تالار گفتمان مانشت
جک و طنز - نسخه‌ی قابل چاپ

جک و طنز - MSZ - 24 بهمن ۱۳۹۱ ۰۶:۵۹ ب.ظ

البته این نه جوکه و نه طنز ولی به نظرم جالب بود:

دقت کردین بعد از دادن کنکور در یک حرکت کاملا یه هویی خیلی ها عکس آواتارشونو عوض کردن و عکس چهره خودشونو گذاشتن؟!
جالب است عایا؟!!!

جک و طنز - Eternal - 24 بهمن ۱۳۹۱ ۰۷:۲۳ ب.ظ

(۲۴ بهمن ۱۳۹۱ ۰۶:۵۹ ب.ظ)MSZ نوشته شده توسط:  البته این نه جوکه و نه طنز ولی به نظرم جالب بود:

دقت کردین بعد از دادن کنکور در یک حرکت کاملا یه هویی خیلی ها عکس آواتارشونو عوض کردن و عکس چهره خودشونو گذاشتن؟!
جالب است عایا؟!!!

آره منم به این نتیجه رسیدم تو تاپیک هرچه میخواد دل تنگت بگو..... بازگو کردم ولی کسی جوابگو نبود Big Grin Tongue
من اولش فکر کردم قانون جدید گذاشتن Big Grin

جک و طنز - nina69 - 24 بهمن ۱۳۹۱ ۰۸:۰۹ ب.ظ

یکی از بچه های کنکوری
قبل کنکور این پیشنهاد داده بود
که بچه ها هم روش زمین ننداختند
حرکت جالبی بود

جک و طنز - Payam92 - 26 بهمن ۱۳۹۱ ۰۸:۵۷ ب.ظ

محققان ایرانی بر این باورند که ۱۳۸۲۶۶۳۸۴۹ کاربرِ اینترنت مبتلا به تنبلی هستند .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون حتی این شماره رو کامل نخوندن ..
******
تیمهای لیگ برتر رو می بینی، شک می کنی جدول لیگ برتره یا جدول مندلیفه

آلومینیوم
فولاد
مس
ذوب آهن
نفت
******
به عنوان ۱ مهندس میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر جایی که میخوام سوراخ کنم
سیم برق رد شده باشه، واسه اینکه برق نگیرتم فیوز رو قطع کردم،
تازه وقتی دیدم دریل کار نمیکنه کلی غصه خوردم که دریل سوخت !!
******
تو اتوبوس نشستم با راننده گرم گرفتم ازم پرسید چی خوندی؟
گفتم: کامپیوتر
گفت:دیپلمی یا فوق دیپلم
گفتم لیسانس
گفت میتونی یه سی دی آهنگهای باحال واسم بزنی؟؟
من Sad

جک و طنز - sahar121 - 28 بهمن ۱۳۹۱ ۱۲:۲۹ ق.ظ

یکی روز اول کاریشو گذرونده بود، ازش پرسیدن خووووب! روز اول کاریت چطور بوده چیکار کردی! میگه هیچی بابا ،از صبح تا آخر وقت داشتم برچسبای حروف الفبای روی صفحه کلید که نامرتب بود رو بر میداشتم مرتب به ترتیب الفبا میچسبوندم!!!!!!!!!!

جک و طنز - azad_ahmadi - 28 بهمن ۱۳۹۱ ۰۱:۵۹ ب.ظ

من خیلی ها رو دیدم که گوشی شون رو شارژ کردن (شارژش کامل شده) بهش می گم خوب درش بیار از پریز برق، برمیگرده بهم میگه اشکالی نداره بزار بیشتر شارژ بشه!!! Sad

جک و طنز - انرژی مثبت - ۲۸ بهمن ۱۳۹۱ ۰۴:۳۸ ب.ظ

اینو یه جا خوندم Smile

نوه خالم تو مهدشون ساعت نقاشی بوده
برگه نقاشیشو میده میگه من نقاشیم تموم شد!
معلمه میبینه صفحه سفیده!میگه تو که چیزی نکشیدی
میگه چرا ....کشیدم !
معلمش میگه این که خالیه!
میگه من خدا رو کشیدم Smile خدا رو که نمیشه دید !!!!!!! Big Grin

