تالار گفتمان مانشت
به چی فکر می کنی؟ - نسخه‌ی قابل چاپ

به چی فکر می کنی؟ - RASPINA - 22 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۰۹ ب.ظ

(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۴۲ ق.ظ)پوونه نوشته شده توسط:  به اینکه چی میشد یه معجزه ای اتفاق میفتاد و سنجش یه اشتباهی میکرد من میشدم نفر اول از اول :/
وای پونه جون منم منتظر معجزه ام که مجاز بشم

RE: به چی فکر می کنی؟ - همیلا - ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۰۷ ب.ظ

(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۰۹ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  [quote='پوونه' pid='354554' dateline='1431414739']
به اینکه چی میشد یه معجزه ای اتفاق میفتاد و سنجش یه اشتباهی میکرد من میشدم نفر اول از اول :/
وای پونه جون منم منتظر معجزه ام که مجاز بشم
[/quot
منم منتظر یه معجزه ام رتبم زیر ۳۰۰ بشه.

RE: به چی فکر می کنی؟ - A V A - 22 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۰۸ ب.ظ

به دیدار فردوسی :-D

به چی فکر می کنی؟ - comii - 22 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۰۸ ب.ظ

(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۰۸ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط:  به دیدار فردوسی :-D
تا حالا فردوسی رو دیدی؟

RE: به چی فکر می کنی؟ - A V A - 22 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۱۳ ب.ظ

(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۰۸ ب.ظ)comii نوشته شده توسط:  
(22 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۰۸ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط:  به دیدار فردوسی :-D
تا حالا فردوسی رو دیدی؟
تا کدوم فردوسی مد نظر باشه :-D
از جلوی دانشگاش رد شدم:-D

به چی فکر می کنی؟ - didar - 22 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۳۴ ب.ظ

به گذشته ... به اینکه چقدر زود میگذره ... با سختی و مشکلات ادم بزرگتر میشه و خیلی چیزا براش تجربه شده ...
به اینده .... به اینکه قراره چی بشه

به چی فکر می کنی؟ - comii - 22 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۵۳ ب.ظ

(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۱۳ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط:  تا کدوم فردوسی مد نظر باشه :-D
از جلوی دانشگاش رد شدم:-D
توش چی بودی
جوووو شو دیدی ؟

RE: به چی فکر می کنی؟ - A V A - 22 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۵۸ ب.ظ

(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۵۳ ب.ظ)comii نوشته شده توسط:  
(22 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۱۳ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط:  تا کدوم فردوسی مد نظر باشه :-D
از جلوی دانشگاش رد شدم:-D
توش چی بودی
جوووو شو دیدی ؟
جوو ش چطوریه؟ ن ندیدم

RE: به چی فکر می کنی؟ - shayesteNEY - 22 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۸:۱۱ ب.ظ

(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۵۸ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط:  
(22 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۵۳ ب.ظ)comii نوشته شده توسط:  
(22 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۱۳ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط:  تا کدوم فردوسی مد نظر باشه :-D
از جلوی دانشگاش رد شدم:-D
توش چی بودی
جوووو شو دیدی ؟
جوو ش چطوریه؟ ن ندیدم
من کنکورم تو دانشگا فردوسی بود ارزمه اونجا دانشجو شم

به چی فکر می کنی؟ - پوونه - ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۷:۰۳ ب.ظ

به اینکه از دیشب به اینور آدم میاد مانشت احساس غریبی میکنه بین این همه رتبه خوب.
و به اینکه واقعا نیاز دارم به گریه کردن. نمیدونم چرا گریه ام نمیگیره و بغض داره اذیتم میکنه. از اینکه این همه سال تظاهر کردم قوی هستم خسته شدم. دلم میخواد به جای بلند بلند خندیدن، منم بلند بلند گریه کنم و بگم خیلی ناراحتم که بازم نشد.
...

همین.

به چی فکر می کنی؟ - RASPINA - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۸:۳۴ ب.ظ

(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۷:۰۳ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط:  به اینکه از دیشب به اینور آدم میاد مانشت احساس غریبی میکنه بین این همه رتبه خوب.
و به اینکه واقعا نیاز دارم به گریه کردن. نمیدونم چرا گریه ام نمیگیره و بغض داره اذیتم میکنه. از اینکه این همه سال تظاهر کردم قوی هستم خسته شدم. دلم میخواد به جای بلند بلند خندیدن، منم بلند بلند گریه کنم و بگم خیلی ناراحتم که بازم نشد.
...

همین.
آره منم دقیقا صبح که رتبه ها را دیدم همین حس را داشتم .من دیشب جلو بقیه خندیدم ........بعد نشستم زار زار گریه کردم....آخیش راحت شدم............

اشکال نداره
" باز نشد " را از فرهنگ لغاتت حذف کن مثلا بگو اینبار نشد

به چی فکر می کنی؟ - پوونه - ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۲۲ ب.ظ

(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۸:۳۴ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  آره منم دقیقا صبح که رتبه ها را دیدم همین حس را داشتم .
حتی اعتماد به نفس اینو ندارم که دیگه مثل قبل پست بزنم تو مانشت.
یه جورایی حس میکنم مثل آدم دنیای واقعیم شدم. یه آدم خجالتی که تو جمع زیاد راحت نیست.
خوش به حال اونایی که این حس غریبی رو درک نمیکنن.
(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۸:۳۴ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  .من دیشب جلو بقیه خندیدم ........بعد نشستم زار زار گریه کردم....آخیش راحت شدم............

