تالار گفتمان مانشت
جک و طنز - نسخه‌ی قابل چاپ

جک و طنز - yaser_ilam_com - 21 فروردین ۱۳۹۱ ۰۸:۲۰ ب.ظ

کشیش و مرد مست

کشیشی در اتوبوس نشسته بود که یک ولگرد مست و لایعقل سوار شد و کنار او نشست. مردک روزنامه ای باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی هم از کشیش پرسید: "پدر روحانی! روماتیسم از چی ایجاد می شود؟"
کشیش هم موعظه را شروع کرد و گفت: "روماتیسم حاصل مستی و میگساری و بی بند و باری است."
مردک با حالت منفعل دوباره سرش گرم روزنامه خودش شد.
بعد کشیش از او پرسید تو حالا چند وقت است که روماتیسم داری؟
مردک گفت من روماتیسم ندارم.
این جا نوشته است پاپ اعظم دچار روماتیسم بدی است!

جک و طنز - انرژی مثبت - ۲۴ فروردین ۱۳۹۱ ۰۴:۵۵ ب.ظ

گویند روزى ملانصر الدین از قبرستان عبور مى کرد، پایش به سنگ قبر مى خورد و به رو افتاده ، تمام سر و صورتش پر از گرد و غبار مى شود، در این حال به خاطرش رسید که خوب است خود را مرده قلمداد کند، بلکه ن***** و منکر بیایند و او آنها ببیند که چه شکلى هستند!
در این فکر بود که از دور صداى پاى قاطرى به گوشش رسید، تصور کرد صداى پاى ن***** و منکر است که مى آیند، پس از ترس رو به فرار گذاشت ، در میان قبرى مخفى شد و قاطرها که نزدیک شده بودند و بار آنها هم چینى و شکستنى بود، ناگاه ملا از میان قبر بلند شد، قاطرها رم کرده و بارها را به زمین انداختند و فرار کردند قاطرچى ها بسیار ناراحت شده ، ملا را گرفتند و محکم زدند و بدنش را مجروح نمودند، ملا با صورتى خون آلود، به خانه برگشت .
زنش پیش آمده از او پرسید کجا بودى که به این روزگار افتاده اى ؟
گفت رفته بودم به آن دنیا ببینم چه خبر است ،
زنش پرسید چه خبر بود؟
گفت : اگر قاطرهاى کسى را رم ندهند خبرى نیست و کسى به کسى کارى ندارد Big Grin
-----------------

یکروز ملا به اتفاق کد خدا به حمام رفته بود. کد خدا همانطور که بدن خود را میشست از ملا پرسید: راستی اگر من کد خدا نبودم و فقط یک غلام بودم چه ارزشی داشتم. ملا فکری کرد و گفت: ده دینار. کد خدا عصبانی شد و گفت: احمق جان.... فقط لنگی که بر بدن خود بسته ام ده دینار قیمت دارد. ملا بلافاصله گفت: خوب من هم قیمت لنگ را گفتم وگر نه خودت که ارزشی نداری
---------------

گویند روزی ملا نصرالدین ده تا خر داشت. روزی بر یکی از آن ها سوار شد و بقیه خر ها را شمرد چون خری را که خود سوار بر آن بود نمی شمرد دید تعداد آن ها نه تا است سپس پیاده شد و شمارش کرد دید ده تا درست است . چندین بار سواره و پیاده آن ها را شمرد همان نتیجه اول به دست می آمد کاملا" گیج شده بود و علت را نمی فهمید. عاقبت پیاده شده و گفت: این خرسواری به گم شدن یک خر نمی ارزد!!
---------------------

روزی شخصی تفنگچه ای پیدا کرد و آنرا نزد ملا برد و از او پرسید: ملا جان بگو این چی است؟ ملا نگاهی به تفنگچه انداخت و گفت: آن چپق (چلم) فرنگی است.
مردی که تفنگچه را پیدا کرده بود خوشحال شد و آنرا به دهان خود گذارده و خواست بکشد. اما ناگهان گلوله ای فیر شد و مردکه بیچاره نقش زمین شد.
ملا نگاهی به جسد بی جان او انداخت و گفت: عجب تمباکوی خوبی داخل این چپق بود تا یک پک کشید نعشه شد و روی زمین افتاد Big Grin

جک و طنز - esisonic - 24 فروردین ۱۳۹۱ ۰۶:۰۵ ب.ظ

یه اردکه پاش گیر کرده بوده به در اتوبوس و اتوبوس هم داشته میرفته
اردکه میگفته مگ مگ ، مسافرها می گفتن : آمریکا

جک و طنز - انرژی مثبت - ۲۶ فروردین ۱۳۹۱ ۰۲:۴۳ ب.ظ

اولین طلاق پس از حادثه ۱۱ سپتامبر مربوط می شه به مردی که محل کارش طبقه ۱۰۳ برج تجارت جهانی بوده ، ولی در روز حادثه
به جای اینکه سر کارش باشه ، خونه زن دومش خواب بوده ! تلویزیون رو هم ندیده بوده که بدونه چه خبره !
خانمش زنگ می زنه . آقا گوشی رو بر می داره.
خانمش می پرسه : عزیزم حالت خوبه ؟ کجایی ؟
آقا جواب می ده : سر کارم هستم تو دفترم ![تصویر:  81694_1_1379093521.gif]

