تالار گفتمان مانشت
جک و طنز - نسخه‌ی قابل چاپ

RE: جک و طنز - انرژی مثبت - ۲۰ مهر ۱۳۹۰ ۰۲:۱۴ ق.ظ

(۲۰ مهر ۱۳۹۰ ۰۲:۱۱ ق.ظ)mosaferkuchulu نوشته شده توسط:  ببخشید اینجا تاپیک طنزه ها!!!!!!!!

میدونم ولی به نظرم اینم طنز بود Big Grin ببخشید دیگه از این چیزا نمی نویسم .Sad

RE: جک و طنز - narges_r - 20 مهر ۱۳۹۰ ۰۲:۱۷ ق.ظ

[/quote]

میدونم ولی به نظرم اینم طنز بود Big Grin ببخشید دیگه از این چیزا نمی نویسم .Sad


[/quote]
اتفاقا قشنگ بود انرژی مثبت جان
دستت درد نکنه

RE: جک و طنز - mosaferkuchulu - 20 مهر ۱۳۹۰ ۰۲:۱۹ ق.ظ

(۲۰ مهر ۱۳۹۰ ۰۲:۱۴ ق.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  
(20 مهر ۱۳۹۰ ۰۲:۱۱ ق.ظ)mosaferkuchulu نوشته شده توسط:  ببخشید اینجا تاپیک طنزه ها!!!!!!!!

میدونم ولی به نظرم اینم طنز بود Big Grin ببخشید دیگه از این چیزا نمی نویسم .Sad

منظورم شما نبودین!بالایی‌ها بودن!Heart

جک و طنز - maryami - 20 مهر ۱۳۹۰ ۰۵:۵۵ ب.ظ

گفتگوهای زیر از کتابی به نام Disorder in the American Courts نقل شده‌اند این‌ها نمونه‌هایی از محاوره‌هایی است که واقعاً در دادگاه‌های آمریکا رخ داده و بعد توسط گزارش‌گران نقل شده‌اند:

وکیل مدافع: این داروی myasthenia gravis، آیا اصلاً اثری بر حافظهٔ شما دارد؟
شاهد: بله.
وکیل مدافع: و به چه اَشکالی بر حافظه‌تان اثر می‌گذارد؟
شاهد: (چیزها را) فراموش می‌کنم.
وکیل مدافع: فراموش می‌کنید؟ می‌توانید نمونه‌ای از چیزی را که فراموش کرده‌اید برای ما بگویید؟

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

وکیل مدافع: خوب دکتر، آیا این صحت ندارد که وقتی شخصی در خواب می‌میرد، تا صبح روز بعد متوجّه این مسأله نمی شود؟
شاهد: شما واقعاً در امتحان وکالت قبول شده‌اید؟

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

وکیل مدافع: جوان‌ترین فرزند، همان که بیست و یک ساله است، او چند سال دارد؟
شاهد: بیست. مثل آی-کیوی تو.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

وکیل مدافع: او سه فرزند داشت، درست است؟
شاهد: بله.
وکیل مدافع: چند تای آن‌ها پسر بودند؟
شاهد: هیچی.
وکیل مدافع: هیچ کدام دختر بودند؟
شاهد: عالی‌جناب، فکر کنم یک وکیل مدافع دیگر لازم دارم. می‌توانم یک وکیل دیگر بگیرم؟

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

وکیل مدافع: ازدواج اوّل شما چگونه خاتمه پیدا کرد؟
شاهد: با مرگ.
وکیل مدافع: و با مرگ چه کسی؟
شاهد: حدس بزن.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

وکیل مدافع: می‌توانید آن شخص را توصیف کنید؟
شاهد: قدش متوسط بود و ریش داشت.
وکیل مدافع: مرد بود یا زن؟
شاهد: اگر آن موقع سیرکی در شهر نبوده، به نظرم مرد بوده.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

وکیل مدافع: دکتر، چند تا از کالبدشکافی‌های‌تان را بر روی آدم‌های مرده انجام داده‌اید؟
شاهد: همه‌شان را. با زنده‌ها زیادی باید کلنجار رفت.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

وکیل مدافع: تمام پاسخ‌های شما باید شفاهی باشد، خوب؟ شما به کدام مدرسه رفته‌اید؟
شاهد: شفاهی.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

