! اگر عین آب خوردن دروغ گفتند از آنان بپرهیز…

هان ای پسر! در پیاده رو که راه می روی، از کنار برو. ملت می خواهند از کنارت رد شوند

پسرم! اگر کسانی از سر نادانی به تو خندیدند‌، تو برای شفایشان گریه کن

پسرم! خود را وابسته به هیچ دسته ای مدان. چه، پس فردا تقش درمی آید که آنی که تو می خواستی نیست و حالا خر بیار و معرکه بارکن

پسرم! اگر به ناچار به جریانی متمایل شدی، جایی برای نفس کشیدن خود و رقیبت بگذار. نه او را چنان به زمین بکوب و نه خود را چنان بالاببر. دیرزمانی نیست که جایتان عوض شود

پسرم! در تاکسی با تلفن همراه بلندبلند صحبت نکن

هان ای پسر! اهل هنر را احترام کن. اما مواضع سیاسی ات را با کسی مسنج و کسی را به خاطر مواضعش مرنجان.

پسرم! هیچ گاه دنبال به کرسی نشاندن حرفت مباش و همه جا سر هر صحبتی را بازمکن. بگذار تو را نادان بدانند

پسرم! اگر برای دختر یا پسری پیش تو برای تحقیق آمدند و تو چیزی می دانستی رک و راست بگو. هر آنچه که می دانی. به فکر بدبختی دختر و پسر مردم باش

پسر! اخبار را از منابع مختلف بگیر. جمع بندی اش با خودت. مخاطب دائمی یک رسانه بودن آدم را به حماقت می کشاند

پسرم! پیش از استخدام در اداره های دولتی‌، “پاور پوینت” را فرابگیر

پسرم! قطار اندیمشک – تهران زمستانش گرم و جانسوز است و تابستانش سرد و استخوان سوز. لباس مناسب با خودت ببر

پسرم! اساتید را محترم بشمار! اگر توانستی دستشان را ببوس اگر نه ،خود دانی

پسرم! در ضمن‌، به هر کسی بی خودی لقب “استاد” عنایت مکن. “استاد” باید خودش بیاید، زورکی که نیست

پسرم! اگر توانستی استخدام شوی، در اداره با دو کس رفیق شو آنچنان که دانی.
آبدارچی و یکی از بچه های حراست. هرکدام باشد توفیری نمی کند.

پسرم! بلوتوث تلفن همراهت را خاموش نگهدار، مگر در مواقع ضروری

فرزندم! هیچ کس تنها نیست.

پسرم! راه تو را می خواند. اما تو باور مکن

پسرم! هر روز از همکارانت در اداره عمیقا خداحافظی کن. کسی نمی داند آیا فردا در همان اداره باشی یا نه. اداره در همان شهر باشد یا نه. شهر در … ولش کن پسرم

پسرم! دانشگاه کسی را آدم نمی کند. علم را از دانشگاه بیاموز‌، ادب را از مادرت

پسرم! می دانم الان داری حسرت دیدار مرا می خوری. یالله بلند شو دست مادرت را ببوس بعد بیا بقیه وصیت را بخوان

پسرم! پیامک های عیدنوروزت را همین الان بفرست

هان ای پسر! خواستی در مملکت خودمان درس بخوانی بخوان. خواستی فرنگ بروی برو. اما اگر ماندی از فرنگ بد نگو، اگر رفتی از مملکتت

پسرم! هیچ گاه از دانشگاه های هاروارد‌، ماساچوست و بوستون مدرک نگیر. برایت حرف در میارن. مگه آزاد رودهن چشه؟

هان ای پسر! خسته شدی؟ … از ساعت چند داری وصیت می خونی؟ … کی خسته است؟ … خودت نقطه چین‌ها رو پرکن

پسرم! شهر ما خانه ما! … نه نه نه! نمی خواد عزیزم. شهرشون خونه خودشون. اول اتاقت رو از این ریخت در بیار

پسرم! لایک!

