تالار گفتمان مانشت
جک و طنز - نسخه‌ی قابل چاپ

RE: جک و طنز - baziramzi.ir - 04 فروردین ۱۳۹۱ ۱۱:۵۰ ب.ظ

می دونی آمار ازدواج در چه حیوونی بیشتر است ؟

جواب : تو حلزون چون هم خونه داره هم ماشین

RE: جک و طنز - Xilinx - 05 فروردین ۱۳۹۱ ۱۰:۴۳ ق.ظ

(۰۴ فروردین ۱۳۹۱ ۱۱:۵۰ ب.ظ)baziramzi.ir نوشته شده توسط:  می دونی آمار ازدواج در چه حیوونی بیشتر است ؟

جواب : تو حلزون چون هم خونه داره هم ماشین
Big Grin خیلی باحال بودBig GrinBig Grin

RE: جک و طنز - mohammad_13690 - 05 فروردین ۱۳۹۱ ۱۲:۵۴ ب.ظ

(۰۳ فروردین ۱۳۹۱ ۱۱:۰۱ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  
(03 فروردین ۱۳۹۱ ۰۹:۰۸ ب.ظ)zzsnowdrop نوشته شده توسط:  ملا پسرش را در سن ۱۵ سالگی زن داد. به ملا گفتند: حالا که این بچه هنوز عقلش نمی ره ، چرا زنش می دی؟ ملا گفت: حالا چون عقلش نمی رسه زنش می دم. وقتی بزرگ بشه دیگه زیر بار زن گرفتن نمی ره !!!
بیا دیگه جماعت خانم ها رو ضایع کردید که !!!!Undecided مگه چیکار کردند؟!!!

البته این دوطرفه ست
خانم هایی هم که خیلی عاقل باشن به این راحتی حاضر به ازدواج نمیشن
همینه که میگن بهتره سن ازدواج بالا نره

RE: جک و طنز - baziramzi.ir - 05 فروردین ۱۳۹۱ ۰۳:۱۰ ب.ظ

یه یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟ یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم

RE: جک و طنز - esisonic - 05 فروردین ۱۳۹۱ ۰۹:۲۰ ب.ظ

(۰۵ فروردین ۱۳۹۱ ۰۳:۱۰ ب.ظ)baziramzi.ir نوشته شده توسط:  یه یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟ یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم
خیلی باحال بود...یاد آهنگ یاس افتادم که با به نام خدا شروع میشد Big Grin

جک و طنز - انرژی مثبت - ۰۵ فروردین ۱۳۹۱ ۰۹:۲۲ ب.ظ

غضنفر میگه می خوام برم خورشید!!! بهش میگن خیلی داغه می سوزی!!! میگه می دونم! برنامه ریزی کردم شب برسم Big GrinBig Grin

جک و طنز - zzsnowdrop - 06 فروردین ۱۳۹۱ ۱۱:۵۱ ق.ظ

معلم تاریخ: آهای… تو که با اون قد بلندت ته کلاس وایسادی و بر و بر منو نگاه میکنی بگو ببینم اسکندر مقدونی کی بود؟
طرف: نمیدونم.
معلم تاریخ: کی ناصرالدین شاه را کشت؟
طرف: نمیدونم.
معلم تاریخ: پس تو با این وضعت چطوری میخوای امتحان تاریخ بدی؟
طرف: من که نمیخوام امتحان بدم من اومدم بخاری کلاس را تعمیر کنم

دو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه.
بعد غوله می یاد بیرون و به آفرقایی میگه یه آرزو کن.
آفریقایی میگه: منو سفید کن.
تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی میخندی؟
سومی گفت: همینجوری.
بعد غوله به آفریقایی دومیه گفت: تو چی می خوای؟
آفریقایی گفت: منم سفید کن .
دوباره سومی میزنه زیر خنده .
آفریقایی گفت برای چی میخندی؟
سومی باز گفت: همینجوری.
نوبت سومی میشه. غوله ازش می پرسه: تو چی می خوای .
سومی میگه: این دوتا رو سیاه کن

جک و طنز - esisonic - 06 فروردین ۱۳۹۱ ۰۳:۱۸ ب.ظ

یارو با لباس تو رودخونه شنا میکرده؛ میگن :چیکار میکنی؟ میگه : لباسامو میشورم ... میگن : ماشین لباسشویی تو خونه ندارین؟ میگه : داریم؛ ولی وقتی میرم اون تو؛ سرم گیج میره!