"امان از دست این بچه ها ... Big Grin

RE: جک و طنز - skygirl_00 - 07 اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۵۳ ب.ظ

مادره با بچش دعواش میشه. میگیره به باد کتکش .. بعد میگه : اگه یارانه نبود میکشتمت Tongue
________________
این روزا میرم خرید احساس میکنم آمریکایی ام:Huh چون هیچ غلطی نمیتونم بکنم!!!Big Grin

جک و طنز - شاپری - ۰۷ اسفند ۱۳۹۱ ۰۶:۲۲ ب.ظ

یه گوسفنده اکس می زنه می ره بیرون و داد می زنه تاکسی در بست کشتارگاه

RE: جک و طنز - انرژی مثبت - ۰۸ اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۰۷ ق.ظ

آموزش حیف نون به پسرش در مورد پست کردن نامه بدون تمبر: حواستو جمع کن آدرس گیرنده رو بجای فرستنده بنویس.....
بندازش تو صندوق پست..... اون وقت پست میبینه تمبر نداره پس میفرسدش برا فرستنده ....!!!! Big GrinBig Grin

---------------------------

گالیله اشتباه کرد گفت زمین می‌چرخه!!! اگه می‌چرخه پس چرا خنک نمیشه ؟ [تصویر:  166866_1_1379085481.gif]
-----------------

تا حالا دقت کردین تو کل کل های ایرانی‌ ها ، همیشه همه برای خودشون متاسفند ؟
-------------------------------

حیف نون رو میفرستن دنبال نخود سیاه پیداش میکنه! [تصویر:  166866_2_1379085481.gif]
---------------

یه روز آشغالی میاد دمه خونه ی حیف نون میگه : آشغال دارین؟ حیف نون داد میزنه: خانوم توی خونه آشغال داریم ؟ زنش میگه: آره داریم حیف نون میگه: آره داریم، نمی خوایم! [تصویر:  166866_3_1379085481.gif]
------------

حیف نون داشته خرما خیرات میکرده،دوستش میاد یه مشت برمیداره.حیف نون میگه:۱نفر مرده،اتوبوس که چپ نکرده... [تصویر:  166866_4_1379085481.gif]
-------------

یه روز حیف نون رو به جرم دزدی می برن دادگاه، قاضی میگه: خجالت بکش این دفعه چهارمته که میای دادگاه. حیف نون به قاضی میگه: تو خجالت بکش که هر روز اینجایی ! [تصویر:  166866_5_1379085481.gif]
-------------------

حیف نون میره مسابقه بیست سوالی، رفقاش از پشت صحنه بهش میرسونن که: جواب خیاره، فقط تو زود نگو که ضایع نشه. خلاصه مسابقه شروع میشه، حیف نون میپرسه: تو جیب جا میگیره؟ میگن: نه. حیف نون میگه: بابا این عجب خیار گنده ایه! [تصویر:  166866_6_1379085481.gif]
-------------

حیف نون از دوستش میپرسه توکه چشم کجاست؟ دوستش میگه چشم که توک نداره.میگه پس چرا خواننده میخونه: توکه چشمات خیلی قشنگه..![تصویر:  166866_1_1379085481.gif]
-------------------

حیف نون تو موزه لوور فرانسه خسته می شه یه صندلی خالی می بینه میره می شینه. مامور موزه با سرعت به طرفش میاد و بهش میگه : آقا پاشو این صندلی ناپلئونه !
میگه : خب بابا ! هر وقت اومد بلند می شم !!! [تصویر:  166866_8_1379085481.gif]
------------------

حیف نون میره کولر بخره، یارو میگه کولر آبی میخوای؟ میگه: فرقی نمیکنه، قرمز بده.[تصویر:  166866_9_1379085481.gif]
------------

