جک و طنز - نسخهی قابل چاپ صفحهها: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۳۲ ۳۳ ۳۴ ۳۵ ۳۶ ۳۷ ۳۸ ۳۹ ۴۰ ۴۱ ۴۲ ۴۳ ۴۴ ۴۵ ۴۶ ۴۷ ۴۸ ۴۹ ۵۰ ۵۱ ۵۲ ۵۳ ۵۴ ۵۵ ۵۶ ۵۷ ۵۸ ۵۹ ۶۰ ۶۱ ۶۲ ۶۳ ۶۴ ۶۵ ۶۶ ۶۷ ۶۸ ۶۹ ۷۰ ۷۱ ۷۲ ۷۳ ۷۴ ۷۵ ۷۶ ۷۷ ۷۸ ۷۹ ۸۰ ۸۱ ۸۲ ۸۳ ۸۴ ۸۵ ۸۶ ۸۷ ۸۸ ۸۹ ۹۰ ۹۱ ۹۲ ۹۳ ۹۴ ۹۵ ۹۶ ۹۷ ۹۸ ۹۹ ۱۰۰ ۱۰۱ ۱۰۲ ۱۰۳ ۱۰۴ ۱۰۵ ۱۰۶ ۱۰۷ ۱۰۸ ۱۰۹ ۱۱۰ ۱۱۱ ۱۱۲ ۱۱۳ ۱۱۴ ۱۱۵ ۱۱۶ ۱۱۷ ۱۱۸ ۱۱۹ ۱۲۰ ۱۲۱ ۱۲۲ ۱۲۳ ۱۲۴ ۱۲۵ ۱۲۶ ۱۲۷ ۱۲۸ ۱۲۹ ۱۳۰ ۱۳۱ ۱۳۲ ۱۳۳ ۱۳۴ ۱۳۵ |
جک و طنز - Xilinx - 04 دى ۱۳۹۰ ۰۱:۳۴ ق.ظ
شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما ... ... . . . . شما خیلی تنبل هستین چون همهی "شما"های بالا رو نخوندین و حتماً متوجه نشدین که یکی از اونا"سما" هست !... . . . . . الان دارین سعی می کنین که"سما" رو پیدا کنین ...!! و از اینکه اونو پیدا نکردین نا امید شدین: -)) |
جک و طنز - Xilinx - 04 دى ۱۳۹۰ ۰۲:۰۴ ب.ظ
از شنیدن "عزیزم!" در صحبتهای دخترها ذوق نکنین به عطسهی گربهها هم همین واکنش رو نشان میدن!!! |
جک و طنز - Xilinx - 05 دى ۱۳۹۰ ۰۱:۰۴ ب.ظ
About 100 years ago ... . . . . . . . . آره آره !! میدونم تو هم صد خوندی !!! |
جک و طنز - maryami - 07 دى ۱۳۹۰ ۰۲:۳۰ ب.ظ
اولی: آقای دکتر، من فکر می کنم عینک لازم دارم. دومی: بله حتما! چون این جا مغازه ساندویچ فروشی است! غضنفر هی نگاه به گوشیش میکرده و میخندیده، بهش میگن اسام اس اومده ؟ میگه آره، میگن چیه ؟ میگه یکی هی اسام اس میده Low Battery !!! پنج تا داداش پولاشونو رو هم میذارند تاکسی می خرند بعد از چند وقت ورشکست می شند اگه گفتی چرا ؟ آخه پنج تایی با هم می رفتن مسافرکشی غضنفر میره مهمونی وقتی میاد بیرون می بینه کفشاش نیست میگه: ۴ حالت داره: ۱ - یا نیومدم مهمونی ؟ ۲ - یا بدون کفش اومدم ؟ ۳ - یا اومدم و رفتم ؟ ۴ - یا بعدا میام ! معلم: الفبای فارسی رو بگو ببینم. شاگرد: الف � ب � پ � ت � ث � چهار � پنج � شش � هفت... معلم: الفبای انگلیسی رو بگو ببینم. شاگرد: ا � بی � سی � چهل � پنجاه � شصت � هفتاد... معلم: الفبای یونانی رو بگو ببینم. شاگرد: آلفا � بتا � ستا � چهارتا � پنجتا ... معلم: نخواستم بابا یه شعر بگو. شاگرد: نابرده رنج گنج � پنج � شش � هفت... |
سرعت محاسبه - انرژی مثبت - ۰۸ دى ۱۳۹۰ ۰۱:۴۹ ب.ظ
مهارت خود را در محاسبه سریع بیازمایید ابتدا ثانیه شمار ساعت خود را نگاه کنید و پس از خواند سئوال و پاسخ، مجددا ثانیه شمار را کنترل کنید و زمان خود را با بهترین پاسخها مقایسه کنید: . . . . . . . . از۹۶ ماهی شما ۵۵ تا غرق شد چند تا ماهی دارید؟ . . . . . . . . . . . . . . . . . . بله ؟؟ مشغول جمع و منها بودی؟ تقصیر این مدرسهها است که عمر شما را به فنا داده اند تا حالا کسی شنیده که ماهی غرق بشه؟ آبروریزی شد |
RE: سرعت محاسبه - Xilinx - 08 دى ۱۳۹۰ ۰۱:۵۶ ب.ظ
(۰۸ دى ۱۳۹۰ ۰۱:۴۹ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: آبروریزی شد من نشمردم از همون اولش فهمیدم |
RE: سرعت محاسبه - انرژی مثبت - ۰۸ دى ۱۳۹۰ ۰۱:۵۸ ب.ظ
(۰۸ دى ۱۳۹۰ ۰۱:۵۶ ب.ظ)mthsh نوشته شده توسط: من نشمردم از همون اولش فهمیدم می خواستم در بخش معما بیارم که کسی شک نکنه ولی خوب دیدم معما نیست اینجا گفتمش |
جک و طنز - Xilinx - 08 دى ۱۳۹۰ ۰۲:۴۸ ب.ظ
