تالار گفتمان مانشت
جک و طنز - نسخه‌ی قابل چاپ

جک و طنز - sahar121 - 21 اسفند ۱۳۹۱ ۰۱:۴۹ ق.ظ

زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر روانشناس میره ..
دکتر می پرسه : چه اتفاقی افتاده؟
خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه !!!
دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه : هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.
دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت !!!
خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم عصبانی و ناراحت اومد خونه، من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت!!!
دکتر گفت: میبینی؟! اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا خود به خود حل میشن !

جک و طنز - aydingol - 21 اسفند ۱۳۹۱ ۰۲:۵۶ ق.ظ

مقاله خوندم توش نوشته بود:
بعد از هر ۲۰ دقیقه کار با کامپیوتر،۲۰ ثانیه به یه جای دور نگاه کن!
از همینجا خدمت صاب مقاله سلام عرض میکنم و میگم:
عـــآآآخــه عزیز من , من اگه میدونستم ۲۰ دقیقه دیگه کِی می‌شه،
که ۴ بار چاییم سرد نمیشد..!
.
.
.
یه بار با یه بنده خدایی دعوام شد در حد بزن بزن!!!بعد یهو دیدم وسط دعوا نشست شروع کرد خندیدن گفتم واسه چی میخندی؟؟گفت چرا وقتی مشت میزنی مثل این فیلم هندیا صداشم در میاری؟؟؟
.
.
.
دستمو بریدم رو لباسم یه لکه خون ریخته ، شستمش پاک نشده …
به مامانم میگم خون با چی پاک میشه ؟
از اون اتاق داد زد : خون فقط با خون پاک میشه !
.
.
.

هفـــت سالــــم بود با مامـــنم رفته بودم بیــــرون واســـــه خرید
حالا اینـــش که چطو گــم شــــدم بمـــونه !!!
مــــا رو تحویل کلانتری دادن گفـتن : این پســـره گم شـــده
مـــنم اینههههههــو این یتــیما یه گوشـه کــــز کــرده بودمــــو گریه میـــکردم و میــگفتم :
"مــن مامنمو مــوخووام"
... یه ســـــربازه اومد پیشـــم گفت : پسر جون اسمــت چیه ؟؟؟؟؟
من : محمد
ســـــــرباز: ببین محمد جان ما مامنتو پیــــدا میکنیم اگه قول بـــــدی گریه نکنــــی و به سوالام درست جواب بدی
من: باشیییییییییی :"(
سرباز: محمد جان خونتون کجــــاس؟؟؟
من : پهـلو خونه ســـارا اینا (دخمل همسایمون)
ســـربازه :|
ســــــربازٍ :نــه منظورم اینکه کــــدوم خیابون ؟؟؟
من: خیابون ســــــارا اینا
باز ســـــــربازه :|||
یکــــــی دیگه اومـد بنظر ســــرباز نمیومد گفت : بذار خودم ازش بپرســــم
پســــر جان خونه ســــارا اینا کجاس ؟؟؟
مـــن : پهلو خونه مــــا
یهو کل ملت از خنده کف کلانتری هیلیکوپتری زدن !!!
الان که فک میکنــم میبینـم از همـون بچگــی هــم فقط بدرد این میــخوردم موجــبات خنــده و شــادی دیــگرونو فراهم کنم
.
.
.
مگس ها ۲۴ ساعت عمر میکنن …
به جز اونایی که میان تو اتاق من …اونا عمرشون نا محدوده
.
.
.
اگر تکراری یا بیمزه بود ... ببخشید

RE: جک و طنز - good-wishes - 23 اسفند ۱۳۹۱ ۰۴:۱۵ ب.ظ

اطلاعیه جدید آتش نشانی برای قشر خسیس جامعه : لطفا هنگام بروز حادثه زنگ بزنید؛ نه تک زنگ Cool

یه آدم خسیس میره مهمونی سر سفره بچش میگه بابا یه لیوان آب میخوام باباش میگه :خاک توسرت آب خونمون هست مرغ بخور

بعضی دانشمندان ناکجا آباد کشف کردن خورشید، روزها بی جهت روشنه!!!در اصل باید شبها که تاریکه روشن باشه

یه ضرب المثل برای آدمهای تنبل هست که میگه
اگر شما به وسیله ای نیاز دارید و آن وسیله از شما دور است،،،، پس بدانید شما دیگر به آن وسیله نیاز ندارید

مغز چیست؟
ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم فکر می کند

ما بدبختی رو بوسیدیم و گذاشتیم کنار
حالا ول کن نیست , میره و میاد میگه : یه بوس بده

صبح رفتم الکتریکی محلمون، گفتم زنگ خونمون خرابه! گفت: باشه میام درست میکنم هر چی منتظر موندم دیدم نیومد، زنگ زدم، بهم میگه: آقا من اومدم ولی هر چی زنگ زدم کسی درو وا نکرد که!