بیمار: آقای دکتر، متاسفانه من همه چیز را خیلی سریع فراموش می‌کنم. دکتر: این مسئله از کی شروع شد جانم؟ بیمار: کدام مسئله آقای دکتر؟! [تصویر:  166866_10_1379085481.gif]
---------------

یکی نصفه شبی مزاحم شده بود!!!
برداشتم میگم بعله؟؟
میگه خوابیدی؟
میگم نه اینجا هواروشنه
میگه:عــــه؟ مگه کجایی؟؟
گفتم من ایتالیام ...
بنده خدا ترسید شارژش تموم بشه قطع کرد دیگه زنگ نزد [تصویر:  166866_11_1379085481.gif]
------------

آگهی استخدام حیف نون
"به یک عدد کارگر پیچیده نیازمندیم !"[تصویر:  166866_6_1379085481.gif]

جک و طنز - Amir V - 08 اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۴۲ ق.ظ

اگه ابرو نداشتیم...
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


[تصویر:  166875_2_1379085481.jpg]

RE: جک و طنز - انرژی مثبت - ۱۱ اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۴۷ ق.ظ

طرف زنگ زده به موبایلم میگه ببخشید منزل آقای کریمی !؟
گفتم نه اینجا اداره ست !
-------------

دیشب یه پشه در گوشم ویــز ویــز میکرد ، گرفتمش خوابوندمش تو ظرف روغن صداش کمتر شد ، روونتر کار میکنه الان !
-----------

جزوه امتحانی چیست ؟
جسمی است سمی که در اولین تماس با دستها یا حتی نگاه کردن در کوتاه ترین زمان ممکنه انسان را به خوابی عمیق فرو می برد.
--------------

از مهمترین مزیتهای زندگی در کانون گرم خانواده نسبت به زندگی مجردی، تقسیم پشه ها بین اعضای خانوادست..
---------------

خواهر زادم (پنج سالشه) بهم میگه : دلم برات تنگ شده …
ازش می پرسم : دلت برای من تنگ شده یا موبایلم ؟
میگه : هم موبایلت هم کامپیوترت !!!
-----------------------

این مغز آدمی هم عجیب جانوریه!.
یادش می‌مونه که یه چی یادش رفته!
اما یادش نمی‌مونه که چی یادش رفته ![تصویر:  167402_171.gif]
---------------------------

یه بار فرودگاه بودیم دیدیم یه دختر خوشکل و معصوم وایساده یه گوشه داره واکس میفروشه. دلمون سوخت با دوستم گفتیم بریم ازش بخریم و کمکی کرده باشیم . خلاصه رفتیم پیشش گفتیم "خانوم دونه چند؟" برگشت گفت "۷۰۰۰۰ تومن" ... گفتم "مگه این واکسو از چی ساختن خانوم؟"... چشتون روز بد نبینه یه لبخندی زد و گفت " آقا اینا خاویاره واکس نیست!
--------------

سلیقه ام به خواهر همه ی فروشنده ها نزدیکه !
میرم هر مغازه ای دست رو هر چی میذارم میگه اتفاقا من واسه خواهر خودم اینو ورداشتم خیلی راضیه :| Smile)))) [تصویر:  167402_rollingf.gif]
-----------------

همراه ِ اول عزیز ! با احترام !
از صبح بخیر های سراسر لطفت نهایت سپاس و تشکر رو دارم !
حالا صبح به صبح هم این قبض رو تو چشم ما , نکردی هم نکردی …
من گفتم تنهام؟ شما بیا منو از تنهائی در بیار ؟
---------------

یارو داشته گریه میکرده میگن چى شده؟
میگه پشیمونم کاش به حرف پدرم گوش کرده بودم
میگن مگه چی میگفت؟ میگه نمیدونم… گفتم که گوش نمیکردم!
------------------

یارو میره پیش دکتر متخصص میبینه ویزیتش بیست هزار تومن شد!
به دکتر میگه: اگه تخفیف میدی بگم کجام درد میکنه وگرنه خودت بگرد پیداش کن![تصویر:  167402_imslow.gif]
---------------

