(۰۳ اسفند ۱۳۹۲ ۰۷:۵۵ ب.ظ)yasemi نوشته شده توسط:(03 اسفند ۱۳۹۲ ۰۷:۳۷ ب.ظ)negar.v نوشته شده توسط: میدونم آدم نباید زیاد به حرف دیگران توجه کنه ولی وقتی به آدم میگن" دانشگاه آزاااااادییییی؟" ناراحت میشم...واقعیت اینه هیچ دانشگاهی در ایران کسی رو متخصص تحویل اجتماع نمیده و در واقع تلاش خود اون فرد در محیط بیرون از دانشگاه باعث میشه موفق بشه مثلا همین رشته من شبکه، اگه با معدل ۲۰ از شریف و امیرکبیر هم مدرک ارشد که هیچ دکتری هم بگیری عملا چیزی از شبکه بلد نیستی! و باید خود دانشجو بره و در خارج از دانشگاه این مطالب رو یاد بگیره. در کل سعی کنید در رشته خودتون موفق باشد الان دیگه دوره مدرک گذشته توی ایران هر جای برای کار میرید باید کار بلد باشد البته مدرک از جای خوب داشتنم هم در بدست آوردن موفقیت موثر هست اما همه چیز نیست. به حرف دیگران هم زیاد اهمیت ندید. الان می بینید که با رفتن متولدین ۶۰ از دانشگاه این تب مدرک گرایی هم داره از بین میره. متاسفانه نسل ما فقط دوید و به هیچ چیزی نرسید !
تو همین مانشت بعضی ها میگن هرکی دانشگاه آزاده یه جای کارش می لنگه،..
آدم این حرفارو میشنوه...
Sent from my ME172V using Tapatalk
ممنون از راهنماییتون ،آره واقعا اگه کسی تو رشته خودش موفق باشه،دیگه براش مهم نیست که دیگران راجع به رشته یا دانشگاهش چی میگن،در هر صورت هم،آدم هر کاری که بکنه،یکسری هستند که میان حرف میزنن،بایدیاد بگیرم که به حرف دیگران اهمیت ندم
Sent from my ME172V using Tapatalk
حس بودن در برزخ ://////
(۰۶ اسفند ۱۳۹۲ ۱۲:۴۴ ق.ظ)azarakhsh1986 نوشته شده توسط: حس بودن در برزخ ://////
ای بابا آخه چرا برزخ :-(
همه مشکلات حل شدنیه با امید به خدا بسپارین به خودش..
Sent from my ST26i using Tapatalk
دلتنگم
خیلی احساس پوچی و بی ارزشی میکنم
تب و سردرد و چشم درد.
حسم اینه الان
(۰۶ اسفند ۱۳۹۲ ۱۰:۵۴ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: از خواب بیدار بشی و با سردرد بیدار بشی! دوستان کسی میدونه مشکل چیه؟(فشار خونی ، .....)احتمال داره فشارتون افتاده باشه پایین.
از خواب پا میشم با کمر درد!
تو روزم همین هست...