جک و طنز - انرژی مثبت - ۲۷ فروردین ۱۳۹۱ ۱۱:۴۰ ب.ظ

در یکی از خیابان های اصلی شهری چاله ای بود که باعث بروز حوادث متعدد برای شهروندان می‌شد.
مدیران شهر طی جلسه های بر آن شدند که مشکل را حل کنند.
مدیر اول گفت: باید آمبولانسی همیشه در کنار چاله آماده باشد تا مصدومین را به بیمارستان برساند.
مدیر بالاتر گفت: نه، وقت تلف می‌شود. بهتر است بیمارستانی در کنار چاله احداث کنیم.
مدیر ارشد گفت: نه، بهترین کار آن است که این چاله را پر کنیم و چاله مشابهی در نزدیکی بیمارستان احداث کنیم Big Grin

جک و طنز - maryami - 28 فروردین ۱۳۹۱ ۱۲:۲۵ ب.ظ

نشستیم با فک و فامیل اسم فامیل بازی میکنیم…
داییم میوه از *ی* نوشته یه کیلو خیار..!!
هیچ جوریم زیر بار نمیره که قبول نیست… Tongue
--------------------------------------------------------------------------
کلاغ اولی : غار
کلاغ دومی : غار ؟؟؟
کلاغ اولی : په نه په هتل ۵ ستاره! [تصویر:  82031_1_1379093401.gif]
--------------------------------------------------------------------------
یارو تو ژاپن راننده ی تاکسی میشه…
هرکی براش دست بلند میکنه
میگه شوخی نکن دیگه…
تورو الان رسوندم..! Big Grin

RE: جک و طنز - انرژی مثبت - ۳۰ فروردین ۱۳۹۱ ۱۲:۰۳ ب.ظ

سه تا مرد مست سوار تاکسی می شن.در رو که بستن ، راننده دید خیلی مستن ، سریع ماشین رو روشن کرد ،بعد زود خاموش کرد گفت:
مسافران عزیز رسیدیم به مقصد..!
مرد اولیه پول میده پیاده میشه...
مرد دومیه نه تنها پول میده بلکه تشکر هم میکنه !
مرد سومیه اما با عصبانیت تمام یه دونه محکم میزنه تو سر راننده !
راننده میگه چرا میزنی..؟
اونم میگه: اینو زدم که درس عبرتی بشه واست از این به بعد تند نری..! داشتی هممونو به کشتن میدادی مردیکه...! [تصویر:  82261_1_1379093401.gif]
------------------------

گوشیمو دیروز بردم گارانتی ، میگه گوشیتون خرابه؟
گفتم پـَـَـ... گفت : بی شخصیت ، بفرمااا بیــــرون آقاااا!!!
گفتم میخواستم بگم پـَـَـرت شدم رو رمل های کویر ، احتمالا توش ماسه رفته باشه!
طرف دوساعت عذر خواهی کرده ، میگه پس آوردین درستش کنیم؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ، مرگ مغزی شده آوردم اعضای قابل اهدای سالمش رو بردارین..! [تصویر:  82261_2_1379093401.gif]
-----------------

رفتم چشم پزشک میگه واسه سرخی چشمتون اومدین ؟ پـَـــ نَ پـَــــ سرخیش عادیه وسطش سیاه شده [تصویر:  82261_3_1379093401.gif]

دوست اصفهانی - انرژی مثبت - ۳۰ فروردین ۱۳۹۱ ۰۷:۲۳ ب.ظ

با اجازه دوستان اصفهانی :Blush
(البته این نقل قوله دوست اصفهانی من نیستTongue)
یکی از دوستان اصفهانی من پاسخ هیچ پرسشی را نمی‌دهد و در پاسخ هر پرسش شما، او پرسشی از شما دارد! مثال: وقتی از او آدرس یک خیاط را می‌پرسید...

شما: خیاط خوب سراغ داری؟
دوست اصفهانی: چی‌چی می‌خَی بدوزی؟
شما: کت و شلوار
دوست اصفهانی: پارچه داری؟
شما: بله
دوست اصفهانی: از کی اِسِدی؟
شما: از ... مغازه.
دوست اصفهانی: پارچِد خُبِس؟
شما: بله.
دوست اصفهانی: چه رنگیس؟
شما: چه فرقی می‌کنه؟
دوست اصفهانی: فرق می‌کونِد دادا! فرق می‌کونِد.
شما: خب، سورمه‌ای.
دوست اصفهانی: چرا سورمه ی؟ ارزونتر بود؟
شما: نه.
دوست اصفهانی: چیطو؟
شما: خب می خواستم سورمه ای باشه.
دوست اصفهانی: مبارکس، خَبِریه؟
شما: نه بابا، بالاخره خیاط سراغ داری یا نه؟
دوست اصفهانی: اگه خبری نیس، کتا شلواری سورمِی می‌خَی چی کار؟ Smile Big Grin