جک و طنز - هاتف - ۱۳ مهر ۱۳۹۰ ۱۱:۴۳ ب.ظ

(۱۳ مهر ۱۳۹۰ ۰۷:۱۵ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  (واحد نفوذی پ نه پ)
اهههههه واحد من؟ من استعفا دادم که Big Grin

جک و طنز - Fardad-A - 14 مهر ۱۳۹۰ ۰۸:۳۳ ق.ظ

اینهم یک جوک ارشدی:
یک روز آفتابی، خرگوشی خارج از لانه خود به جدیت هرچه تمام در حال تایپ بود. در همین حین، یک روباه او را دید.
روباه: خرگوش داری چیکار می کنی؟
خرگوش: دارم پایان نامه می نویسم..
روباه: جالبه، حالا موضوع پایان نامت چی هست؟
خرگوش: من در مورد اینکه یک خرگوش چطور می تونه یک روباه رو بخوره، دارم مطلب می نویسم.
روباه: احمقانه است، هر کسی می دونه که خرگوش ها، روباه نمی خورند.
خرگوش: مطمئن باش که می تونند، من می تونم این رو بهت ثابت کنم، دنبال من بیا.
خرگوش و روباه با هم داخل لانه خرگوش شدند و بعد از مدتی خرگوش به تنهایی از لانه خارج شد و بشدت به نوشتن خود ادامه داد.
در همین حال، گرگی از آنجا رد می شد.
گرگ: خرگوش این چیه داری می نویسی؟
خرگوش: من دارم روی پایان نامم که یک خرگوش چطور می تونه یک گرگ رو بخوره، کار می کنم.
گرگ: تو که تصمیم نداری از این مزخرفات دفاع کنی؟
خرگوش: برعکس . جلسه دفاعیه‌ام نزدیکه، اگه در اثباتش شک داری می خواهی بهت ثابت کنم؟
بعد گرگ و خرگوش وارد لانه خرگوش شدند.
خرگوش پس از مدتی به تنهایی برگشت و به کار خود ادامه داد.
در لانه خرگوش، در یک گوشه موها و استخوان های روباه و در گوشه ای دیگر موها و استخوان های گرگ ریخته بود.
در گوشه دیگر لانه، شیر قوی هیکلی در حال تمیز کردن دهان خود بود.ـ

نتیجه:
هیچ مهم نیست که موضوع پایان نامه شما چه باشد
هیچ مهم نیست که شما اطلاعات بدرد بخوری در مورد پایان نامه تان داشته باشید
آن چیزی که مهم است این است که استاد راهنمای شما کیست؟
Big Grin

جک و طنز - maryami - 16 مهر ۱۳۹۰ ۱۲:۴۸ ق.ظ

یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میکنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوکباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میکنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن!

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

به یکی میگن اگه تو دریا کوسه بهت حمله کنه چکار می کنی؟ می گه می رم بالای درخت .می گن‌: تو دریا که درخت نیست یارو می گه: مجبورم می فهمی ؟ مجبورررررم

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دو تا تنبل دراز کشیده بودند یکیشون داشته خمیازه میکشیده اون یکی میگه داداش تا دهنت بازه لطفا این اصغر ما رو هم صدا کن

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سرهنگه داشته امتحان رانندگی می‌گرفته. از یارو می‌پرسه: اگه یه نفر وسط خیابون بود، بوق میزنی یا چراغ؟ طرف میگه: برف پاک کن جناب سرهنگ! سرهنگه کف می‌کنه می‌پرسه: یعنی چی؟ یارو میگه: یعنی یا برو این طرف یا برو اون طرف

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یارو میره تعلیم رانندگی ... ازش میپرسند چطور بود ؟ میگه‌: بد نبود‌! اما معلمش خیلی مذهبی بود. میگن‌: واسه چی؟ میگه‌: والا من هر کاری میکردم هر جایی میپیچیدم میگفت‌: یا اباالفضل ...یا حضرت عباس...یا امام حسین

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه‌: «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه!

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

مادر‌: پسرم‌، من دارم می رم خرید یه وقت به کبریت دست نزنی ها
پسر‌: نه مامان جون من خودم فندک دارم

-----------------------------------------------------------------------

یارو سرش میخوره به میلة وسط اتوبوس، جا به جا ولو میشه کف اتوبوس. بعد از چند لحظه، چشماشو باز میکنه میبینه ملتی که واستادن بالا سرش میله رو گرفتن، میگه: ولش کنین ببینم چی میگه!