(۰۶ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۰۹ ق.ظ)۰X00412E49H نوشته شده توسط: به نظرم واقعیت اینه که بعضی از دانشگاه ها همونطرو که گفتید شریف و امیرکبیر آدمو به عنوان یه متخصص بیرون میدن، حالا اگه تجربه ی تحصیل تو این دانشگاه ها رو دارید و متخصص نشدید به نظرم تنبلی از شما بوده، وگرنه اگه دانشجوی این دانشگاه ها باشید برای انجام پروژه ی هر درس شما متخصص میشد و میتونید بعد از گذروندن سه واحد درس وارد بازار کار اون رشته بشید. (البته بیشتر مقطع ارشد مد نظرم هست نه کارشناسی) مثلا غیر ممکنه شما درس سیستم عامل پیشرفته رو توی این دانشگاه ها پاس کنید و بعدش نتونید توی توسعه ی یه سیستم عامل شرکت کنید. وقتی تو این درس از شما ارائه ی یک مقاله رو میخوان این یعنی یه کار جدید، کار جدید هم هیچ وقت به وجود نمیاد مگر اینکه شما همه ی کارهای انجام شده ی قبلی رو حالا نه به صورت کامل و لی کلی درک کنید. این از این.دوست عزیز با پاس کردن سه واحد کسی متخصص چیزی نمیشه البته من در حوزه شبکه میگم در نرم افزار و گرایش های دیگه نمیدونم به نظرم بیشتر شبیه به شوخی هست که مثلا با پاس کردن درس شبکه های پیشرفته بشی متخصص شبکه!!! یا درس های دیگه. دوست عزیز کشور ما بیشترین رشد رو در ارائه مقاله داره اما واقعا چقدر تونستیم این مقالات رو به کار ببریم ؟ واقعیت اینه که ما فقط کاغذ تولید میکنیم و در عمل حرفی برای گفتن نداشتیم ! شما نگاه کنید چندتا از پایان نامه های دانشگاه های ما به عمل رسیدن؟ چرا بعد از این همه مقاله بازم عقب هستیم؟ پس یه جای کار مشکل داره دوست عزیز.
(۰۶ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۰۹ ق.ظ)۰X00412E49H نوشته شده توسط: اینکه میگید دوره ی مدرک گذشته هم به نظرم باز اگه شما در شریف و امیرکبیر باشید و برد های این دانشگاه ها رو نگاهی بندازید متوجه خواهید شد که زیر تمامی آگهی ها یا در ابتدای اونها مینویسن که فارغ التحصیلان شریف ، تهران ، امیرکبیر ، یا حداقل در اولویت هستند رو مینویسن.(الکی هم نمی نویسند یه چیزی دیدن)قطعا با گرفتن مدرک در ایران برای بازار کار حرفی برای گفتن نداریم! اما من با این حرف شما موافقم خودمم گفتم که مدرک در جای خوب داشتن قطعا بی تاثیر نیست.
(۰۶ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۰۹ ق.ظ)۰X00412E49H نوشته شده توسط: راه اندازی روتر کل کشور خارج از دانشگاه امکان پذیر نیست، راه اندازی پایگاه داده های بزرگی مثل سیستم بانک مرکزی بدون نظارت اساتید دانشگاه های شریف و تهران و امیرکبیر امکان پذیر نیست.دوست عزیز بازم میگم اساتید شما هم در بیرون از دانشگاه دانش خودشون رو تکمیل کردن وگرنه امکان نداشت با درس های دانشگاه بشه راه اندازی روتر کل کشور یا مباحث دیگه رو انجام داد.
(۰۶ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۰۹ ق.ظ)۰X00412E49H نوشته شده توسط: ما دانشجوییم و اینجا هم دانشگاه هست و باید کار دانشگاهی انجام بشه.معنی این جمله رو نفهمیدم؟! اگه منظور شما اینه که فقط درس پاس کنیم و نمره بیارم بعدشم هیچی یاد نگیریم که چه کاری هست؟
(۰۶ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۰۹ ق.ظ)۰X00412E49H نوشته شده توسط: مطمئنا ما با رفتن به کلاس آموزشی و خوندن کتاب هرگز نخواهیم تونست یه کار جدید ارائه بدیم.قطعا اشتباه میکنید تا چیزی رو یاد نگیرید چطوری حلش میکنید؟
(۰۶ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۰۹ ق.ظ)۰X00412E49H نوشته شده توسط: شاید بتونیم یه کار رو انجام بدیم همین. دانشگاه و دانشجو هدفش کار کردن و کار یاد دادن نیست بلکه ارائه ی یک کار جدیده ولاغیر.در مقطع ارشد و دکتری این حرف شما درسته. البته دوست عزیز من خیلی اشخاص رو می شناسم با چندین مقاله ISI که از پایان نامه خودشون دادن اما قادر به یه پیاده سازی ساده نیستند! این درد جامعه ماست.
