دارم فکر می کنم که آیا من اولین نفری هستم که
به خاطربیسوادی اش نشسته گریه میکنه .یا بیسوادا تا این حد دلشون برا خودشون نسوخته که بشین زار بزنن
بایدیه کم رو یادگیریم سرمایه گذاری میکردم
خلاصه حتما فهمیدید که چ قدر حالم خرابه
واقعا آدم که تخصص نداشته باشه خیلی خار میشه ، میشه زیر دست
(۰۴ اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۵۹ ب.ظ)Aseman7 نوشته شده توسط: جدای از شوخی دزدی کار کثیفیه من خیلی حساسم روی این مسئله .«:هر چند حتی برای شوخی هم آدم نباید اصول رو زیر پا بذاره.»
من این پست رو ویرایش کرده بودم الان دیدم هیچ ویرایشی نشده!
فکرم خیییییلی مشغوله
خیلی سخته انتخاب!
(۰۴ اسفند ۱۳۹۳ ۰۳:۳۵ ب.ظ)zahra.s نوشته شده توسط: من این پست رو ویرایش کرده بودم الان دیدم هیچ ویرایشی نشده!پس منم
ب اینکه بیخیالش هرچی شد، شد
به صدای قلبم
از میان کسانی که برای دعای باران به تپه می روند،
تنها کسانی که با خود چتر به همراه می برند، به کارشان ایمان دارند/ آنتوان چخوف
من چترم رو برداشتم و منتظرم
به کارایی که سپردم به بقیه و اونا سرسری گرفتن
به اینکه دیگه هیچ کاری رو به دیگران واگذار نکنم.
به اینکه امسال هم گذشت.
به این که چرا نتونستم جنتو رو بالا بیارم
به اینکه یه کاری که باید انجام بشه و مطمئنی که انجام دادنش به صلاحته چرا هی دست دست میکنی......
ده خب مث بچه آدم بشین کارتو انجام بده دیگه....... چه مرگته؟؟!؟!؟!؟
چندبار به خودم بگم !!!!!!
(۱۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۳۴ ق.ظ)Milestone نوشته شده توسط: به اینکه mehdi.m2 بالاخره موفق به بالا آوردن "جنتو" شد یا نه!متاسفانه نه
ایشلا اخر هفته از نو
به این که ای کاش مشکلم حل شه...............
یه مقداری از فضای مغزم آزاد شه واسه تصمیم گیری...........
ب این ی گونی پر ازینا (؟؟؟؟?؟؟؟؟؟؟؟?) توی مغزمه ک.......
به همه کارای که باید تو ایام عید انجام بدم
مخم سوت میکشه!
تا حالا شده از هجوم فکرها مختون سوت بکشه ؟ من یه لحظه اینجوری شدم ! :|