کچلی داشت تو خیابون می رفت رو سرش جوراب کشیده بود . بهش می گن چرا این کارو کردی؟ میگه دم عیده جوراب کشیدم بذر پاشیدم شاید بالاخره سبز شدم

جک و طنز - desatir7316 - 24 اسفند ۱۳۹۱ ۱۰:۵۸ ب.ظ

پسر : عصبانی میشی خیلی خوشگل میشی ...
دختر : من که الان عصبانی نیستم.!!
پسر : منم همینو میگم، الان مثه بزی..!!!
دختر : چی میگی آ...ل؟!!!
پسر : آها اینو میگم، الان خیلی خوشگلی ....!!!!

پدر به دختر: دخترم این موقع شب تو بالکن چیکار میکنی؟ دختر: دارم ماهو میبینم بابایی! پدر: پس بی زحمت به ماهت بگو خبر مرگش اون ماشینشو خاموش کنه، صداش نمیذاره بخوابیم

غضنفر به عنوان چتر باز میره تو نیرو هوایی
روز مانور که میرسه فرماندش بهش میگه: وقتی پریدی پایین دکمه سبز رو فشار میدی چتر باز میشه اگه باز نشد دکمه قرمز رو فشار میدی حتما باز میشه وقتی رسیدی پایین اونجا یک ماشین هست که میارتد پادگان.
خلاصه میپره پایین دکمه سبز رو میزنه وا نمیشه! دکمه قرمز رو میزنه وا نمیشه! بعد با عصبانیت میگه:
اگه شانس ماست برسیم پایین ماشینم رفته!

به یه بنده خدایی میگن : میدونی اینترنت اومده روستا؟؟؟؟
میگه : به جهنم ، بزار هممون رو بخوره راحت بشیم

هر چی جمله ی خفن هست مال منه.(گنده بازی دکتر شریعتی)

د‌ترین بلایی که سر دوست دخترتون میتونین بیارین که اعصابش تبدیل به خاکشیر بشه اینه که تو دانشکده دره کلاسشو بزنی‌ به استاد بگی‌ با فلانی‌ کار دارم
میگه چیکارش داری؟
میگی‌: مامانش براش لقمه داده آوردم

راه حل تضمینی برای افزایش سرعت اینترنت:
.
.
.
کابل مودمو خم کنید، اینترنت پشت سیم جمع میشه ...
بعد یهو ولش کنین!اینترنت با فشارمیاد تو مودمتون حالشو می برید

تذکر : سیمو زیاد نگه ندارید ممکنه اینترنت فشارش خیلی زیاد شه ,بترکه کف اتاقتون اینترنتی شه

دو تای آخرو با من بیا...(دکتر شریعتی تو باشگاه بدنسازی زیر پرس سینه)

مسابقه شمشیر بازیه .در آخر غضنفر اول میشه .آمریکایی دوم .چینی سوم
خبرنگاره میره پیش چینیه میگه شما چطوری سوم شدید.حرفش هنوز تموم نشده چینیه شمشیر رو تو هوا میچرخونه و دو تا پشو رو تو هوا دو نصف میکنه .خبرنگاره کف میکنه .میگه دومی میترکونه.به آمریکاییه تا میخواد بگه آمریکاییه شمشیر رو تو هوا میچرخونه و بال یک پشه رو میندازه ...خبر نگاره خفن کف میکنه ..میگه این که دومی بود اولی باید بترکونه ..میره پیش غضنفر تا میاد بگه شما چطوری اول شدید..غضنفر شمیر رو درمیاره تو هوا و فقط یه ضربه به پشه میزنه و پشه میافته رو زمین دو سه قدم راه میره و دوباره پرواز میکنه .خبرنگاره پوزخند میزنه میگه اینکه رفت ...غضنفر میگه:آره رفت ولی دیگه هیچ وقت نمیتونه بچه دار بشه....

