به اینکه با وجود اینکه در بعضی زمینه ها از خیلی از همسن و سالهای خودم جلوترم و دیگران خواهان موقعیت من هستند ولی تو خیلی از موردای دیگه حسرت فرصتها و امتیازاتی رو دارم که بقیه دارند.!!!
به اینکه جوونیم مثل برق و باد داره از جلوی چشمام می گذره و من احساس می کنم اونطور که باید از اون بهره نگرفتم....
به اینکه آخر و عاقبتم تو این دنیا چی میشه؟؟؟؟آیا برای این فکر های ریز و درشت که تو سرمه جوابی هم هست؟؟؟؟؟؟
.....
به اینکه حالت تحولم از هر حالت تهوعی زودتر خوب شد
:|
یا خدا
کمکم کن درس بخونم
به اینکه این همه مشکل در آینده حل میشن و یا ؟؟؟؟
به اینکه یه روز میاد که آرامش داشته باشم ؟؟
به اینکه میشه تا دیر نشده و کار از کار نگذشته دست از این کاراش برداره؟؟؟؟
خدایا خودت می دونی که فقط به خودت پناه بردم پس کمکم کن
به اینکه چی کار کنم با آدمی که از سر بی کسی و تنهایی بهم پناه آورده و ازم خواسته هر موقع خواست باهام درد و دل کنه و کسی هم متوجه نشه
نمی دونم چرا خدا این مسئولیتو گذاشته رو دوشم اعصابم خورده
اونم وسط درس خوندن و کلی برنامه ریزی کردن واسه کنکور
نمیدونم چی کار کنم چشام مثله آسمون این روزا بارونیه.............
دعا کنید واسم
به این جمله که گاها از بزگترهامون زیاد شنیدیم.
تا سال دیگه کی زنده، کی مرده؟
هر سال محرم، صفر مامانم نذر شله زرد داره. با روال خاصی پخته میشه. و آخرش کار تزئین با منه. با وسواس خاصی این کارو انجام میدم. اونقدر که صدای همه درمیاد که زود باش چقدر لفتش میدی
امروز مامانم دیگ شله زردش رو زد. نتونستم برم سر دیگ. موقع تزئین هم دیگه از اون وسواس خبری نبود. یه جورایی سمبل کردم. امام حسین خودش میدونه که بیشتر از اون در توان و استطاعتم نبود. خیلی دلم سوخت و با خودم گفتم سال دیگه حتما جبران میکنم. ولی تا سال دیگه کی زنده، کی مرده ؟؟
(۲۲ آذر ۱۳۹۲ ۰۳:۲۹ ق.ظ)Somayeh_Y نوشته شده توسط: به این جمله که گاها از بزگترهامون زیاد شنیدیم.
تا سال دیگه کی زنده، کی مرده؟
هر سال محرم، صفر مامانم نذر شله زرد داره. با روال خاصی پخته میشه. و آخرش کار تزئین با منه. با وسواس خاصی این کارو انجام میدم. اونقدر که صدای همه درمیاد که زود باش چقدر لفتش میدی
امروز مامانم دیگ شله زردش رو زد. نتونستم برم سر دیگ. موقع تزئین هم دیگه از اون وسواس خبری نبود. یه جورایی سمبل کردم. امام حسین خودش میدونه که بیشتر از اون در توان و استطاعتم نبود. خیلی دلم سوخت و با خودم گفتم سال دیگه حتما جبران میکنم. ولی تا سال دیگه کی زنده، کی مرده ؟؟
نذرتون قبول یاشه
به این که میشه به تموم ارزوهام برسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
به نامردی و بی معرفتی آدما ...
به قضاوت کردن های بی جاشون ...
به تهمت زدن هاشون...
به اینکه ای کاش خیلی زود این پست رو پاک کنم
به یه موضوعی که برام پیش اومده و هرکاری میکنم که هضمش کنم نمیتونم
اصلا نمیتونم باهاش کنار بیام.داره خفم میکنه
به روزهای خوب
به اینکه ی تاپیک تو قسمت پایگاه داده زده بودم الان نیست :|
به اینکه تو این روزا دارم با یه سری حرفا و قضاوت های بیجا نابود میشم ...
به اینکه چرا تو این روزا که به آرامش احتیاج دارم هیچ کس درکم نمی کنه؟
به اینکه حمل چتر در روز بارانی بسی سخت تر است از خیس شدن زیر باران
حالا خیلی شانس بیاری جایی فراموشش نکنی چترت رو
مثل همین کاری که من کردم
البته خداروشکر جای امید هست چون خونه آشنایان جا گذاشتمش
(۲۶ آذر ۱۳۹۲ ۰۱:۴۷ ب.ظ)atenaa نوشته شده توسط: به اینکه ی تاپیک تو قسمت پایگاه داده زده بودم الان نیست :|
دوست خوبم من جواب سوال پایگاتو نوشتم خواستم ارسال کنم میگفت بسته شده باور کن چند باریم تا اخر شب امتحان کردم شرمنده نمیتونم چرا بسته بودن.چرا!!!؟؟
به اینکه خدا قسمت کنه فقط یکبار تو عمرم برم خونه خدا و اینکه نمیدونم عمر اون قدر هست که این آرزوم مستجاب بشه.
بچه ها خواهرم و برادرم با همسرشون دارن میرن من میخوام از بغض گریه کنم منم هوایی شدم.
دوست دارم به هیچ چیز فکر نکنم !!