وکیل مدافع:آیا زمانی را که به بررسی جسد پرداختید به یاد دارید؟
شاهد: کالبدشکافی حدود ساعت ۸:۳۰ شب آغاز شد.
وکیل مدافع: و آقای دنتون در آن موقع مرده‌بود؟
شاهد: اگر هم نه، وقتی کارم را تمام کردم حتماً مرده بود

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

و آخرین نمونه:

وکیل مدافع: دکتر، پیش از انجام دادن کالبدشکافی، آیا وجود علائم حیاتی را چک کردید؟
شاهد: نه.
وکیل مدافع: آیا فشار خون را چک کردید؟
شاهد: نه.
وکیل مدافع: چک کردید که آیا تنفس دارد یا نه؟
شاهد: نه.
وکیل مدافع: پس، ممکن است که وقتی کالبدشکافی را شروع کردید مصدوم زنده بوده‌باشد؟
شاهد: نه.
وکیل مدافع: چه طور می‌توانید این قدر مطمئن باشید دکتر؟
شاهد: چون مغزش در یک شیشه روی میزم بود.
وکیل مدافع: متوجهم، با این حال آیا ممکن است که مصدوم هنوز زنده بوده باشد؟
شاهد: بله، شاید هنوز زنده بوده و کار حقوقی می‌کرده!!!!!!!!!!

جک و طنز - mamat - 21 مهر ۱۳۹۰ ۱۲:۱۵ ب.ظ

زن و غول چراغ جادو
زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد. وقتی که دقیق نگاه کرد چراغ روغنی قدیمی ای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود. زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد طبیعتا یک غول بزرگ پدیدار شد….!!! زن پرسید‌: حالا می تونم سه آرزو بکنم ؟؟ غول جواب داد‌: نخیر‌! زمانه عوض شده است و به علت مشکلات اقتصادی و رقابت های جهانی بیشتر از یک آرزو اصلا صرف نداره زن اومد که اعتراض کنه که غول حرفش رو قطع کرد و گفت: همینه که هست……. حالا بگو آرزوت چیه؟ زن گفت‌: در این صورت من مایلم در خاور میانه صلح برقرار شود و از جیبش یک نقشه جهان را بیرون آورد و گفت‌: نگاه کن. این نقشه را می بینی ؟ این کشورها را می بینی ؟ اینها ..این و این و این و این و این … و این یکی و این. من می خواهم اینها به جنگ های داخلی شون و جنگهایی که با یکدیگر دارند خاتمه دهند و صلح کامل در این منطقه برقرار شود و کشورهایه متجاوزگر و مهاجم نابود شون. غول نگاهی به نقشه کرد و گفت‌: ما رو گرفتی ؟ این کشورها بیشتر از هزاران سال است که با هم در جنگند. من که فکر نمی کنم هزار سال دیگه هم دست بردارند و بشه کاریش کرد. درسته که من در کارم مهارت دارم ولی دیگه نه اینقدر‌ها . یه چیز دیگه بخواه. این محاله. زن مقداری فکر کرد و سپس گفت: ببین… من هرگز نتوانستم مرد ایده آل‌ام راملاقات کنم. مردی که عاشق باشه و دلسوزانه برخورد کنه و با ملاحظه باشه. مردی که بتونه غذا درست کنه(!!!) و در کارهای خانه مشارکت داشته باشه. مردی که به من خیانت نکنه و معشوق خوبی باشه و همش روی کاناپه ولو نشه و فوتبال نگاه نکنه(!!!!!) ساده‌تر بگم، یک شریک زندگی ایده آل.

غول مقداری فکر کرد و بعد گفت‌: اون نقشه لعنتی رو بده دوباره یه نگاهی بهش بندازم

RE: جک و طنز - انرژی مثبت - ۲۱ مهر ۱۳۹۰ ۱۲:۳۳ ب.ظ

(۲۱ مهر ۱۳۹۰ ۱۲:۱۵ ب.ظ)mamat نوشته شده توسط:  زن و غول چراغ جادو
زن در حال قدم زدن در جنگل بود
...
زن مقداری فکر کرد و سپس گفت: ببین… من هرگز نتوانستم مرد ایده آل‌ام راملاقات کنم. مردی که عاشق باشه و دلسوزانه برخورد کنه و با ملاحظه باشه. مردی که بتونه غذا درست کنه(!!!) و در کارهای خانه مشارکت داشته باشه. مردی که به من خیانت نکنه و معشوق خوبی باشه و همش روی کاناپه ولو نشه و فوتبال نگاه نکنه(!!!!!) ساده‌تر بگم، یک شریک زندگی ایده آل.
غول مقداری فکر کرد و بعد گفت‌: اون نقشه لعنتی رو بده دوباره یه نگاهی بهش بندازم