ﭘﺎﺳﺨﻬﺎﯼ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﺶ ﺍﻣﻮﺯ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﺮﻩ ﺻﻔﺮ ﻧﮕﯿﺮﺩ. ﺳﻮﺍﻝ ﻫﺎ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ. - ﺩﺭﮐﺪﺍﻡ ﺟﻨﮓ ﻧﺎﭘﻠﺌﻮﻥ ﻣﺮﺩ؟ ﺩﺭ ﺍﺧﺮﯾﻦ ﺟﻨﮕﺶ -ﺍﻋﻼﻣﯿﻪ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺭﮐﺠﺎ ﺍﻣﻀﺎﺷﺪ؟ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺻﻔﺤﻪ -ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﯾﮏ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﺧﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺘﻨﯽ ﺑﺰﻧﯿﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻥ ﮐﻪ ﺗﺮﮎ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ؟ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺘﻨﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﺮﮎ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ - ﻋﻠﺖ ﺍﺻﻠﯽ ﻃﻼﻕ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ - ﻋﻠﺖ ﺍﺻﻠﯽ ﻋﺪﻡ ﻣﻮﻓﻘﯿﺘﻬﺎ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺎﺕ -ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺭﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺧﻮﺭﺩ؟ ﻧﻬﺎﺭ ﻭ ﺷﺎﻡ - ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﯿﺐ ﺍﺳﺖ؟ ﻧﯿﻤﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻥ ﺳﯿﺐ -ﺍﮔﺮ ﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﯾﺪ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ؟ ﺧﯿﺲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ -ﯾﮏ ﺍﺩﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﺸﺖ ﺭﻭﺯ ﻧﺨﻮﺍﺑﺪ؟ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﺒﻬﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﺪ - ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻓﯿﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﺷﻤﺎ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻓﯿﻠﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪﮐﻪ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ -ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺳﻪ ﺳﯿﺐ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﭘﺮﺗﻘﺎﻝ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﻪ ﭘﺮﺗﻘﺎﻝ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﯿﺐ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻼ ﭼﻪ ﺧﻮﻫﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ؟ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮒ - ﺍﮔﺮ ﻫﺸﺖ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺩﻩ ﺳﺎﻋﺖ ﯾﮏ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ ﭼﻬﺎﺭﻧﻔﺮ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺳﺎﺧﺖ؟ ﻫﯿﭻ ﭼﯽ ﭼﻮﻥ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻗﺒﻼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ دارم به این فکر میکنم من توی عمرا همش چند روز رو بیشتر نخوابیدم |
جک و طنز - انرژی مثبت - ۰۸ دى ۱۳۹۰ ۰۷:۰۵ ب.ظ