RE: دوست اصفهانی - a.hooshmand - 30 فروردین ۱۳۹۱ ۰۸:۵۶ ب.ظ

(۳۰ فروردین ۱۳۹۱ ۰۷:۲۳ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  یکی از دوستان اصفهانی من پاسخ هیچ پرسشی را نمی‌دهد و در پاسخ هر پرسش شما، او پرسشی از شما دارد! مثال: وقتی از
IdeaWinkRolleyesBig Grin

جک و طنز - esisonic - 01 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۲:۱۰ ق.ظ

خسیسه با بچه اش دعواش میشه میگه اگه بخاطر یارانه ات نبود میکشتمت
------------
خسیسه کرمه روده میگیره..کرمه زخم معده میگیره!!!

جک و طنز - yaser_ilam_com - 05 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۲:۱۵ ق.ظ

عاقبت جدایی در ایران

[تصویر:  83432_1_1379093281.jpg]

جک و طنز - Xilinx - 08 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۲:۲۲ ق.ظ

ستا گوسفند ,یکی تهرانی یکی شیرازی یکی آبودانی نشسته بودن واسه همدیگه لاف میومدن ! گوسفند تهرونیه گفت : ما هر موقع گرسنمون میشه یه جا تو دنیا مثلا یه روز هلند یه روز انگلیس یه روز اسپانیا رو انتخاب میکنیم چوپونمون مارو میبره اونجا واسه چِرا !
گوسفند شیرازیه میگه : اوووووووو کاکو چه حوصله ای دارین شما ! ما وقتی گشنمون میشه چراگامونو انتخاب میکنیم چوپونمون اونو میاره دم در طویله !!! یهو نگاه میکنن به گوسفند آبودانیه که ساکت نشسته بود و هی به ساعتش نگاه میکرد !!! بش میگن ها ولک تو چیزی نمیخوای بگی ؟! گوسفند آبودانیه یه نگاهی بشون میندازه میگه : نه کوکا یه گله آدم دارم باید ببرم چرا دیرم شده !!!!
-----------------------------------------------------------------------------------------


روند یک ماجرای ساده در آبودان !
حمید - هاا ولک کجایی چند وقته خبری ازت نیست ؟!
عبد - ولک اون روز با دوچرخه افتادم دستم هشتا بخیه خوورد ! دو روز استراحت تو خونه !
حمید- خاک تو سرت که دوچرخه سواری بلد نیستی , آبرو واسمون نذاشتی !
بعد از چند ساعت
سعید - ها ولک حمید خبری از عبد نداری؟!
حمید - نمیدونم والا شنیدم با موتور افتاده دستش قطع شده دوباره پیوندش زدن !
سعید - خاک تو سرش یعنی آبرو واسمون نذاشته با اون موتور سواریش !
بعد از گذشت یک ساعت
جاسم - سلام سعید از حمید و عبد خبری نداری دو روزه ندیدمشون ؟!
سعید - نه والا فقط شنیدم یه تریلی عبد رو زیر کرده از کمر نصف شده ! بردنش خارج میگن حمیدم باش رفته !
جاسم - وولک پس ببین تریلیه چه بلایی سرش اومده !
صبح روز بعد !
همه ی بچه ها با هم عبد و حمید رو میبینن !
بچه ها - عبد تو زنده ای ؟! راسته نصف بدنت الان رباته؟ بابا ترمیناتور!!
عبد - مگه شک داشتین ؟!

و ماجرا فیصله پیدا میکنه !
=========================================================

جک و طنز - esisonic - 08 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۵:۳۷ ب.ظ

غضنفر بالای درخت چنار بوده یارو میگه اون بالا چی کار میکنی میگه دارم توت میخورم میگه این که درخت چناره میگه توت تو جیبمه

جک و طنز - انرژی مثبت - ۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۰:۰۹ ب.ظ

بنی آدم اعضای یکدیگرند*سر لقمه نانی به هم میپرند

چو عضوی به درد آورد روزگار*ز خنده دگر عضو ها بی قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی*گمونم پسر خاله ی شلغمی
------------------
به یکی میگن چه برنامه تلویزیونی رو دوست داری میگه:پیام بازرگانی

میپرسن چرا؟میگه:چون بینش سریال پخش میکنه!Big Grin
--------------------
طرف میره یخ بخره پول کم مییاره به یخ دست میزنه میگه از این سردتر نداری؟ Big Grin
-------------------
یکی زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه:یه پیتزا میخواستم
فروشنده میگه:به نام…؟
طرف میگه:اخ ببخشید به نام خدا یه پیتزا میخواستم!

جک و طنز - farazin - 08 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۱:۲۲ ب.ظ

یه اخلاق خوبی که پشه ها دارن تک خوریه!
شما فکر کن مثلِ مورچه ها رفیق باز بودن !
یه سوژه پیدا می کردن هشتصد تا از رفیقاشونو می کشوندن اونجا ..!