Big Grin الانه که بحث بالا بگیره Tongue
دیگه یکی از اقایون اینو نوشته پس یعنی قبول دارن که درسته Big GrinBig Grin
البته این خانوم هم خیلی ایده ال گرا بودهBig Grin
حالا غذا درست کردن و فوتبال نگاه نکردن رو می شه یه کاریش کرد!!!Big GrinBig GrinBig GrinTongue

جک و طنز - maryami - 21 مهر ۱۳۹۰ ۰۹:۴۰ ب.ظ

کشیشی در اتوبوس نشسته بود که یک ولگرد مست و لایعقل سوار شد و کنار او نشست

مرد روزنامه ای باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی هم از کشیش پرسید

پدر روحانی روماتیسم از چی ایجاد میشود؟

کشیش هم موعظه را شروع کرد و گفت روماتیسم حاصل مستی و میگساری و بی بند و باری است

مرد با حالت منفعل دوباره سرش گرم روزنامه خودش شد

بعد کشیش از او پرسید تو حالا چند وقت است که روماتیسم داری؟

مرد گفت من روماتیسم ندارم

اینجا نوشته است پاپ اعظم دچار روماتیسم بدی است

جک و طنز - ملیکا - ۲۲ مهر ۱۳۹۰ ۱۲:۴۱ ق.ظ

همسر "استیو جابز" ضمن تشکر، از ایرانیان درخواست کرد به زندگی‌ عادیشون برگردند، وی همچنین افزود....می‌شه بسه؟؟

RE: جک و طنز - mosaferkuchulu - 22 مهر ۱۳۹۰ ۰۱:۳۹ ب.ظ

(۲۲ مهر ۱۳۹۰ ۰۱:۲۸ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  غول چراغ جادوش خیلی قدیمی بوده.
الآن اقایون همه کاری میکنند.
مثال زنده اش را من هر روز میبینم. در همسایگی ما خانم و آقایی زندگی میکنند که هر دو شاغلند. یک بچه کوچک دارند و آقا که زودتر از خانمش میاد خونه و دیرتر میره سر کار ،دائما" بچه به بغل در حال رفت و آمده. نمیدونم بچه را کجا میبره ولی سر کار که حتما" نمیبره!!!!Big Grinعصرها این بنده خدا دائم در تراس مشرف به کوچه در حال آرام کردن این بچه است. هر ساعتی که من بیام میبینمش. نه اینکه فکر کنید رشته اش مرتبطه . نه . این آقا حسابدار شرکتی است.
البته این طنز نبود واقعیت بود. گفتم شاید بشه یک کم طنز mamat را تعدیل کرد.Smile

دمش گرم!خیلی مرده!

جک و طنز - mamat - 22 مهر ۱۳۹۰ ۰۳:۳۲ ب.ظ

(۲۱ مهر ۱۳۹۰ ۱۲:۱۵ ب.ظ)mamat نوشته شده توسط:  مردی که عاشق باشه و دلسوزانه برخورد کنه و با ملاحظه باشه. مردی که بتونه غذا درست کنه(!!!) و در کارهای خانه مشارکت داشته باشه. مردی که به من خیانت نکنه و معشوق خوبی باشه و همش روی کاناپه ولو نشه و فوتبال نگاه نکنه(!!!!!) ساده‌تر بگم، یک شریک زندگی ایده آل.
بیچاره مردها که n منهای اپسیلون تاشون دارای این خصوصیاتن و مطیع کامل هستن و با این وجود مورد قضاوت ناعادلانه خانم‌ها قرار میگیرن و باز به عدم داشتن این خصوصیات متهم میشن. یعنی هر کاری واسه معشوقشون میکنن اونا توقعشون باز بالاتر میره:TongueTongueWink