قرمه سبزی آوردند رو میز می پرسه:قرمه سبزیه؟؟؟؟؟؟؟؟ پَـــــ نَ پــَـــ کوکو سبزیه آبشو زیاد کردن کم نیاد!! ------------------------------------------------------------------------------------- رفتم چشم پزشک میگه واسه سرخی چشمتون اومدین ؟ پـَـــ نَ پـَــــ سرخیش عادیه وسطش سیاه شده ------------------------------------------------------------------------------------- به پسرخالهام می گم تب کردم میگه: اِ؟ مریض شدی؟ می گم پَـــ نَ پَـــ دمای بدنمو بردم بالا ببینم فنش کار میفته یا نه ---------------------------------------------------------------------------------------- یه روز با جعبه خیلی بزرگ رفتم اداره پُست، گذاشتم رو ترازو جعبه رو کارمنده اومده میگه می خوای پُست کنُی؟!! گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم وزنش کنم ببینم اگه اضافه وزن داره شبها بهش شام ندم ------------------------------------------------------------------------------------------------ دارم سبزی خورد می کنم ... دستم بریده ... میگم مامان چسب داری؟ میگه دستتو بریدی؟! پَـــ نَ پَــــ می خوام کارم تموم شد دوباره سبزیارو بچسبونم! ------------------------------------------------------------------------------------------ به دوستم زنگ زدم میگم ماشینم روشن نمیشه میگه استارت میزنی روشن نمیشه؟میگم پَـــ نَ پَــــ وقتی ازش خواهش میکنم روشن نمیشه ---------------------------------------------------------------------------------------- به دوستم میگم خودکارو بده میگه چیزی میخوای بنویسی؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه زیر شلواری براش گرفتم میخوام ببینم اندازشه یا نه ---------------------------------------------------------------------------------------------- ساق پامو کامل گچ گرفتم، دوستم اومد خونمون عیادت، میپرسه شکسته؟ میگم پَــــ نَ پـَـــ رفیقم اورتوپده، یه تعارف زد منم تو رودرواسی موندم. اعترافات خنده دار(من نیستماا ) اعتراف میکنم بچه که بودم همیشه دلم میخواس یه جوری داداش کوچیکمو سر به نیس کنم! رفتم بقالی مرگ موش بگیرم آقاهه که میدونس چه فسقل مشنگیم بجاش آرد بهم داد منم ریختم تو قابلمه نهار! سر سفره وقتی همه شروع کردن به خوردن یهو گریهام گرفت! با چشای خیس تا ته غذامو خوردم که همه با هم بمیریم!!!!!!! ------------------------ یه شب مادرم مریض بود داشتم ازش پرستاری میکردم بعد گفت برو برام آب بیار رفتم آب آوردم دیدم خوابش برده اومدم تریپ بردارم صبر کنم بیدار شه یه دفعه یه لحظه خوابم برد آبو ریختم رو مامانم !!!!!!!! -------------------- وقتی پدرم روزنامه میخونه روزنامه رو وسط آسمون و زمین تو هوا جلوی صورتش نگه میداره، اعتراف میکنم بچه که بودم یواشکی میرفتم پشت روزنامه طوری که پدرم منو نبینه و با مشت چنان میکوبیدم وسط روزنامه، پاره که میشد هیچ، عینکش می افتاد و بابا کل مطلب رو گم میکرد. کلاً پدرم ۳۰ثانیه هنگ میکرد. بعد یک نگاه عاقل اندر سفیهی به من میکرد و حرص میخورد. اما هیچی بهم نمیگفت و من کیف میکردم. تا اینکه یه روز پدرم پیش دستی کرد و قبل از من روزنامه رو کشید و با داد گفت: نکن بچـه. منم هول شدم مشت رو کوبیدم تو عینکه بابام. عینک شکست. من ۵ روز تو شوک