یک شباهت اساسی بین مهندس های کامپیوتر و دکترها هست و اونم اینه که از هر چی سر در نمیارن می گن ویروسه !![تصویر:  167402_putertired.gif]
------------

روباهی با موبایلش کلنجار می رفت.
زاغه از بالای درخت گفت: اگه پایین آنتن نمی ده بده بالا برات بگیرم.
روباه موبایل رو داد. زاغ گفت: این عوض قالب پنیر کلاس سوم ابتدایی![تصویر:  167402_84.gif]
------------------

نان لواش چیست؟!
به آلیاژی از پلاستیک و آرد می گویند که در دمای مخصوصی پخت می شوند !
-------------

لوازم شخصی چیست ؟
وسایلی که متعلق به یک شخص می باشد و تمام اعضای خانواده و فامیل وظیفه دارند از آن وسایل استفاده کنند.
در غیره این صورت شخصی محسوب نمیشود !
---------------

یه فـامـیل داریم اسمش “سیـمـین” ـه
الان یـه سـال میشـه کـه “نیم سـاعت” صـداش میکنم !
---------------

یارو ﯾﻪ ﺧﺮﮔﻮﺵ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﻤﺸﻮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﺒﻌﯽ !
---------------

آیا میدانستید در ایران هنگام رد شدن از خیابان های یک طرفه اگر دو طرف را نگاه نکنید میمیرید !؟
--------------

حیف نون داشته میرفته خونه خونه شون هیشکی نبوده میره رو پیغام گیر !
----------------

توصیه حیف نون به فرزندش: اگر به یکدیگر احترام بگذاری ، یکدیگر نیز به تو احترام خواهند گذاشت ![تصویر:  167402_square.gif]
-----------

خداهم که باشی ، بازهم یک عده ازتو ناراضی هستند اما از بچه های مردم همه راضی اند ! [تصویر:  167402_afro.gif]
-----------------

دوتا رو داشتن اعدام می کردن، به اولی میگن آخرین آرزوتو بگو
میگه: می خوام خانوادمو ببینم
به دومی میگن تو بگو، میگه :نزارین خانوادشو ببینه ![تصویر:  167402_4chsmu1.gif]
--------

پلیس: گواهینامه داری؟
حیف نون: بذار توی داشبورد رو نگاه کنم، شانست بزنه داشته باشم کارت راه بیافته![تصویر:  167402_rainbowf.gif]
-------------

حیف نون: من فکر می‌ کنم پشه‌ام!
دکتر: من دندون ‌پزشکم؛ مطب روان‌ پزشک روبروی ماست.
حیف نون: می دونم، الان اون جا بودم...
دکتر: پس چرا اومدی این جا؟
حیف نون: آخه مهتابی ‌تون روشن بود![تصویر:  167402_loudlaff.gif]
-----------

حیف نون: ماشین خریدم.
دوست حیف نون: مدلش چیه؟
حیف نون: قرمزه
دوست حیف نون: گرون خریدی![تصویر:  167402_gigglesmile.gif]
--------------

حیف نون باباش مریض می شه، زنگ می زنن اورژانس میاد، خانوادگی سوار آمبولانس می شن! دکتره می گه: مریض کیه؟ حیف نون می گه: پشت سر دارن با نیسان میارندش!
------------

روزی دو زن نزد قاضی آمدند و هر دو ادعا کردند که مادر یک بچه هستند.
قاضی فرمودند: بچه را وسط بگذارید و هر زن از یک طرف دست کودک را بکشد. آن دو زن آن قدر کودک را کشیدند که از وسط نصف شد.
قاضی کمی جا خوردند و فرمودند: قاعدتا نباید این جوری می شد![تصویر:  167402_25r30wi.gif]

[تصویر:  167402_5yjbztv.gif][تصویر:  167402_155fs853955.gif]

جک و طنز - MSZ - 11 اسفند ۱۳۹۱ ۰۱:۳۳ ق.ظ

آخر یکی از کلاسای حل تمرین دختره فلشش رو آورد تا براش تمرینات رو بدم
فلشو زدم به لپ تاپ، آنتی ویروسم بیشتر از ۷۰۰ تا ویروس توش پیدا کرد
بهش گفتم خانوم فلشتون خیلی ویروسیه ها...
میگه ببخشین یه هفتست درش گم شده واسه همونه!
من :|

زبان قاصره از هر گونه وصف!!!

