|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پوونه - ۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۴:۳۷ ب.ظ
بابام چرا گوشیشو خاموش کرده؟!
اگه یادش بره روشنش کنه چی؟
چطور بدونیم کی اتوبوس حرکت کرده و کی میرسه که بریم ترمینال دنبالش؟
خیلیی نگران شدم چون تا به امروز سابقه نداشته گوشیش رو بیشتر از ده دقیقه خاموش کنه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۴:۴۷ ب.ظ
(۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۵۴ ب.ظ)A L I نوشته شده توسط: نمیخوام با شما وارد بحث دو نفره بشیم .
چرا افتخار نمیدید؟
اوکی اما اینکه من پست طولانی میذارم واسه اثبات خودم یا حرفم نیست. اول به این خاطر هست که کامل توضیح میدم تا برداشت مبهمی نشه و منظورم رو همونطور که هست برسونم. دوما اینکه اینطوری ذاتاً به مخاطب احترام گذاشته میشه، چون میتونم بیام توو جمله نظرم رو بگم و بعد بگم این نظر من هست و لطفاً کسی چیزی نگه و حوصلهی بحث ندارم و فلان و بیسار؛ وقتی طولانی پست میذارم یعنی حرفهای طرف مقابلم رو کامل خوندم و میخوام جوابِ کاملی بودم؛ در کل خوب نیست کسی یه پاراف بنویسه بعد شما یه کلمه بیای بگی اوکی.
در مورد تعریف ادعا هم، من هم منظور شما رو داشتم، اینکه طرف "واقعاً" یه چیزی داشته باشه و شفاهی یا کتبی به ثبت رسیده باشه. اما اگه باز فکر میکنید که تعریف من اشتباه هست، اوکی من حرفم رو پس میگیرم و ازتون دفاع نمیکنم، یعنی طبق گفتهی خودتون در پست قبلی، شما آدم مدعیای هستید
(۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۴:۳۷ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: بابام چرا گوشیشو خاموش کرده؟!
اگه یادش بره روشنش کنه چی؟
چطور بدونیم کی اتوبوس حرکت کرده و کی میرسه که بریم ترمینال دنبالش؟
خیلیی نگران شدم چون تا به امروز سابقه نداشته گوشیش رو بیشتر از ده دقیقه خاموش کنه.
باطری هست دیگه، یهو تموم میشه. ضمناً توو تاکسی و اتوبوس و کلاً اون حالتِ نشستن پیش میاد دکمهی خاموش روشن گوشی توو فشار زده بشه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پوونه - ۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۴:۵۷ ب.ظ
(۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۴:۴۷ ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: باطری هست دیگه، یهو تموم میشه. ضمناً توو تاکسی و اتوبوس و کلاً اون حالتِ نشستن پیش میاد دکمهی خاموش روشن گوشی توو فشار زده بشه.
آخه چن ساعت پیش که باهاش حرف میزدم ازش پرسیدم که گوشیش شارژ داره یا نه گفت آره
امیدوارم همینی باشه که شما میگید و مسئله نگران کننده ای نباشه و ببینه خاموشه گوشیش و روشنش کنه.
مرسی از دلداریتون
پ.ن:وااااااااااااااای دقیقااا همین الان زنگ زد خودش به مامانم : (((((((
از خوشحالی گریم گرفت : (((((((((
(۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۴:۵۱ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: دوره زمونه عوض شده. صورتی ها هم باید بترسند. همه جا نا امنه
اره دیدم. اونا تبلیغات چی هستند. می بینی که بن میشن
دیگه آخرالزمانه خواهر :دی
،
عه ایشونم تبلیغات چی بودن؟
عجب.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azade1992 - 05 مهر ۱۳۹۴ ۰۵:۰۵ ب.ظ
آقا مکه رفتن اعتقادات خودشونه شما چیکار دارین با اونا. بحث می کنید فقط توروخدا یه لحظه خودتون بذارید جای خانواده های اونا. اگر خدایی نکرده زبونم لال عزیزان خودت هم بودن اینجوری سوزه می کردین و به تمسخر میگرفتین؟؟؟!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sanaz777 - 05 مهر ۱۳۹۴ ۰۵:۱۱ ب.ظ
))))))))
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samaneh@90 - 05 مهر ۱۳۹۴ ۰۵:۲۲ ب.ظ
(۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۵:۰۵ ب.ظ)azade1992 نوشته شده توسط: آقا مکه رفتن اعتقادات خودشونه شما چیکار دارین با اونا. بحث می کنید فقط توروخدا یه لحظه خودتون بذارید جای خانواده های اونا. اگر خدایی نکرده زبونم لال عزیزان خودت هم بودن اینجوری سوزه می کردین و به تمسخر میگرفتین؟؟؟!!
