تالار گفتمان مانشت
تقلب - نسخه‌ی قابل چاپ

تقلب - Robotali - 06 شهریور ۱۳۹۰ ۰۵:۳۲ ق.ظ

سر امتحان مدار الکترونیکی، استاد یه سوالی داده بود که از نیمه هادی‌ها هر چی میدونین بنویسین...(در ۵سطر) منم نامردی نکردم و چون این موضوع رو از کتاب میرعشقی خوب خونده بودم ۳ صفحه خوشگل با عکس و مخلفات براش پر کردم... امتحان بدی نبود... به خیال خودم یه هیجده، نوزدهی میگرفتم...بعد چند روز رفتم سایت دانشگاه که نمره‌ها رو بنگرم که چشمم خورد به نمره مدار الکترونیکی؛ بله... یه ۱۰ ناز داشت اون وسط چشمک میزد... منم هر چی فکر کردم و تو ذهنم پاسخ نامه رو بالا پایین کردم تو بدبینانه ترین حالت به ۱۶ رسیدم...ولی ۱۰///؟ خلاصه بعد از کلی مصیبت، تونستم استاد رو راضی کنم که برگه رو جلو خودم دوباره صحیح کنه... تا برگم رو کشید بیرون گفت، بله این همونیه که تقلب کرده... ما رو میگی...جا خوردیم اساسی...آخه تقلب اصلاً تو قاموس ما نمیگنجه... باور کن...!
گفتم استاد چه تغلبی...چه کشکی... گفت جواب این سوال رو با کتاب میرعشقی چک کردم، یه دونه "واو" هم جا ننداختی...پس یعنی تقلب کردی و برای این که فکر نکنی خیلی زرنگی ۶ نمره ازت کم کردم... بعد هم کلی منت زد بهمون که برو خدا رو شکر کن ننداختمت...! بهش گفتم آخه استاد اینم شد دلیل... خوب حفظیجاتم خوبه... بعد یه جمله سنگین نثارش کردم همچین اثرگزار، بهش گفتم حاضرم جلوی خودتون نه ۳ صفحه بلکه ۵ صفحه براتون بنویسم (یه کوچولو بلوف بود البته)... بعد اگه راضی نشدید نمره دهمو صفر کنید و خلاص... اونم دید که نه...مثل این که ایشتیباه کرده راضی شد و نمره مارم داد...(۱۶)
پیام اخلاقی این داستان این بید که اگر تو امتحان گفته در ۵ سطر توضیح دهید در۴ سطر توضیح دهید که نمره کامل را بگیرید، چون به ازای هر خط اضافی از پاسخ شوما ۰/۲۵ از نمره کل کسر خواهد شد... بله... این بود خاطره ما...

RE: تقلب - انرژی مثبت - ۲۱ مهر ۱۳۹۰ ۱۱:۴۶ ب.ظ

این خاطره خودم نیست یکی دیگه تعریف کرد ولی چون به نظرم جالب بود اینجا میگم(با اندکی تصرف) !

ساعت ۷:۳۰ صبح درس سیگنال سیستم داشتیم.استاد بعضی روزا کوئیز می گرفت و اون روز هم جز همون بعضی روزا بود.من که هیچی نخونده بودم وقتی دیدم استاد حواسش نیست از روی برگه بغل دستیم شروع به نوشتن کردم سرم رو که بالا اوردم دیدم استاد زل زده تو چشام.Huh
به روی مبارک نیاوردم و رفتم برگه رو دادم استادم هیچی نگفت.بعد از کلاس اون دوستم که از روی برگش نوشته بود اینو گفت: مثل این که وقتی من برگمو داده بودم استاد میاد که ببینه برگه بغل دستیم در چه اوضاعیه(چیزی نوشته یا نه) با کمال تعجب می بینه که برگش سفیده Exclamation
ازش می پرسه که من چرا روی دست اون نگاه می کردم و چی بهش می گفتم اونم می گه که من بهش گفتم می خوای کمکت کنم و بهت تقلب برسونم که اونم قبول نکردهBig Grin

حالا جریان چی بوده که من از روی برگه کناریم نوشتم و برگه اون سفید بودهExclamation
نگو وقتی من داشتم میرفتم برگمو بدم کنار دستیم با یکی دیگه برگشو جابجا می کنه Big GrinTongueBig Grin

البته این بنده خدا خیلی شانس اورده بوده!!!۱Big Grin