RE: جک و طنز - انرژی مثبت - ۲۲ مهر ۱۳۹۰ ۰۵:۳۲ ب.ظ

(۲۲ مهر ۱۳۹۰ ۰۱:۲۸ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  غول چراغ جادوش خیلی قدیمی بوده.
الآن اقایون همه کاری میکنند.
مثال زنده اش را من هر روز میبینم. در همسایگی ما خانم و آقایی زندگی میکنند که هر دو شاغلند. یک بچه کوچک دارند و آقا که زودتر از خانمش میاد خونه و دیرتر میره سر کار ،دائما" بچه به بغل در حال رفت و آمده. نمیدونم بچه را کجا میبره ولی سر کار که حتما" نمیبره!!!!Big Grinعصرها این بنده خدا دائم در تراس مشرف به کوچه در حال آرام کردن این بچه است. هر ساعتی که من بیام میبینمش. نه اینکه فکر کنید رشته اش مرتبطه . نه . این آقا حسابدار شرکتی است.
البته این طنز نبود واقعیت بود. گفتم شاید بشه یک کم طنز mamat را تعدیل کرد.Smile
خوب بچه رو که فکر کنم میبرن مهد کودک یا خونه اقوام(اغلب خونه مادر خانومه Big Grin) احتمالا اونجایی که بچه رو میبرن به محل کار اقاهه نزدیک تره که ایشون بچه رو می برن و شاید به همین دلیله که دیرتر میرن و زودتر میان که بچه رو ببرن و بیارن Smile
عصرها هم که هر دو میان خونه‌، خانومه باید غذا درست کنه و یه کارای خونه برسه دیگه بخواد بچه رو هم نگه داره که خیلی گناه داره اینجاست که میگن اقایون باید مشارکت داشته باشن (البته به نظرم بچه هم از اون شیطوناست Big Grin)حالا اگه خانومه بچه رو نگه داره میگن اخی اقاهه همش باید تو خونه بشوره و بپزه Big Grin Tongue (با رعایت عدالت گفتم دیگه نگید که فمینیستی برخورد کردم. Big Grin)


(۲۲ مهر ۱۳۹۰ ۰۳:۳۲ ب.ظ)mamat نوشته شده توسط:  باز به عدم داشتن این خصوصیات متهم میشن.

حالا ما که نگفتیم هیچ کدوم از این خصوصیات رو ندارن بعضی‌ها رو ندارن البته بعضی هم بالقوه دارن این خصوصیات رو ،فکر کنم هنوز بالفعل نشده Big GrinTongue

جک و طنز - موج - ۳۰ مهر ۱۳۹۰ ۰۷:۵۱ ب.ظ

عتیقه‌فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسه‌ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه‌ای افتاده و گربه در آن آب می‌خورد. دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب می‌شود و قیمت گرانی بر آن می‌نهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند می‌خری؟ گفت: یک درهم. رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه‌فروش داد و گفت: خیرش را ببینی. عتیقه‌فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه‌اش شود بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی. رعیت گفت: قربان من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته‌ام. کاسه فروشی نیست.
هرگز فکر نکنید
دیگران احمقند

لکنت زبان - انرژی مثبت - ۰۶ آبان ۱۳۹۰ ۰۸:۵۶ ب.ظ

لکنت زبان(طنز)
یکی لکنت زبان داشته، زنگ می زنه اورژانس که بیاد جنازه همسایه شون رو که مرده ببره...
می گه ،اااالو اااوورجانس، این ههههمسایمون ممممرده یه آمبولانس بفرستین.
طرف می پرسه: آدرستون؟
یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد می گه ظظظظظ...
طرف می گه ظفر منظورته؟
می گه ننننننننه، طرف فکر می کنه سرکاره، قطع می کنه.Confused

۲هفته بعد همین اتفاق می افته. باز هم طرف می گه آدرستون، باز زبون یارو بند میاد می گه ظظظظظ...
طرف می پرسه ظفر؟ می گه نننننه...، باز مامور اورژانس فکر می کنه سرکاره، قطع می کنه.