واقعا!!!!!!! اینا همون آدمایی هستن که وقتی مثلا میشنون یه جوون فوت کرده شروع میکنن به داستان سرایی براش!!!! خودکشی کرده!!!! یا طرف قرص میخورده یا طرف.........
زجر میکشم این حرفا رو میشنوم!!!!!آقایی که ادعات شده چرا به فقرا کمک نکردی اول اینکه خانواده خودت تا حالا نرفتن مکه؟؟؟؟ چطور وقتی مثلا مادر پدرت رفتن مکه تازه میاین بالا سر خونه اتون براش پارچه میزنین و به به چه چه میکنین حاجی و حاجیه خانم خوش آمدین!!!!
دوم خودت چرا کمک نمیکنی؟!!!!! خودت اگر همین الان یه نیازمند بهت زنگ بزنه بگه دارم میمیرم کمکم کن میگی برو خدا روزیتو جای دیگه بده!!!!
تموم کنین دیگه تا کی میخواین اینقدر افکار و عقایدتون جهان سومی باشه؟؟؟؟؟ جهان سومی بودن به این نیست گوشی من اپله یا یازده دوصفر!!!! جهان سومی بودن به طرز فکرته. دم از آزادی میزنین ولی خودتون میخواین آزادی عقیدتی یه عده دیگه رو بگیرین!!!!! آزادی یعنی همین چیزا . یعنی اینکه یه مسیحی بتونه در مراسم دینیش در آرامش کامل شرکت کنه !! یه یهودی هم همینطور یه مسلمونم همینطور!!
به جای اینکه مرهم دل عزادار ها باشین شدین نمک رو زخمشون؟؟ بی رحمی تا چه حد؟؟؟؟؟ برای اینکه بگین خانم آقا من خیلی روشنفکرم من هم میتونم نظر بدم دارین دل چند نفر رو میشکونین؟!!!!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sanaz777 - 05 مهر ۱۳۹۴ ۰۵:۴۹ ب.ظ
کسی توهین کرده مگه؟ چقدر جو میدین ! یکی سریع گناهکارو معلوم کرد یکی گفت زود قضاوت نکنین ، دیگه کی دوست داره بره سفر زیارتی کی دوست داره به مردم کمک کنه کی هردو کارو بکنه کی هیچ کاری نکنه به منو شما ربط نداره ، خدا بیامرزدشون ناراحت شدیم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پوونه - ۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۶:۳۸ ب.ظ
(۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۶:۲۰ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: خوشحال میشم همراهم شی
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
وستا جان.. عزیز دل خواهر .. من اگه میتونستم این همه مطلبو یه جا بخونم که الان شریف بودم قربون شکل ماهت : )))))
میشه جریان رو یه کوچولو خلاصه تر بگی من تا همونجا خوندم که گفتی میخواستین کنجکاو نشین :پی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 05 مهر ۱۳۹۴ ۰۶:۵۳ ب.ظ
(۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۶:۳۸ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: وستا جان.. عزیز دل خواهر .. من اگه میتونستم این همه مطلبو یه جا بخونم که الان شریف بودم قربون شکل ماهت : )))))
میشه جریان رو یه کوچولو خلاصه تر بگی من تا همونجا خوندم که گفتی میخواستین کنجکاو نشین :پی
قوربون همت تو دختر
تنبل نباش بقیه شم بخون، باور کن اینو بخونیا میری شریف به جان وستا
*پونه دو خط بعدشم بخونی کلیت موضوع دستت میاد
*************************************************************
دوستاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان صلوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااات
دیگه هر چی گفتید خب ما خوندیم دیگه، چقدر حرف داشتید شماها
هر کی ادمه بده ... و ... و ... هستش، معذورم از نوشتن بخش نقطه چین
جان عزیزتون ادامه ندید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A L I - 05 مهر ۱۳۹۴ ۰۷:۱۷ ب.ظ
(۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۴:۴۷ ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: چرا افتخار نمیدید؟
اوکی اما اینکه من پست طولانی میذارم واسه اثبات خودم یا حرفم نیست. اول به این خاطر هست که کامل توضیح میدم تا برداشت مبهمی نشه و منظورم رو همونطور که هست برسونم. دوما اینکه اینطوری ذاتاً به مخاطب احترام گذاشته میشه، چون میتونم بیام توو جمله نظرم رو بگم و بعد بگم این نظر من هست و لطفاً کسی چیزی نگه و حوصلهی بحث ندارم و فلان و بیسار؛ وقتی طولانی پست میذارم یعنی حرفهای طرف مقابلم رو کامل خوندم و میخوام جوابِ کاملی بودم؛ در کل خوب نیست کسی یه پاراف بنویسه بعد شما یه کلمه بیای بگی اوکی.
در مورد تعریف ادعا هم، من هم منظور شما رو داشتم، اینکه طرف "واقعاً" یه چیزی داشته باشه و شفاهی یا کتبی به ثبت رسیده باشه. اما اگه باز فکر میکنید که تعریف من اشتباه هست، اوکی من حرفم رو پس میگیرم و ازتون دفاع نمیکنم، یعنی طبق گفتهی خودتون در پست قبلی، شما آدم مدعیای هستید
بله. من مدعی ام که کمی از بقیه بزرگترم تو این سایت.
شما مدعی هستید که مطالعه دارید .
من به در گفتم که دیوار بشنوه. از همون روشهای مادر شوهری
منظورم از خودم ،شما بود.
اثبات بعضی ادعاها به کمتر جدل و بحث کردنه.
اینجا جای مناسبی برای بحثهای دو نفره نیست. معمولا" هم بقیه حال ندارند پستهای طولانی من و شما که جواب میدیم را بخونن.
واسه همین من نمیخوام وارد بحث بشم.
حالا هر جور صلاح میدونید .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - so@ - 05 مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۶ ب.ظ
هی دل غافل من یه رگم سید، داشتم به چندتا از دوستام از کارای خودم عیدی میدادم از بین این همه کار حالا باید شانس بزنه کار دوستی لب پر بشه که دیشب داشتم باهاش قرار میزاشتم که هدیه اشو تا اخر هفته بدم
+ بچه ها میخام سفال بخرم از کجای تهران میتونم تهیه کنم؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پوونه - ۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۸ ب.ظ
(۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۶ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: هی دل غافل من یه رگم سید،
من فقط این قسمت پستتو دیدم
سیدی؟ من عیدی میخوام
آدرس میدم کتاب بفرست
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - so@ - 05 مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۳۱ ب.ظ
(۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۸ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: (05 مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۶ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: هی دل غافل من یه رگم سید،
من فقط این قسمت پستتو دیدم
سیدی؟ من عیدی میخوام
آدرس میدم کتاب بفرست
من الان غمگینم ))) میدونی که روحیه لطیف من به سمت چی اینجور وقتا گرایش داره
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پوونه - ۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۳۵ ب.ظ
(۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۳۱ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: من الان غمگینم ))) میدونی که روحیه لطیف من به سمت چی اینجور وقتا گرایش داره
نانچیکو؟ دمپایی؟
اصلا تو بگو کلاشنیکف! من همچنان درگیر همون پستتم که گفتی سیدی : )))))))
+راستی .. ناراحت هم نباش. حل میشه : )
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - so@ - 05 مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۴۱ ب.ظ
(۰۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۳۵ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: نانچیکو؟ دمپایی؟
اصلا تو بگو کلاشنیکف! من همچنان درگیر همون پستتم که گفتی سیدی : )))))))
+راستی .. ناراحت هم نباش. حل میشه : )
باشه تو بیا شریف من از شیرینی که خواستی بدی میگذرم به جاش یه چایی کیسه ای مهمون من
نه حل نمیشه واقعا یه طرف لبه کوزه ام شکسته ببین آماده آماده بود ها کیف لبتاپ خورد بهش ازتو کمد افتاد رو سرامیک
|