(۰۶ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۰۹ ق.ظ)۰X00412E49H نوشته شده توسط: من متلک انداختن و با دیده ی تحقیر نگاه کردن دیگران رو خیلی خوب درک میکنم و طعم تلخش رو چشیدم. ولی چیزی که هست این دید کمی واقع بینانه هست. شما وقتی وارد دانشگاه میشید هیچ اثری از یه محیط پویا و علمی و درگیریه بچه ها با مقالات و مباحث علمی روز رو مشاهده نمیکنید و اگه این مشکلات نباشه و کارها و تحقیقاتی که در دانشگاه آزاد و پیام نور و غیر انتفاعی میشه به مقالات علمی و عملی تبدیل بشن مطمئن باشید دید مردم هم نسبت به این دانشگاه ها تغییر خواهد کرد. وقتی به یه دانشجو تا میگی انتگرال سه دور، دور خودش میپیچهاین صحب شما هم تا حدودی درست است
و اما حرف آخر... آنانکه هندسه ی تحلیلی را به زبان طبیعت بیان می کنند، با خدا بی پرده سخن می گویند. روز مهندس مبارک
موفق باشید
(۰۶ اسفند ۱۳۹۲ ۱۲:۱۸ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:منم در طی روز همش زانو درد دارم،میترسم برم دکتر بگه خانم آرتروز داری(06 اسفند ۱۳۹۲ ۱۱:۳۲ ق.ظ)Amoojan نوشته شده توسط: از خواب پا میشم با کمر درد!دیگه قرار نشد اینجا مطب باز کنید
ولی جدی این سر درد منو ساعت پنج صبح بیدار کرد! منم تو خوابگاه، پرنده هم پر نمیزنه دیگه یه دوتا قند خوردیم پشتشم آب!
نگران پایان نامه و سمینار
(۰۶ اسفند ۱۳۹۲ ۰۱:۰۲ ق.ظ)ma2ta.a.h نوشته شده توسط:(06 اسفند ۱۳۹۲ ۱۲:۴۴ ق.ظ)azarakhsh1986 نوشته شده توسط: حس بودن در برزخ ://////
ای بابا آخه چرا برزخ :-(
همه مشکلات حل شدنیه با امید به خدا بسپارین به خودش..
Sent from my ST26i using Tapatalk
با امید به خدا صبر میکنیم در این برزخ البته
(۰۶ اسفند ۱۳۹۲ ۰۶:۳۶ ب.ظ)soolmaz نوشته شده توسط: نمیدونم چرا بهش اعتماد کردم و خودم مستقیم به رئیس نگفتم
همیشه به خاطر داشته باشید در محل کار رسمی ، باید مستقیم با بالادستی ارتباط برقرار کرد حتی کوچکترین چیزها رو هم نباید با واسطه به گوش رئیس رسوند . این نکته مهمی هست.
نه فقط برای اینکه ممکنه به شکل دیگه به گوش برسه بلکه اینطوری شهامت خودتون رو هم به مافوقتون نشون میدید و نشون میدید متکی به نفس هستید و میتونه روی شما حساب کنه
حس من ؟
گاهی متأسف از گفتن آنچه نباید می گفتم و گاهی نیز غمگین از نگفتن آنچه باید می گفتم !
یا در حسرت داشتن آنم که یقین دارم نخواهم داشت ، یا در اندیشه ی از دست رفته هایم !
آنقدر مشغول امروز سختم و به فردای سخت ترم می اندیشم که در اوج تنهای هم حسابی سرم شلوغ است !
مگر می شود این روزها حس خود را گفت ؟
من خود هم تنفر ، هم ناامیدی و دلتنگی و بی تابی و گناه و بی کسیّ و بن بستی از جنس سنگ روبروی آرزوهایم ! یکجا در خود حس می کنم !
اما با این همه نمی بازم ! آخر بهم گفتند : " غمگین مباش خدا با ماست "
من به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود