جک و طنز - نسخهی قابل چاپ صفحهها: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۳۲ ۳۳ ۳۴ ۳۵ ۳۶ ۳۷ ۳۸ ۳۹ ۴۰ ۴۱ ۴۲ ۴۳ ۴۴ ۴۵ ۴۶ ۴۷ ۴۸ ۴۹ ۵۰ ۵۱ ۵۲ ۵۳ ۵۴ ۵۵ ۵۶ ۵۷ ۵۸ ۵۹ ۶۰ ۶۱ ۶۲ ۶۳ ۶۴ ۶۵ ۶۶ ۶۷ ۶۸ ۶۹ ۷۰ ۷۱ ۷۲ ۷۳ ۷۴ ۷۵ ۷۶ ۷۷ ۷۸ ۷۹ ۸۰ ۸۱ ۸۲ ۸۳ ۸۴ ۸۵ ۸۶ ۸۷ ۸۸ ۸۹ ۹۰ ۹۱ ۹۲ ۹۳ ۹۴ ۹۵ ۹۶ ۹۷ ۹۸ ۹۹ ۱۰۰ ۱۰۱ ۱۰۲ ۱۰۳ ۱۰۴ ۱۰۵ ۱۰۶ ۱۰۷ ۱۰۸ ۱۰۹ ۱۱۰ ۱۱۱ ۱۱۲ ۱۱۳ ۱۱۴ ۱۱۵ ۱۱۶ ۱۱۷ ۱۱۸ ۱۱۹ ۱۲۰ ۱۲۱ ۱۲۲ ۱۲۳ ۱۲۴ ۱۲۵ ۱۲۶ ۱۲۷ ۱۲۸ ۱۲۹ ۱۳۰ ۱۳۱ ۱۳۲ ۱۳۳ ۱۳۴ ۱۳۵ |
RE: جک و طنز - Marcel - 13 مرداد ۱۳۹۱ ۰۴:۱۶ ق.ظ
یارو میره دزدی ، هیچی به درد بخور پیدا نمیکنه ، مشق بچه ها رو خط میزنه میاد ! |
جک و طنز - LORD0098 - 13 مرداد ۱۳۹۱ ۰۹:۱۴ ق.ظ
حاصلضرب توان در ادعا مقداری ثابت است ، هرچه توان انسان کمتر باشد ادعای او بیشتر است و هرچه توان انسان بیشتر شود ادعایش کمتر میگردد باید به بعضیا گفت: گاز نگیر عزیزم !! من فقط میخوام بهت محبت کنم، همین !… |
RE: جک و طنز - nasogh - 14 مرداد ۱۳۹۱ ۰۹:۵۰ ب.ظ
* ساعت ۵ صبح ، پدر صبحانه مى خورد و من شام ... به فاصله ى نسل ها مى اندیشم * قدیما مراسم خواستگاری برای این بود خونواده ها دختر پسر رو بهم نشون بدن الان برای اینه که دختر و پسر خونواده هاشونو بهم نشون بدن!! * خواب بودم، داداش کوچیکم رفته سروقت گوشیم اسم خودشو بهIrancell تغییر داده، روز و شب بهم SMS میده مشترک گرامی روز جهانی معلولین ذهنی بر شما مبارک!!: |
RE: جک و طنز - Marcel - 15 مرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۲۸ ق.ظ
یه بار جوگیر شدم یه پیرمرد کور رو به زور از خیابون رد کردم, دیدم یه چیزایی می گفتا شلوغ بود توجه نکردم؛ اون ور خیابون با عصا منو زد و گفت: احمق اونجا منتظر پسرم بودم :| |
جک و طنز - esisonic - 15 مرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۵۵ ق.ظ
غضنفر به دوس دخترش : عزیزم اگه موبایلت زنگ نمیزنه بدون منم... چون شارژ ندارم! |
جک و طنز - mj_shbn - 16 مرداد ۱۳۹۱ ۰۲:۴۵ ب.ظ
طبق آخرین خبرها با اطلاع شدیم شما ۲ فروند مرغ در فریزر خود نگهداری میکنید ! بیایید شادی هایمان را قسمت کنیم ! ---------------------------------------- میگن تو جهنم مگسا با آدم کش میزنن تو سرمون! ---------------------------------------- رفتم سوپر مارکت سر خیابون،یه بچه اومده به فروشنده میگه پفک چنده ؟ فروشنده میگه چه پفکی ؟ میگه این پفک پونصد تومنیا! ---------------------------------------- یه سری از آدما مغزشون فقط مسئولیت کنترل اندامشونو به عهده داره و فکر کردن براش تعریف نشده! ---------------------------------------- من نمیدونم این چه کاریه که همیشه میگن باید ازصفر شروع کنیم من خودم یه بار از ۷۶ شروع کردم اتفاقا خیلی هم خوب جواب داد! ---------------------------------------- یکی تعریف میکرد داییش بعد ۴۰ سال دانشجو شده جلسه اول تیریپ کت و شلوار و کیف به دست رفته سر کلاس دانشگاه همه دختر پسرا تو کلاس فک کردن استاده اینم کم نیاورده یه ربع صحبت کرده براشون آخرش گفته عزیزان من استادتون نیستم ولی قول بدین چون سن و سالم ازتون بیشتره من مبصر باشم ---------------------------------------- همینطور که یه ماه در سال نمیذارن کسی چیزی بخوره که فقیرا رو درک کنیم یه ماه هم بیان همینجوری بهمون پول بدن صفا کنیم ببینم پولدارا چی میکشن ! |
جک و طنز - cormen - 16 مرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۴۷ ب.ظ
همه چی آرومه من چه قد خوشبختم همه چی آرومه من چه قد خوشبختم زندگی آسونه زندگی شیرینه همهچی ارزونه همه چی آرومه غصهها خوابیدن پول خوبی می دن واسهی زاییدن! ما چه قد خوشبختیم همه چی آرومه چه کسی بیکاره؟ چه کسی محرومه؟ غول بدبختی رو غول خوشبختی خوردهرچی که مشکل بود همه رو لولو برد! قاضیا بیکارن زندونا تعطیله کار وانت غیر از پرتقال بردن نیست! تو خیابون غیر از لیلی و مجنون نیست روی هیچ دیواری قطرههای خون نیست نیست اصلا سانسور سایتها فیلتر نیست توی میزگردا پشت هم زرزر نیست! زده زیر دلمون خوشی ِ افراطی… من نخوردم چیزی یا نکردم قاطی! |
جک و طنز - esisonic - 16 مرداد ۱۳۹۱ ۰۸:۴۳ ب.ظ
پسر خالم با افتخار اومده میگه یادش بخیر کلاس سوم دبیرستان معلم شیمیمون از در که میومد تو اولین کاری که میکرد میگفت: سیروسیان گمشو بیرون |
جک و طنز - esisonic - 18 مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۳۸ ب.ظ
اگه آدم به معجزه معتقد نبود روزی ده بار نمیرفت سر یخچال تا چیزی که می خوادو پیدا کنه ! |
RE: جک و طنز - Potential - 18 مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۵۰ ب.ظ
(۱۱ مرداد ۱۳۹۱ ۰۶:۵۹ ب.ظ)mthsh نوشته شده توسط: مکالمه من با فک و فامیلامون پشت تلفن من این جک ها رو میخوندم یه لحظه حس کردم زندگینامه م رو میخونم البته تصمیم گیری برای خاموش کردن لپتاپ از مهمترین تصمیماتی که من در طول ماه میگیرم ! خیلی خیلی مرسی |
جک و طنز - maryami - 19 مرداد ۱۳۹۱ ۰۵:۱۵ ب.ظ
موندم این گوشی هفصد تومنیه رو نخرم یا اون نهصد تومنیه رو ! ------------------------------------------------------------------------- یکی از رسالت های ِ فلش مموری گم شدنه! اصن آفریده شده واسه گم شدن ------------------------------------------------------------------------- اگه تو تاکسی و اینا چار پنج تا اس ام اس دادین دستتون خسته شد بدید بغل دستیتون ادامه شو براتون بنویسه. اون بیشتر در جریانه -------------------------------------------------------------------------- بعضیا هستن … آی کیو در حد پت و مت، شانس در حد کاراگاه گجت ... قبول دارین ؟ ------------------------------------------------------------------------- کم کم دارم به این باور میرسم که مثلث برمودا زیرِ تخت منه !! هر چی میفته زیرش، غیب میشه …. -------------------------------------------------------------------------- یه استاد داشتیم بش میگفتیم رونالدینیو به این سمت کلاس نگاه میکرد به اون طرفیا منفى میداد! خیلى تکنیکى بود اصن یه وضعی |
جک و طنز - esisonic - 23 مرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۰۲ ق.ظ
میگن واسه کسی بمیر که برات تب کنه ،....الان یه نمه تب دارم ، برنامت چیه ؟ |
جک و طنز - esisonic - 24 مرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۲۵ ق.ظ
گرگه: خونه خاله کدوم وره؟ گوسفندا: از این وره ... از اون وره ... از این وره ... از او وره! خب این نشون میده که ما از همون اول تو کار اسکل کردن و خل بازی بودیم! |
به سلامتی همه مهندسان عزیز......!!!... - The BesT - 24 مرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۳۴ ب.ظ
یک پزشک و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. پزشک رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که میخواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. پزشک دوباره گفت: بازى سرگرمکنندهاى است. من از شما یک سوال میپرسم و اگر شما جوابش را نمیدانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال میکنید و اگر من جوابش را نمیدانستم من ۵ دلار به شما میدهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، پزشک پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما میدهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با پزشک بازى کند. پزشک نخستین سوال را مطرح کرد: "فاصله زمین تا ماه چقدر است؟" مهندس بدون اینکه کلمهاى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد. حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: "آن چیست که وقتى از تپه بالا میرود ۳ پا دارد و وقتى پائین میآید ۴ پا؟" پزشک نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند. بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ٥٠ دلار به او داد. مهندس مودبانه ٥٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. پزشک بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت":خوب، جواب سوالت چه بود؟" مهندس دوباره بدون اینکه کلمهاى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد و رویش را برگرداند و خوابید!!!! به سلامتی همه مهندسااااااا... |
جک و طنز - مهندس الهام - ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ ۰۲:۰۹ ب.ظ
قدیما اگه از یه جای دیگه خرید میکردیم ، خجالت میکشیدیم از دمِ درِ بقالی محل رد شیم! ولی الان میریم از تو اینترنت اکسپلـــورر، گوگل کروم دانلود میکنیم! -------------- چند شب پیش برق رفته بود! به بابا میگم : حالا چطوری بخوابیم تو این گرماااا؟ میگه: فک کردی وقتایی که میخوابی کولر روشنه؟ -------------- میگن ماهی قرمز گناه داره تو تنگ نندازین…فقط ماهی قرمز ادمه؟ ماهی سفید کنار سبزی پلو.. سگه؟؟؟ |