جک و طنز - sahar121 - 12 اسفند ۱۳۹۱ ۱۰:۰۶ ق.ظ

برگی از خاطرات یه تنبل:
تا بیست سالگیم فکر میکردم اسمم زهره هست، چون همیشه مامانم وقتی میخواست بیدارم کنه میگفت: پاشو ظهره!!!

جک و طنز - sahar121 - 13 اسفند ۱۳۹۱ ۱۰:۲۹ ب.ظ

سه نفر میرن دزدی.نصفه شب یهو صاحب خونه با سروصدای اونا پا میشه از خواب،اون ۳ تام میرن قایم میشن تو کیسه هایی که تو انبار بوده.صاحب خونه میاد تو انبارو دورو برشو نگاه میکنه،میبینه کسی نیست..پاشو محکم میزنه به کیسه اولی ببینه چه خبره دزدا کجان،دزد اولی که تو کیسش چند تا گردو بوده رو به هم میماله و صدای به هم خوردن گردو بلند شد.صاحب خونه میگه پس این تو گردوئه .میره سراغ کیسه بعدی پا میزنه بهش اون دزده که تو کیسه چند تا نون خشک بود رو خرد میکنه و صدای خرد کردن نون خشکا رو صاحب خونه میشنوه و میگه پس اینجام خبری نیست.. میره سراغ کیسه آخری...هر چی پا میزنه صدایی نمیاد دوباره پا میزنه میبینه صدایی نمیاد....باز میزنه ...ولی باز صدایی نمیده... دیگه دزده اعصابش داغون شد و گفت ای باباااااااا.بابا آرده .آرد!!! آرد که صدا نداره!!!!

مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار

خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یک

فنجان قهوه برای من بیاورید."

صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می

دانی تو با کی داری حرف می زنی ؟"

کارمند تازه وارد گفت: "نه"

صدای آن طرف گفت: "من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق"

مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت:«و تو میدانی با کی حرف

میزنی بیچاره."

مدیر اجرایی گفت: "نه"

کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
دو تا فوت کن
یادداشت یک آقا :
داشتم با ماشینم می رفتم سر کار که موبایلم زنگ خورد گفتم بفرمایید الووو,. ، فقط فوت کرد ! گفتم اگه مزاحمی یه فوت کن اگه میخوای با من دوست بشی دوتا فوت کن . دوتا فوت کرد .
گفتم اگه زشتی یه فوت کن اگه خوشگلی دوتا فوت کن دوتا فوت کرد .
گفتم اگه اهل قرار نیستی یه فوت کن اگه هستی دوتا فوت کن دوتا فوت کرد
گفتم من فردا میخوام برم رستوران شاندیز اگه ساعت دوازده نمیتونی بیای یه فوت کن اگه میتونی بیای دوتا فوت کن دوباره دوتا فوت کرد .
با خوشحالی گوشی رو قطع کردم فردا صبح حسابی بخودم رسیدم بهترین لباسمو پوشیدم و با ادکلن دوش گرفتم تو پوست خودم نمی گنجیدم فکرم همش به قرار امروز بود داشتم از خونه در میومدم که :
زنم صدام کرد و گفت ظهر ناهار میای خونه؟ اگه نمیای یه فوت کن اگه میای دوتا فوت کن....