۳ ماه می گذره، باز طرف زنگ می زنه می گه اااااووووورژانس،
این هههمسایه مون ممممرده محلللمون بو گگگرفته یه آمبولانس بببفرستین.Sad
طرف می گه آدرستون؟
باز زبونه یارو بند میاد می گه ظظظظظ...، از اونور می گن آقا منظورت ظفره؟
طرف می گه: آآآآآره! ک ک کشوندم آوردمش ظفر ببببیا بببرش!Big GrinTongue

منبع: ۳jokes.com
روزی ملا از بازار یک گوسفند خرید‌، در راه دزدی طناب گوسفند را از گردن او باز کرد و گوسفند را به دوستش داد و طناب را به گردن خودش بست و چهار دست و پا به دنبال ملا رفت . ملا به خانه رسید ناگهان دید گوسفندش تبدیل به جوانی شده است . دزد رو به ملا کرد و گفت من مادرم رو اذیت کرده بودم او هم مرا نفرین کرد من گوسفند شدم ولی چون صاحبم مرد خوبی بود دوباره من به حالت اولم برگشتم .
ملا دلش به حال او سوخت گفت‌: اشکالی ندارد برو ولی یادت باشد که دیگر مادرت را اذیت نکنی .
روز بعد که ملا برای خرید به بازار رفته بود گوسفندش را آنجا دید‌، گوشش را گرفت و گفت ای پسر احمق چرا مادرت را اذیت کردی تا دوباره نفرینت کند و گوسفند شوی ؟؟!!! Big Grin

جک و طنز - maryami - 16 آبان ۱۳۹۰ ۱۲:۰۶ ق.ظ

به خاطر انرژی مثبت عزیز آپدیتیدم. امیدوارم یه لبخند کوچولو به چهره اونایی که می خونن بیاره Angel

از تشیع جنازه پدر بزرگم برمیگشتیم عمم داشت خودشو از شدت ناراحتی میکشت یکی از اقوام گفت عزیزم چقدر مدل موهات قشنگه یهو عمه صاف نشست گفت دِ نـَـه دِ تازه الان بهم ریختس!


به داداشم میگم صدای تلویزیون کم کن. میگه اذیتت میکنه؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام لب خونیم قوی بشه!


مریدی نقل می کرد:
روزی من و تعداد دیگری از مریدان نزدِ شیخ رفته بودیم من سمتِ راست ایشان نشسته بودم،که ناگهان یکی از مریدانِ خودشیرین از شیخ پرسید:"یاشیخ! کدامیک از ما نزدِ شما عزیزتر است؟"
و شیخ قاطعانه انگشتِ اشاره‌ی دستِ خود را با سرعت و قدرتِ زیادی به سوی صورتِ من آوردند و فرمودند: "ایـــــن!"
و از آن روز به بعد من فقط با یک چشم به زندگی خود ادامه دادم...!


متصدی بانک‌: خانم بریزم به حساب جاری تون ؟!!
زن‌: وا نه!! خدا مرگم بده! بریز به حساب خودم...!


به غضنفر میگن: تو پیامبرا به کدومشون ارادت بیشتری داری؟ میگه: حضرت سوج. میگن‌: حضرت سوج نداریم که ؟ میگه‌: خودم دیدم پشت یه ماشین نوشته بود یا سوج


از غضنفر می پرسن چه جوری بستنی کیم می خوری؟ می گه: می ذارمش لای نون، سیخشو می کشم بیرون


دو تا ماشین تصادف میکنند. افسره میاد از یکی از راننده‌ها میپرسد کی مقصره؟ میگه: من خواب بودم نفهمیدم مقصر کیه؟


یه روز به یک معتاد مگن با ۴۵-۴۶ -۴۷-۴۸ جمله بساز: میگه چلا پنجه می کشی چلا شیشه میشکنی چلا حف نمی زنی چلا هشتی ناراحت


یکی گوشت می خره می بره تو حیاط کباب کنه میبینه یه گربه از اون بالا داره رد میشه برای اینکه گربه رو گمراه کنه یه بادبزن ورمیداره میگه: بلالیه بلال


خلبان هواپیما میگه مسافران محترم شنیدید میگن پاریس رو ببین بعد بمیر مسافران میگن:بله خلبان میگه خوب نگاه کنید چون داریم سقوط میکنیم


یکی کدو تنبل میخره ,میزارتش کلاس تقویتی !!!!!


طرف دیش ماهوارشو می ذاره رو پشت بوم روش مینویسه کولر!!


یه روز یکی داشته دنده عقب با ماشین از کوه می رفته بالا بهش می گن چرا دنده عقب میری می گه اخه می ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم بعدا وقتی می خواسته پایین بیاد باز می بینن داره دنده عقب می یاد می گن الان چرا دنده عقب می یای می گه آخه بالای کوه جا بود تونستم دور بزنم.


یه مارمولک تو عشق شکست می خوره میره کنار دمپایی میخوابه!


به یه نفر میگن با آرزومه جمله بساز میگه:با بچه‌ها سر فیلمبرداری بودیم من به تصویر بردار گفتم دوربین زومه؟ گفت:آره زومه آره زومه!!!!!!!!!!!


به یکی میگن خصوصیات نوشابه را بگو میگه آب داره گاز هم داره ولی برق نداره


یه مامانه به بچش میگه میدونم موهای خواهرتو کشیدی شیطون گولت زد می گه اره ولی زدم تو شکمش ابتکاره خودم بود.


روزی یک سیر ویک پیاز دواشون می شه سیر به پیاز میگه شانس اوردی که سیرم وگرنه می خوردمت


غضنفر عقب عقب راه میرفته، ازش میپرسند: چرا اینجوری راه میری؟ میگه:آخه بچه‌ها میگن از پشت شبیه آلن دلونی!


به یه نفر می گن چرا این قدر سی دیت خط داره می گه: رو آهنگ های قشنگش علامت × گذاشتم

جک و طنز - maryami - 17 آبان ۱۳۹۰ ۰۸:۰۶ ب.ظ

غضنفر می خواسته از همسایه شون نردبون قرض بگیره
با خودش فکر می کنه‌، میگه‌: الان اگه برم بگم نردبونتون رو بدین
شاید همسایه بگه نردبون ما کوتاهه‌، یا بگه نردبون ما شکسته ،
یا بگه نردبون رو به یکی دیگه قرض دادیم.
خلاصه می ره دم خونه همسایه در می زنه
همسایه میاد دم در میگه‌: بله بفرمایید…
غضنفر میگه‌: برو بابا شما هم با این نردبونتون !!!


روزی معلم به شاگرد میگه:
پنج تا حیوان درنده نام ببر
شاگرده میگه‌: دو تا ببر سه تا شیر !


طرف نصف قرص خوابشو میخوره شب یه چشش باز میمونه.


یکی تو مسابقه دو دوپینگ میکنه،‌
ازقضا آخر میشه! رفقاش میپرسن: بابا چرا آخر شدی؟‌
میگه: آخه نمیخواستم بهم مشکوک شن!


دو نفر لب رودخونه کله پاچه میشستن، یهو آب کله رو میبره. یکیشون برای کله علف تکون میده. دومی بهش میگه ولش کن نمیتونه فرار کنه، پاهاش دست منه !!!


بیست سوالی غضنفر:
- جانداره؟
- نه!
الهی… چرا مُرده ؟؟


یه جوجه ای با مامانش دعوا میکنه
میره روی دیوار و داد میزنه پیشی بیا منو بخور !


یه مورچه با یه فیل ازدواج میکنن فیله بعد از دو روز میمیره
مورچه میگه ای بابا دو روز زندگی کردیم حالا یه عمر باید قبر بکنیم


تور ویژه نوروز ۹۱
سواحل زیبای بهشت
با پرواز مستقیم توپولف
ایران ایر
*آخرت گشت*

یاد اون روزها بخیر. وقتى من بچه بودم، مادرم ۱۰۰ تومن به من مى داد و مرا به فروشگاه مى فرستاد و من با ٣ کیلو سیب زمینى، دو بسته نان، سه پاکت شیر، یک کیلو پنیر، یک بسته چاى و دوازده تا تخم مرغ به خانه برمى گشتم. اما الان دیگه از این خبرها نیست... !همه جا توى فروشگاه‌ها دوربین گذاشته اند


از یارو می پرسن: سخت ترین کار چیه؟
میگه: نمک تو نمکدون ریختن، چون سوراخ هاش خیلی ریزه!


تو شهر غضنفر اینا برای اولین بار چرخ فلک نصب می کنن. غضنفر به شهرداری زنگ می زنه می گه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده


کچله میره مو میکاره اسمش برای حج در میاد


به یارو میگن در و ببند هوای بیرون سرده! میگه: مثلا اگه من در و ببندم هوای بیرون گرم میشه؟!


یه قورباغه ازیه گربه می پرسه:قورقورقوربونت بشم، کلاس چندمی؟ گربهه می گه پیش پیش... دانشگاهیم!
همون قورباغه با یه زنبور ازدواج میکنه! قورباغه میگه قوقوقوقوقوقوربونت برم زنبور میگه وظ وظ وظ وظ وظ وظ وظیفته!