اشکال نداره
" باز نشد " را از فرهنگ لغاتت حذف کن مثلا بگو اینبار نشد
خوش به حالت
کاش میتونستم گریه کنم. به جاش نمیدونم چم شده فقط میخندم Big Grin اولش فکر کردم حالم خوبه الان فکر میکنم بدجوری شوکه شدم و احتمالا به خاطر بد بودن حالمه که انقدر میخندم Big Grin Big Grin Big Grin
دلم میخواد الان یک دوستی، آشنایی، عشقی یا هر لعنتی ِ دیگه ای داشتم تو زندگیم که باهاش حرف میزدم و اون فقط گوش میداد. دقیقا به همین خاطر از آدمای دنیای واقعی دور شدم چون هر وقت خودشون میخوان با آدم حرف میزنن و درددل میکنن ولی هیچ وقت حواسشون به غم و غصه های اونی که سنگ صبورشونه، نیست. من الان هیچ بنی بشری رو کنارم ندارم. احتمالا کم کم دارم رتبه ام رو باور میکنم و به خاطر همینه کم کم ناراحتیم رو حس میکنم. شاید چند ساعت بعد یا چند روز بعد منم مثل تو زارزار گریه کنم و بعد بگم آخیش راحت شدم.


چی بگم وقتی حرفت درسته؟ آره این بار نشد.
من از شنبه دوباره شروع میکنم. تا شنبه خدا کنه بهتر شه حالم.
تو از کی دوباره شروع میکنی؟

RE: به چی فکر می کنی؟ - iammiti - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۵۲ ب.ظ

[تصویر:  356935_whatever-thinking-think-bigger_316447166.jpg]
قشنگ بود :دی گفتم شما هم ببینین

به چی فکر می کنی؟ - RASPINA - 23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۳۹ ب.ظ

(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۲۲ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط:  دلم میخواد الان یک دوستی، آشنایی، عشقی یا هر لعنتی ِ دیگه ای داشتم تو زندگیم که باهاش حرف میزدم و اون فقط گوش میداد. دقیقا به همین خاطر از آدمای دنیای واقعی دور شدم چون هر وقت خودشون میخوان با آدم حرف میزنن و درددل میکنن ولی هیچ وقت حواسشون به غم و غصه های اونی که سنگ صبورشونه، نیست. من الان هیچ بنی بشری رو کنارم ندارم
یعنی دقیقا منم همین طور. اصلا هیچ کسی نیست بشینم براش درد دل کنم.......
اصلا امروز دستم بی حس شده جرات دارم بگم ...همین حالا نصیحتا شروع میشه... که از صبح تا ضب پا لپ تاپی ... خودتو کور کردی حالا هم اینجوری ..... فقط میگم کاش صبح بشه برم دکتر
(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۲۲ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط:  من از شنبه دوباره شروع میکنم. تا شنبه خدا کنه بهتر شه حالم.
تو از کی دوباره شروع میکنی؟
ان شالله یه موقعیت خوب شروع می کنم
ولی ۱۰۰% میخوام از اوایل خردا شروع کنم.نه دیرتر.با کتاب و منابع خوب و جدید. آهسته و پیوسته

RE: به چی فکر می کنی؟ - shayesteNEY - 24 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۱۱ ق.ظ

(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۳۹ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  
(23 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۲۲ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط:  دلم میخواد الان یک دوستی، آشنایی، عشقی یا هر لعنتی ِ دیگه ای داشتم تو زندگیم که باهاش حرف میزدم و اون فقط گوش میداد. دقیقا به همین خاطر از آدمای دنیای واقعی دور شدم چون هر وقت خودشون میخوان با آدم حرف میزنن و درددل میکنن ولی هیچ وقت حواسشون به غم و غصه های اونی که سنگ صبورشونه، نیست. من الان هیچ بنی بشری رو کنارم ندارم
یعنی دقیقا منم همین طور. اصلا هیچ کسی نیست بشینم براش درد دل کنم.......
اصلا امروز دستم بی حس شده جرات دارم بگم ...همین حالا نصیحتا شروع میشه... که از صبح تا ضب پا لپ تاپی ... خودتو کور کردی حالا هم اینجوری ..... فقط میگم کاش صبح بشه برم دکتر
(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۲۲ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط:  من از شنبه دوباره شروع میکنم. تا شنبه خدا کنه بهتر شه حالم.
تو از کی دوباره شروع میکنی؟
ان شالله یه موقعیت خوب شروع می کنم
ولی ۱۰۰% میخوام از اوایل خردا شروع کنم.نه دیرتر.با کتاب و منابع خوب و جدید. آهسته و پیوسته

رویای شما تاریخ انقضا ندارد


نفسی عمیق بکش و دوباره تلاش کن