|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esmaeli.sh - 29 مرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۳۳ ب.ظ
آنچه می خواهیم نیستیم وانچه هستیم نمی خواهیم ،آنچه دوست داریم نداریم وآنچه داریم دوست نداریم و عجیب است هنوز امیدوار به فردائی روشن هستیم..
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 29 مرداد ۱۳۹۱ ۰۵:۲۳ ب.ظ
سلام دوستان.
-----------------
خیلی وقت بود که به خودم قول داده بودم که کتاب "استاد عشق" رو بخونم. کتابی که سرگذشت دکتر حسابی رو بازگو می کنه.
با خوندن هر صفحه، بعض آدم می ترکه، اشک تو چشم حلقه می زنه. خوندنش خالی از لطف نیست. پیشنهاد می کنم بخونید.
----------------
لینک دانلود کتاب:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
پسورد فایل :
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Breeze - 29 مرداد ۱۳۹۱ ۰۵:۵۴ ب.ظ
گفتم: خستهام.
گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
.:: از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/۵۳) ::.
گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره.
گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/۲۴) ::.
گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم.
گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/۱۶) ::.
گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی: فاذکرونی اذکرکم
.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/۱۵۲) ::.
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
.:: تو چه میدونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/۶۳) ::.
گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟
گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الل
.:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/۱۰۹) ::.
گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره کنی تمومه!
گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/۲۱۶) ::.
گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟
گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم
.:: خدا نسبت به همهی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/۱۴۳) ::.
گفتم: دلم گرفته.
گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/۵۸) ::.
گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله.
گفتی: ان الله یحب المتوکلین
.:: خدا اونایی رو که توکل میکنن دوست داره (آل عمران/۱۵۹) ::.
گفتم: خیلی چاکریم!
ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:
و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت میکنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر میکنن (حج/۱۱) ::.
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم.
گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد بهت نزدیک شم.
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی.
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.
گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.
گفتم: دیگه روی توبه ندارم.
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/۲-۳) ::.
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/۵۳) ::.
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! ... توبه میکنم: یا غافر الذنب، اغفر ذنوبی جمیعا
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۲-۴۳) ::.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ۲FA - 29 مرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۱۸ ب.ظ
عید فطر بر همگی مبارک
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - leilast - 29 مرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۲۴ ب.ظ
یه ارامش غمگین وجودمو گرفته ,نمیدونم خوبه یا بد!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Parva - 30 مرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۲۶ ق.ظ
جهان سربه سر، حکمت و عبرت است
چرا بهره ی ما همه غفلت است؟
|
یک دریا دوغ - - rasool - - 30 مرداد ۱۳۹۱ ۰۶:۲۸ ب.ظ
می گن بنده خدایی کنار دریا قدم می زد ، کسی را دید که ظرف ماستی در کنارش بود و با قاشق ماست را به دریا می ریخت با تعجب از او پرسید :"چه می کنی ؟ "
پاسخ داد "می بینی !! درحال درست کردن دوغ هستم .
ـ اما این کار امکان ندارد !!نمی شه این کار را کرد !
خندید و گفت :
می دونم نمی شه ، اما اگه بشه ، چی می شه !!یک دریا دوغ ...!!
چی میشه، چی میشه٬ اگه بشه!
.
.
.
این بار خیلی خیلی حرف دارم
اما برای گفتن ، نه نوشتن
نمی دونم چرا اینطوری شدم... چه شد، چه پیش آمد که حال و روزم این شد.
بال هایم کجا رفتند ؟
پروازهایم گم شد .
و من هنوز در جستجوی روزهای قدیم.
در غم از دست دادن خود
و در جستجوی خویشتن (که کجاست ؟!)
چشم انتظار ساخت قایقی که بتوان با آن رفت
به همون شهری که سهراب می گفت (پشت دریاها)
شهری که تعریفش را زیاد شنیده ام
شهر زیبای درون ...
دوستان دعا کنید برای من و ...
و چی می شه ! اگه بشه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - berkeley - 30 مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۴۲ ب.ظ
خاک بر سر من با این شانسم
خونوادم و عموهام قبلا سرکوفت میزدن که ببین فلانی مهندسه
حالا من مهندسی گرفتم ارشد هم قبول شدم الان
ولی الان سرکوفت جدید اینه که ببین فلانی رفته زن گرفته
والا من که با این اوضاع جیبیم اگه خودم دختر بودم با کسی تو شرایط الان من ازدواج نمی کردم!!
خدایا میشه یه ناقابل ۳۰-۴۰ میلیون بهم بدی. قول میدم که آروم آروم خرجش کنم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۳۰ مرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۲۴ ب.ظ
(۳۰ مرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۲۱ ب.ظ)nazibahar نوشته شده توسط: می خوام تو همین لحظه به تمام شما دوستان مانشتی قول بدم که از این خواب غفلت بیدار بشم و برای رسیدن به تمام آرزوهام تلاش کنم...
افرین به این میگن اراده ان شالله که به هر چی می خواید اون طور که خیرتون درش هست برسید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - uniquegirl - 31 مرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۳۸ ق.ظ
دل تنگم میگه خسته شدم...
اما من پاش وا می ایستم... و میگم: خسته نباشی!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mamat - 31 مرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۴۴ ق.ظ
(۳۰ مرداد ۱۳۹۱ ۰۶:۲۸ ب.ظ)Ferestadeh نوشته شده توسط: این بار خیلی خیلی حرف دارم
اما برای گفتن ، نه نوشتن
نمی دونم چرا اینطوری شدم... چه شد، چه پیش آمد که حال و روزم این شد.
بال هایم کجا رفتند ؟
پروازهایم گم شد .
و من هنوز در جستجوی روزهای قدیم.
در غم از دست دادن خود
و در جستجوی خود (که کجاست ؟!)
چشم انتظار ساخت قایقی که بتوان با آن رفت
به همون شهری که سهراب می گفت (پشت دریاها)
شهری که تعریفش را زیاد شنیده ام
شهر زیبای درون ...
دوستان دعا کنید برای من و ...
و چی می شه ! اگه بشه
کاهش جان تو من دارم و من میدانم
که تو از دوری خورشید چه ها میبینی
تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی
رفیق گلم غصه نخور
منم حرفام زیاده دیگه اینجا جا نداره واسه حرفای من
برا گفتنش هم حتی دیگه نا ندارم
خیلی فکر کردم که چجوری دل تنگمو خالی کنم
تازه فهمیدم باید سکوت کنم
باید سکوتمو فریاد بزنم
آره سکوت
اینهمه دلتنگای عالم دارن دردشونو میگن، داد میزنن اما آخرش چی؟
هیچی
سهراب صدای دل تنگو شنید و گفت:
"از چه دلتنگ شدی؟
دلخوشی ها کم نیست :
مثلا این خورشید،
کودک پس فردا،
کفتر آن هفته.
یک نفر دیشب مرد
و هنوز ، نان گندم خوب است.
و هنوز ، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند.
قطره ها در جریان،
برف بر دوش سکوت
و زمان روی ستون فقرات گل یاس…"
اما درد دل ما اینا نبود
دلمون خوش نشد
بازم دلمون تنگ شد
فکر کنم جنس دلتنگی ما از اونایی که سهراب جوابشو داده متفاوته
بیا یه بارم سکوتمونو بیا فریاد بزنیم شاید تو این آشفته بازار دلتنگا سکوت ما شنیده بشه
شاید
اگه بشه چی میشه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Jooybari - 31 مرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۳۲ ق.ظ
کی حال داره هسته میوه رو ببره بندازه توی سطل زباله آشپزخونه. پس این Recycle Bin برای چیه؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Parva - 31 مرداد ۱۳۹۱ ۰۲:۵۴ ق.ظ
لبخند بزن بدون انتظار پاسخی ازدنیا، و بدان روزی دنیا آنقدر شرمنده میشود که به همه ی سازهایت میرقصد.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 31 مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۰۰ ق.ظ
امروز صبح زود پاشدم درس بخونم...التماس دعا...!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esmaeli.sh - 31 مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۱۳ ق.ظ
از مضارع ها و ماضی ها خسته شدم،دلم برای یک حال ساده تو را دیدن تنگ است...!
|