جک و طنز - انرژی مثبت - ۰۶ فروردین ۱۳۹۱ ۰۷:۰۶ ب.ظ

روزی شخصی از ملا پرسید: ماه بهتر است یا خورشید!؟ ملا گفت ای نادان این چه سوالی است که از من می پرسی؟ خوب معلوم است, خورشید روزها بیرون می آید که هوا روشن است و نیازی به وجودش نیست! ولی ماه شبهای تاریک را ورشن می کند, به همین جهت نفعش خیلی بیشتر از ضررش است!
------------
روزی گاوی برای خوردن آب سرش را داخل خمره بزرگی که پر از آب بود کرد. اما دیگر نتوانست آنرا از داخل خمره خارج کند. مردم به دور حیوان و خمره جمع شدند.
اما هر چه کردند نتوانستند سر گاو را از خمره بیرون آورند. از قضا ملا از آنجا میگذشت مردم وقتی وی را دیدند دست به دامانش شدند تا راه چاره ای نشان بدهد. ملا گفت: زود باشید سر گاو را ببرید تا خفه نشده و گوشتش حرام نشود. بلافاصله قصابی آوردند و گردن گاو را بریده و تنه اش را جدا کردند. اما سر گاو به داخل خمره رفته و دیگر بیرون نمی آمد. پرسیدند جناب ملا حالا چی کار کنیم؟ ملا باز هم فکری کرده گفت: چاره ای نیست باید خمره را بشکنید و سر گاو را از داخلش بیرون بیاورید
------------
یک روز دوستان ملا او را دیدند که یک دست و یک چشم و یک پا و یک سوراخ بینی و یک گوش خود را بسته است. به خیال این که مریض میباشد شب به خانه اش رفته و با دلسوزی گفتند: خدا بد ندهد.... جناب ملا، بلا دور...باشد چه شده و برای چه دست و پایت و سرو چشمت را بسته ای؟ ملا لبخندی زد و گفت: من کاملا سالم هستم. مگر برای اینکه صرفه جوئی کنم و اعضای بدنم را بی جهت به کار نیاندازم نیمی از آنها را بسته ام
----------
مدتی بود که ملا به ده بالا میرفت جهت مکتب داری و درس به بچه های ده بالا و مسیر بین دو ده را با همان خر معروف میپیمود ..آخر سال که رسید (آخر ترم) ملا از مردم مزد خود را طلب کرد و مردم هم گفتند که ای ملا تو که صاحب فضل و کراماتی و از طرفی دانا که امورات ما ، پس بیا و کاری که کردی فی سبیل الله و قربته االله باشد .
ملا گفت که من صاحب فضلم فی سبیل الله کار کنم خرم که قربته الالله سرش نمیشود Big Grin

جک و طنز - esisonic - 08 فروردین ۱۳۹۱ ۱۲:۱۶ ق.ظ

به یارو میگن : تولدت کِیه ؟ میگه : ۵ آذر ، میگن چه سالی ؟ میگه : هر سال [تصویر:  78738_1_1379094001.gif]

جک و طنز - zzsnowdrop - 08 فروردین ۱۳۹۱ ۰۲:۱۹ ب.ظ

یارو داشته تو اتوبان ۱۸۰ تا سرعت میرفته، افسره جلوشو میگیره، بهش میگه: شما گواهینامه دارین؟ یارو میگه نخیر! میگه: کارت ماشین چی؟ مرده میگه: دارم ولی مال خودم نیست، مال اون بدبختیه که جسدش تو صندوق عقبه! افسره کف میکنه، میره سریع به مافوقش گذارش میده. خلاصه بعد از یک ربع سرهنگ مافوقش میاد، از مرده میپرسه: آقا شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین؟! یارو میگه: چرا قربان، بفرمایین! دست میکنه از تو داشبرد گواهینامه و کارت ماشین رو درمیاره، میده خدمت سرهنگ. سرهنگه میگه: می‌تونم صندوق عقب ماشینتونو بازرسی کنم؟ یارو میگه: خواهش میکنم، بفرمایید. سرهنگه میره در صندوق عقب رو باز میکنه، میبینه اونجا هم خبری نیست. برمیگرده به مرده میگه: ولی زیردست من گزارش داده که شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین و یه جسد هم تو صندوق عقب ماشینتونه! یارو میگه: نه قربان دروغ به عرضتون رسوندن! خودتون که مشاهده کردین. به خدا این افسره عقده‌ایه! دوست داره بیخودی به ملت گیر بده! لابد بعدشم گفته که من داشتم ۱۸۰ تا سرعت می‌رفتم
(۰۸ فروردین ۱۳۹۱ ۱۲:۱۶ ق.ظ)esisonic نوشته شده توسط:  به یارو میگن : تولدت کِیه ؟ میگه : ۵ آذر ، میگن چه سالی ؟ میگه : هر سال [تصویر:  78798_1_1379094001.gif]

خوبه نگفتید ۲ آذر.چون اونوقت مطمئن میشدم یارو خودم بودم Big GrinSleepy

جک و طنز - esisonic - 08 فروردین ۱۳۹۱ ۰۴:۵۲ ب.ظ

(۰۸ فروردین ۱۳۹۱ ۰۲:۱۹ ب.ظ)zzsnowdrop نوشته شده توسط:  خوبه نگفتید ۲ آذر.چون اونوقت مطمئن میشدم یارو خودم بودم
اوخـــــی...پس ۲ آذز تولّد دعوتیم دیگـــــــــــــــــــــــه؟؟؟

جک و طنز - zzsnowdrop - 09 فروردین ۱۳۹۱ ۱۰:۴۱ ق.ظ

آره بفرمایید.حتما.فقط کیکو میوه و کادو یادتون نره.
اگه میشه از الان پس انداز کنید که اون موقع توی خجالتم نمونید Big Grin

جک و طنز - ali reza - 09 فروردین ۱۳۹۱ ۱۲:۴۳ ب.ظ

از شاهکارهای ادبیات:
یکی بید یکی نبید،
۳ تا درخت بید که دوتاش بید بید،
یکیش بید نبید،
اونی که بید نبید وسط اون دو تا که بید بید بید...!

جک و طنز - esisonic - 09 فروردین ۱۳۹۱ ۰۳:۴۴ ب.ظ

(۰۹ فروردین ۱۳۹۱ ۱۰:۴۱ ق.ظ)zzsnowdrop نوشته شده توسط:  آره بفرمایید.حتما.فقط کیکو میوه و کادو یادتون نره.
اگه میشه از الان پس انداز کنید که اون موقع توی خجالتم نمونید Big Grin
چشم