بودم!! -------------------- سوار اتوبوس شدم، رفتم تو، قسمت آقایون پیش یه آقایی نشستم و از خستگی خوابم برد، نزدیک مقصد دیدم زانوم درد میکنه فهمیدم آقایه کناری ۳-۲ بار با کیفش کوبیده تو پام تا بیدارم کنه چون میخواست پیاده بشه و من جلوش رو گرفته بودم، خیلی شاکی نگاش کردم، راننده هم بالا سرم بود. آقاهه گفت: ببخشید خانم ۵ بار صداتون کردم نشنیدین، ترسیدیم. اعتراف میکنم برای اینکه ضایع نشم که خواب بودم وانمود کردم که کَر هستم و با زبون کر و لالی و طلبکارانه عصبانیتم رو نشون دادم، مرد بیچاره اینقدر ناراحت شده بود ۱۰ دفعه با دست و ایما و اشاره از من معذرت خواهی میکرد!! ----------------------- اعتراف میکنم بچه که بودم با دختر و پسر خاله هام لباس کهنه میپوشیدیم میرفتیم گدایی با درامدش بستنی میگرفتیم که همسایمون مارو لو داد و کتک خوردیم!! --------------------- سوم دبستان که بودم یه روز معلممون مدرسه نیومد منم ظهرش رفتم در خونشون که یه کوچه بالاتر از ما بود تکلیف شبمو ازش گرفتم. پ.ن:چقدر بچه خزی بوده دیگه این!!!! --------------------------------- اعتراف میکنم به عنوان ۱ مهندس میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر جایی که میخوام سوراخ کنم سیم برق رد شده باشه، واسه اینکه برق نگیرتم فیوز رو قطع کردم، تازه وقتی دیدم دریل کار نمیکنه کلی غصه خوردم که دریل سوخت !! ------------------------------ اعتراف میکنم بچه که بودم..جو گیر بودم نماز بخونم....بعد چادر گل منگولیمو میذاشتم مهرم میذاشتم رو به قبله وا میستادم شروع میکردم به نماز خوندن...اما جای سورهها شعر کلاه قرمزیو می خوندم....>>>آقای راننده...آقای راننده...یالا بزن توو دنده.... |
جک و طنز - Xilinx - 08 دى ۱۳۹۰ ۰۹:۱۱ ب.ظ
نقل قول: وقتی پدرم روزنامه میخونه روزنامه رو وسط آسمون و زمین تو هوا جلوی صورتش نگه میداره، اعتراف میکنم بچه که بودم یواشکی میرفتم پشت روزنامه طوری که پدرم منو نبینه و با مشت چنان میکوبیدم وسط روزنامه، پاره که میشد هیچ، عینکش می افتاد و بابا کل مطلب رو گم میکرد. کلاً پدرم ۳۰ثانیه هنگ میکرد. بعد یک نگاه عاقل اندر سفیهی به من میکرد و حرص میخورد. اما هیچی بهم نمیگفت و من کیف میکردم. تا اینکه یه روز پدرم پیش دستی کرد و قبل از من روزنامه رو کشید و با داد گفت: نکن بچـه. منم هول شدم مشت رو کوبیدم تو عینکه بابام. عینک شکست. من ۵ روز تو شوک بودم!!این خیلی باحال بود.... زن، چراغ خانه است می گویند زن، چراغ خانه است. اما لابد شنیدهاید که در همین راستا، بعضیها طرفدار "چلچراغ" شده اند و بعضیها هم تمایل به "صرفه جویی در مصرف برق" دارند! با این حساب می شود این تعاریف را نیز ارائه داد: دوست دختر: چراغ گرد سوز! (در بلاد کفر، آن را GF می گویند. تحقیقات نشان داده این لغت، مخفف عبارت Gerdsooz Fitile (فتیله گردسوز) می باشد که در شرایط اضطراری، روشنایی اندکی می افروزد و خاموش شدنش سه سوته است و یک فوته!) معشوق: لامپ مهتابی! (در راستای رمانتیک بودن قضیه!) همسر موقت: لامپ کم مصرف! همسر دائم: همان چراغ خانه همسر مطلقه: لامپ سوخته! همسر ایده آل: چراغ جادو! (هردو افسانه اند!) و اما شعر مرتبط: با غول چراغ، آرزویی بکنید از او طلب فرشته خویی بکنید یک دانه بس است زن، مگر نشنیدید... |