حالا اگر متن جالب نبود یه فوت کن در غیر این صورت دو تا فوت کن
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

صومعه

اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب

شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت : «ماشین من

خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟ »

رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام

دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می

خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده

بود . صبح فردا از راهبان صومعه پرسید که صدای دیشب چه بوده

اما آنها به وی گفتند :« ما نمی توانیم این را به تو بگوییم .

چون تو یک راهب نیستی»

مرد با نا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.

چند سال بعد ماشین همان مرد بازهم در مقابل همان صومعه خراب شد.

راهبان صومعه بازهم وی را به صومعه دعوت کردند ، از وی پذیرایی

کردند و ماشینش را تعمیر کردند. آن شب بازهم او آن صدای مبهوت

کننده عجیب را که چند سال قبل شنیده بود ، شنید.

صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان بازهم گفتند: :« ما

نمی توانیم این را به تو بگوییم . چون تو یک راهب نیستی»

این بار مرد گفت «بسیار خوب ، بسیار خوب ، من حاضرم حتی زندگی

ام را برای دانستن فدا کنم. اگر تنها راهی که من می توانم پاسخ

این سوال را بدانم این است که راهب باشم ، من حاضرم . بگوئید

چگونه می توانم راهب بشوم؟»

راهبان پاسخ دادند « تو باید به تمام نقاط کره زمین سفر کنی و به

ما بگویی چه تعدادی برگ گیاه روی زمین وجود دارد و همینطور باید

تعداد دقیق سنگ های روی زمین را به ما بگویی. وقتی توانستی پاسخ

این دو سوال را بدهی تو یک راهب خواهی شد.»

مرد تصمیمش را گرفته بود. او رفت و ۴۵ سال بعد برگشت و در صومعه

را زد.

مرد گفت :‌« من به تمام نقاط کرده زمین سفر کردم و عمر خودم

را وقف کاری که از من خواسته بودید کردم . تعداد برگ های گیاه

دنیا ۳۷۱,۱۴۵,۲۳۶, ۲۸۴,۲۳۲ عدد است. و ۲۳۱,۲۸۱,۲۱۹,

۹۹۹,۱۲۹,۳۸۲ سنگ روی زمین وجود دارد»

راهبان پاسخ دادند :« تبریک می گوییم . پاسخ های تو کاملا صحیح

است . اکنون تو یک راهب هستی . ما اکنون می توانیم منبع آن صدا

را به تو نشان بدهیم.»

رئیس راهب های صومعه مرد را به سمت یک در چوبی راهنمایی کرد و به

مرد گفت : «صدا از پشت آن در بود»

مرد دستگیره در را چرخاند ولی در قفل بود . مرد گفت :« ممکن است

کلید این در را به من بدهید؟»

راهب ها کلید را به او دادند و او در را باز کرد.

پشت در چوبی یک در سنگی بود . مرد درخواست کرد تا کلید در سنگی

را هم به او بدهند.

راهب ها کلید را به او دادند و او در سنگی را هم باز کرد. پشت در

سنگی هم دری از یاقوت سرخ قرار داشت.. او بازهم درخواست کلید کرد.

پشت آن در نیز در دیگری از جنس یاقوت کبود قرار داشت.

و همینطور پشت هر دری در دیگر از جنس زمرد سبز ، نقره ، یاقوت

زرد و لعل بنفش قرار داشت.

در نهایت رئیس راهب ها گفت:« این کلید آخرین در است » . مرد که

از در های بی پایان خلاص شده بود قدری تسلی یافت. او قفل در را

باز کرد. دستگیره را چرخاند و در را باز کرد . وقتی پشت در را

دید و متوجه شد که منبع صدا چه بوده است متحیر شد. چیزی که او

دید واقعا شگفت انگیز و باور نکردنی بود.

.

.

.

.

.

.

.

.

.



.

.

.

.

.....اما من نمی توانم بگویم او چه چیزی پشت در دید ، چون شما

راهب نیستید .

لطفا به من فحش ندید؛ خودمم دارم دنبال اون کسی که اینو برای من

فرستاده می گردم تا حقشو کف دستش بگذارم.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++