[تصویر:  169811_1_1379085061.jpg]

جک و طنز - sahar121 - 27 اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۲۶ ق.ظ

دو نفر داشتن تو یه ماشین بمب کار میذاشتن،یکیشون به اون یکی میگه: اگه این بمب الان منفجر شه چی کار کنیم؟! اون یکی میگه نگران نباش من یکی دیگه دارم.


یارو داشته دعا میکرده میگه: خدا را شکر از صبح تا حالا نه عصبانی شدم نه حرص خوردم نه حرف بد زدم،نه دروغ گفتم، نه مال مردم خوردم... ولی خدایا از یکی دو دقیقه بعد که از تخت میام بیرون تو کمکم کن.

RE: جک و طنز - sahar121 - 06 فروردین ۱۳۹۲ ۰۹:۴۴ ب.ظ

دوستان عزیزم سالی که گذشت دل خیلی ها رو شکوندم. خیلی ها رو اذیت کردم خیلی هاتونو ناراحت کردم...فقط میخوام بدونید امسال هم همین برنامه ها هست !!!Big Grin

جک و طنز - diligent - 06 فروردین ۱۳۹۲ ۱۰:۰۹ ب.ظ

(۰۶ فروردین ۱۳۹۲ ۰۹:۴۴ ب.ظ)sahar121 نوشته شده توسط:  دوستان عزیزم سالی که گذشت دل خیلی ها رو شکوندم. خیلی ها رو اذیت کردم خیلی هاتونو ناراحت کردم...فقط میخوام بدونید امسال هم همین برنامه ها هست !!!Big Grin
ممنون واقعا" Big Grin

جک و طنز - azad_ahmadi - 07 فروردین ۱۳۹۲ ۱۰:۳۷ ب.ظ

Tech Support Story

Technical Support: "I need you to right-click on the desktop."
Customer: "Ok."
Technical Support: "Did you get a pop-up menu?"
Customer: "No."
Technical Support: "Ok. Right click again. Do you see a pop-up menu?"
Customer: "No."
Technical Support: "Ok, sir. Can you tell me what you have done up until this point?"
Customer: "Yes, you told me to write 'click' and I wrote 'click

-----------------------------------------------------------------------
While visiting a country school, the chairman of the Board Of Education became provoked at the noise the unruly students were making in the next room.
Angrily, he opened the door and grabbed one of the taller boys who seemed to be doing most of the talking. He dragged the boy to the next room and stood him in the corner.
A few minutes later, a small boy stuck his head in the room and pleaded, "Please, sir, may we have our teacher back



RE: جک و طنز - sahar121 - 09 فروردین ۱۳۹۲ ۱۰:۴۴ ق.ظ

فرهنگ لغات زنان :

ما با ید با هم حرف بزنیم یعنی بشین فقط گوش کن
٫ هر کار دوست داری بکن یعنی بکن ولی بعد دهنت سرویسه
چقد منو دوست داری ؟ یعنی یه گندی زدم می خوام بگم
دو دقیقه دیگه حاضرم یعنی دو ساعت علافی !!! Tongue


زنان به خوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر می گویند
تا در حفظ آن شریک باشند !Big Grin

دو راه برای خانم مهندس شدن هست:
۱٫اینقدر درس بخونی تا خانم مهندس شی.
۲٫ یه شوهر مهندس پیدا کنی !!!
(اولیشو که همه داریم دومیشم داشته باشیم میشیم مهندس تماااام) Big Grin

زن به شوهر :
می خوای دفتر یادداشتت باشم تا همیشه همراهت باشم ؟
مرد :
عزیزم سر رسیدم باش تا هر سال عوضت کنم ! Big Grin


زن و شوهری داشتن با هم دعوا می کردند، شوهر می گه: من فقط به خاطر این که بابات پولدار بود باهات ازدواج کردم.
زنه می گه: باز تو یه دلیلی داشتی، من بدبخت چی؟Blush

نام همسر در موبایل آقایون:
بعد١ماه:عزیزم
بعد٢ماه:خانمم
بعد٣ماه: همسرم
بعد١سال:منزل
بعد٢سال: هیتلر
بعد٣سال:عزرائیل
بعد٤سال: unknown
Big Grin ( جراتشون زیاد شده باید ی کاری کرد)Tongue

چرا روان درمانی مردها کمتر از زنها طول میکشه؟
معمولا" باید در روان درمانی به دوران کودکی بازگشت و مردها همیشه در همون دوران به سر می برند!!! Tongue Tongue