جک و طنز - maryami - 09 دى ۱۳۹۰ ۱۲:۳۰ ق.ظ
آنکس که نداند و نداند که نداند،قطعاً خودش را به کوچه علی چپ زده است. ۲بار که جفت پا بروید توی دهنش،قطعاً بداند و بداند که بداند..! همیشه از بچگی یه موضوعی برام سوال بوده... این چوب بستنیها هست که دکترها می کنن تو حلق مریض کیم هاش رو کی خورده!؟ دانشمندان به یه نتیجه منطقی رسیدن: از یه جائی به بعد بحث کردن دیگه فایده ایی نداره،باید فحش بدی ! معتاده میخواسته تاکسی بگیره، به یک تاکسی میگه: مُشتقیم! تاکسیه، پنج متر جلوتر نگه میداره. یارو میگه: ای بـابـا! من که میخواستم اونجا پیاده شم! یارو خسیسه تصادف کرده بود وسط خیابون نشسته بود میزد تو سرش می گفت ماشینم داغون شد! بدبخت شدم خاک تو سر شدم...افسر رفت بهش گفت بدبخت اینقدر حرص ماشینتو میزنی نفهمیدی دست چپت از مچ قطع شده...یارو یه نگاه به دستش کرد گفت:یاحضرت عباس ساعتم......! یه یارو میره با پژو ۲۰۶ مسافرکشی ۴ نفر رو سوار میکنه بعدش خیلی تند میره . اولی میگه آقا خیلی داری تند میری . راننده میگه تا حالا ۲۰۶ داشتی ؟ طرف میگه نه . میگه: پس خفه شو . همین طور سرعت رو میبره بالا و تا نفر سوم همین جواب رو میده . چهارمین نفر میگه آقا خیلی تند میری . میگه تا حالا ۲۰۶ داشتی . میگه: آره . راننده میگه: پس تورو خدا بگو ترمزش کدومه؟ یکی داشته بالای یک ساختمون پنجاه طبقه کار میکرده، یهو یکی از اون پایین داد می زنه: هوی غضنفر! خونتون آتیش گرفته، زن و بچه ات سوختن، مردن! اونم می گه: دیگه این زندگی برای من معنی نداره، خودشو از اون بالا پرت می کنه پایین. همینجور که داشته میافتاده، یهو به خودش می گه: اِااه.. من که بچه ندارم! دوباره یخورده می ره، یهو می گه: اِاِاه.. من که زن ندارم! می رسه نزدیکای زمین، می گه: اِاِااه..! من که غضنفر نیستم! |
جک و طنز - انرژی مثبت - ۱۱ دى ۱۳۹۰ ۰۹:۲۸ ب.ظ
طرف میره حچ نه نماز می خونده نه طواف می کرده!!! بهش میگن چرا نماز نمی خونی؟چرا نمیری طواف؟!!! میگه: به ما گفتن همه چی با کاروانه!! همه داشتن طواف می کردند می بینند یه بنده خدایی داره برعکس همه طواف می کنه!!! بهش میگن چرا از این طرفی میری؟ میگه شما از اون طرف دنبالش کنید من از این طرف می گیرمش!!! یه بنده خدا میره حج وقتی برمی گرده ازش می پرسن: خوب حج چطور بود؟ میگه همه چی خوب بود،ساختمونهای بلند،خیابون های تمیزو... فقط یه جایی بود خیلی خیلی شلوغ بود من نرفتم. یه بنده خدا با دوستش رفته بودن حج .داشتن به سنگ شیطون سنگ می زدن بعد دوستش سنگ کم میاره میگه: من سنگام تموم شد چیکار کنم؟ میگه:کم نیار بدو بیراه بگو!!!! یه بنده خدا رفته بود حج وقتی برمی گرده ازش می پرسن خوب حج چطور بود؟ میگه هیچی ما رفتیم خدا خونه نبود همه رو حیاط می گشتن!!! یه بنده خدا داشته می رفته حج با خودش ارپیچی می بره!!!! ازش می پرسن این دیگه واسه چیه؟ میگه می خوام با این بزنم شیطون رو داغون کنم. |
مناسب ترین گزینه را انتخاب کنید - maryami - 11 دى ۱۳۹۰ ۱۰:۲۹ ب.ظ