جک و طنز - ملیکا - ۱۶ مهر ۱۳۹۰ ۰۱:۲۱ ق.ظ

طرف تا دیروز فکرمیکرده Iphone همون در باز کنه خونست

حالا عکس پروفایلش شده استیو جابز و میگه بدون استیو میمیرم!!!
یک روز یک هواپیما از ایران داشته به سمت پاریس میرفته. بعد از چند دقیقه خلبان از بلندگو میگه: خلبان اسپیکینگ مسافران لیسینینگ! موتور چپ هواپیما از کار افتاد ولی شما نگران نباشید من یک خلبان حرفه ایم و شما... رو سالم می رسونم.
... دوباره چند دقیقه بعد خلبانه می گه: خلبان اسپیکینگ مسافران لیسینینگ... ... ... ... …موتور راست هواپیما هم از کار افتاد ولی شما نگران نباشید من حرفه ای‌ام و و فرودگاه هم نزدیکه.
باز بعد از چند دقیقه اینبار می گه: خلبان اسپیکینگ مسافران لیسینینگ پلیز ریپیت افتر می: اشهد ان لا الله الا الله

جک و طنز - ملیکا - ۱۸ مهر ۱۳۹۰ ۱۲:۳۵ ق.ظ

شهرام جزایری در ادامه.......................
ضمن تاکید بر در خواست خود برای انتقال به یک زندان دیگر گفت:متهمان پرونده اختلاس ۳هزار میلیاردی مرتبا به شکل زننده ای
اینجانب را " آفتابه دزد "خطاب میکنند .

RE: جک و طنز - Potential - 19 مهر ۱۳۹۰ ۰۶:۲۳ ب.ظ

(۱۴ مهر ۱۳۹۰ ۰۸:۳۳ ق.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  نتیجه:
هیچ مهم نیست که موضوع پایان نامه شما چه باشد
هیچ مهم نیست که شما اطلاعات بدرد بخوری در مورد پایان نامه تان داشته باشید
آن چیزی که مهم است این است که استاد راهنمای شما کیست؟
Big Grin


ببخشید‌، یه سوال

یعنی استاد راهنما به همه اینها ارجح هستBig Grin؟ (یا نتیجه هم یک جک هست؟)

و یه سوال دیگه‌، چون بحث ش پیش اومد اینجا میپرسم:

فکر کنم شما تو دانشکده برق و کامپیوتر خواجه نصیر هستید/بودید‌، اونجا استاد خوب که روی شبکه های حسگر بی سیم کار میکنه میشناسید؟ من که یه دانشکده دیگه هستم میتونم از اون دانشکده استاد راهنما انتخاب کنم یا استاد راهنما باید دانشکده خودم باشه؟

متشکرم

RE: جک و طنز - Bache Mosbat - 19 مهر ۱۳۹۰ ۱۰:۲۷ ب.ظ

(۱۹ مهر ۱۳۹۰ ۰۶:۲۳ ب.ظ)Potential نوشته شده توسط:  
(14 مهر ۱۳۹۰ ۰۸:۳۳ ق.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  نتیجه:
هیچ مهم نیست که موضوع پایان نامه شما چه باشد
هیچ مهم نیست که شما اطلاعات بدرد بخوری در مورد پایان نامه تان داشته باشید
آن چیزی که مهم است این است که استاد راهنمای شما کیست؟
Big Grin


ببخشید‌، یه سوال

یعنی استاد راهنما به همه اینها ارجح هستBig Grin؟ (یا نتیجه هم یک جک هست؟)

و یه سوال دیگه‌، چون بحث ش پیش اومد اینجا میپرسم:

فکر کنم شما تو دانشکده برق و کامپیوتر خواجه نصیر هستید/بودید‌، اونجا استاد خوب که روی شبکه های حسگر بی سیم کار میکنه میشناسید؟ من که یه دانشکده دیگه هستم میتونم از اون دانشکده استاد راهنما انتخاب کنم یا استاد راهنما باید دانشکده خودم باشه؟

متشکرم

بله استاد راهنما و کسی که خط بده به آدم اینقدر ارجحه . سوالتون جاش تو تاپیک جک و طنز نیست Smile

جک و طنز - انرژی مثبت - ۲۰ مهر ۱۳۹۰ ۰۱:۴۸ ق.ظ

دوستم دانشجوی ارشده یه سری اطلاعات واسه پروژه اش می خواست واسه یه فردی که توی یه شرکت المانی یه دستگاه رو می سازه میل زده اونوقت خودشو "پروفسور" جا زده!!!!!!! Big Grin دوسته ما داریم؟!!!!!! Big Grin

جک و طنز - mosaferkuchulu - 20 مهر ۱۳۹۰ ۰۲:۱۱ ق.ظ

ببخشید اینجا تاپیک طنزه ها!!!!!!!!