آگهی نیازمندی : به پنج مرد زرنگ و کاری یا یک زن نیازمندیم ! Tongue Tongue Tongue Tongue

آدم تا وقتی شوهر نداره فقط شوهر نداره وقتی شوهر داره فقط شوهر داره !! Big Grin

به زنی که همیشه میدونه شوهرش کجاست چی میگن؟ (بیوه) Big Grin Big Grin

زن: اوه! نیگا کن ببین پشه چه جوری دستمو زخم کرده!! شوهر با بی حوصلگی میگه: ببین محض رضای خدا بس کن، این لوس بازی ها مال وقتی بود که هنوز ازدواج نکرده بودیم !!Big Grin Big Grin Big Grin Heart

جک و طنز - esisonic - 10 فروردین ۱۳۹۲ ۱۲:۳۲ ب.ظ

از خونه همسایه بوی کیک اومد بعد بوی آش رشته اومد الانم بوی قرمه سبزی میاد میخوام برم در بزنم بگم ما به جهنم خودتون اسهال میشین بدبختا

جک و طنز - esi - 11 فروردین ۱۳۹۲ ۱۲:۳۲ ق.ظ

سه جوان بودند که به کشوری مسافرت کردند و هیچ خانه ای نیافتند مگر یک آپارتمان، آن هم در طبقه ی ۷۵ ام.
آن ها در این طبقه اقامت کردند. مسئول پذیرش به ایشان گفت: سیستم ما، مثل سیستم شما نیست؛ به
آسانسورها برنامه ای داده شده تا در ساعت ۱۰ شب بسته شوند. اگر هم قفل شوند هیچ نیرویی نمی تواند
آن ها را باز کند. فهمیدید؟!
گفتند: بله! فهمیدیم.
روز اول…. برای گردش به بیرون رفتند و قبل از ساعت ۱۰، در خانه ی خود بودند. روز دوم تا ساعت ده و پنج
دقیقه دیر کردند. آن ها با حداکثر سرعت خود آمدند اما ای وای که …!! آسانسور ها قفل شده اند! آنها
التماس نمودند، حتی نزدیک بود گریه کنند! اما فایده ای نداشت… پس تصمیم گرفتند از پله ها بالا بروند!
… یکی از آن ها گفت: من پیشنهاد می کنم هر کدام از ما داستانی بگوید؛ داستانی که ۲۵ طبقه طول
بکشد…همین طور تا نفر سوم، تا این که به آپارتمانمان برسیم.
گفتند: توکل کن بر خدا و تو شروع کن… گفت: من لطیفه هایی برای شما می گویم که شکمتان را از شدت
خنده، پاره پاره کند! گفتند: خیلی خوب! … و واقعا همین طور هم شد. او برایشان گفت و گفت تا این که مانند
دیوانه ها شده بودند و ساختمان از خنده هایشان به لرزه در آمده بود. سپس نوبت دومی رسید. او گفت: من
داستان هایی برایتان دارم ولی کمی جدی است… آن ها قبول کردند… پس ۲۵ طبقه ی دیگر، با این داستان
ها همراه شدند.
اما سومی گفت: من داستانی به جز داستان های مشقت و همّ و غم نمی دانم… در ضمن به اندازه ی کافی
داستان طنز شنیده اید. گفتند: بگو ما بسیار مشتاقیم که بخوانیم.
پس شروع کرد داستان هایی برایشان گفت که پر از مشقت ها بود؛ داستان هایی که زندگی پادشاهان را هم
سیاه می کرد. وقتی به در آپاتمان رسیدند بسیار خسته بودند… او (سومی) رو کرد به آن ها و گفت: و اما
قصه ی آخری؛ -که بدترین قصه ی مشقت بارِ زندگیِ من به حساب می آید- این است که ما کلید اتاقمان را نزد
مسئول پذیرش در طبقه ی هم کف فراموش کرده ایم… پس غش کردند.