فعل “خوردن” را صرف کنید ؟ الف) چشم ب) صرف شده ج) میل ندارم د) نوش جان دانشمندی که بین بار الکتریکی و جرم الکترونها و سرعت حرکت آنها رابطه ای نوشت ؟ الف) تامسون ب) واشنگتنی ج) بمی د) شهسواری بازیکن بوسنیایی سابق بایرن مونیخ ؟ الف) حسن صالح حمیدزیچ ب) حمید صالح حسنزیچ ج) حسن حمید صالحزیچ د) بابا چند نفر به یه نفر ؟؟؟ شاخه ای از علم فیزیک ؟ الف) مکانیک ب) باطری ساز ج) بوسترساز د) کمک فنرساز ملی پوش جوان آرژانتینی بارسلونا ؟ الف )لیونل مسی ب )لیونل طلایی ج )مهدی سر طلایی سرور لنگیایی د )توپ تانک فشفشه عهد نامهی ننگین تاریخی ایران ؟ الف )عهدنامه گلستان ب )عهدنامه بوستان ج )عهد نامه شاهنامه فردوسی د )عهدنامه مثنوی خواجه شمس الدین مولوی ملقب به مولانا اسکندر مقدونی کی به ایران حمله کرد ؟ الف )دم دمای صبح بود ب )نامرد نصفه شب حمله کرد ج )جنگ جهانی دوم د )۱۳ آبان این چه نوع اتحادی است؟ (a+b)*2+(a+b)*2 الف )اتحاد جماهیر شوروی ب )اتحاد سوم شخص مفرد ج )والا به خدا …این چه نوع اتحادیه د )اتحاد دو مجهولی معادلات چند مجهولی را چگونه حل میکنیم ؟ الف )با مداد ب )عکس مجهولها را به روزنامه می دهیم ج )به سختی حل می کنیم د )پلیس را در جریان می گذاریم بازیگر نقش مرد فیلم معروف آقا و خانم اسمیت الف )براد پیت ب )براد گالون ج )براد ۱۷ کیلویی د )براد روغن نباتی لادن انیمیشن محبوب چند سال اخیر الف )شرک ۳ ب )کفر ۲ ج )منافق ۵ د )مرگ بر اسراییل !! نویسنده “منطق الطیر” کدام شاعر است ؟ الف) عطار نیشابوری ب) نجار نیشابوری ج) سمسار نیشابوری د) کوپن فروش نیشابوری سینوس ۱۶۵ درجه چقدر میشود ؟ الف )بیشتر ازاینها میشود ب )تانژانت ج )جوابی ندارم د )همه موارد همراه داشتن آن در هنگام موتور سواری لازم و ضامن سلامتی راکب است ؟ الف )بوق ۱۸ چرخ ب )عینک ریبند! ج )آهنگ ترمز بلبلی د )زید پر افتخار ترین تیم مادریدی جهان( پایتخت اسپانیا ) الف )اسپارتا پراگ جمهوری چک ب )شاختار دونتسک بلژیک ج )شهید فخرالدین کابل افغانستان د )علی دایی یکی از اشکال ماده ؟ الف) گاز ب) یخچال ج) بخاری د) ماشین ظرف شویی نام گاز سرد کننده یخچال های قدیمی ؟ الف) فرعون ب) نمرود ج) ابرهه د) خسرو پرویز نام دیگر اسید فرمیک ؟ الف) جوهر مورچه ب) جوهر مورچه خوار ج) جوهر پلنگ صورتی د) جوهر سرندی پیتی |
RE: جک و طنز - Breeze - 12 دى ۱۳۹۰ ۱۱:۳۶ ب.ظ
(۱۲ دى ۱۳۹۰ ۱۱:۱۱ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: تا حالا فکر کردین خنده دارترین جک دنیا چیه؟ خب اساتید یک دانشگاه این بررسی را انجام دادند. البته بنظر من که خیلی جوکهاشون بیمزه است . ولی خب حاصل تحقیقاتشون اینه:دریغ از حتی یک لبخند!!!! اینها هم حالشون خوش نیست ها.... |
جک و طنز - انرژی مثبت - ۱۳ دى ۱۳۹۰ ۱۲:۰۳ ق.ظ
فکر کنم اگه ایرانیها برن واسشون جک تعریف کنند کسی زنده نمونه همه از خنده مییییییییییی میرن اگه دقت کنیم اکثر جک هایی که ما تعریف می کنیم بدلیل حرکت یا حرفیه که در موقعیت نامرتبط انجام شده یا گفته شده که مثلا شخص انتظار اون حرف یا حرکت رو در اون موقعیت از طرف مقابل نداشته مثال بارز همین پ ن پها به نظرم از این نظر یه جورایی شبیه کمدی هایی مثل چارلی چاپلین یا لرر و هاردی می شه که خوب واسه اونا هم خیلی جالبه ... من چه قدر حرف زدم و نقد کردم یکی نیست بگه تو میدونی اصلا کمدی چیه؟!!!!!!! ولی خداییش اینا هم به چی می خندن اخه اینا هم شد جک!!!!!؟!!!!!! دیگه واجب شد یه سر بریم اون ور برای این ملت چند تا جک تعریف کنیم بخندن روحیشون عوض بشه!! دچار افسردگی می شن با این جکهاشون !! |