جک و طنز - esisonic - 11 فروردین ۱۳۹۲ ۰۱:۴۴ ق.ظ

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺗﻮ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻓﺮﻭﺷﯽ , ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﻠﻨﮓ ﺻﻮﺭﺗﯿﺘﻮﻥ ﺭﻧﮕﺒﻨﺪﯼ ﺩﺍﺭﻩ؟
.
.
.
پسرا دست و جیغ و هورااااااااا

جک و طنز - diligent - 11 فروردین ۱۳۹۲ ۰۳:۴۷ ق.ظ

چند وقت پیش با بابام دعوام شد، دستشو برد بالا که بزنه تو صورتم...!
منم یهو رفتم تو فاز هندی گفتم:
بزن بابا..!
بزن !
بزن بذار بفهمم که پدر بالا سرمه...!
بزن که بفهمم هنوز بی صاحاب نشدم...!
بزن بابا!
و در نهایت ناباوری بابام زد تو گوشم :|
-----------
هر وقت بابا یا مامانم میان بالای سر من فقط یه چیز میبینن........
.
.
.
من با جدیت تمام تو دسکتاپ هستم و دارم رفرش میکنم!!! :-p
------------

جک و طنز - aydingol - 11 فروردین ۱۳۹۲ ۰۴:۴۳ ق.ظ

یه ﺑﺎﺭ ﮐﻼﺱ ﺍﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﻢ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ: ﻣﺴﺨﺮﻩ
ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺍﺻﻐﺮﻩ .
.
.
.
.
.
..
.
.
ﺁﻗﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺳﺎﻝ ﮔﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯽ !
............
(مامانم داره تو غذا دارچین میریزه)

من: دارچین نریز دوست ندارم
مامان: تاثیری تو مزش نداره

من :O
پس چرا میریزی؟

مامان: خوش مزش میکنه!!!
من :|

با این توجیه سالهاست غذاهامون مزه دارچین میده ولی دارچین تاثیری تو مزش نداره
....................


شوهر : خانوم ! غذا آمادس ؟
.
.

همسر : هنوز نه باید یه کمی صبر کنی !
... .
.
شوهر : پس من میرم بیرون یه چیزی میخورم و برمیگردم !
.

همسر : لطفا فقط ۵ دقیقه صبر کن !
.
شوهر : یعنی غذا ۵ دقیق دیگه آمادس ؟!
.

همسر : نه دیگه ! من ۵ دقیقه دیگه آماده میشم بریم بیرون

.....................

به بابام میگم(به شوخی):پسته میخوری برات بیارم؟
الان داره منو میبره کمپ ترک اعتیاد،میگه معتاد شدی،شیشه میکشی توهم میزنی

.....................

اگر بیمزه بود ببخشید

جک و طنز - esi - 11 فروردین ۱۳۹۲ ۰۲:۴۳ ب.ظ

با این گرونی گوشت تا چند وقت دیگه جلو پای عروس و دوماد مجبورن تن ماهی باز کنن
.
.
یارو با خوشحالی به دوستش میگه بالاخره این پازل رو بعد از ۳ سال حل کردم . دوستش میگه: ۳ سال زیاد نیست؟ میگه: نه بابا رو جعبه اش نوشته ۳ تا ۵ سال
!
.
.
خدا زن را آفرید و به او گفت در هر گوشه ی زمین که بگردی میتونی مرد ایده آل خود رو پیدا کنی !
آنگاه بود که خدا زمین را گرد آفرید !
.
.
۳ نفر داشتن غذا می خوردن ۱نفرشون از بس می خوره می ترکه بعد اون ۲تای دیگه می گن خوش به حالش سیر شد
.
.
از قلبم پرسیدم:چه کنم وقتى دلم تنگ است و دستم کوتاه؟
جواب داد:من کارم خونرسانى به بدنه،از من شرو ور نپرس!
.
.
یه معتاداشته سیگار می کشیده میگه:ای بابایه ژمین لرژه هم نمیاد خاکستر سیگارمونو بریژه !
.
.
از برادران یوسف پرسیدن وقتی یوسف را در چاه انداختین چه گفت : گفت شلپ !
.
.
یارو میره کلاس انگلیسی، ازش میپرسن اسمت چی؟
میگه: power god new day

می‌پرسن: معنیش چیه؟
میگه: قدرت‌الله نوروزی
.
.
زدواج سال ۹۲:
طرف دوماد:
پراید صفر آوردیم / دختدرتون و بردیم
طرف عروس:
پراید صفر ارزونیتون / پسته بیارین برامون
.
.
بچه ای که گم شده بود می ره پیش پلیس می گه: ببخشید شما خانومی رو ندیدید که من پیشش نباشم؟!
.
.
تو زندگی هر کی بهت سنگ پرت کرد، با مهربونی بهش گل پرت کن،
البته با گلدونش….